جوانی سید روح‌الله خمینی: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
جز ربات: جایگزینی پیوند جادویی شابک با الگو شابک
جز تمیزکاری یادکردها (وظیفه ۱۹)
خط ۵۸:
 
=== رابطه با شاه‌آبادی ===
در بین تمام اساتید خمینی در حوزه، او با استاد خود در درس عرفان نظری، [[محمدعلی شاه‌آبادی]]، رابطهٔ خاصی برقرار کرده بود که از رابطهٔ استاد و شاگرد نیز فراتر رفته بود، به‌گونه‌ای که به مدت شش سال نزد او می‌رفت تا در کنار فقه و فلسفه، عرفان را نیز بیاموزد.<ref>{{یادکرد|کتاب=زمزم نور: زندگینامه، آثار و برکات، خصوصیات و مواضع، جهت‌گیری و راه حضرت امام خمینی قدس سره |نویسنده = مؤسسه فرهنگی قدر ولایت|چاپ=نهم|شهر=تهران|صفحه=۱۰–۹|سال=۱۳۸۷|شابک=۹۶۴-۶۲۴۸-۷۴-۸}}</ref> او هم‌چنین بررسی آثار بزرگان [[تصوف|صوفی]]، مانند [[ابن عربی]] و [[ملاصدرای شیرازی|ملاصدرا]] را نزد شاه‌آبادی گذراند.<ref name="daniel46"/>
 
می‌توان گفت که در آن سال‌ها، شاه‌آبادی بیشترین تأثیر را بر تحولات روحی و روانی خمینی جوان داشته است،<ref>{{یادکرد|کتاب=Pioneers of Islamic Revival|نویسنده = Ali Rāhnamā|ناشر =Macmillan|صفحه=71 ~ 70|سال=1994|شابک=1-85649-254-0 |زبان=en}}</ref> طوری‌که او بعدها در بسیاری از آثار خود از شاه‌آبادی به‌عنوان شیخ و [[عارف]] کامل یاد می‌کند. گفته می‌شود در زمان ورود شاه‌آبادی به قم در سال ۱۳۰۷، خمینی از او سؤالی در رابطه با ماهیت [[وحی]] می‌کند و پاسخی که می‌شنود او را شیفتهٔ شاه‌آبادی می‌سازد. بعد از آن٬ به‌دنبال درخواست‌های پیاپی او، شاه‌آبادی راضی می‌شود که به او و چند طلبهٔ برگزیدهٔ دیگر [[فصوص‌الحکم]] ابن عربی را آموزش دهد. با وجود آن‌که اساس آن تعلیمات بر تفسیر داوود قیسری بر فسوس بنا شده بود، اما خمینی تأیید کرده‌است که شاه‌آبادی بخشی از بینش و بصیرت شخصی خود را نیز در این آموزش دخیل کرده‌بود.<ref name="alislam"/>
خط ۹۲:
روح‌الله چندین بار به خانهٔ میرزا محمد پیغام فرستاد و آن‌ها را از نیت خود باخبر کرد. اما «قدس‌ایران» که در آن زمان در مقطع دبیرستان مشغول به تحصیل بود هربار پاسخ منفی داد. به گفتهٔ خودش، دلیل این امر عدم تمایل به زندگی در شهر قم و علاقه به حضور در تهران و نزد خانواده بوده‌است. تا این‌که بر اثر خوابی که در آن زمان دید٬ به روح‌الله پاسخ مثبت داد و به همسری او درآمد.<ref name="hawze"/>
 
روح‌الله در سال ۱۳۰۸ هجری شمسی با [[خدیجه ثقفی]] معروف به «قدس ایران» دختر محمد ثقفی تهرانی ازدواج کرد.<ref name=autogenerated3>برگرفته از [http://www.imam-khomeini.com/Zendeginameh/zendegi%20imam.htm سایت امام خمینی]</ref><ref>{{یادکرد|کتاب=The Spirit of Allah: Khomeini and the Islamic Revolution|نویسنده = Amir Taheri|ناشر =Adler & Adler Publishers; First Edition. states edition|صفحه= 1 - 90 page|سال=February 1986|شابک=978-0917561047 |زبان=en}}</ref> او در زمان ازدواج ۲۷ سال و همسرش ۱۶ سال سن داشت. همسرش در مورد زندگی با او چنین می‌گوید:<ref>{{یادکرد|کتاب= خمینی روح‌الله: زندگینامه امام خمینی براساس اسناد و خاطرات و خیال - جلد اول |نویسنده = سیدعلی قادری|ناشر =موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی |چاپ= دوم|شهر= تهران|صفحه=۴۳۰|سال= ۱۳۷۹|شابک= ۹۶۴}}</ref>
 
«اگر می‌خواستم لب حوض روسری بچه را بشویم، می‌آمدند می گفتند بلند شو تو نباید بشویی. من پشت سر او، اتاق را جارو می‌کردم. وقتی او نبود لباس بچه را می‌شستم ...»