حجت بن الحسن: تفاوت میان نسخه‌ها

[نسخهٔ بررسی‌شده][نسخهٔ بررسی‌شده]
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
خط ۸۱:
 
==== سالهای امامت حسن عسکری ====
حسن عسکری طی سال‌های امامت خود در [[سامرا]] تحت محدودیت‌های اعمال شده از سوی خلیفه عباسی می‌زیست. وی زیر نظر جاسوسان [[معتمد عباسی]] بود و لذا نمی‌توانست با شیعیان ارتباط آزادانه داشته باشد و تنها خواص اصحابش با وی شخصاً ارتباط داشتند. وی در سال ۲۶۰ ه‍.ق بیمار شد. معتمد چند نفر مراقب به همراه پزشک و قاضی القضات را بر بالین وی فرستاد. نهایتاً وی در اثر این بیماری در ۸ ربیع‌الاول آن سال مقارن با اول ژانویه ۸۷۴ م درگذشت. معتمد، ابوعیسی فرزند متوکل را فرستاد تا بر وی [[نماز میت|نماز گزارد]]. او پس از انجام مراسم در منزلش دفن شد.<ref>{{پک|حسین|۱۳۷۷|ک=تاریخ سیاسی غیبت|ص=۱۰۲–۱۰۳}}</ref><ref name="ReferenceC">[http://www.al-islam.org/occultation_12imam/6.htm#1 1. The Schisms Amongst the Adherents of al-Hasan al 'Askari After His Death.]</ref> بنا بر روایت شیخ توسی عثمان بن سعید در طول بیماری حسن عسکری بر بالین وی بود و مراسم غسل و به خاک سپاری را وی به جا آورد.<ref>{{پک|حسین|۱۳۷۷|ک=تاریخ سیاسی غیبت|ص=۱۴۳}}</ref><ref name=ToolAutoGenRef1>[http://www.al-islam.org/occultation_12imam/7.htm#3 3. The Early Career of Uthman b. Sa’id.]</ref> بدین ترتیب طبق مآخذ قدیم امامیه حسن عسکری آشکارا پسرش را معرفی ننمود و جانشینی را به‌طور علنی معرفی نکرد. بدین ترتیب امامیه که معتقد بودند زمین نمی‌تواند از حجت خدا خالی باشد و امام بعدی با وصایت توسط امام قبلی معرفی می‌شود دچار حیرت شدند و به فرقه‌های متعدد منشعب گشتند.<ref name="ReferenceC" /><ref>{{پک|حسین|۱۳۷۷|ک=تاریخ سیاسی غیبت|ص=۱۰۳–۱۰۴}}</ref>
 
از سوی دیگر به نوشته مدرسی در زمان امامت حسن عسکری بر شیعیان، امامت وی توسط برادرش جعفر به چالش کشیده شد و منجر به اوج‌گیری اختلاف، دشمنی، نفرت و خصومت بین دو برادر و یاران آن‌ها گردید. دشمنی‌هایی که حتی به خشونت کشیده شد و شدیدترین تبلیغات منفی دو طرف علیه همدیگر را به دنبال داشت. فوت حسن عسکری بدون فرزند و بدون برادر دیگری جز جعفر، امامیه را دچار بزرگترین مشکل عقیدتی نمود که تا به حال تجربه کرده‌بود. واضح بود که یاران نزدیک حسن عسکری تمایلی به برگشت به سوی جعفر پس از تمام ماجراها و دشمنی‌های زمان حسن عسکری نداشتند.<ref>{{پک|Modarressi|1993|ک=Crisis and Consolidation|ص=70–76|زبان=en}}</ref> به نوشته جاسم حسین عده‌ای از شیعیان با تفاسیر متعدد به امامت جعفر گرویدند. گروهی با رویکرد و ادله‌ای مشابه [[افطحیه]] معتقد بودند امامت از حسن عسکری به برادرش جعفر رسیده‌است. این گروه بیشتر در میان متکلمان بخصوص در [[کوفه]] رواج داشت. رهبر آنان علی بن الطلح یا الطلحی خزاز از متکلمان مشهور افطحیه بود همچنین ممکن است خانواده علمی افطحی مذهب [[بنوفضال]] به ویژه احمد بن حسن (و. ۲۶۰ ه‍.