محسن پزشکیان: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
جز تمیزکاری یادکردها (وظیفه ۱۹)
اصلاح نویسه‌های عربی، ابرابزار
خط ۲۱:
|کتاب‌ها = شش دفتر مجموعه اشعار از ۱۳۴۸ تا ۱۳۵۸، قصه‌های مردم کازرون، سنت‌های کازرون
|مقاله‌ها =
| بازی در نمایشنامه‌ها = خانه بارانی، سیزیف و مرگ، صیادان<ref name=" ولی ما جدی بودیم" />
|فیلم‌نامه‌ها =
|دیوان اشعار =شش دفتر مجموعه اشعار از ۱۳۴۸ تا ۱۳۵۸
خط ۳۵:
|استاد =
|علت شهرت = یکپارچگی و یکدستی زبان و تنوع تجارب شعری و تسلط او بر اصول و مبانی شعر قدیم و جدید
| وب‌گاهوبگاه =
|گفتاورد =
|امضا =
}}
 
'''محسن پزشکیان''' {{تتم|۶ بهمن|۱۳۲۶|[[کازرون]]|خرداد|۱۳۵۸||خ}} [[معلم]]، [[نویسنده]]، مردم شناس،مردم‌شناس، [[نمایشنامه‌نویس]]، بازیگر تئاتر، زندانی سیاسی، طراح، کاریکاتوریست، مجسمه‌ساز، خطاط، نقاش و شاعر معاصر ایرانی بود.<ref>{{یادکرد وب|نشانی =http://www.mehrnews.com/detail/News/1696432|عنوان = شاعران ایرانی در شب‌های شعر حافظ گرد هم می‌آیند|ناشر = خبرگزاری مهر|تاریخ =۴ تیر ۱۳۹۲}}</ref>
 
== زندگی‌نامه ==
=== تولد و تحصیلات ===
محسن پزشکیان در روز سه‌شنبه ۶ بهمن ۱۳۲۶ خورشیدی<ref name="h">حبیب‌الله بهزادی، رشد معلم</ref> در [[کازرون]] زاده شد. وی که تا ۱۴ سالگی در [[کازرون]] زندگی و تحصیل می‌کرد، در سال ۱۳۴۰ برای ادامه تحصیل به تهران رفت. در ۱۵ سالگی به خاطر تسلّط بر طرّاحی به عنوان طراح مراکز تربیت معلّم حرفه‌ای ارتش استخدام شد و آثاری نیز، در انتشارات آن سازمان از خود به جا گذاشت. او در پایان سال اوّل دبیرستان به بوشهر رفت و به ادامهٔ تحصیل پرداخت. وی تحصیلات کارشناسی را در رشتهٔ زبان و ادبیات فارسی [[دانشگاه تهران]] به پایان رساند و پس از پایان خدمت سربازی در دبیرستان‌های کازرون مشغول تدریس شد.<ref name="h" />
 
=== فعالیت‌های سیاسی و زندان ===
خط ۵۲:
نگاهی به آثار او به خوبی، یکپارچگی و یکدستی زبان و تنوع تجارب شعری و تسلط او را بر اصول و مبانی شعر قدیم و جدید نشان می‌دهد و جایگاه او را به عنوان یکی از شاعران پیش گام و برجسته تثبیت می‌کند و در قیاس با بسیاری از شاعران متعهد آن زمان اشعار پزشکیان یک سروگردن بالاتر می‌ایستد.<ref name="نامی بر شیشه‌های سرد">{{یادکرد وب|نشانی =http://bookcity.org/news-1974.aspx|عنوان = نامی بر شیشه‌های سرد زمستان|ناشر = شهر کتاب |تاریخ =۲۱ تیر ۱۳۹۱}}</ref>
 
