امپراتوری عثمانی: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
بدون خلاصۀ ویرایش
منابع
برچسب‌ها: افزودن پیوند بیرونی به جای ویکی‌پیوند ویرایشگر دیداری
خط ۶۵:
 
از آنجایی که [[پادشاهی فرانسه|فرانسه]] و عثمانی هر دو با هابسبورگ‌ها دشمنی و سر جنگ داشتند، به صورت طبیعی متحد یکدیگر محسوب می‌شدند و سرانجام نیز پیمان اتحادی به امضا رساندند. فتح [[نیس]] و [[کورسیکا]] توسط فرانسه، به ترتیب در سال‌های ۱۵۴۳ و ۱۵۵۳، درحالی روی داد که سلیمان برای [[فرانسیس اول]]، شاه فرانسه، نیروهای کمکی ارسال کرده بود و [[بارباروس خیرالدین پاشا]] آنان را رهبری می‌کرد.<ref>{{cite book|last=Imber|first=Colin|title=The Ottoman Empire, 1300–1650: The Structure of Power|year=2002|publisher=Palgrave Macmillan|isbn=978-0-333-61386-3|page=53}}</ref> یک ماه پیش از فتح نیس، فرانسه به عثمانی در تسخیر [[استرگم]] در شمال مجارستان یاری رسانده بود. فتوحات عثمانیان در این منطقه منجر به آن شد که فردیناند، از پادشاهان خاندان هابسبورگ، تسلط عثمانی در مجارستان را به رسمیت بشناسد.
[[File:OttomanEmpire1566.png|پیوند=https://en.wikipedia.org/wiki/File:OttomanEmpire1566.png|جایگزین=|راست|بندانگشتی|189x189پیکسل|مرزهای عثمانی در زمان مرگ سلیمان قانونی]]
 
روزی که سلطان سلیمان قانونی درگذشت، امپراتوری عثمانی نسبت به روز برتخت نشینی او ۲,۲۷۳,۷۲۰ کیلومتر مربع وسیع‌تر بود و در سه قاره مناطقی را تحت فرمان خود داشت.<ref>{{Cite book|last=Ágoston|first=Gábor|editor-last=Ágoston|editor-first=Gábor|editor2=Bruce Masters|title=Encyclopedia of the Ottoman Empire|chapter=Süleyman I|date=2009|page=545}}</ref> در کنار این مسئله، دولت عثمانی در [[دریای مدیترانه]] نیز قدرت مطلق دریایی بود<ref>{{cite book|last=Mansel|first=Philip|title=Constantinople : city of the world's desire 1453–1924|year=1997|publisher=Penguin|location=London|isbn=978-0-14-026246-9|page=61}}</ref> و به یکی از بازیگران مهم صحنه سیاست اروپا نیز تبدیل شده بود. با اتحاد پرتغال و اسپانیا، عثمانی درگیر یک جنگ فراقاره‌ای مذهبی با آنان گردید. زیرا از آنجایی که پادشاه عثمانی خود را [[خلیفه]] می‌نامید، آنان به رهبران جهان اسلام تبدیل شده بودند، درحالی که اسپانیایی‌ها و پرتغالی‌ها بزرگ‌ترین نیروی صلیبی وقت بودند.
 
خط ۷۳:
 
==== شورش‌ها، سرنگونی‌ها و تجدید قدرت ====
[[File:Boksida,_karta_ur_Wr.110:5_(Turc._Imper._Asia_Geographie_(I.34.17)_-_Skoklosters_slott_-_82210.tif|پیوند=https://en.wikipedia.org/wiki/File:Boksida,_karta_ur_Wr.110:5_(Turc._Imper._Asia_Geographie_(I.34.17)_-_Skoklosters_slott_-_82210.tif|بندانگشتی|یک نقشه مربوط به سال ۱۶۵۴]]
در نیمه دوم قرن شانزدهم، عثمانی تحت فشار شدید تورم و افزایش هزینه جنگ‌ها در دو جبهه شرق در برابر ایران و غرب در برابر قدرت‌های اروپایی قرار گرفت. این فشارها باعث شد تا در آغاز قرن هفدهم، امپراتوری وارد مجموعه‌ای از بحران‌ها شود. در جریان این بحران‌ها بود که مشخص شد که سیستم فعلی حکومت عثمانی دیگر کارایی لازم را ندارد<ref>{{cite book|last=Faroqhi|first=Suraiya|editor-last=İnalcık|editor-first=Halil|editor2=Donald Quataert|title=An Economic and Social History of the Ottoman Empire, 1300–1914|volume=2|publisher=Cambridge University Press|date=1994|pages=413–14|chapter=Crisis and Change, 1590–1699|isbn=978-0-521-57456-3}}</ref> و به همین دلیل، امپراتوری دست به مجموعه‌ای اصلاحات گسترده در سیاست‌ها و نیروهای نظامی خود زد تا بتواند کماکان به عنوان یک امپراتوری «قرن هفدهمی» از نظر نظامی و اقتصادی قدرتمند باقی بماند.<ref تاریخ‌دانانیname="decline">{{cite کهbook|last=Hathaway|first=Jane|title=The خودArab اینLands دورهunder راOttoman بهRule, چشم1516–1800|publisher=Pearson دیده‌اند،Education آنLtd.|year=2008|isbn=978-0-582-41899-8|page=8|quote=historians راof دورهthe رکوردOttoman وEmpire سرآغازhave زوالrejected عثمانیthe توصیفnarrative کرده‌اند،of باdecline اینin حالfavor تاریخ‌دانانof مدرنone اینof دیدگاهcrisis راand رد می‌کنند.adaptation}}
 
