پسامدرنیسم: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
جز ویرایش به‌وسیلهٔ ابرابزار:
FreshmanBot (بحث | مشارکت‌ها)
جز اصلاح فاصله مجازی + اصلاح نویسه با ویرایشگر خودکار فارسی
خط ۱۵:
* ادعای آن که [[مفهوم]] و [[تجربه]] مصنوعات فردی انسان و نه ساخته [[مادیت (فلسفه)|هدف]] یک نویسنده یا داستان سرا می‌باشند («به مفهوم [[اگزستانسیالیسم یا اصالت وجود]] مراجعه کنید»)
* [[شعر طنز]]، [[هجو]]، [[خودارجاعی]]، و [[بذله گوئی]]
* قبولی جامعه‌ای تحت سلطه [[رسانه‌های جمعی]] که در آن هیچ نوع اصالتی دیده نشده و فقط رونوشتی از وقایع گذشته می‌باشد.
* مفهوم [[جهانی سازی]] از لحاظ فرهنگی یک نوع [[جمع گرائی|جمع گرا]] بوده که عمیقاً جوامع جهانی فاقد هر نوع مرکز قدرت غالب سیاسی، ارتباطات، یا محصولات ذهنی را به هم اتصال می‌دهد. در عوض، جهان نیز به سمت تمرکز زدائی در تمام شئونات و مراحل جهانی در حرکت می‌باشد.
 
خط ۴۱:
 
== از نوگرایی ==
[[نوگرایی]] به دوره زمانی یا اوضاعی اطلاق می‌گردد که با [[انقلاب صنعتی]] یا نهضت [[روشنفکری]] شناسائی می‌شود. گفته می‌شود یکی از «کاربرد» های‌های نوگرایی پرورش پیشرفت و ترقی است که از طریق به‌کارگیری اصول [[منطق]]، [[سلسله مراتب]] در بخش‌های عمومی و هنری زندگی به دست می‌آید. اگرچه می‌توان امتیازات مفیدی را بین اعصار نوگرایی و پسانوگرایی قایل شد، ولی این مسئله باعث حذف تشابهات حاضر بین این دو عصر نمی‌گردد. یکی از شاخصترین تفاوت‌ها بین نوگرایی و فرانوگرایی نگرانی از [[جامعیت]] یا کلیت است. در حالی که هدف هنرمندان نوگرا تسخیر جامعیت یا کلیت در برخی صحنه‌هاست، پست مدرنیست‌ها این تمایل را به‌عنوان [[فراداستان]]‌ها تخطئه می‌نمایند. این کاربری به فیلسوفانی همانند [[ژان فرانسوا لیوتار]] و [[ژان بودریار]] نسبت داده شده‌است. لیوتار مفهوم [[تجددگرایی]] یا [[نوگرایی]] را به‌عنوان یک وضعیت فرهنگی که دارای خصوصیت تغییر مداوم در جهت پیشرفت است می‌شناسد. او همچنین پسانوگرایی را ارایه‌کننده حد اعلی این پیشرفت می‌داند که در آن تغییرات مکرر به صورت پدیده‌ای عادی درآمده و پندار پیشرفت به کهنگی می‌گراید. در عین حال نویسندگانی از قبیل [[جان رالستون سال]] اعتقاد دارند که پسانوگرایی نشانگر [[سرخوردگی]] انباشته شده در اثر مواعید پروژه روشنفکری و پیشرفت علوم و در نتیجه در مرکز قرار گرفتن تفکر [[مدرن]] می‌باشد.
 
یکی از عوامل پراهمیت در رابطه با پسامدرنیسم، جنبشی در ادبیات است که [[ساختارگرایی]] خوانده می‌شود.<ref name="sdf">موج چهارم – رامین جهانبگلو- ترجمهٔ منصور گودرزی- نشر نی- چاپ چهارم 1384- ص 50</ref>