سازمان مجاهدین خلق ایران: تفاوت میان نسخهها
[نسخهٔ بررسیشده] | [نسخهٔ بررسیشده] |
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
جز تمیزکاری یادکردها (وظیفه ۱۹) |
FreshmanBot (بحث | مشارکتها) جز اصلاح فاصله مجازی + اصلاح نویسه با ویرایشگر خودکار فارسی |
||
خط ۱۱۱:
=== شکلگیری نام و آرم سازمان ===
نام سازمانی گروه، در دورانی «سازمان آزادیبخش ایران» خوانده میشد و سپس «سازمان مجاهدین خلق» نام گرفت. البته هیچیک از دو نام «آزادیبخش ایران» و «مجاهدین خلق» تا آنجا که بررسیها نشان میدهد، از سوی بنیانگذاران و کادر مرکزی سازمان برگزیده نشدهاست. لیکن در مورد این که نام و آرم سازمان از سوی چه کسانی پیشنهاد، تصویب و در چه تاریخی روی آن توافق شد، سکوت شدهاست. تا قبل از شهریور ماه ۱۳۵۰ که بیش از هفتاد تن از
{{نقل قول|... گروه ما اسم نداشت، میگفتیم «سازمان»}}
[[سعید محسن]] نیز در این زمینه در بازجوییهای خود یادآور شدهاست:
خط ۱۳۲:
=== تغییر ایدئولوژی به مارکسیسم ===
تغییر ایدئولوژی سازمان مجاهدین در سال ۱۳۵۴ کمی بعد از فرار [[تقی شهرام]] از زندان [[ساری]] صورت گرفت. در آن زمان اکثریت اعضای مرکزیت «سازمان مجاهدین خلق» که خارج از زندان بودند، تحت تأثیر تقی شهرام و [[بهرام آرام]] به [[مارکسیسم]] گرویدند. آنها در نخستین اعلامیه خود پس از تغییر ایدئولوژی آوردند:<blockquote>«در آغاز گمان میکردیم میتوانیم مارکسیسم و اسلام را ترکیب دهیم و فلسفه جبر تاریخ را بدون ماتریالیسم و دیالکتیک بپذیریم. اینک دریافتیم که چنین پنداری ناممکن است… ما مارکسیسم را انتخاب کردیم زیرا راه درست و واقعی برای رها ساختن طبقه کارگر زیر سلطه است».</blockquote>پس از این اعلامیه، مجاهدین مارکسیست با حفظ آرم سازمان و تغییر علائم و
اما اکثریت اعضای سازمان در داخل زندان که در راس آنها افرادی چون [[مسعود رجوی]]، [[مهدی ابریشمچی]] و [[موسی خیابانی]] قرار داشتند در اصول خود و پایبندی به اسلام باقی ماندند. مسعود رجوی اعلام گرایش سازمان به مارکسیسم را یک حرکت فرصتطلبانه اعلام نمود و آن را زمینهساز رشد تمایلات راست ارتجاعی خواند. بخش خارج از کشور نیز بهطور جداگانه مخالفت خود را با این حرکت فرصت طلبانه با صدور اعلامیهای با امضای «تعدادی از اعضای سازمان» اعلام نمودند.
خط ۱۴۰:
{{نقل قول|به نظر من خیلیها تغییر ایدئولوژی مجاهدین را عمدتاً از زمینهای که داشت جدا میبینند. مجاهدین سالهای ۴۰ و ۵۰ اول مبارز بودند و سپس مسلمان. برای ما در درجه اول این مهم بود که باید با رژیم شاه مبارزه کرد. اهداف ما البته با معیارهای مارکسیستی نمیخواند و طبعاً ما کمونیست نبودیم ولی نظریهمان شکل تمامخلقی، عدالتجویانه، ضدامپریالیستی و ضداستبدادی داشت و چنین هم بودیم. گیرم از فرهنگ مذهبی که بر ما حاکم بود، برای پیشبرد نظرمان استفاده میکردیم. ما اگر چنانچه در آمریکای لاتین بودیم ممکن بود از انجیل همان چیزها را بیرون بیاوریم و استفاده کنیم. از طرف دیگر به همین دلیل که ما اول مبارز بودیم یعنی با تضاد فقر و ثروت آشنا بودیم و با سلطه و حاکمیت این سیستم قصد مبارزه داشتیم طبیعی است از چیزی که به آن «علم انقلاب زمانه» میگفتیم یعنی مارکسیسم روی نتابیم و نسبت به آن نظر خوبی داشته باشیم. به همین دلیل انقلاب کوبا یا انقلاب چین برایمان اهمیت داشتند؛ و نه از این جهت بود که سیستم کسب قدرت از طریق حزب یا کانونهای مسلح اهمیت داشت، برای ما این مسئله کمتر مطرح بود. نظرمان بر این بود که هر طور شرایط خودمان ایجاب میکند عمل کنیم، نه با دنباله روی از این یا آن تز. اینکه در سال ۵۲ رژیم میگفت مارکسیستهای اسلامی پر بیراه نمیگفت. بخاطر اینکه ما تکهبریدههایی از مارکسیسم و تکهبریدههایی از اسلام را کنار هم میگذاشتیم. برای ما پیش بردن امر مبارزه اجتماعی و رها شدن از آن چیزی که ما آن را خلاف عدالت اجتماعی و خلاف انسانیت میدانستیم یعنی امپریالیسم، استعمار، استبداد و استثمار مهم بود؛ بنابراین به نظرمان راههای پیموده شده در چین، کوبا، شوروی و تجربه انقلاب اکتبر کاملاً قابل مطالعه و آموزنده بود.<ref>[http://www.iran-interlink.org/files/farsi%20pages%2017/torab240106.htm مصاحبه با حقشناس]</ref>}}