* {{cite book|last=Tezcan|first=Baki|title=The Second Ottoman Empire: Political and Social Transformation in the Early Modern Period|publisher=Cambridge University Press|date=2010|page=9|isbn=978-1-107-41144-9|quote=Ottomanist historians have produced several works in the last decades, revising the traditional understanding of this period from various angles, some of which were not even considered as topics of historical inquiry in the mid-twentieth century. Thanks to these works, the conventional narrative of Ottoman history – that in the late sixteenth century the Ottoman Empire entered a prolonged period of decline marked by steadily increasing military decay and institutional corruption – has been discarded.}}
با کشف راه‌های دریایی جدید توسط قدرت‌های اروپایی، آنان قادر بودند تا انحصار عثمانی در این مسئله را از بین ببرند که البته این مسئله منجر به برخوردهای نظامی مانند جنگ‌های عثمانی و پرتغال پس از کشف دماغه امیدنیک نیز شد. با این حال، گرچه حضور اروپاییان در اقیانوس آرام روز به روز افزایش پیدا می‌کرد، با این حال عثمانی توانست حضور قدرتمند خود در صحنه تجارت با شرق ادامه دهد. در این دوره، به عنوان مثال، قاهره از نظر اقتصادی بسیار شکوفا شد که دلیل آن افزایش تقاضاها برای قهوه یمنی بود که منجر به تاسیس قهوه‌خانه‌های بیشمار در این شهر گردید که سرانجام قاهره را به مرکزی برای تجارت قهوه تبدیل در قرن هفدهم و اوایل قرن هجدهم تبدیل کرد.
* {{Cite book|editor=Christine Woodhead|title=The Ottoman World|chapter=Introduction|last=Woodhead|first=Christine|isbn=978-0-415-44492-7|date=2011|page=5|quote=Ottomanist historians have largely jettisoned the notion of a post-1600 ‘decline’}}</ref><ref>{{Cite book|last=Şahin|first=Kaya|title=Empire and Power in the reign of Süleyman: Narrating the Sixteenth-Century Ottoman World|publisher=Cambridge University Press|year=2013|isbn=978-1-107-03442-6|page=10}}</ref> تاریخ‌دانانی که خود این دوره را به چشم دیده‌اند، آن را دوره رکورد و سرآغاز زوال عثمانی توصیف کرده‌اند، با این حال تاریخ‌دانان مدرن این دیدگاه را رد می‌کنند.<ref name="decline3">{{cite book|last=Hathaway|first=Jane|title=The Arab Lands under Ottoman Rule, 1516–1800|publisher=Pearson Education Ltd.|year=2008|isbn=978-0-582-41899-8|page=8|quote=historians of the Ottoman Empire have rejected the narrative of decline in favor of one of crisis and adaptation}}
 
* {{cite book|last=Tezcan|first=Baki|title=The Second Ottoman Empire: Political and Social Transformation in the Early Modern Period|publisher=Cambridge University Press|date=2010|page=9|isbn=978-1-107-41144-9|quote=Ottomanist historians have produced several works in the last decades, revising the traditional understanding of this period from various angles, some of which were not even considered as topics of historical inquiry in the mid-twentieth century. Thanks to these works, the conventional narrative of Ottoman history – that in the late sixteenth century the Ottoman Empire entered a prolonged period of decline marked by steadily increasing military decay and institutional corruption – has been discarded.}}
در دوران ایوان چهارم، روسیه تزاری به گسترش قلمروهای خود ادامه داد و ولگا و در منطقه شمالی دریای خزر فتح کرد. در سال ۱۵۷۱، در پاسخ به توسعه‌طلبی روس‌ها، دولت گیرای یکم، خان کریمه با پشتیبانی عثمانیان، به مسکو حمله ور شد و شهر را به آتش کشید. یک سال بعد دوباره حمله تکرار شد، با این تفاوت که روسیه با موفقیت از خود دفاع کرد. خانات کریمه تا پایان قرن هفدهم به تاخت و تازها در اروپای شرقی ادامه داد و یکی از قدرت‌های مهم منطقه باقی ماند.
* {{Cite book|editor=Christine Woodhead|title=The Ottoman World|chapter=Introduction|last=Woodhead|first=Christine|isbn=978-0-415-44492-7|date=2011|page=5|quote=Ottomanist historians have largely jettisoned the notion of a post-1600 ‘decline’}}</ref>
[[File:1720_Huchtenburg_Eroberungs_Belgrads_1717_anagoria.JPG|پیوند=https://en.wikipedia.org/wiki/File:1720_Huchtenburg_Eroberungs_Belgrads_1717_anagoria.JPG|جایگزین=|راست|بندانگشتی|فتح بلگراد در ۱۷۱۷ توسط نیروهای اتریشی]]
با کشف راه‌های دریایی جدید توسط قدرت‌های اروپایی، آنان قادر بودند تا انحصار عثمانی در این مسئله را از بین ببرند که البته این مسئله منجر به برخوردهای نظامی مانند جنگ‌های عثمانی و پرتغال پس از کشف [[دماغه امیدنیک]] نیز شد. با این حال، گرچه حضور اروپاییان در [[اقیانوس آرام]] روز به روز افزایش پیدا می‌کرد، با این حال عثمانی توانست به حضور قدرتمند خود در صحنه تجارت با شرق ادامه دهد. در این دوره، به عنوان مثال، [[قاهره]] از نظر اقتصادی بسیار شکوفا شد که دلیل آن افزایش تقاضاها برای قهوه یمنی بود که منجر به تاسیس قهوه‌خانه‌های بیشمار در این شهر گردید که سرانجام قاهره را به مرکزی برای تجارت قهوه تبدیل در قرن هفدهم و اوایل قرن هجدهم تبدیل کرد.<ref>{{cite book|last=Faroqhi|first=Suraiya|editor-last=İnalcık|editor-first=Halil|editor2=Donald Quataert|title=An Economic and Social History of the Ottoman Empire, 1300–1914|volume=2|publisher=Cambridge University Press|date=1994|pages=507–08|chapter=Crisis and Change, 1590–1699|isbn=978-0-521-57456-3}}</ref>
 
