طبیعت‌گرایی (فلسفه): تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
جز ابزار پیوندساز: افزودن پیوند کشیش به متن
FreshmanBot (بحث | مشارکت‌ها)
جز اصلاح فاصله مجازی + اصلاح نویسه با ویرایشگر خودکار فارسی
خط ۱:
{{ویکی‌سازی}}
'''طبیعت‌گرائی''' یا '''ناتورالیسم''' {{انگلیسی|Naturalism}} معمولاً در اشاره به این باور فلسفی بکار می‌رود که تنها قوانین و نیروهای طبیعت (نه قوانین و نیروهای فرا طبیعی) در جهان فعالند و چیزی فراتر از جهان طبیعی نیست. پیروان این اندیشه را ناتورالیست یا طبیعت‌گرا و خودش را ناتورالیسم یا طبیعت‌گرایی گویند. اینان بر آنند که قوانین طبیعی است که بر ساختار و رفتار عالم طبیعی حاکم است و کائنات مخلوق صرف همین قوانین است و آماج دانش کشف و انتشار بسامان قوانین طبیعی است. توجه داشته باشید که طبیعت‌گرا در عین حال به کسانی که در گیر پژوهشهایپژوهش‌های علمی (یا آموزش) طبیعت و جهان طبیعی (بویژه رشته‌های جانوری و گیاهی) هستند گفته می‌شود تا از کسانی که دارای مشرب فلسفی خاصی هستند متمایز گردند. در این معنا «طبیعت‌گرا» و «زیست‌بوم گرا» مترادف یکدیگر می‌شوند.
فیلسوف '''پاول کورتس''' می‌گوید بهترین راه شرح طبیعت کارگیری اصول مادی، از جمله جرم و دیگر خواص فیزیکی و شیمیائی پذیرفته شده [[جامعه علمی]] است. افزون بر این، این معنا از طبیعت‌گرایی بر این است که روح، شبح و خدایان واقعیت نداشته طبیعت را هدفی نیست. معمولاً این معنای طبیعت‌گرایی را [[طبیعت‌گرایی متافیزیکی]] یا فلسفی می‌نامند.
خدا باوران مخالف این اندیشه‌اند که هرچه هست طبیعت است و دیگر هیچ. به ایزد یا خدایانی که طبیعت را آفریده‌اند باور دارند. در یزدان‌شناسی اینان نیز جای دارند و آن‌ها را معلول علت‌های ثانوی می‌دانند. در [[سده بیستم]] دبلیو وی کواین و جورج سانتی انا همراه فیلسوفانی دیگر چنین استدلال می‌کردند که موفقیت طبیعت‌گرایی در علم بدین معناست که روش‌های علمی باید در فلسفه نیز کار گرفته شود. از این دیدگاه علم و فلسفه تشکیل یک پیوستار می‌دهند.
خط ۳۶:
 
=== رابرت تی. پناک ===
رابرت پناک معتقد است عوامل و قدرتهایقدرت‌های فراطبیعی «بالاتر و فراتر از عوامل و قدرتهای دنیای طبیعی» بوده «قید و بندهای قوانین طبیعی محدودشان نمی‌کند» و تنها غیرممکن‌های منطقی است که تعیین می‌کند عامل غیرطبیعی چه نتوانست کرد، و «گر بتوانیم دانش طبیعی را در فهم قدرتهای فراطبیعی کار گیریم در آنصورت آن قدرتها طبق تعریف دیگر فراطبیعی نخواهند بود. از آنجا که امر غیرطبیعی لزوماً ج راز دارد نمی‌تواند زمینه‌ای برای ارزیابی مدل‌های علمی در اختیار گذارد.» آزمایشگری نیازمند مشاهده و تسلط بر متغیر هاست… اما طبق تعریف هیچ تسلطی بر موجودیت‌ها یا نیروهای فراطبیعی نداریم. «گر به علم اجازه دهیم دست بدامن نیروهای فرا طبیعی سنجش ناپذیر گردد کار دانشمند بی معنا می‌گردد (علم به معانی نمی‌پردازد؛ و کار دانشمند بی معنا می‌شود و نظام بسته استدلال علمی نمی‌تواند در توضیح خودش بکار گرفته شود) و از این طریق نظامی که پیشرفت علمی را ممکن می‌کند تخریب می‌شود و» به همان شدت ناپذیرفتنی می‌شود که امدادهای غیبی که نمایشنامه نویسان [[یونان باستان]] در نجات شخصیتهای نمایش‌های خود از مخمصه بدان متوسل می‌شدند."
 
