بودیسم: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Sirkid (بحث | مشارکت‌ها)
جز اضافه کردن پیوند سه نشان هستی
FreshmanBot (بحث | مشارکت‌ها)
جز اصلاح فاصله مجازی + اصلاح نویسه با ویرایشگر خودکار فارسی
خط ۱۱۲:
 
== بودی‌ستوه ==
بودی‌سَتوه به کسی می‌گویند که در طی مراسمی که در آن جملاتی از "سوتراها" خوانده می‌شود عهد می‌بندد که بقیهٔ این زندگی و زندگی‌های بعدی‌اش را صرف کمک به دیگران کند تا آن‌ها به بودا تبدیل شوند. آن‌ها در درجهٔ اول سعی می‌کنند حقایق را درک کنند و به یک بودا تبدیل شوند. آن‌ها در این راه تلاش می‌کنند صفات نیک اخلاقی و روحی را در خودشان تقویت کنند و در شش چیز به کمال برسند: بخشندگی، ادب، صبوری، تلاشگری، مدیتیشن یا مراقبه و خردمندی . در کنار آن، سعی در خدمت کردن به دیگران دارند. همچنین همواره در حال تکریم و ستایش همهٔ بوداهای قبلی هستند. باور بر این است که خودِ بودا در زندگی قبلی و نیز در دوران جوانی‌اش ،جوانی‌اش، یک بودی‌ستوه بوده.<ref>{{یادکرد کتاب|نشانی=|عنوان=سفر به دل ادیان|نام خانوادگی=ن. فخر|نام=|ناشر=|سال=۱۳۹۳|شابک=|مکان=|صفحات=۸۶}}</ref>
 
== میتریه ==
خط ۱۲۱:
 
== ساختار جهان ==
طبق سوتراها که گفته‌های جمع‌آوری‌شدهٔ بودا هستند، جهان از طبقات مختلف ساخته شده‌است و هر طبقه از طبقهٔ بالاتر و پایینتر، فاصله دارد. در مرکز عالم، جهانی وجود دارد به نام "سومِرو". در مرکزِ سومرو قله‌ای برافراشته شده‌است که بالای آن مثل کوه‌های معمولی تیز نیست بلکه سرزمینی مسطح و پهناور است. دور تا دورِ این کوه بلند را اقیانوسی در برگرفته‌است. بر روی آن سرزمینِ مسطحِ بالای کوه و نیز روی دامنهٔ کوه و همچنین در این اقیانوس، خدایان و موجودات گوناگونی زندگی می‌کنند که نام آن‌ها در کتابهایکتاب‌های بودایی آمده است. اقیانوسی که کوه مرکزیِ سومرو را احاطه کرده‌است خودش توسط یک رشته‌کوه که گرداگرد آن را فراگرفته محاصره شده‌است و آن [[رشته‌کوه]] هم توسط یک اقیانوس احاطه شده‌است. به همین ترتیب رشته کوه‌ها و اقیانوس‌ها به شکل دایره‌های بزرگ و بزرگتر ،دورادورِ این کوه مرکزی قرار دارند. آخرین اقیانوس که بسیار وسیع است در خود، چهار قاره دارد؛ ولی به دلیل وسعت زیادِ این اقیانوس، این قاره‌ها بیش از جزایری کوچک در این اقیانوس عظیم به نظر نمی‌آیند. این اقیانوس آنقدر بزرگ است که نمی‌توان بین این قاره‌ها به‌راحتی رفت‌وآمد کرد. یکی از این قاره‌ها ،قاره‌ایست که ما انسان‌ها روی آن زندگی می‌کنیم. این قاره شبیه مثلثی است که نوکِ تیز آن به سمت جنوب است. اقیانوس، خودش توسط یک رشته کوهِ دایره‌ای شکل محاصره شده‌است  و پس از آن، پایان دنیای سومرو است. بر بالای کوه سومرو، کاخ‌ها و باغ‌های خدایان قرار دارد.  از این جهت آن‌ها را خدا مینامند که عمری طولانی‌تر از ما دارند  و در دنیای بهتری زندگی میکنند. در زیرِ زمین، طبقات متعددی وجود دارد که به این دنیاهای زیرِ زمینی "ناراکا" می‌گویند . موجودات بر اساس [[کارما|کارمایی]] که به دست می‌آورند گاهی باید در این دنیاها به دنیا بیایند و تا مدتی در آن بمانند تا نتیجهٔ کارمای آن‌ها کامل شود. در این دنیاهای زیرِ زمینی، افراد با ترس و ناامیدی شدیدی زندگی می‌کنند. هشت طبقه از ناراکاها سرد وهشت طبقه داغ است. دوره‌های زندگیِ موجوداتی که در هر طبقه به دنیا می‌آیند 24 برابر دورهٔ زندگی طبقهٔ بالاتر از آن است.پایین‌تر از پایین‌ترین ناراکا ،ناراکا، زمینی از طلا وجود دارد که وزن تمام این دنیاهای بالایی را تحمل می‌کند که آن هم روی لایه‌ای از آب است. آنهم روی لایه‌ای ضخیم از هوا و باد قرار دارد. این لایهٔ باد، بسیار وسیع است و ۱۰۰۰ دنیا مثل این دنیا که گفته شد را روی خود جای داده است. بزرگی و طول عمر کل جهان  نامحدود است؛ یعنی تعداد جهان‌ها  بی‌شمار و بی‌نهایت است و آغاز و پایانی هم برای عمر کلِ عالَم نیست. اما هر جهانِ کوچک برای خودش طول عمر محدودی دارد؛ یعنی هر جهان، به وجود می‌آید، مدتی می‌ماند و سپس رو به ویرانی می‌گذارد و در نهایت به کلی نابود می‌شود آن گاه دوباره از نو به‌وجود می‌آید و این به صورتِ بی‌پایان ادامه دارد. تنها چیزی که نابود نمی‌شود "[[نیروانا]]" یا همان خوشیِ ناشی از بیداری و روشنی برای کسی است که به این مقام یعنی مقام بودایی رسیده باشد.
 