پزشکیان، در تجربه کردن و سرک کشیدن‌هایش به آفاق شعر امروز ایران با اشعار برخی شاعران بزرگ معاصر آشنایی و الفت خاصی داشته‌است و به خصوص در دو دفتر اول کتاب این حالت تجربی مشهود است. چنان‌که از همان شعر آغازین کتاب دل بستهٔ [[سهراب سپهری]] و خیالات نازک اوست. در دفتر دوم گاه گداری نشانه‌هایی از توجه شاعر به زبان و لحن [[مهدی اخوان ثالث]] دیده می‌شود، گرچه بسیار کمرنگ و گذرا.<ref name="نامی بر شیشه‌های سرد" />
در دفتر سوم پزشکیان به تدریج خود را از افسون وزن‌های گوش نواز و پایان بندی‌های تمیز و رعایت دقیق اسلوب‌های نیمایی می‌رهاند و گوشه چشمی نیز به تجارب و آزمون‌های [[فروغ فرخزاد]] در شکست اوزان نیمایی دارد.
شاعر در دفتر پنجم، که حاوی واپسین سروده‌های اوست، از زبان نسبتاً ورز یافته و تثبیت شدهٔ خود در بیان عصیان‌ها و اعتراض‌های اجتماعی بهره برده استبرده‌است. این زبان اما، همچون اغلب شعرهای میانهٔ دههٔ پنجاه در مواردی، سخت وام دار [[احمد شاملو]] است.<ref name="نامی بر شیشه‌های سرد" /> از اقسام شعر، اگر چه پزشکیان به شعر نو نیمایی گرایش بیشتری دار د، چیره‌دستی او در قالب کهن مثل غزل و رباعی، و به ندرت مثنوی و قصیده، یادکردنی است. غزل‌های اولیهٔ شاعر حاکی از علاقهٔ او به مفاهیم تغزلی با عنایت به شیوهٔ سخن سرایی [[سعدی]] است، اما به تدریج گرایش او به مفاهیم اجتماعی عمق و تازگی خاصی به غزل‌های نو کلاسیک او بخشیده استبخشیده‌است و از این لحاظ و با توجه به جدیت و پیگیری شاعر طی یک دهه فعالیت مستمر شاعری در قالب غزل می‌توان پزشکیان را از کسانی دانست که در دههٔ پنجاه در احیای این قالب سنتی و تلفیق آن با دستاوردهای نو گرایانه همت گمارده‌اند. گو اینکه، به لحاظ انتشار نیافتن شعرهایش در زمان سرایش نمی‌توان برای او نقشی تأثیرگذار قائل شد. البته با توجه به آشنایی شاعر همشهری اش، [[نصرالله مردانی]]، با توجه به شعرهای او به ویژه در حوزهٔ غزل نو می‌توان گفت پزشکیان به‌طور غیرمستقیم در احیای قالب غزل در دههٔ شصت نقش داشته و تجربه‌های او از طریق مردانی به نسل بعد، که نسل اول انقلاب بودند، منتقل شده‌است.<ref name="نامی بر شیشه‌های سرد" /><ref>{{یادکرد وب|نشانی =http://www.kazeroonnema.ir/fa/news/2232/اندرباب-هزارسالگی-شعر-کازرون|عنوان = اندرباب هزارسالگی شعر کازرون|ناشر = جستاری در ادبیات و اندیشه |تاریخ =۱۹ تیر ۱۳۸۸}}</ref>
 
زبان پزشکیان در غزل‌هایش زبانی تراش خورده و پر انرژی است. غزل‌های اولیهٔ شاعر، در دفتر اول و دوم، رنگ و بویی رمانتیک و شخصی دارد، با اوزانی نرم و نسیم گونه اما، به مرور (از نیمه‌های دفتر دوم)، صبغهٔ اجتماعی غزل‌های او روشن‌تر و پر رنگ تر می‌شود. غیر از غزل، بیشترین گرایش شعری پزشکیان در قالب‌های قدیم و رباعی و دوبیتی است. البته، رباعیات و دوبیتی‌های او، به رغم شور و فروزندگی شاعرانه‌ای که دارند، همپای غزل‌های او نیستند؛ ولی از کنار کوشش‌های شاعر در احیای این دو قالب کهن نباید بی اعتنا گذشت و نام پزشکیان را باید در زمرهٔ آن دسته از شاعران نو پرداز معاصر یاد کرد که سعی در دمیدن روحی تازه در پیکر فرسودهٔ شعر کهن فارسی داشته‌اند.
حرکتی که با رباعیات [[سیاوش کسرایی]] آغاز شد در رباعیات [[منصور اوجی]] تثبیت شد و با رباعیات شاعران دورهٔ انقلاب همچون [[سید حسن حسینی]] و [[قیصر امین پور]]، در نیمهٔ نخست دههٔ شصت، به اوج خود رسید.<ref name="نامی بر شیشه‌های سرد" />
 