ق) و برادرش علی بن حسن (و. ۲۷۰ ه‍.ق) به این آیین گرویده باشند. گروه دیگر از اساس منکر امامت حسن عسکری بودند و پیش از مرگ وی هم معتقد بودند علی هادی، جعفر را به امامت برگزیده است و علی بن محمد بن بشار از رهبران آن بود و موفق شد برخی از معتقدان به امامت حسن عسکری را نیز پس از مرگ وی جذب کند. اما جعفر خود مدعی بود که امامت از جانب برادر دیگرش [[محمد بن علی هادی]] به وی رسیده‌است.<ref>{{پک|حسین|۱۳۷۷|ک=تاریخ سیاسی غیبت|ص=۱۰۵–۱۰۷}}</ref><ref>[http://www.al-islam.org/occultation_12imam/6.htm#4 1.3 Schism II: The Ja’farites]</ref>
 
==== اختلاف بین جعفر و مادر حسن عسکری ====
جعفر (و. ۲۷۱ ه‍.ق)، تنها برادر زنده حسن عسکری، پس از مرگ وی، مدعی شد حسن عسکری فرزندی نداشته‌است و میراث وی را تصاحب کرد.<ref>{{پک|پاکتچی|۱۳۹۲|ف=حسن عسکری، امام|ک=دائرةالمعارف بزرگ اسلامی|ص=۶۱۹}}</ref> بین جعفر و مادر حسن عسکری بر میراث وی اختلافی بروز کرد که توسط مدرسی و جاسم حسین به دو شکل متفاوت تبیین شده‌است. مدرسی می‌گوید مادر حسن عسکری، [[سوسن (مادر حسن العسکری)|حُدَیث]]، در نقطهٔ مقابل ادعا کرد که فرزند حسن عسکری هنوز به دنیا نیامده اما کنیزی به نام صقیل از حسن حامله‌است. این ادعا صرفاً برای آن بود که دست جعفر برادر حسن عسکری از ارث کوتاه شود؛ زیرا در صورت فرزنددار بودن حسن، برطبق فقه اهل سنت میراث حسن عسکری تنها به مادر او تعلق می‌گرفت. این ادعا به جایی نرسید و کنیز تا چندین سال تحت نظر بود و فرزندی به دنیا نیاورد. بزرگان شیعه و یاران نزدیک حسن عسکری نیز بعضی جانب جعفر را گرفتند و عده‌ای جانب مادر حسن عسکری را.<ref>{{پک|Modarressi|1993|ک=Crisis and Consolidation|ص=77–85|زبان=en}}</ref> اما جاسم حسین می‌گوید طبق روایت شیخ مفید حسن عسکری وصیت‌نامه‌ای تنظیم کرد و تمام دارایی خود را به مادرش بخشید. حُدَیث پس از دریافت خبر مرگ وی از [[مدینه]] به سامرا آمد اما تمام اموال تحت سیطره عباسیان درآمده بود و جعفر نیز بر حق خود بر از ارث اصرار داشت. حدیث با استناد به فقه امامیه گفت حسن عسکری وی را وارث خود قرار داده و جعفر حقی در آن ندارد. پس از آنکه محقق شد صقیل آبستن نبوده قاضی به نفع حدیث رأی داد اما میراث بر خلاف فقه امامیه نصف شد.<ref>{{پک|حسین|۱۳۷۷|ک=تاریخ سیاسی غیبت|ص=۱۲۷}}</ref><ref>[http://www.al-islam.org/occultation_12imam/6.htm#14 5. The Abbasid Attempt to Arrest al- 'Askari's Son]</ref>
 
==== فرزند غایب ====