در دوران [[ایوان چهارم،چهارم]]، [[روسیه تزاری]] به گسترش قلمروهای خود ادامه داد و ولگا و در منطقه شمالی دریای خزر فتح کرد. در سال ۱۵۷۱، در پاسخ به توسعه‌طلبی روس‌ها، دولت گیرای یکم، [[خانات کریمه|خان کریمه]] با پشتیبانی عثمانیان، به [[مسکو]] حمله ور شد و شهر را به آتش کشید.<ref name="Davies2007">{{cite book|last=Davies|first=Brian L.|title=Warfare, State and Society on the Black Sea Steppe: 1500–1700|url=https://books.google.com/books?id=XH4hghHo1qoC&pg=PA16|accessdate=11 February 2013|year=2007|publisher=Routledge|isbn=978-0-415-23986-8|page=16}}</ref> یک سال بعد دوباره حمله تکرار شد، با این تفاوت که روسیه با موفقیت از خود دفاع کرد. خانات کریمه تا پایان قرن هفدهم به تاخت و تازها در اروپای شرقی ادامه داد<ref name="Subtelny2000">{{cite book|author=Orest Subtelny|title=Ukraine|url=https://books.google.com/books?id=HNIs9O3EmtQC&pg=PA106|accessdate=11 February 2013|year=2000|publisher=University of Toronto Press|isbn=978-0-8020-8390-6|page=106}}</ref> و یکی از قدرت‌های مهم منطقه باقی ماند.<ref>{{cite web|url=http://www.econ.hit-u.ac.jp/~areastd/mediterranean/mw/pdf/18/10.pdf|title=The Crimean Tatars and their Russian-Captive Slaves|first=Eizo|last=Matsuki|publisher=Mediterranean Studies Group at Hitotsubashi University|accessdate=11 February 2013|deadurl=yes|archiveurl=https://web.archive.org/web/20130115170654/http://www.econ.hit-u.ac.jp/~areastd/mediterranean/mw/pdf/18/10.pdf|archivedate=15 January 2013}}</ref>
در جنوب اروپا، یک ارتش متشکل از نیروهای ائتلاف کاتولیکی به رهبری فلیپ دومِ اسپانیا، ناوگان عثمانی را در نبرد لپانتو در سال ۱۵۷۱ش کست داد. نیروهای کاتولیک بیش از سی هزار عثمانی را کشتند یا آنان را به اسارت گرفتند و بیشتر از 2۲۰۰ شتی را از بین بردند. با این شکست تحقیرآمیز، چهره شکست‌ناپذیر عثمانی در هم شکست و مشخص شد که پیروزی شوالیه‌های مالت در نبرد مالت در سال 1۱۵۶۵ تفاقی نبوده است. شکست در برابر نیروهای ائتلاف کاتولیک همچنین باعث شد تا بخش اعظم نیروهای کارکشته ارتش عثمانی نیز از بین بروند؛ با این حال کشتی‌های از دست رفته به سرعت جایگزین شدند. گرچه افسانه شکست ناپذیری عثمانی از بین رفته بود، ارتش آنان قادر بود تا به سرعت خود را بازیابی کرده و تنها دو سال بعد ونیز را مجبور به پذیرفتن پیمان صلح نماید. این صلح به عثمانی فرصت تا به مسائل روی داده در شمال آفریقا بپردازند.
 
