محسن پزشکیان: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
جز تمیزکاری یادکردها (وظیفه ۱۹) |
FreshmanBot (بحث | مشارکتها) جز اصلاح فاصله مجازی + اصلاح نویسه با ویرایشگر خودکار فارسی |
||
خط ۵۶:
شاعر در دفتر پنجم، که حاوی واپسین سرودههای اوست، از زبان نسبتاً ورز یافته و تثبیت شدهٔ خود در بیان عصیانها و اعتراضهای اجتماعی بهره برده است. این زبان اما، همچون اغلب شعرهای میانهٔ دههٔ پنجاه در مواردی، سخت وام دار [[احمد شاملو]] است.<ref name="نامی بر شیشههای سرد"/> از اقسام شعر، اگر چه پزشکیان به شعر نو نیمایی گرایش بیشتری دار د، چیرهدستی او در قالب کهن مثل غزل و رباعی، و به ندرت مثنوی و قصیده، یادکردنی است. غزلهای اولیهٔ شاعر حاکی از علاقهٔ او به مفاهیم تغزلی با عنایت به شیوهٔ سخن سرایی [[سعدی]] است، اما به تدریج گرایش او به مفاهیم اجتماعی عمق و تازگی خاصی به غزلهای نو کلاسیک او بخشیده است و از این لحاظ و با توجه به جدیت و پیگیری شاعر طی یک دهه فعالیت مستمر شاعری در قالب غزل میتوان پزشکیان را از کسانی دانست که در دههٔ پنجاه در احیای این قالب سنتی و تلفیق آن با دستاوردهای نو گرایانه همت گماردهاند. گو اینکه، به لحاظ انتشار نیافتن شعرهایش در زمان سرایش نمیتوان برای او نقشی تأثیرگذار قائل شد. البته با توجه به آشنایی شاعر همشهری اش، [[نصرالله مردانی]]، با توجه به شعرهای او به ویژه در حوزهٔ غزل نو میتوان گفت پزشکیان بهطور غیرمستقیم در احیای قالب غزل در دههٔ شصت نقش داشته و تجربههای او از طریق مردانی به نسل بعد، که نسل اول انقلاب بودند، منتقل شدهاست.<ref name="نامی بر شیشههای سرد"/><ref>{{یادکرد وب|نشانی =http://www.kazeroonnema.ir/fa/news/2232/اندرباب-هزارسالگی-شعر-کازرون|عنوان = اندرباب هزارسالگی شعر کازرون|ناشر = جستاری در ادبیات و اندیشه |تاریخ =19 تیر 1388}}</ref>
زبان پزشکیان در غزلهایش زبانی تراش خورده و پر انرژی است. غزلهای اولیهٔ شاعر، در دفتر اول و دوم، رنگ و بویی رمانتیک و شخصی دارد، با اوزانی نرم و نسیم گونه اما، به مرور (از نیمههای دفتر دوم)، صبغهٔ اجتماعی
حرکتی که با رباعیات [[سیاوش کسرایی]] آغاز شد در رباعیات [[منصور اوجی]] تثبیت شد و با رباعیات شاعران دورهٔ انقلاب همچون [[سید حسن حسینی]] و [[قیصر امین پور]]، در نیمهٔ نخست دههٔ شصت، به اوج خود رسید.<ref name="نامی بر شیشههای سرد"/>
خط ۶۷:
{{ب|تو لالهای و به دشت سراب میرویی|عروس شهر خیالی، به خواب میرویی}}
{{پایان شعر}}
یا غزل زیر، که سروده بهمن ۱۳۴۹ است.
