جنبش مشروطه ایران: تفاوت میان نسخهها
[نسخهٔ بررسینشده] | [نسخهٔ بررسینشده] |
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
خنثیسازی ویرایش 25932245 توسط 5.78.194.63 (بحث) بدون منبع برچسب: خنثیسازی |
FreshmanBot (بحث | مشارکتها) جز اصلاح فاصله مجازی + اصلاح نویسه با ویرایشگر خودکار فارسی |
||
خط ۱۳۱:
[[پرونده:Moosio-noz.jpg|بندانگشتی|220px|تصویر موسیو نوز بلژیکی با لباس عربی]]
[[پرونده:BastBritishEmbassy.jpg|بندانگشتی|220px|[[تحصن در سفارت انگلیس|تحصن در سفارت انگلستان]]]]
اگرچه از مدتی پیش شورشها و اعتراضاتی در شهرهای ایران
|فصل= زمینه انقلاب
|کتاب=داستان انقلاب
خط ۲۲۴:
== قیام گیلان ==
در این اوقات کمیته «ستار» در [[گیلان]] تشکیل شده بود. [[یپرمخان]] با مشروطهخواهان هم پیمان شد و جوانان ارمنی را برای نهضت بسیج کرد. در همین هنگام محمدولی خان تنکابنی از تبریز بازگشته بود. کمیته ستار با او مذاکره کرد و او را راضی کرد با نیروهایش برای پیروزی جنبش مشروطه به مبارزه برخیزد. در روز ۱۹ بهمن ۱۲۸۷ انقلابیون به کمک محمدولی خان تنکابنی و[[یپرمخان]] حاکم رشت [[رویداد باغ مدیریه#پیشینهٔ سردار افخم|آقابالاخان]] را کشتند و شهر را تسخیر کردند. پس از آن تمام گیلان به تصرف آزادی خواهان درآمد. به موجب این پیروزی آنها رونوشتی به سفرای خارجی نوشتند که نزاعی با شاه ندارند و فقط در صدد احیای مشروطهاند. صدای انقلاب رشت به گوش شهرهای دیگر ایران و کشورهای آزاد جهان رسید و باعث دلگرمی مجاهدان تبریز شد. ستارخان و باقرخان
پس از این، محمدعلی شاه قشونی برای تصرف گیلان فرستاد. قشون او در قزوین اردو زدند و پس از رسیدن نیروهای بیشتر به سمت شمال حرکت کردند ولی در ۳۰ کیلومتری رشت خبر رسید نیروهای دولتی [[رشیدالملک]] در حاشیه دریا از مجاهدان شکست خوردهاند و این خبر باعث دلسردی آنها شد و آنها به قزوین عقبنشینی کردند.
خط ۲۳۳:
[[پرونده:Poster of Conquest of Tehran in July 1909 by Bakhtiaris.jpg|220px|بندانگشتی|چپ|[[فتح تهران]] در [[کاخموزههای سعدآباد]] به دست مجاهدین گیلان و بختیاری، [[سپهدار اعظم تنکابنی]] و [[علیقلی خان سردار اسعد|سردار اسعد بختیاری]] سوار بر اسب دیده میشوند.]]
لرهای [[بختیاری]] به رهبری [[سردار اسعد بختیاری]] به پا خواستند و از مناطق بختیاری و همچنین از اصفهان که
در حالی که در تبریز مجاهدین در محاصره قوای دولتی و همدستان خارجی آن بودند، در [[اصفهان]] اعتراضات به [[بستنشینی]] عدهای انجامید و قوای لر بختیاری که در آن هنگام توسط صمصام السلطنه بختیاری که از ایلخانان بختیاری و حاکم اصفهان بود، [[صمصام السلطنه]] رهبری میشد بسیج شده و به سوی اصفهان حرکت کردند. با پیوستن قوای [[بختیاری|لر بختیاری]] کار بالا گرفت. نجف قلی خان صمصامالسلطنه ایلخان لر بختیاری با نیروی مسلح زیادی به اصفهان وارد شد.