در جنوب اروپا، یک ارتش متشکل از نیروهای ائتلاف کاتولیکی به رهبری [[فیلیپ دوم اسپانیا|فلیپ دومِ اسپانیا،اسپانیا]]، ناوگان عثمانی را در [[نبرد لپانتو]] در سال ۱۵۷۱ش۱۵۷۱ کستشکست داد. نیروهای کاتولیک بیش از سی هزار عثمانی را کشتند یا آنان را به اسارت گرفتند و بیشتر از 2۲۰۰ شتیکشتی را از بین بردند.<ref>{{cite book|last1=Hanlon|first1=Gregory|title=The Twilight Of A Military Tradition: Italian Aristocrats And European Conflicts, 1560–1800|publisher=Routledge|page=24}}</ref> با این شکست تحقیرآمیز، چهره شکست‌ناپذیر عثمانی در هم شکست{{sfn|Kinross|1979|p=272}} و مشخص شد که پیروزی [[شوالیه‌های مالت]] در نبرد مالت در سال 1۱۵۶۵۱۵۶۵ تفاقیاتفاقی نبوده است.<ref>Fernand Braudel, ''The Mediterranean and the Mediterranean World in the Age of Philip II'', vol. II ( University of California Press: Berkeley, 1995).</ref> شکست در برابر نیروهای ائتلاف کاتولیک همچنین باعث شد تا بخش اعظم نیروهای کارکشته ارتش عثمانی نیز از بین بروند؛ با این حال کشتی‌های از دست رفته به سرعت جایگزین شدند.<ref>{{cite book|last1=Kunt|first1=Metin|last2=Woodhead|first2=Christine|title=Süleyman the Magnificent and His Age: the Ottoman Empire in the Early Modern World|year=1995|publisher=Longman|isbn=978-0-582-03827-1|page=53}}</ref> گرچه افسانه شکست ناپذیری عثمانی از بین رفته بود، ارتش آنان قادر بود تا به سرعت خود را بازیابی کرده و تنها دو سال بعد ونیز را مجبور به پذیرفتن پیمان صلح نماید. این صلح به عثمانی فرصت تا به مسائل روی داده در شمال آفریقا بپردازند.{{sfn|Itzkowitz|1980|p=67}}
با افزایش توان دفاعی هابسبورگ‌ها (در مرزهای غربی عثمانی) به نظر می‌رسید که جنگ میان اتریش و عثمانی به یک بن بست خورده است. جنگ پانزده ساله میان اتریش و عثمانی که به «جنگ طولانی با ترکان» معروف است، باعث شد تا عثمانی نیاز مبرمی به نیروهای تازه نفس برای پیاده نظام خود داشته باشد. با ورود نیروهای تازه کار، نظمی که قرن‌ها در ارتش این دولت بود از بین رفت و البته این مشکل را به وجود آورد که هر لحظه امکان شورش نیروهای نظامی وجود داشته باشد، مشکلی که دیگر هرگز کاملا از بین نرفت. همچنین با افزایش جمعیت امپراتوری به سی میلیون نفر، عثمانی با مشکل کمبود زمین نیز مواجه شد. با همه این‌ها، دولت عثمانی توانست توانست کماکان قدرتمند باقی بماند و به صورت کلی در این دوران، با شکست‌های بزرگی روبرو نشد. تنها استثنایی که وجود دارد، شکست آنان از ایرانیان در جنگ ۱۶۱۸–۱۶۰۳ شد که باعث تا بسیاری از استان‌های شرقی امپراتوری از دست بروند و تعدادی از آن‌ها هرگز بازیابی نشوند. با امضای عهدنامه نسوه پاشا میان صفویان و عثمانی، همه قفقاز به جز بخش‌های غربی گرجستان به ایران داده شد.
[[File:Vienna_Battle_1683.jpg|پیوند=https://en.wikipedia.org/wiki/File:Vienna_Battle_1683.jpg|بندانگشتی|محاصره دوم وین در ۱۶۸۳ ]]
با افزایش توان دفاعی هابسبورگ‌ها (در مرزهای غربی عثمانی) به نظر می‌رسید که جنگ میان اتریش و عثمانی به یک بن بست خورده است.{{sfn|Itzkowitz|1980|p=71}} جنگ پانزده ساله میان اتریش و عثمانی که به «جنگ طولانی با ترکان» معروف است، باعث شد تا عثمانی نیاز مبرمی به نیروهای تازه نفس برای پیاده نظام خود داشته باشد. با ورود نیروهای تازه کار، نظمی که قرن‌ها در ارتش این دولت بود از بین رفت و البته این مشکل را به وجود آورد که هر لحظه امکان شورش نیروهای نظامی وجود داشته باشد، مشکلی که دیگر هرگز کاملا از بین نرفت.{{sfn|Itzkowitz|1980|pp=90–92}} همچنین با افزایش جمعیت امپراتوری به سی میلیون نفر، عثمانی با مشکل کمبود زمین نیز مواجه شد.{{sfn|Kinross|1979|p=281}} با همه این‌ها، دولت عثمانی توانست توانست کماکان قدرتمند باقی بماند و به صورت کلی در این دوران، با شکست‌های بزرگی روبرو نشد. تنها استثنایی که وجود دارد، شکست آنان از ایرانیان در جنگ [[جنگ صفویان و عثمانی (۱۶۱۸–۱۶۰۳)|۱۶۱۸–۱۶۰۳]] شد که باعث تا بسیاری از استان‌های شرقی امپراتوری از دست بروند و تعدادی از آن‌ها هرگز بازیابی نشوند. با امضای [[عهدنامه نسوهنصوح پاشا]] میان صفویان و عثمانی، همه قفقاز به جز بخش‌های غربی گرجستان به ایران داده شد.<ref>Ga ́bor A ́goston, Bruce Alan Masters [https://books.google.com/books?id=QjzYdCxumFcC&pg=PA23 ''Encyclopedia of the Ottoman Empire''] pp. 23 Infobase Publishing, 1 jan. 2009 {{ISBN|1-4381-1025-1}}</ref>
 
[[مراد چهارم]] (۱۶۲۳–۱۶۴۰) در جریان سلطنت نسبتا کوتاهش، توانست بار دیگر قدرت دولت مرکزی را برقرار کرده و همچنین عراق را از ایران بازپس بگیرد.{{sfn|Itzkowitz|1980|p=73}} [[عهدنامه زهاب]] در همین دوره امضا شد که باعث تقسیم قفقاز میان صفویان و عثمانیان و همچنین ضمیمه قطعی عراق به عثمانی شد. مرزی که در جریان این عهدنامه ترسیم شد، هنوز در میان سه کشور ایران، ترکیه و [[عراق]] برقرار است.<ref>{{cite book|url=https://books.google.com/books?id=B8WRAgAAQBAJ&pg=PA47|title=Armenians: Past and Present in the Making of National Identity|accessdate=30 December 2014|isbn=9781135798376|last1=Herzig|first1=Edmund|last2=Kurkchiyan|first2=Marina|date=2004-11-10}}</ref><ref>{{cite book|url=https://books.google.com/books?id=yED-aVDCbycC&pg=PA228|title=Genocide and the Modern Age: Etiology and Case Studies of Mass Death|accessdate=30 December 2014|isbn=9780815628286|last1=Rubenstein|first1=Richard L.|year=2000}}</ref> در همین دوران بود که دوره موسوم به [[سلطنت زنان]] (۱۶۲۳–۱۶۵۶) آغاز شد که در طی این سال‌ها، مادران سلاطین جوان عملا به جای پسرشان حکومت را در دست داشتند. قابل ذکرترین اتفاق این دوره آن بود که رقابت میان [[کوسم سلطان]] و عروسش [[تورخان خدیجه سلطان]] منجر به قتل کوسم سلطان در سال ۱۶۵۱ شد.{{sfn|Itzkowitz|1980|pp=74–75}} پس از آن دوره کوپورلو (۱۶۵۶–۱۷۰۳) آغاز شد که در این دوران، شش وزیر از خاندان آلبانیایی کوپورلو قدرت را در امپراتوری به دست گرفتند. این دوره دولت عثمانی شاهد پیروزی‌های نظامی نسبتا بزرگی بود که در آن ترانسیلوانیا با موفقیت پس گرفته شد، فتح کرت در ۱۶۶۹ با موفقیت به پایان رسید و عثمانیان به جنوب اکرایناوکراین که در آن زمان در اختیار لهستان بود، وارد شدند.{{sfn|Itzkowitz|1980|pp=80–81}}
 