به نوشته جاسم حسین، [[ابوسهل نوبختی]] (و. ۳۱۱ ه‍.ق) روایت می‌کند اصحاب سر حسن عسکری که احادیث وی را روایت می‌کردند و نایبان او بودند پس از مرگ وی متفق‌القول بودند او از خود پسری برجا گذاشته که امام است. آنان شیعیان را از پرسیدن نام او و افشای وجودش برای دشمنان منع می‌کردند.<ref>{{پک|حسین|۱۳۷۷|ک=تاریخ سیاسی غیبت|ص=۱۱۶}}</ref> همچنین طبق گزارش‌های شیخ صدوق، شیخ توسی و [[رجال نجاشی]] حسن عسکری پیش از فوت پسر خود را به عنوان جانشین به چهل تن از اصحاب نزدیکش معرفی کرده و به آن‌ها دستور داده در طول غیبت وی از عثمان بن سعید و پسرش محمد بن عثمان اطاعت کنند.<ref>[http:{{پک|حسین|۱۳۷۷|ک=تاریخ سیاسی غیبت|ص=۱۴۲–۱۴۳، ۱۵۸}}</ref> بخش بزرگتری از شیعیان این نظر را پذیرفتند هر چند در بدو امر در خصوص زمان تولد، نام وی و اینکه آیا وی مهدی قائم است یا خیر اختلاف داشتند.<ref>{{پک|حسین|۱۳۷۷|ک=تاریخ سیاسی غیبت|ص=۱۰۸–۱۱۱}}</wwwref> اما به نوشته مدرسی تا زمان مرگ حسن عسکری صحبتی از فرزند وی به میان نبود و حسن عسکری نیز در وصیتش تنها از مادرش نام برده بود.al-islam پس از مرگ او، اصحاب نزدیکش به رهبری عثمان بن سعید عمری، این مسئله را اعلام کردند که حسن عسکری پسری می‌داشته که جانشین مشروع امامت است.org/occultation_12imam/6 طبق گفته عمری، این پسر مخفی نگاه داشته شده بود چرا که بیم آن می‌رفت که توسط دولت دستگیر شود و به قتل برسد.htm#11 2در مقابل، فاطمه (خواهر حسن عسکری) و جعفر (برادر حسن عسکری) اعلام کردند که فرزندی از امام شیعه به دنیا نیامده‌است.2 Theحکیمه، Birthعمه ofحسن theعسکری، Twelfthنیز Imam]به وجود فرزندی از حسن عسکری معتقد بود (در روایتی خود شاهد به دنیا آمدن بوده‌است؛ اما در روایتی دیگر از او نقل شده که خود تولد فرزند حسن را ندیده‌است بلکه از نامه‌ای که حسن به مادرش نوشته بود از تولد این فرزند آگاه شده‌است).<ref>{{پک|Modarressi|1993|ک=Crisis and Consolidation|ص=77–85|زبان=en}}</ref>
همچنین طبق گزارش‌های شیخ صدوق، شیخ توسی و [[رجال نجاشی]] حسن عسکری پیش از فوت پسر خود را به عنوان جانشین به چهل تن از اصحاب نزدیکش معرفی کرده و به آن‌ها دستور داده در طول غیبت وی از عثمان بن سعید و پسرش محمد بن عثمان اطاعت کنند.<ref name=ToolAutoGenRef1 /><ref>{{پک|حسین|۱۳۷۷|ک=تاریخ سیاسی غیبت|ص=۱۴۲–۱۴۳، ۱۵۸}}</ref> بخش بزرگتری از شیعیان این نظر را پذیرفتند هر چند در بدو امر در خصوص زمان تولد، نام وی و اینکه آیا وی مهدی قائم است یا خیر اختلاف داشتند.