ایل بختیاری با حرکت به سوی [[تهران]] و با همراهی مجاهدین شمال به فرماندهی [[سپهدار اعظم]] که در نزدیکی تهران به هم پیوستند، پس از شکست مقاومت نیروهای استبداد صغیر موفق به [[فتح تهران]] و شکست استبداد صغیر شدند.
خط ۲۵۹:
== اتهام بابی در مشروطه ==
جنبش مشروطه خیزشی مردمی بود که برای مبارزه با استبداد و خودکامگی پایهریزی گردید و همه قشرهای مردم با همه اعتقاد و باورهای خود در آن سهیم بودند. پس از آنکه بابیان دست به اقدامات جمعی و انفرادی علیه قاجار زدند و سرکوب شدند، متهم ساختن فعالان جنبش مشروطه به بابی بودن یکی از شایعترین و متداولترین
دستگاه استبداد از یک سو تحت عنوان
از یک طرف روحانیان وابسته استبداد، نام بابی را به مشروطه خواهان نهاده و خون آنها را میریختند و از طرف دیگر حکام محلی برای تصاحب ثروت اشخاص آنها را بابی نامیده و ملک و املاک و دارایی آنان را به نفع خود مصادره مینمودند.<ref>{{یادکرد کتاب |نام خانوادگی= کسروی|نام= احمد|کتاب= تاریخ مشروطیت ایران | ناشر= |سال=}}</ref>
خط ۲۷۴:
در جنبش مشروطه زنان روشنفکر با رشادت و دلیری به مبارزه با عمال استبداد برخاستند.
نویسندگان بزرگ مشروطیت مانند [[کسروی]]، [[ملکزاده]]، [[آدمیت]]، [[نظام مافی]]، [[محیط مافی]]، [[ناظم الاسلام کرمانی]]، [[صفائی]]، [[دولتآبادی]]، [[رضوانی]] در آثار خود اشاراتی به
سردار مریم بختیاری: سردار مریم یا [[بیبی مریم بختیاری]] از فرمانده هان فتح مشروطه و مادر علیمردان خان بختیاری است او بالاترین نشان لیاقت را از امپراتور آلمان دریافت کرد او زنی روشنفکر و آزادیخواه بود بعضی از افراد سرشناس همچون سفیر آلمان در ایران در زمان [[جنگ جهانی دوم]]، دکتر مصدق و علی اکبر دهخدا و… نیز در شرایط بحرانی به وی پناه آوردند. {{مدرک}}
زنان در بست نشینیهای ۱۹۰۶_۱۹۰۵م/۱۲۸۵_۱۲۸۴ش تهران و دیگر شهرها نقش داشتند. اعلام مشروطیت و حتی محروم شدن آنان از حق
* [[انجمن آزادی زنان]] در ۱۹۰۷<ref name="parsa" />
* [[انجمن مخدرات وطن]] در [[۱۲۸۹]]<ref>ناهید، عبدالحسین</ref>
خط ۲۹۴:
تنها معدودی از این زنانِ طرفدار مشروطیت، هوادار [[حقوق زنان]] بودند اما نخستین زنانی که در [[جنبش حقوق زنان ایران]] شرکت کردند یا خودشان از مشروطهخواهان و فعالان جنبش ملی دهه ۱۲۸۰ بودند (مانند [[صدیقه دولتآبادی]] و [[بانو امیر صحی ماهسلطان]]) یا از خانوادههای روشنفکر ملیگرا بودند (مانند [[محترم اسکندری]]). بعد از سرد شدن تب مشروطهخواهی، «انبوه زنان بیسواد به اندرونیهای سابق خود بازگشتند» و تنها زنان تحصیلکرده و روشنفکر جنبش حقوق زنان را پی گرفتند.<ref name="sanasarian426">ساناساریان، ص. ۴۲–۴۶</ref>