در سرتاسر پنج دفتر شعر محسن پزشکیان، رویکرد شاعر به واژگان بومی و استخدام آن‌ها در شعرهای نو به خوبی نمایان است، حال و هوایی که یادآور شعرهای جنوبی [[منوچهر آتشی]] نیز هست. اقامت شاعر در بوشهر، زادگاه آتشی، مُهر تأییدی پای آشنایی نزدیک او با فضای شعرهای آتشی می‌گذارد.
خط ۷۴:
 
=== سانحه رانندگی ===
وی در سال ۱۳۵۸ در سن ۳۲ سالگی در سانحه رانندگی کشته شد.<ref name="نامی بر شیشه‌های سرد" /><ref>{{یادکرد وب|نشانی =http://www.sherane.ir/index.php/component/content/article/98-news/667-2012-07-17-10-08-20.html|عنوان = داماد شهر زخم - گزارش نقد شش دفتر محسن پزشکیان در نشست شهر کتاب|ناشر = وبسایت شعرانه |تاریخ =۲۱ تیر ۱۳۹۱}}</ref>
 
== شهرت ==
خط ۸۰:
وی به سه دلیل تا سه دهه بعد از فوتش ناشناخته ماند:<ref name="انتشار دیوان">{{یادکرد وب|نشانی = http://www.persianacademy.ir/fa/X280890.aspx|عنوان = انتشار دیوان پزشکیان|ناشر = فرهنگستان زبان و ادب فارسی|تاریخ =۱۳۹۰/۸/۲۸}}</ref>
* کم کیفیت بودن نوارهای ضبط شده از او
* فعالیت‌های سیاسی اش در ۱۰ سال قبل از [[انقلاب اسلامی ایران]] و مرگ زودرسش پس از پیروزی انقلاب که فرصت چاپ دفاتر شعر و آثار هنری اش را از او گرفت.<ref name="انتشار دیوان" />
* وفاداری اش به سبک محلّی<ref>{{یادکرد وب|نشانی = http://shahrestanadab.com/Default.aspx?1 |عنوان = بومی‌سروده‌های پزشکیان فراموش نمی‌شود|ناشر = شهرستان ادب|تاریخ =۶ تیر ۱۳۹۲}}</ref>
 
با این وجود او در [[کازرون]] همواره شناخته شده بوده‌است. تاکنون هم یک خیابان و یک مدرسه و یک هنرستان در سطح شهر کازرون به نام او نامگذاری شده؛ و یادواره‌ای نیز در آبان ماه ۱۳۷۸ در کازرون با حضور شاعر معاصر [[منوچهر آتشی]] برای وی برگزار شده. در این یادواره از او به نام [[شهید]] یاد شده. زیرا او در شعر «شهادت» که نیمی را در شب و نیمی را در روز سفر به قم سروده چنین آورده: «در گیر و دار خویش و خدا بودم، که ناگهان، صدای خشک دنده‌هایم را، در حال خرد شدن، در زیر پای اژدهای آهن، بر آسفالت شنیدم، و نهنگ دریای شهادت شدم.» از جمله غزلیات مشهور وی به لهجهٔ محلّی، غزل «حضرت کازرونی» ست که در آن مردم این شهر را به اتّحاد دعوت کرده.<ref name="h" /> مطلع شعر چنین است:<ref>[http://www.kazeroun.ir/view/fullStory/newsid=2572 خبرگزاری کازرون (kazerounnews)]</ref>
 
{{شعر}}
خط ۸۹:
{{پایان شعر}}
 
برخی از شعارهای مردم [[کازرون]] که به صورت شعر در تظاهرات و راهپیمایی‌های ایام مبارزات انقلابی به مناسبت حوادث روز فریاد می‌شد؛ توسط محسن پزشکیان سروده شده بود. او برخی از اشعار خود از جمله «چراغان»، «جنونم»، «باران» و «لالایی» را نیز در زندان سروده استسروده‌است.<ref name="=خروش آرام">{{یادکرد وب|نشانی =http://www.kazeroonnema.ir/fa/news/10432/خروش-آرام*#_ftn4 |عنوان =خروش آرام|ناشر =کازرون نما|تاریخ =۲ تیر ۱۳۹۲}}</ref> علاوه بر این‌ها شعر «لاله‌زار شهیدان» از سروده‌های پزشکیان در اوج مبارزات انقلابی توسط برخی از مبارزین در مسیر راهپیمایی خوانده شد. این شعر با ابیات زیر آغاز می‌شود:<ref name="=خروش آرام" />
 