با این حال، این دوره به صورت فاجعه‌باری پایان یافت. وزیر اعظم کارا مصطفی پاشا در سال ۱۶۸۳ ارتش بزرگی را فراهم آورد و برای بار دوم تلاش کرد تا وین را محاصره کند. تاخیر پیش آمده در [[نبرد وین|محاصره وین]] باعث شد تا ارتش عثمانی توسط نیروهای متحد هابسبورگ، المانی و لهستانی به خاک و خون کشیده شود و [[اتحاد مقدس|اتحادیه مقدس]] به یک پیروزی درخشان دست پیدا کند. با عهدنامه صلح که جنگ موسوم به «جنگ بزرگ با ترکان» پایان داد،داد{{sfn|Kinross|1979|p=357}}، عثمانی بخش‌های وسیعی از خاک خود را از دست داد که بیشتر آنان را هرگز نتوانست مجددا فتح کند.{{sfn|Itzkowitz|1980|p=84}} [[مصطفی دوم]] در میان سال‌های ۱۶۹۶ تا ۱۶۹۶ در یک اردوکشی به قصد تلافی شکست در وین، تلاش کرد تا به هابسبورگ‌ها در مجارستان حمله کند اما با شکست در [[نبرد زنتا،زنتا]]، این لشکرکشی نیز فاجعه آمیز به پایان رسید.<ref>{{Cite journalsfn|date=2019-05-17Itzkowitz|title=Ottoman Empire|url=https://en.wikipedia.org/w/index.php?title=Ottoman_Empire&oldid=897548282|journal=Wikipedia1980|languagepp=en83–84}}</ref>
 
==== افزایش تهدیدها از جانب روسیه ====
به‌جز از دست دادن بنات و از دست دادن موقتی بلگراد، مرزهای عثمانی در [[دانوب]] در طول قرن هجدهم تقریبا ثابت ماند. اما با توسعه طلبی روسیه، خطر بزرگی که روز به روز در حال افزایش بود، عثمانی را تهدید می‌کرد.{{sfn|Kinross|1979|p=371}} چارلز[[کارل هفتمدوازدهم سوئدکهسوئد]] که در [[جنگ پلتاوا|نبرد پولتاوا]] (۱۷۰۹) در جنگ بزرگ شمالی در برابر روس‌ها شکست خورده بود،بود{{sfn|Kinross|1979|p=371}}، با عثمانی پیمان اتحاد بست. چارلز سلطان [[احمد سوم]] را راضی کرد تا به روسیه اعلان جنگ دهد و این جنگ در نهایت با پیروزی عثمانی به پایان رسید.{{sfn|Kinross|1979|p=372}}
 
با عهدنامه پاسارویتز میان عثمانی و اتریش، عثمانی به صورت دائمی بنات و به صورت موقتی صربستان و والاکیای کوچک را از دست داد. با این عهدنامه، مشخص شد که عثمانی در موضع دفاعی است و بسیار بعید است که در آینده خطر جدی برای اروپا ایجاد کند.
 
جنگی که بیست سال بعد با عهدنامه بلگراد میان روسیه و اتریش با عثمانی به پایان رسید، باعث شد تا صربستان و والاکیای کوچک دوباره تحت کنترل باب عالی در آیند، با این حال، دولت عثمانی شهر بندری آزوف و شمال کریمه را به روسیه واگذار کرد. پس از این جنگ، عثمانی برای حدود یک نسل در صلح به سر برد، زیرا روسیه و اتریش مشغول درگیری با پروس که به تازگی درحال اوج گرفت بود، بودند.
 
سلاطین عثمانی همچنین سعی در ایجاد اصلاحات در سیستم آموزش نیز نمودند. دانشگاه «مهندسان بحر همایون» (دانشگاه فنی استانبول امروزی) به سبک دانشگاه‌های غربی ایجاد شد. در سال ۱۷۳۴، یک مدرسه ساخت توپخانه با شیوه‌های اروپایی در قسطنطنیه ایجاد شد، اما علمای اسلامی با آن مخالفت کردند و سلطان مجبور شد تا نظر آنان را بپذیرد. این مدرسه در سال ۱۷۵۴ به شکل مخفی مجددا بازگشایی شد. در ۱۷۲۶، ابراهیم متفرقه، یک مجارستانی که اسلام آورده بود، وزیر اعظم داماد ابراهیم پاشای نوشهری و مفتی اعظم و سایر علمای دینی را راضی کرد تا اجازه چاپ کتاب با دستگاه چاپ را به او بدهند که در نهایت منجر به آن شد که سلطان احمد سوم این مجوز را صادر کند که کتاب‌های غیردینی به شیوه‌های نوین چاپ شود. هرچند این اتفاق مخالفت بسیاری از روحانیان مسلمان و البته کاتبان را در پی داشت، با این حال نخستین کتاب در سال ۱۷۲۹ به چاپ رسید.
 
با عهدنامه پاسارویتز میان عثمانی و اتریش، عثمانی به صورت دائمی بنات و به صورت موقتی صربستان و والاکیای کوچک را از دست داد. با این عهدنامه، مشخص شد که عثمانی در موضع دفاعی است و بسیار بعید است که در آینده خطر جدی برای اروپا ایجاد کند.{{sfn|Kinross|1979|p=376}}
در سال ۱۷۶۸، شبه‌نظامیان اکراینی تحت حمایت روسیه وارد شهر تحت کنترل عثمانیِ بالتا شدند، مردم شهر را کشتند و در نهایت آن را به آتش کشیدند. این اتفاق، منجر به آن شد که پادشاه عثمانی به روسیه اعلان جنگ بدهد. جنگ شش سال طول کشید و در پایان آن، عثمانی به همه مسیحیان مولداوی و والاکیا آزادی مذهبی اعطا کرد. در سال‌های پایانی قرن هجدهم، بسیاری از شخصیت‌های سیاسی عثمانی به این عقیده بودند که شکست‌های پیاپی آنان در برابر روس‌ها به اصلاحات گسترده پتر کبیر که منجر به مدرن‌سازی کشور و سپاه روسیه شده بود، باز می‌گردد و عثمانی نیز باید دست به چنین اصلاحاتی بزند.
[[File:January_Suchodolski_-_Ochakiv_siege.jpg|پیوند=https://en.wikipedia.org/wiki/File:January_Suchodolski_-_Ochakiv_siege.jpg|جایگزین=|راست|بندانگشتی|تلاش نیروهای عثمانی برای جلوگیری از پیشروی نیروهای روسی در ۱۷۸۸ ]]
جنگی که بیست سال بعد با عهدنامه بلگراد میان روسیه و اتریش با عثمانی به پایان رسید، باعث شد تا صربستان و والاکیای کوچک دوباره تحت کنترل [[باب عالی]] (نام رایج برای اشاره به دربار عثمانی) در آیند، با این حال، دولت عثمانی شهر بندری آزوف و شمال کریمه را به روسیه واگذار کرد. پس از این جنگ، عثمانی برای حدود یک نسل در صلح به سر برد، زیرا روسیه و اتریش مشغول درگیری با [[پادشاهی پروس|پروس]] که به تازگی درحال اوج گرفتگرفتن بود، بودند.{{sfn|Kinross|1979|p=392}}
 