{{شعر}}
{{ب|تو عطر محرم دشتی، نسیم عریانی|تو بوی باکرة خلوت بیابانی}}
خط ۲۸۲:
=== سیزیف و مرگ ===
نمایشنامه بعدی «[http://mohsenpezeshkian7.persiangig.com/image/5sizif.JPG سیزیف و مرگ]» بود. این نمایشنامه یک شخصیت شاخص به نام [[آرس]] (خدای جنگ) داشت که برای بازی در نقش آن کسی در گروه نبود که ویژگیهای موردنظر را داشته باشد. فیزیک هیچیک از بچهها، برای بازی در شخصیت آرس مناسب نبود. گروه به ناچار به سراغ دانشجوی ورزشکاری رفت که با اندام متناسب و صدای رسای خود میتوانست بهترین گزینه برای ایفای این نقش باشد؛ محمدعلی اینانلو. گروه تشکیل شده بود و فقط مانده بود انجام کارهای اداری. خانم [[پری صابری]]، مدیر اداره فوق برنامههای [[دانشگاه تهران]] که هنرمندی خوشنام و درسخوانده بود، با برنامههای گروه موافقت کرد و جایی برای تمرین به آنها داده شد. محسن پزشکیان و دوستان دیگرش دریچه تازهای پیش روی خود گشوده بودند و تأثیر آن را به ویژه در رفتار پزشکیان، میشد به عیان دید.
نمایش برای اجرا در آذرماه آماده میشد و ۱۶ آذرماه روز دانشجو بود و به همه اینها باید افزود تنشهای سیاسی همیشگی اعضا را که بخشی از روانشناسی گروه شده بود. اما پیش از اجرا، [[ساواک]] یکی از اعضای گروه را دستگیر کرد. وقتی درگیریِ پلیس با دانشگاه شدت گرفت، اجرا موقتاً تعطیل شد؛ اما [[فرامرز طالبی]] (کارگردان نمایش)، خود نقش بازیگر دستگیرشده را برعهده گرفت و نمایش روی صحنه رفت. روز اول بیشتر تماشاچیان را دانشجویان رشته تئاتر [[دانشگاه تهران]]، [[دانشکده هنرهای زیبا]]، تشکیل میدادند. البته چهرهای آشنا نیز در میان تماشاچیان به چشم میخورد: دکتر [[رضا داوری اردکانی]]. اجرای سیزیف و مرگ، انتشار دو نقد را در مطبوعات به همراه داشت؛ نقد اول بدون امضا، متنی بود بلند بالا، با عنوان «چرا کسی از اجرای سیزیف و مرگ سخن نگفت» که در آن نویسنده، منتقدان تئاتر را به چالش کشیده بود و نقد دوم از آن [[احمدرضا دریایی]]، روزنامهنگار خلاقی بود که بعد از انقلاب، یکی از
=== شب طویل و خانه بارانی ===
[[فرامرز طالبی]] در سال ۱۳۵۱ دو تکپرده [http://mohsenpezeshkian7.persiangig.com/image/khaneh%20barani.JPG شب طویل و خانه بارانی] را نوشت و کمکم به محسن پزشکیان نزدیکتر شد. زمان این اجرا نیز آذرماه بود. نمایش در محل اجرای تالار [[فردوسی]] [[دانشگاه تهران]] به روی صحنه رفت. برای این نمایش هم چند نقد نوشته شد که از آن میان [[نقد]] دامون ([[خسرو گلسرخی]]) در [[روزنامه کیهان]] بیشتر به دل اعضا نشست. در آن دو نمایش، زندگی تیره و مشقت بار روستاییان [[گیلان]] و کوچ ناخواسته آنها به شهر به نمایش گذاشته شده بود. این نمایش یکی از سیاسیترین نمایشهای به اجرا درآمده در آن روزگار بود. این گروه تنها گروه تئاتر دانشجویی بود که در رشتهای غیر از تئاتر تحصیل میکرد و از سوی دیگر مواضع سیاسی داشت. خانم [[پری صابری]] به [[طنز]] نام آنها را گروه [[تئاتر]] [[چریک]] گذاشته بود.
در همان سال گروه سراغ کار دیگری رفت. [[نمایشنامه]] «تفنگهای ننه کارار»
=== صیادان ===
|