{{شعر}}
خط ۱۱۰:
[[محمدمهدی مظلوم‌زاده]]، در ویژه‌نامهٔ بومی‌سرود ''مجلهٔ شعر'' [[حوزهٔ هنری سازمان تبلیغات]] (سال ۱۳۷۶) یادداشتی کوتاه در باب زندگی پزشکیان نوشت که همراه با آوانویسی و ترجمهٔ چهار غزل کازرونی او منتشر شد.<ref name="ReferenceA">{{یادکرد وب|نشانی =http://www.shahrestanadab.com/Default.aspx?tabid=105&articleType=ArticleView&articleId=2264|عنوان =از شش جزوه، تا شش دفتر|ناشر = مؤسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب |تاریخ =۱۶ تیر ۱۳۹۲}}</ref><ref>{{یادکرد وب|نشانی =http://www.shahrestanadab.com/Default.aspx?tabid=105&articleType=ArticleView&articleId=2261|عنوان =کاش شعر او به پایان نمی‌رسید|ناشر = مؤسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب |تاریخ =۱۶ تیر ۱۳۹۲}}</ref>
 
انجمن ادبی‌هنری ''بیشابور'' کازرون در سال ۱۳۷۸، یادنامه‌ای با عنوان ''عطرِ تر باران'' با مقدمهٔ حسین عسکری منتشر کرد. این جزوهٔ سی‌صفحه‌ای شامل ۱۲ غزل کازرونی، یک دوبیتی، و شعر «تاب نسیم» و بخشی از شعر «رود گرم‌رفتار» بود که همه از نوار یادشده، پیاده شده بود.<ref name="ReferenceA" />
 
محمدجواد بهروری نیز چهار غزل کازرونی او را همراه با برگردان شعرها در مجموعهٔ ''گلهای شهر سبز'' منتشر کرده‌است.<ref name="ReferenceA" />
 