سلاطین عثمانی همچنین سعی در ایجاد اصلاحات در سیستم آموزش نیز نمودند.<ref>{{cite web|url=http://www.itu.edu.tr/en/?about/history|title=History|publisher=Istanbul Technical University|accessdate=6 November 2011|archive-url=https://web.archive.org/web/20120618160944/http://www.itu.edu.tr/en/?about%2Fhistory|archive-date=18 June 2012|dead-url=yes|df=dmy-all}}</ref> دانشگاه «مهندسان بحر همایون» ([[دانشگاه فنی استانبول]] امروزی) به سبک دانشگاه‌های غربی تاسیس شد. در سال ۱۷۳۴، یک مدرسه ساخت توپخانه با شیوه‌های اروپایی در قسطنطنیه ایجاد شد، اما علمای اسلامی با آن مخالفت کردند و سلطان مجبور شد تا نظر آنان را بپذیرد.<ref name="books.google_a">{{cite book|last=Stone|first=Norman|editor=Mark Erickson, Ljubica Erickson|title=Russia War, Peace And Diplomacy: Essays in Honour of John Erickson|chapter-url=https://books.google.com/books?id=xM9wQgAACAAJ|accessdate=11 February 2013|year=2005|publisher=Weidenfeld & Nicolson|isbn=978-0-297-84913-1|page=97|chapter=Turkey in the Russian Mirror}}</ref> این مدرسه در سال ۱۷۵۴ به شکل مخفی مجددا بازگشایی شد.<ref name="books.google_a2">{{cite book|last=Stone|first=Norman|editor=Mark Erickson, Ljubica Erickson|title=Russia War, Peace And Diplomacy: Essays in Honour of John Erickson|chapter-url=https://books.google.com/books?id=xM9wQgAACAAJ|accessdate=11 February 2013|year=2005|publisher=Weidenfeld & Nicolson|isbn=978-0-297-84913-1|page=97|chapter=Turkey in the Russian Mirror}}</ref> در ۱۷۲۶، [[ابراهیم متفرقه]]، یک مجارستانی که اسلام آورده بود، وزیر اعظم [[داماد ابراهیم پاشای نوشهری]] و مفتی اعظم و سایر علمای دینی را راضی کرد تا اجازه چاپ کتاب با دستگاه چاپ را به او بدهند که در نهایت منجر به آن شد که سلطان احمد سوم این مجوز را صادر کند که کتاب‌های غیردینی به شیوه‌های نوین چاپ شود. هرچند این اتفاق مخالفت بسیاری از روحانیان مسلمان و البته کاتبان را در پی داشت<ref name="katip celebi">{{cite web|url=http://vitrine.library.uu.nl/en/texts/Rarqu54.htm|title=Presentation of Katip Çelebi, Kitâb-i Cihân-nümâ li-Kâtib Çelebi|publisher=Utrecht University Library|date=5 May 2009|accessdate=11 February 2013|deadurl=yes|archiveurl=https://web.archive.org/web/20130212030334/http://vitrine.library.uu.nl/en/texts/Rarqu54.htm|archivedate=12 February 2013|df=dmy-all}}</ref>، با این حال نخستین کتاب در سال ۱۷۲۹ به چاپ رسید.<ref name="katip celebi2">{{cite web|url=http://vitrine.library.uu.nl/en/texts/Rarqu54.htm|title=Presentation of Katip Çelebi, Kitâb-i Cihân-nümâ li-Kâtib Çelebi|publisher=Utrecht University Library|date=5 May 2009|accessdate=11 February 2013|deadurl=yes|archiveurl=https://web.archive.org/web/20130212030334/http://vitrine.library.uu.nl/en/texts/Rarqu54.htm|archivedate=12 February 2013|df=dmy-all}}</ref><ref name="watson">{{cite journal|last=Watson|first=William J.|year=1968|title=Ibrahim Muteferrika and Turkish Incunabula|journal=Journal of the American Oriental Society|volume=88|issue=3|pages=435–441|doi=10.2307/596868|jstor=596868}}</ref>
سلیم سوم نخستین کسی بود که برای مدرن‌سازی ارتش عثمانی دست به اقدام جدی زد، اما اقدامات او با مخالفت مقامات مذهبی و فرماندهان نیروهای ینی‌چری روبرو شد. ینی‌چری‌ها که نگران به خطر افتادن جایگاه خودشان در صورت ایجاد یک ارتش منظم و همیشگی بودند، علیه دولت مرکزی شوریدند. اقدامات سلیم در نهایت منجر شد تا او جان و تاج تخت خود را از دست بدهد، اما محمود دوم، جانشین او، به بهانه شورش روی داده سپاه ینی‌چری را در ۱۸۲۶ منحل کرد.
 
