فرانتس کافکا: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
←پیوند به بیرون: حق تکثیر نامشخص |
FreshmanBot (بحث | مشارکتها) جز اصلاح فاصله مجازی + اصلاح نویسه با ویرایشگر خودکار فارسی |
||
خط ۵۵:
در سال ۱۹۱۱ ''کارل هرمان'' همسر خواهرش اِلی، به کافکا پیشنهاد همکاری برای راهاندازی کارخانهٔ [[پنبه نسوز|پنبهٔ نسوز]] پراگ، هرمان و شرکا را داد. کافکا در ابتدا تمایل نشان داد و بیشتر وقت آزاد خود را صرف این کار کرد. در این دوره با وجود مخالفتهای دوستان نزدیکش از جمله ماکس برود —که در همهٔ کارهای دیگر از او پشتیبانی میکرد— به فعالیتهای نمایشی تئاتر [[زبان ییدیش|ییدیش]] هم علاقهمند شد و در این زمینه نیز کارهایی انجام داد.
کافکا در سال ۱۹۱۲ در خانهٔ دوستش ماکس برود، با [[:en:Felice Bauer|فلیس بوئر]] که در برلین نمایندهٔ یک شرکت ساخت دیکتافون بود آشنا شد. در پنج سال پس از این آنها نامههای بسیاری برای هم نوشتند. کافکا اغلب خندهرو و اجتماعی بود اما در زندگی شخصی و روابطش زیاد موفق نبود، بهطوریکه پس از
کافکا در سال ۱۹۱۷ دچار [[بیماری سل]] شد و ناچار شد چندین بار در دورهٔ نقاهت به استراحت بپردازد. در طی این دورهها خانواده به خصوص خواهرش اُتا مخارج او را میپرداختند. در این دوره، با وجود ترس کافکا از این که چه از لحاظ بدنی و چه از لحاظ روحی برای مردم نفرتانگیز باشد، اکثراً از ظاهر پسرانه، منظم و جدی، رفتار خونسرد و خشک و هوش نمایان او خوششان میآمد.<ref name="amrep.org 2008" dir=ltr>{{cite web|title=Disappearing Act|website=American Repertory Theater|date=February 20, 2008|url=http://www.amrep.org/articles/3_3c/disappearing.html|archive-url=https://web.archive.org/web/20080220182408/http://www.amrep.org/articles/3_3c/disappearing.html|archive-date=February 20, 2008|dead-url=unfit|access-date=May 13, 2019|accessdate=|publisher=|last=|first=}}</ref>
خط ۶۲:
[[پرونده:Grave of Kafka.JPG|بندانگشتی|چپ|مقبره کافکا در گورستان [[ژیژکوف]] پراگ]]
عموماً اعتقاد بر این است که کافکا در سراسر زندگیش از [[افسردگی (حالت)|افسردگی حاد]] و [[اضطراب]] رنج میبردهاست. او همچنین دچار [[میگرن]]، [[بیخوابی]]، [[یبوست]]، جوش صورت و مشکلات دیگری بود که عموماً عوارض استرس و نگرانی روحی هستند. کافکا سعی میکرد همهٔ
== عقاید و نظریات مذهبی ==
کافکا در بیشتر مدت زندگیش بیطرفی خود را در مورد ادیان رسمی حفظ کرد. با این حال و با این که هیچوقت شخصیتهای داستانهایش را یهودی تصویر نکرد، هرگز سعی نکرد ریشهٔ یهودی خود را پنهان کند. او از لحاظ فکری به مکتب [[یهودیان حسیدی|حَسیدی]] در یهودیت علاقهمند بود که برای تجارب روحانی و [[صوفیگری|صوفیانه]] ارزش زیادی قائل است. کافکا در ده سال پایانی عمرش حتی به زندگی در [[اسرائیل]] ابراز تمایل کرد. تناقضات اخلاقی و آیینی موجود در داستانهای «داوری»، «آتش انداز»، «هنرمند گرسنگی» و «پزشک دهکده»، همه نشانههایی از علاقهٔ کافکا به آموزههای [[خاخام]]ها و تناسب آنها با قوانین و قضاوت در خود دارند. از طرف دیگر سبک وسواسی طنزآمیز راوی مجادلهجوی «ژوزفین آوازه خوان»
[[روزنامه نیویورک تایمز]] در تاریخ ۱۶ اوت ۲۰۰۸ میلادی، نامهای از [[دورا دایامنت]]، آخرین معشوقه کافکا به دوست نزدیک کافکا یعنی [[ماکس برود]] را منتشر کرده که در آن وی مدعی شده بود که «کافکا همیشه میخواست به اسرائیل مهاجرت کند».<ref name="autogenerated1">[http://radiozamaaneh.com/news/2008/08/post_6046.html مارک گلبرت: کافکا صهیونیست بود] (''رادیو زمانه'')</ref>
خط ۱۴۹:
|[[صادق هدایت]]
|-
|مجموعهٔ
* [[جلوی قانون]]
* پیام امپراتور
خط ۱۶۰:
* نگهبان کور
* پزشک دهکده
*
* نقاب برداشتن از چهرهٔ یک کلاهبردار
* گردش ناگهانی
* تصمیمها
* گشت و گذار در کوهسار
* نگاهی پرت از پنجره
خط ۱۷۰:
* تأملاتی برای آقایان سوارکار
* پنجره رو به خیابان
* درختها
* خواب
* در جایگاه بالائی سیرک
|