<ref>{{پک|حسین|۱۳۷۷|ک=تاریخ سیاسی غیبت|ص=۱۰۸–۱۱۱}}</ref><ref name="1.5 Schism IV: The Qat’iyya">[http://www.al-islam.org/occultation_12imam/6.htm#6 1.5 Schism IV: The Qat’iyya]</ref> اما به نوشته مدرسی تا زمان مرگ حسن عسکری صحبتی از فرزند وی به میان نبود و حسن عسکری نیز در وصیتش تنها از مادرش نام برده بود. پس از مرگ او، اصحاب نزدیکش به رهبری عثمان بن سعید عمری، این مسئله را اعلام کردند که حسن عسکری پسری می‌داشته که جانشین مشروع امامت است. طبق گفته عمری، این پسر مخفی نگاه داشته شده بود چرا که بیم آن می‌رفت که توسط دولت دستگیر شود و به قتل برسد. در مقابل، فاطمه (خواهر حسن عسکری) و جعفر (برادر حسن عسکری) اعلام کردند که فرزندی از امام شیعه به دنیا نیامده‌است. حکیمه، عمه حسن عسکری، نیز به وجود فرزندی از حسن عسکری معتقد بود (در روایتی خود شاهد به دنیا آمدن بوده‌است؛ اما در روایتی دیگر از او نقل شده که خود تولد فرزند حسن را ندیده‌است بلکه از نامه‌ای که حسن به مادرش نوشته بود از تولد این فرزند آگاه شده‌است).<ref>{{پک|Modarressi|1993|ک=Crisis and Consolidation|ص=77–85|زبان=en}}</ref>
 
به نوشته مدرسی در این زمان، نایبان امام درگذشته (امام یازدهم)، اصرار در نگاه داشتن این اعتقاد بودند که فرزندی از عسکری در غیبت هست که به فرمان خدا قیام خواهد نمود. معتقدان این دیدگاه در آماج حمله همهٔ جناح‌ها بودند و مورد مخالفت شدید قرار می‌گرفتند. عباسیان به ویژه نگران جانشین موعود عسکری در غیبت بودند. معتمد به این دلیل دستور داد خانه امام را بگردند (همه اتاق‌ها را پس از جستجو قفل می‌کردند). تلاش‌هایی صورت گرفت تا معلوم شود آیا امام از خود فرزندی به جا گذاشته‌است یا خیر و ماماهایی در حرم امام گماشته شدند تا هر گونه حاملگی را تشخیص دهند. یکی از کنیزان که مشکوک به حاملگی بود، در قرنطینه‌ای در یک خانه مخصوص تحت مراقبت قرار گرفت. در موردی دیگر، همسر عسکری به نام صیقل زندانی شد که چرا محل اختفای پسرش را نمی‌گوید. این شرایط، تا زمانی که خلیفه درگیر ناآرامی‌های سیاسی شد که توسط [[صاحب الزنج]] و حاکمان استانهای ایران، مصر و سوریه ایجاد شده بودند، ادامه یافت. عباسیان همچنین جعفر، برادر عسکری و مدعی جایگاه امامت را مورد حمایت قرار دادند تا در خانوادهٔ امام نزاعی برقرار کند. منابع شیعه جعفر را شخصی دنیا دوست و لذت جو معرفی می‌کنند که برای امام شدن از اهرم‌های فشار مختلفی (در هنگام خلافت معتمد) استفاده نمود و بیشتر از یک بار سعی در بدنامی کسانی نمود که اعتقاد به امامت فرزند غایب عسکری داشتند.<ref>{{پک|Sachedina|1981|ک=Islamic messianism|ص=41|زبان=en}}</ref>
سطر ۹۹ ⟵ ۹۸:
با مرگ حسن عسکری (و. ۲۶۰ ه‍.ق/۸۷۴ م)، امام یازدهم شیعه، سردرگمی بزرگی برای نیم قرن در بین شیعیان پدید آمد که نویسندگان شیعه از آن تحت عنوان «دوران حیرت» نام می‌برند.<ref>{{پک|Amir–Moezzi|2007|ف=Islam in Iran vii.|ک=Iranica|زبان=en}}</ref> در این دوران، انشقاق در بین شیعیان شدت یافت و جنبش‌های رقیب مانند [[اسماعیلیه]] نیز استفادهٔ کافی از این موقعیت نمودند. تبلیغات در این دوران به حدی بود که بسیاری از شیعیان و بسیاری از بزرگان شیعهٔ امامی، مذهب خود را ترک نمودند.