دکتر [[سید جعفر حمیدی]] در کتاب ''استان زیبای بوشهر'' می‌نویسد: «در دهه ۴۰ که نسل دوم شاعران بوشهری پا گرفت، هر هفته و هر ماه نام و شعرشان در مجلات ادبی کشور مثل فردوسی، خوشه، نگین، صبح امروز و حتی کتاب هفته و کتاب کیهان، همچنین در صفحات ادبی مجلات ''روشنفکر'' زیر نظر فریدون مشیری، ''امید ایران'' زیر نظر [[محمد عاصمی]]، ''[[تهران مصور]]'' زیر نظر [[حسن شهرزاد]]، ''[[تماشا]]'' زیر نظر [[منوچهر آتشی]]، و بسیاری نشریات دیگر به چاپ می‌رسید. تعدادی از شاعران این نسل در محافل ادبی و شب‌های شعر که در بوشهر و گاهی در گناوه، برازجان، [[خورموج]]، دیر و خارک تشکیل می‌شد اشعار خود را قرائت می‌کردند که با استقبال فراوان همراه می‌شد: [[علی باباچاهی]]، عبدالرسول حامدی، پرویز پروین، شیرزاد محمد آقایی، [[ایرج شمسی زاده]]، ابوالقاسم ایرانی، محمد رضا ایرانی، مهدی رستگار، محسن پزشکیان، [[محمد بیابانی]]، رحمان کریمی، عبدالمجید زنگویی، خورشید فقیه، اسکندر احمدنیا، عبدالباقی دشتی نژاد، جمشید افروز، پرویز هوشمند، عبدالکریم سینا.
خط ۱۳۴:
در تیرماه ۱۳۹۲ در برنامه ققنوس [http://radiofarhang.ir/index.php?mode=content&content_id=81246 رادیو فرهنگ] برنامه شعر خوانی محسن پزشکیان پخش شد که از جمله آن می‌توان به شعری که پس از [[واقعه سیاهکل]] سروده بود اشاره نمود. همچنین در این برنامه در مصاحبه با دکتر محمدرضا ترکی و با توجه به غزلی مربوط به سال ۱۳۴۹ با مطلع
{{شعر}}
{{ب|این بوی توست افسون صد افیون به خود آمیخته استآمیخته‌است امشب|این موی توست از برج شب رودابه وار آویخته استآویخته‌است امشب}}
{{پایان شعر}}
محسن پزشکیان را یکی از مبدعان و پیشگامان [[غزل نئوکلاسیک]] دانستند؛ و به این نکته اشاره شد که فضای شعری پزشکیان با فضای شعری شاعران دهه ۴۰ و پنجاه که نوعاً در فضای شعری [[فریدون مشیری]] و [[رهی معیری]] می‌سرودند بسیار متفاوت بوده و وقتی اشعار پزشکیان را می‌شنویم حس می‌کنیم در آن زمان صدایی جدید متولد شده بوده‌است.<ref>{{یادکرد وب|نشانی =http://radiofarhang.ir/index.php?mode=content&content_id=81246|عنوان =پخش شعرخوانی زنده‌یاد پزشکیان در رادیو فرهنگ|ناشر = رادیو فرهنگ|تاریخ =۱۹ تیر ۱۳۹۲}}</ref>
خط ۱۴۱:
در سال ۱۳۹۱ در روز شعر و ادب فارسی بزرگداشتی از طرف [[حوزه هنری]] برای پزشکیان برگزار گردید.<ref>{{یادکرد وب|نشانی =http://www.mehrnews.com/detail/News/1698604|عنوان =گزارش تصویری/ رونمایی از مجموعه شعر محسن پزشکیان و شب شعر حافظ|ناشر = mehrnews|تاریخ = ۱۳۹۱/۶/۲۷}}</ref> این مراسم با حضور تعدادی از شاعران و همچنین سخنرانی [[امیرحسین فردی]]، [[محمدرضا ترکی]]، [[مصطفی رحماندوست]] و [[محمد تمدن]] برگزار شد.<ref>{{یادکرد وب|نشانی =http://www.iricap.com/newscontent.asp?id=3274|عنوان = رونمایی از مجموعه شعر محسن پزشکیان |ناشر =شرکت سوره مهر |تاریخ =۲۵ شهریور ۱۳۹۱}}</ref>
 
در این بزرگداشت [[مصطفی رحماندوست]] در خصوص خاطره‌ای که از پزشکیان در ذهنش بود گفت: من و محسن پزشکیان هر دو در سال ۴۹ وارد دانشگاه شدیم آن زمان به شعرهای محسن حسودیم می‌شد. یادم هست در یکی از سال‌های دوران دانشجویی در [[زاهدان]] [[خشکسالی]] آمده بود و ما که در آن زمان شور انقلابیگری داشتیم برای کمک به آنجا رفته بودیم. در این سفر و در راه بازگشت، من شعری گفته بودم که هرگز در هیچ کجاهیچ‌کجا هم منتشرش نکردم؛ برای اینکه بسیار بد بود، اما به خاطر دارم که محسن تحت تأثیر آنچه دیده بود شعری بسیار تأثیربرانگیز سروده بود و من در جا حفظش کردم و هرگز از خاطرم نرفت. محسن در زمان دانشجویی برایم معلمی غیرمستقیم بود که وقتی فهمیدم از دست رفته بسیار تاسف خوردم و مطمئنم که اگر زنده می‌ماند بسیاری از قله‌ها را فتح می‌کرد.
 
[[محمدرضا ترکی]] نیز در این بزرگداشت با بیان این‌که پزشکیان در ابتدا به گروه‌های چپ‌گرای روزگار خود گرایش داشت، گفت: تحول روحی در آثار وی مشهود است و گرایش به [[عرفان]] و خوانش [[ابن‌عربی]] تأثیر شگرفی در شعر پزشکیان داشت.
خط ۱۵۶:
 