در این زمان مردان مشروطهخواه روشنفکری همچون [[میرزاده عشقی]]، [[ملکالشعرا بهار]]، [[ایرج میرزا]] و… نیز از جنبش نو خواسته حقوق زنان حمایت میکردند به ویژه در حق تحصیل و کنار گذاشتن [[حجاب]]. مثلاً در ۱۲ مرداد ۱۲۹۰ حاج محمدتقی [[وکیلالرعایا]]، نماینده مجلس نخستین بار در ایران برابری زن و مرد را در مجلس شورا مطرح کرده و خواستار حق
== فتح تهران ==
{{اصلی|فتح تهران (۱۲۸۸)}}
در تهران هم دوباره
در پیشروی به سوی پایتخت، اردوی شمال و جنوب در بیست و چهار کیلومتری تهران به هم ملحق شدند. در این موقع نیروی روس، از انزلی وارد شده بود، به قزوین رسیده بود و اردوی انقلابی را از پشت سر تهدید میکرد.{{مدرک||۲۱ مارس ۲۰۰۸}}
خط ۳۱۷:
{{همچنین|اشغال تبریز بدست قوای روس (۱۲۹۰)}}
[[پرونده:ExecutionIran123.jpg|بندانگشتی|اعدام چند تن از مشروطه خواهان به دست قزاقهای روس در تبریز.]]
[[روسیه تزاری]] با رایزنی انگلستان روز چهارشنبه ۷ آذر ۱۲۹۰ه.خ اولتیماتوم سختی به دولت ایران داد و به موجب آن از ایران خواست که [[مورگان شوستر]] و همراهانش هرچه زودتر ایران را ترک کنند و دولت ایران متعهد شود که در آینده برای بهکارگیری مستشاران خارجی، پیشاپیش رضایت دولتهای روس و انگلیس را جلب کند و نیز هزینه لشکرکشی روسها را به ایران عهدهدار گردد. دست یاری ایران به انگلستان سودی نداشت و دولت مذکور، ضمن نامهای به [[وثوق الدوله]] وزیر خارجهٔ ایران، سفارش کرد فوراً تقاضای روسها را بپذیرد.{{مدرک||۲۱ مارس ۲۰۰۸}} اما مجلس ایران اولتیماتوم را به اکثریت قریب به اتفاق رد کرد و مردم در تبریز و گیلان به ایستادگی خود افزودند. با این جدال، دولت ایران ضمن انحلال مجلس، اولتیماتوم روسیه را پذیرفت و مورگان شوستر را از ایران اخراج کرد. روسها بدون توجه به پذیرش اولتیماتوم با نیروی جدیدی به شهرهای شمالی ایران لشکر کشی کردند و در تبریز و رشت و مشهد و شهرهای دیگر کشتار به راه انداختند. بعد از [[اشغال تبریز بدست قوای روس (۱۲۹۰)|اشغال تبریز]]، روز ۱۰ دی ۱۲۹۰ روسها جمعی از بزرگان و پیشروان و در آن میان [[ثقةالاسلام]] را در تبریز به دار کشیدند. کشتار تبریز ماهها ادامه یافت. روسها [[صمد شجاعالدوله]] حاکم [[مراغه]]، را به حکمرانی آذربایجان گماردند و به دست او از هیچ گونه بیرحمی و
بدین قرار جنبش مشروطهٔ ایران پس از هفت سال خاموش گشت و اندیشهها پست و کوتاه شد. مردان نیکوکار و غم خوار به کنار رفتند و گروهی از سررشتهداران خودخواه و کهنهکار، که هرچه گفتند و کردند به سود بیگانگان و زیان ایرانیان بود، قدرت و اختیار در دست گرفتند و حتی پس از پیش آمدن [[ایران در جنگ جهانی اول|جنگ جهانی اول]] و رفع فشار اجانب باز در کالبد آزادیخواهی و میهن دوستی بر سر کار ماندند و رفتارهای خود را ادامه دادند.{{مدرک||۲۱ مارس ۲۰۰۸}}
|