در سال ۱۷۶۸، شبه‌نظامیان اکراینی تحت حمایت روسیه وارد شهر تحت کنترل عثمانیِ بالتا شدند، مردم شهر را کشتند و در نهایت آن را به آتش کشیدند. این اتفاق، منجر به آن شد که پادشاه عثمانی به روسیه اعلان جنگ بدهد. جنگ شش سال طول کشید و در پایان آن، عثمانی به همه مسیحیان مولداوی و والاکیا آزادی مذهبی اعطا کرد.{{sfn|Kinross|1979|p=405}} در سال‌های پایانی قرن هجدهم، بسیاری از شخصیت‌های سیاسی عثمانی به این عقیده بودند که شکست‌های پیاپی آنان در برابر روس‌ها به اصلاحات گسترده [[پتر کبیر]] که منجر به مدرن‌سازی کشور و سپاه روسیه شده بود، باز می‌گردد و عثمانی نیز باید دست به چنین اصلاحاتی بزند.<ref name="books.google_a3">{{cite book|last=Stone|first=Norman|editor=Mark Erickson, Ljubica Erickson|title=Russia War, Peace And Diplomacy: Essays in Honour of John Erickson|chapter-url=https://books.google.com/books?id=xM9wQgAACAAJ|accessdate=11 February 2013|year=2005|publisher=Weidenfeld & Nicolson|isbn=978-0-297-84913-1|page=97|chapter=Turkey in the Russian Mirror}}</ref>
در دوران «سوال شرقی» (دوره‌ای که به دلیل زوال عثمانی، قدرت‌های اروپایی بر سر فتح قلمروهای آنان به رقابت می‌پرداختند)، انقلاب صربستان (۱۸۰۴–۱۸۱۵) روی داد که این مسئله منجر به یک سری بیداری‌های ملی در بالکان شد. در سال ۱۸۳۰ عثمانی اجبارا پذیرفت که صربستان به صورت رسمی بخشی از عثمانی باشد، اما پادشاه و سلسله پادشاهی خود را داشته و پادشاه در اداره کشور خود کاملا مستقل عمل کند. در سال ۱۸۱۱، وهابی‌های خاندان سعودی در عربستان بر عثمانی شوریدند. دولت مرکزی که توان سرکوب کردن آنان را نداشت، از محمدعلی پاشا، والی مصر درخواست کرد تا به این شورش پایان دهد و اقدامات محمدعلی در نهایت منجر به سقوط نخستین دولت سعودی شد. در ۱۸۲۱، یونانیان بر سلطان شوریدند. این اتفاق در نهایت به انقلاب یونان شهرت یافت و منجر به آن شد که یونان در سال ۱۸۲۹ به اولین کشوری شد که به صورت رسمی از عثمانی مستقل شده است. در سال ۱۸۳۰، فرانسه الجزایر را فتح کرد و عثمانی قادر نبود تا آنان را از این منطقه بیرون کند و آن را پس بگیرد. یک سال بعد، محمدعلی پاشا به امید اینکه عثمانی را براندازد و خود به سلطان جدید تبدیل شده و سلسله تازه‌ای را روی کار آورد، در مصر شورید. سپاه او که توسط فرانسویان تعلیم دیده شده بود، به رهبری پسر محمد علی یعنی ابراهیم پاشا سپاه عثمانی را شکست داد و تا دویست مایلی قسطنطنیه پیشروی کرد. سلطان محمود دوم که هیچ راهی پیش پای خود برای جلوگیری از پیشروی سپاه ابراهیم پاشا نمی‌دید، از دشمن همیشگی امپراتوری، یعنی روسیه درخواست کمک کرد و تزار نیکولای یکم ارتشی را برای کمک به وی فرستاد. در نهایت، این سپاه روسی با موفقیت مانع پیشروی ابراهیم پاشا شد. با این حال، عثمانی در ۱۸۳۳ رسما علاوه بر مصر، محمد علی پاشا را به عنوان والی کرت، حلب، تریپولی، دمشق و سیدون به رسمیت شناخت و در عوض، محمدعلی نیز از ادعای خود بر تاج و تخت عثمانی چشم پوشی کرد. با توجه به اینکه اگر به خاطر دخالت روس‌ها نبود، بسیار بعید بود تا محمود دوم و سلسله عثمانی از این واقعه جان سالم به در ببرند، امروزه این اتفاق آغازگر دوره‌ای دیده می‌شود که باب عالی حتی توانایی دفاع و حفظ خودش را هم نداشت.
[[File:Ottoman_Sultan_Selim_III_(1789).jpg|پیوند=https://en.wikipedia.org/wiki/File:Ottoman_Sultan_Selim_III_(1789).jpg|چپ|بندانگشتی|به تخت نشینی سلیم سوم]]
[[سلیم سوم]] نخستین کسی بود که برای مدرن‌سازی ارتش عثمانی دست به اقدام جدی زد، اما اقدامات او با مخالفت مقامات مذهبی و فرماندهان نیروهای [[ینی‌چری]] روبرو شد. ینی‌چری‌ها که نگران به خطر افتادن جایگاه خودشان در صورت ایجاد یک ارتش منظم و همیشگی بودند، علیه دولت مرکزی شوریدند. اقدامات سلیم در نهایت منجر شد تا او جان و تاج تخت خود را از دست بدهد، اما [[محمود دوم،دوم]]، جانشین او، به بهانه شورش روی داده سپاه ینی‌چری را در ۱۸۲۶ منحل کرد.
[[File:Η_μάχη_της_Αλαμάνας.jpg|پیوند=https://en.wikipedia.org/wiki/File:%CE%97_%CE%BC%CE%AC%CF%87%CE%B7_%CF%84%CE%B7%CF%82_%CE%91%CE%BB%CE%B1%CE%BC%CE%AC%CE%BD%CE%B1%CF%82.jpg|جایگزین=|راست|بندانگشتی|شورش یونانیان بر عثمانی در جنگ استقلال یونان]]
در دوران «سوال شرقی» (دوره‌ای که به دلیل زوال عثمانی، قدرت‌های اروپایی بر سر فتح قلمروهای آنان به رقابت می‌پرداختند)، انقلاب صربستان (۱۸۰۴–۱۸۱۵) روی داد که این مسئله منجر به یک سری بیداری‌های ملی در [[بالکان]] شد. در سال ۱۸۳۰ عثمانی اجبارا پذیرفت که صربستان به صورت رسمی بخشی از عثمانی باشد، اما پادشاه و سلسله پادشاهی خود را داشته و پادشاه در اداره کشور خود کاملا مستقل عمل کند.<ref>{{cite web|url=http://www.njegos.org/past/liunion.htm|title=Liberation, Independence And Union of Serbia And Montenegro|publisher=Serb Land of Montenegro|accessdate=26 August 2010}}</ref><ref name="Berend2003">{{cite book|last=Berend|first=Tibor Iván|authorlink=Iván T. Berend|title=History Derailed: Central and Eastern Europe in the Long 19th Century|url=https://books.google.com/books?id=a9csmhIT_BQC&pg=PA127|accessdate=11 February 2013|year=2003|publisher=University of California Press|isbn=978-0-520-93209-8|page=127}}</ref> در سال ۱۸۱۱، وهابی‌های [[آل سعود|خاندان سعودی]] در عربستان بر عثمانی شوریدند. دولت مرکزی که توان سرکوب کردن آنان را نداشت، از [[محمدعلی پاشا،پاشا]]، والی مصر درخواست کرد تا به این شورش پایان دهد و اقدامات محمدعلی در نهایت منجر به سقوط نخستین دولت سعودی شد. در ۱۸۲۱، یونانیان بر سلطان شوریدند. این اتفاق در نهایت به [[جنگ استقلال یونان|انقلاب یونان]] شهرت یافت و منجر به آن شد که یونان در سال ۱۸۲۹ به اولین کشوری شد که توانسته است به صورت رسمی از عثمانی مستقل شده استشود. در سال ۱۸۳۰، فرانسه [[الجزایر]] را فتح کرد و عثمانی قادر نبود تا آنان را از این منطقه بیرون کندکرده و آن را پس بگیرد. یک سال بعد، محمدعلی پاشا به امید اینکه عثمانی را براندازد و خود به سلطان جدید تبدیل شده و سلسله تازه‌ای را روی کار آورد، در مصر شورید. سپاه او که توسط فرانسویان تعلیم دیده شده بود، به رهبری پسر محمد علی یعنی ابراهیم پاشا سپاه عثمانی را شکست داد و تا دویست مایلی قسطنطنیه پیشروی کرد.<ref>Karsh, Effraim ''Islamic Imperialism A History'', New Haven: Yale University Press, 2006 p. 95.</ref> سلطان محمود دوم که هیچ راهی پیش پای خود برای جلوگیری از پیشروی سپاه ابراهیم پاشا نمی‌دید، از دشمن همیشگی امپراتوری، یعنی روسیه درخواست کمک کرد و تزار [[نیکلای یکم (روسیه)|نیکولای یکم]] ارتشی را برای کمک به وی فرستاد.<ref name="Karsh, Effraim page 96">Karsh, Effraim ''Islamic Imperialism A History'', New Haven: Yale University Press, 2006 p. 96.</ref> در نهایت، این سپاه روسی با موفقیت مانع پیشروی ابراهیم پاشا شد.<ref name="Karsh, Effraim page 962">Karsh, Effraim ''Islamic Imperialism A History'', New Haven: Yale University Press, 2006 p. 96.</ref> با این حال، عثمانی در ۱۸۳۳ رسما علاوه بر مصر، محمد علی پاشا را به عنوان والی کرت، حلب،[[حلب]]، تریپولی، [[دمشق]] و سیدون به رسمیت شناخت و در عوض، محمدعلی نیز از ادعای خود بر تاج و تخت عثمانی چشم پوشی کرد.<ref name="Karsh, Effraim page 963">Karsh, Effraim ''Islamic Imperialism A History'', New Haven: Yale University Press, 2006 p. 96.</ref> با توجه به اینکه اگر به خاطر دخالت روس‌ها نبود، بسیار بعید بود تا محمود دوم و سلسله عثمانی از این واقعه جان سالم به در ببرند، امروزه این اتفاق آغازگر دوره‌ای دیده می‌شود که باب عالی حتی توانایی دفاع و حفظ خودش را هم نداشت.<ref>Karsh, Effraim ''Islamic Imperialism A History'', New Haven: Yale University Press, 2006 pp. 95–96.</ref>
 