<ref>{{پک|Amir–Moezzi|2007|ف=Islam in Iran vii.|ک=Iranica|زبان=en}}</ref> شیعه امامی به فرق متعدد منشعب شد. [[علی بن حسین مسعودی|مسعودی]] (و. ۳۴۶ ه‍.ق/۹۵۷ م) در کتاب ''[[مروج‌الذهب و معادن‌الجوهر|مروج‌الذهب]]'' تعداد این فرقه‌ها را بیست فرقه شمرده‌است<ref>{{پک|Eliash|1986|ف=Ḥasan al–ʿAskarī|ک=EoI3|زبان=en}}</ref> و [[خاندان نوبختی|حسن ابن موسی نوبختی]] (و. حدود ۳۰۰ ه‍.ق) در کتاب ''فرق الشیعه''، از چهارده فرقه با ذکر جزئیات اعتقادی آن‌ها نام می‌برد.<ref>{{پک|Sachedina|1981|ک=Islamic messianism|ص=42|زبان=en}}</ref>
 
در یک دسته‌بندی کلی گروهی از شیعیان چنین می‌پنداشتند که حسن عسکری اصلاً فرزندی نداشته‌است<ref>{{پک|Amir–Moezzi|2007|ف=Islam in Iran vii.|ک=Iranica|زبان=en}}</ref> و گروهی دیگر می‌گفتند حسن عسکری امام بدون فرزندی است که نمرده‌است و حسن عسکری همان [[مهدی]] غایب است.<ref>{{پک|Amir Arjomand|2000|ف=Ḡayba|ک=Iranica|زبان=en}}</ref> گروهی نیز معتقد بودند که حسن عسکری فرزندی ندارد و آن‌ها روی به سوی برادر حسن عسکری، جعفر گردانیدند.<ref>{{پک|Eliash|1986|ف=Ḥasan al–ʿAskarī|ک=EoI3|زبان=en}}</ref> گروه دیگری عنوان می‌کردند که فرزند حسن عسکری پیش از مرگ پدرش درگذشته‌است.<ref>{{پک|Amir–Moezzi|2007|ف=Islam in Iran vii.|ک=Iranica|زبان=en}}</ref> یک گروه هم اعتقاد داشتند که فرزند حسن عسکری همان مهدی است که پدرش او را از ترس خلیفه زمان مخفی نگاه داشته و تنها توسط شمار کمی از یاران مورد اعتمادش دیده شده‌است.<ref>{{پک|Halm|1987|ک=Shi'ism|ص=34|زبان=en}}</ref> به گفتهٔ امیرمعزی، تنها بخشی از شیعیان که در آن زمان در اقلیت کوچکی بودند چنین دیدگاهی داشتند<ref>{{پک|Amir–Moezzi|2007|ف=Islam in Iran vii.|ک=Iranica|زبان=en}}</ref> اما به گفته جاسم حسین اکثریت شیعیانی که امامت حسن عسکری را پذیرفته بودند تابع این دیدگاه بودند.<ref>{{پک|حسین|۱۳۷۷|ک=تاریخ سیاسی غیبت|ص=۱۰۸–۱۱۱}}</ref><ref name="1.5 Schism IV: The Qat’iyya" /> مذهب این گروه به‌مرور به مذهب تمامی شیعیان امامی تبدیل شد که شیعیان دوازده امامی فعلی می‌باشند.<ref>{{پک|Amir–Moezzi|2007|ف=Islam in Iran vii.|ک=Iranica|زبان=en}}</ref>
 
این فرقه‌ها را به پنج دسته کلی تقسیم می‌شوند؛ به جز آخرین دسته، سایر فرقه‌های منشعب شده تا صد سال پس از فوت حسن عسکری از میان رفتند:<ref>{{پک|Momen|1985|ک=An Introduction to Shi'i Islam|ص=60}}</ref>
سطر ۱۴۴ ⟵ ۱۴۳:
بنابر اعتقاد شیعه دوازده امامی، این دوره از مرگ حسن عسکری در سال ۲۶۰ ه‍.ق/۸۷۴ م آغاز شده و تا سال ۳۲۹ ه‍.ق/۹۴۱ م به طول انجامیده‌است. در این دوره، مهدی تنها از طریق چهار سفیر یا نائب و آن هم در شرایط خاص با شیعیان تماس می‌گرفت. در طی دوران غیبت صغری، شیعیان از طریق این چهار نائب با مهدی در ارتباط بوده و درخواست‌ها و مسائل خود را طرح می‌کرده‌اند و پاسخ می‌گرفتند.<ref>{{پک|Klemm|2007|ف=Islam in Iran ix.|ک=Iranica|زبان=en}}</ref><ref>{{پک|Tabatabaee|1989|ک=Shi'ite Islam|ص=8–9|زبان=en}}</ref>
 