طبقات بالاتر از سومرو مخصوص زندگیِ خدایانِ بزرگ‌تر و با طول عمر بیشتر است. بیشتر این خدایان چیزی خلق نمی‌کنند اما در یکی از طبقات بالایی "برهمای بزرگ" حضور دارد .او خالقِ جهان سومرو است. این برهمای بزرگ، خودش از جهان‌های بالاتر از خود آمده است. در حقیقت او در طول زندگی‌اش در جهان‌های بالاتر، قدری از شایستگی‌اش را از دست داده و بعد از مرگ، در جهانی پایین‌تر متولد شده و دست به خلقتِ جهانِ پایین‌تر از خود زده است. بالاترین جهان مخصوص کسانیست که بهترین نتیجه را از زندگی خود گرفته‌اند و کارمای خوبی به دست آورده‌اند. کل هستی خالقی ندارد. <ref>{{یادکرد کتاب|نشانی=|عنوان=سفر به دل ادیان|نام خانوادگی=ن. فخر|نام=|ناشر=|سال=۱۳۹۳|شابک=|مکان=|صفحات=۸۹-۹۵}}</ref>
 
== شاخه‌های آیین بودایی ==
بوداگرایی از دیدگاه شمار پیروان، پس از [[مسیحیت]]، [[اسلام]] و [[هندوگرایی]] چهارمین دین جهان است. آیین بودا به سه شاخه اصلی بخش می‌شود. شاخه بزرگ‌تر [[مهایانه]] و شاخهٔ سنتی‌تر اما کوچک‌تر [[تراوادا|تراوده]] نام دارد. شاخه سومی نیز به نام [[وجره‌یانه]] با جنبه‌های صوفیانه در تبت، بوتان، و مغولستان رایج است. تراوده بر اهمیت بودای تاریخی یعنی [[سیدارتا گوتما]] تأکید دارد. آیین بودایی در پی رویدادهای تاریخی از [[هند]] و [[نپال]] رخت بربست و به سوی سرزمین‌های شرقی کوچید. کشورهای جنوبی‌تر مانند [[سری‌لانکا]]٬ کامبوجکامبوج، ، لائوس ،لائوس، تایلند و برمه پیرو شاخهٔ تراوده و شمالی‌ترها مانند [[چین]]٬ [[ژاپن]]، کره، ویتنام، سنگاپور و تایوان پیرو گونه‌هایی از کیش مهایانه هستند.<ref>{{یادکرد کتاب|نشانی=|عنوان=سفر به دل ادیان|نام خانوادگی=ن. فخر|نام=|ناشر=|سال=۱۳۹۳|شابک=|مکان=|صفحات=۸۴}}</ref> بیشترین گسترش آیین بودایی زمانی رخ داد که [[آشوکا شاه]] به این دین گروید و به گستراندن آن مشغول شد.{{مدرک}}
 
{| class="wikitable"