این دست طبیعت‌گرایی هیچ چیز از وجود و نبود امر فراطبیعی که طبق این تعریف ورای آزمون طبیعی قرار می‌گیرد نمی‌گوید. دیگر [[فیلسوفان علم]] بر آنند برخی توضیحات فراطبیعی می‌تواند در اصل سنجش پذیر باشند اما با توجه با نتایج گذشته چنان نا محتملند که نباید منابع را صرف اکتشاف شان کرد. به هر روی رد اصول فراطبیعی تنها مسئله‌ای مربوط به عمل است و از همین رو می‌شود هم‌زمان طبیعت‌گرایی روشمند و [[هستی شناسی]] معتقد به فرا طبیعت (مابعد الطبیعه) بود. مثالش اینکه گرچه عالمان طبیعت‌گرا در تلاش علمی خویش از طبیعت‌گرایی روشمند پیروی می‌کنند هم‌زمان می‌توانند خدا باور باشند (هستی‌شناسی معتقد به وجود امر فراطبیعی)، یا می‌توانند طبیعت گرایانی متافیزیکی و از این طریق ملحد باشند. این موضع منکر دانش برخاسته از آنچه در گذشته فراطبیعی شمرده می‌شد نمی‌شود هر چند می‌گویند گر بتوان چنین پدیده‌ای را به شکلی طبیعت گرایانه آزمود و روشن ساخت، طبق تعریف دیگر از مقوله فراطبیعی شمرده نمی‌شود.
خط ۴۶:
=== دبلیو وی. کواین ===
دبلیو وی. کواین طبیعت‌گرایی را این موضع تعریف می‌کند که هیچ دادگاه عالی جز خود علوم طبیعی برای داوری در مورد حقیقت وجود ندارد. هیچ روشی بهتر از روش علمی برای داوری دربارهٔ دعاوی علم نیست و نیازی به «فلسفه اولی»، از جنس متافیزیک یا معرفت‌شناسی(انتزاعی) که بتواند پشت سر علم ایستاده به توجیه علم و روش علمی‌پردازد نیست و هیچ وجهی هم ندارد.
بنا براینبر این فلسفه باید آزاد باشد تا یافته‌های دانشمندان را در تلاشهایتلاش‌های خود کار گیرد و هم‌زمان در به چالش کشید نشان در مواقعی که بی‌پایه، در آشفته یا نا منسجم اند احساس آزادی کند. از این راه فلسفه پیوندی ناگسستنی با علم می‌یابد. طبیعت‌گرایی باور جزمی به درستی دربست دیدگاه مدرن نسبت به علم نیست. به جای آن صرفاً اعتقاد دارد که علم بهترین راه کشف ساز و کارهای عالم است، همان فرایندهایی که علم مدرن در تکاپوی درکشان است. با این همه طبیعت‌گرایی جایگزین کواینی در میان فیلسوفان طرفداران زیادی ندارد.
 
=== کارل پوپر ===
کارل پوپر طبیعی گرائی را با نظریه استنتاج علمی برابر گرفت و بخاطر ایراداتی که به استنتاج داشت رد کرد (نک. اشکال استنتاج)، با این همه سودمندیش را به عنوان ابزار حدس و گمان پذیرفت.
[[روش طبیعت]] گرایانه (که گاه «نظریه استنتاجی دانش» نامیده می‌شود) ارزشهایارزش‌های خود را دارد و شکی در آن نیست… این دیدگاه طبیعت گرایانه‌است که نمی‌پذیرم چرا که غیر نقادانه‌است. معتقدان به آن به از این غافلند که هر زمان که فکر می‌کنند حقیقتی را کشف کرده‌اند تنها توافقی (convention) را پیشنهاد کرده‌اند و نه بیشتر. از اینجاست که توافق مستعد تبدیل شدن به اصلی جزمی شود. این انتقاد از دیدگاه طبیعت گرایانه نه تنها در مورد معیار معنا که در مورد ایده علم و در نتیجه ایده روش تجربی صدق می‌کند.
پوپر می‌گفت علم می‌بایست به جای اینکار روشی مبتنی بر امکان نشان دادن تفاوتهاتفاوت‌ها ایجاد شود زیرا هیچ تعداد از آزمایش نمی‌توانند نظریه‌ای را اثبات کنند بلکه ممکن است آزمایشی ناقض آزمایش دیگر باشد. به باور پوپر مشخصه تئوری‌های تجربی این است که خطا بودن شان اثبات پذیر است.
 
== منابع ==