به نوشتهٔ ساشادینا و جاسم حسین، شبکهٔ وکلا در دوران امامان مسئول گردآوری [[خمس]]، [[زکات]] و سایر وجوهات شرعی شیعیان برای امامان بود. در شرایطی که چند امام آخر به‌شدت تحت نظارت و مراقبت بودند و امکان ارتباط مستقیم شیعیان با امامان وجود نداشت، عملاً اداره امور ساختار مرکزی جامعه شیعه بر عهدهٔ وکلا بود. در شرایط غیبت امام، وکلا سرپرستی و رهبری مجازی جامعه شیعه را در خصوص امور دینی و مالی برعهده گرفتند. جاسم حسین می‌گوید به تدریج رهبری شبکه وکلا تبدیل به تنها مرجعی شد که می‌توانست مشروعیت امام جدید را تعیین و اثبات کند. برای نمونه محمد جواد وصیت خود در خصوص نصب علی هادی به عنوان امام بعد را به رئیس شبکه وکلای خود گفت.<ref>{{پک|Sachedina|1981|ک=Islamic messianism|ص=89|زبان=en}}</ref><ref>{{پک|حسین|۱۳۷۷|ک=تاریخ سیاسی غیبت|ص=۱۳۴–۱۳۷}}</ref><ref>[http://www.al-islam.org/occultation_12imam/7.htm#1 1. A Brief Study of the Wikala Before the Twelfth Imam]</ref> به نوشتهٔ ساشادینا، در منابع اولیه از جمله کتاب‌های کلینی و ابن بابویه (شیخ صدوق)، به وکلا به‌طور عمومی اشاره شده و ابن بابویه چندین نفر را نام برده‌است که به گفتهٔ وی با مهدی در ارتباط بوده و سمت وکالت را بر عهده داشته‌اند بی‌آنکه کسی از آن‌ها را به عنوان وکیل ویژه یا [[نائب خاص]] معین کند. اما بخصوص برخی از وکلا به‌طور نیابی [[خمس]] را از شیعیان می‌گرفته‌اند و عثمان بن سعید نیز یکی از وکلای حسن عسکری بود. ساشادینا از بررسی روایات ابن بابویه نتیجه می‌گیرد تعداد وکلا محدود به چهار تن نبوده و اصطلاح نیابت خاص در دوره‌های بعد برای تبیین غیبت صغری ایجاد شده‌است.<ref>{{پک|Sachedina|1981|ک=Islamic messianism|ص=86–87|زبان=en}}</ref>
 
به نوشتهٔ ساشادینا، در شرایطی که جامعه شیعه پس از مرگ حسن عسکری دست کم به چهارده فرقه منشعب شده بودند، پذیرش نهایی این عقیده که حسن عسکری فرزندی داشته که امام آخر و دوازدهم شیعه است در اواخر قرن سوم و اوائل قرن چهارم هجری رخ داد. این امر به رهبری [[محمد بن عثمان]] و شبکهٔ وکلای او در سراسر سرزمین‌های اسلامی و با کمک ابوسهل نوبختی، متکلم بزرگ شیعه، انجام شد. رابطهٔ نزدیک و دوستانهٔ ابوسهل با خاندان شیعهٔ [[بنی فرات]] که وزرای عباسیان بودند نیز پذیرش این امر را حتی در میان سایر مسلمانان تسهیل کرد. بدین ترتیب جامعه شیعه، حول اعتقاد به امامت حجت بن حسن و رهبری محمد بن عثمان مجدداً متحد شد.<ref>{{پک|Sachedina|1981|ک=Islamic messianism|ص=90–91|زبان=en}}</ref>