انشعاب سال ۱۳۵۴ بهطور کلی ضربات مهلکی را بر این سازمان وارد کرد. ساواک طی مدت کوتاهی توانست تعداد زیادی از افراد و گروههای پراکنده مارکسیست و مذهبی وابسته به سازمان مجاهدین را به تدریج شناسایی کند و از بین ببرد؛ بهطوریکه از اواسط سال ۱۳۵۵ دیگر عملاً سازمانی وجود نداشت. از طرف دیگر انشعاب در سازمان مجاهدین باعث شد که برخلاف دورههای قبل اتحاد استراتژیک بین نیروهای مارکسیست و مذهبی در مقابله با شاه از بین رفته و جای خود را به بدبینی شدید و مرزبندی دقیق بین مارکسیستها و
بعد از این اتفاق، برخی از روحانیون (از جمله [[محمود طالقانی|طالقانی]]، [[حسینعلی منتظری|منتظری]]، [[عبدالرحیم ربانی شیرازی|ربانی شیرازی]]، [[محمدرضا مهدوی کنی|مهدوی کنی]]، انواری، [[حسن لاهوتی اشکوری|لاهوتی]]، و [[اکبر هاشمی رفسنجانی|رفسنجانی]]) که از قبل در زندان درگیرهایی با زندانیان [[مارکسیست]] داشتند، در اطلاعیهای در اسفند ۱۳۵۴ با اشاره به نجاست کفار، اعلام کردند که تمامی زندانیان مسلمان باید از هرگونه ارتباط با [[مارکسیست]]ها (غذا خوردن، تماس بدنی، وسایل مشترک زندانیان همبند، ...) پرهیز کنند.<ref>{{یادکرد وب|نشانی=http://sharghnewspaper.ir/Pdf/90-06-19/Vijeh/9.pdf|عنوان=طالقانی و مشی مسلحانه و قهرآمیز|ناشر=شرق|تاریخ=۱۹ شهریور ۱۳۹۰}}</ref>
خط ۱۸۰:
در روز ۱۹ بهمن ۱۳۶۰ نیروهای [[سپاه پاسداران]] موفق به کشف محل اختفای اصلی رهبران مجاهدین در تهران در محلهٔ [[زعفرانیه]] شده و پس از محاصرهٔ آن محل و چند ساعت درگیری مسلحانه آن را تصرف کردند. در این واقعه ۲۳ نفر از جمله [[موسی خیابانی]] مرد شماره ۲ سازمان، [[آذر رضایی]] همسر [[موسی خیابانی]] و [[اشرف ربیعی]]، همسر اول [[مسعود رجوی]]، کشته و پسر خردسال مسعود و اشرف نیز به اسارت درآمد. این واقعه از سوی مجاهدین به «عاشورای مجاهدین» نامیده شد.<ref>عبور از بحران، خاطرات آیتالله هاشمی [[رفسنجانی]]، ۱۳۷۸، دفتر نشر معارف انقلاب، ص ۴۷۰</ref>
با وجود وقوع حوادث خشونتآمیز سال ۱۳۶۰ و کشته شدن برخی مقامات بلندپایه، بر خلاف پیشبینی مجاهدین خلق و سایر مبارزان مسلح که با ضربه وارد آوردن به وسیلهٔ عملیات مسلحانه و حذف فیزیکی نیروهای «مکتبی»، امید به سلب قدرت و ضعیف نمودن آنان داشتند، نه تنها از قدرت این نیروها کاسته نگردید، بلکه تمامی مراکز تصمیمگیری نیز در اختیار آنان قرار گرفته و فضای سیاسی کشور بسته شد. بدین ترتیب، همه گروههای سیاسی، جز
=== انتقال به عراق ===
خط ۲۰۲:
==== [[عملیات چلچراغ]] ====
سه ماه پس از عملیات آفتاب که مجاهدین را در موقعیّت سیاسی و تبلیغاتی مناسبی قرار داد، در ۲۸ خرداد ۱۳۶۷، سازمان عملیات چلچراغ را اجرا میکند. هدف از این عملیات تصرف شهر [[مهران]] است که محقّق میشود. ین عملیات در باتدا
مجاهدین برای حمله و تصرف مهران از از چهار محور به شهر مرزی مهران هجوم برده و شهر را تصرف کردند.
خط ۳۵۰:
«یکی دیگر از راهبردهای اساسی این فرقه در سالیان حیات سیاسی اش، تکیه بر مشی ماکیاولیستی بوده و دقیقاً بر همین اساس در نقاط حساس تاریخی حیات سیاسی خود به راحتی آرمانها و شعارهای خود را زیر پا نهاده و بر خلاف آن عمل نمودهاست چرا که به باور ایشان “هدف وسیله را توجیه میکند”»<ref name="nimnegah.org" />
== انشعابات ==
سازمان مجاهدین خلق با توجه به تغییرات ایدئولوژیک و رهبران هم در دوران قبل و هم بعد از ا[[انقلاب ۱۳۵۷]] دچار انشعاباتی شدهاست.
=== [[سازمان پیکار در راه آزادی طبقه کارگر]] ===
خط ۳۶۷:
== جستارهای وابسته ==
* [[سوسیالیسم اسلامی]]
*
* [[قرارگاه لیبرتی]]
* [[قرارگاه اشرف]]
|