در سال ۱۸۳۹، عثمانی تلاش کرد تا مناطق از دست رفتهِ تحت کنترل محمد علی را پس بگیرد، اما به طرز فاجعه‌باری شکست خورد. این اتفاق آغازگر «بحران شرقی ۱۸۴۰» شدگردید. زیرا از آنجایی که محمد علی پاشا بسیار به فرانسه نزدیک بود، در اروپا این بیم می‌رفت که اگر او به عنوان سلطان جدید امپراتوری تاج‌گذاری کند، همه سرزمین‌های تحت کنترل عثمانی به منطقه تحت نفوذ فرانسه تبدیل شود.<ref name="Karsh, Effraim page 964">Karsh, Effraim ''Islamic Imperialism A History'', New Haven: Yale University Press, 2006 p. 96.</ref> از آنجایی که باب عالی خود توانایی شکست دادن مصر و محمد علی پاشا را نداشت، [[امپراتوری بریتانیا|بریتانیا]] و [[امپراتوری اتریش|اتریش]] به یاری آنان آمده و پاشا را شکست دادند.<ref name="Karsh, Effraim page 965">Karsh, Effraim ''Islamic Imperialism A History'', New Haven: Yale University Press, 2006 p. 96.</ref> همه این‌ها، منجر شده بود که از میانه‌های قرن نوزدهم، عثمانی در میان قدرت‌های غربی به «[[مرد بیمار اروپا|مرد مریض اروپا]]» معروف شود. شاهزاده نشین صربستان، والاکیا و مولداوی در دهه‌های شصت و هفتاد قرن نوزدهم همچنین موفق به کسب استقلال خود شدند.<ref>{{Cite journal|date=2019-05-17|title=Ottoman Empire|url=https://en.wikipedia.org/w/index.php?title=Ottoman_Empire&oldid=897548282|journal=Wikipedia|language=en}}</ref>
 
== منشأ عثمانیان ==