==== پخش مستند پزشکیان ====
در تاریخ‌های ۱۷ و ۲۴آبان۲۴ آبان ماه ۱۳۹۳ مستند فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی محسن پزشکیان طی دو قسمت در برنامه «فیروزه» شبکه افق پخش شد.<ref>{{یادکرد وب|نشانی =http://www.mehrnews.com/news/2417017/زندگی-یک-شاعر-و-نقاش-انقلابی-در-فیروزه|عنوان=زندگی یک شاعر و نقاش انقلابی در «فیروزه»|ناشر =مهر |تاریخ =۱۷ آبان ۱۳۹۳}}</ref><ref>{{یادکرد وب|نشانی =http://www.tasnimnews.com/Home/Single/558382|عنوان=معلمی که شاعر رنگ‌ها بود در «فیروزه» شبکه افق |ناشر =تسنیم |تاریخ =۲۴ آبان ۱۳۹۳}}</ref><ref>{{یادکرد وب|نشانی =http://www.telewebion.com/fa/episode/info/1217933/گلچین-برنامه-های-شبکه-افق/فیروزه-_-محسن-پزشکیان|عنوان=پخش آنلاین مستند محسن پزشکیان |ناشر = telewebion|تاریخ =۱۸ آبان ۱۳۹۳}}</ref>
 
== آثار ==
خط ۱۶۳:
=== تابلوهای [[خط]]، [[سیاه قلم]]، [[آبرنگ]]، [[مینیاتور]]، [[پرتره]] و [[طرح]] ===
* تابلوهای خط
* تابلوهای [[نقاشی]] از مناظر محلی و آداب و رسوم، [[معماری]] بومی و...و… - چاپ ۱۳۸۳
* تابلوهای [[پرتره]] از چهره افراد
* تابلوهای [[مینیاتور]]
خط ۱۷۷:
 
=== فرهنگ اصطلاحات و ضرب‌المثل‌ها و [[سنت]]‌های کازرون ===
* پنج جلد فرهنگ اصطلاحات و ضرب‌المثل‌های کازرونی. این کتاب برای شناساندن [[فرهنگ]] [[کازرون]] به مردم ایران در اختیار [[رادیو]] [[تلویزیون]] قرار داده شده<ref name="h" /><ref>{{یادکرد وب|نشانی = http://fars.farhang.gov.ir/fa/news/76800|عنوان =کتاب "سنت‌های کازرون " اثر هنرمندکازرونی محسن پزشکیان رونمایی شد|ناشر =روابط عمومی اداره کل فرهنگ وارشاد اسلامی فارس|تاریخ =۹ تیر ۱۳۹۲}}</ref><ref>{{یادکرد وب|نشانی =http://www.asrekazeroon.ir/?p=2807|عنوان = رونمایی از کتاب “سنت‌های کازرون” پزشکیان|ناشر =پایگاه خبری عصر کازرون |تاریخ = ۲۹ خرداد ۹۲}}</ref>
 
=== [[مجسمه‌سازی]] ===
* محمد تمدن از دوستان پزشکیان از مجسمه‌هایی مانند [[شطرنج]]ی با مهره‌هایی بسیار ظریف که محسن پزشکیان در [[زندان اوین]] ساخته بوده‌است خبر داده استداده‌است.
 
== نمونه شعر ==
خط ۲۱۸:
:برخیزد.
 
'''مناظره خزه و جگن''':<ref name="شاعر پیشگام اما ناشناخته" />
{{شعر|نستعلیق}}
{{ب|دل گیرم از ماندن، شوق سفری دارد|دُزدانه پیِ رفتن، پایی و پری دارد}}
خط ۲۶۶:
 
== نمایشگاه طرح ==
در اسفند ماه سال ۱۳۵۲ محسن پزشکیان یک برگ دیگر رو کرد و طرح‌ها و [[نقاشی]]هایش را در یک [[نمایشگاه]] در سالن دانشکده ادبیات [[دانشگاه تهران]] به نمایش گذاشت؛<ref name="shahrestanadab.com" /> طرح‌هایی به‌غایت ظریف و در عین حال ساده. خیلی‌ها بعدها همین نمایشگاه را از دلایل اصلی دستگیری او توسط [[ساواک]] برشمردند. طرح‌هایی ساده با خطوطی قوی، محکم و درونمایه‌ای کاملاً سیاسی، مخازن [[نفت]]، دکل‌های حفاری و آدمی که به آن‌ها تکیه داده و دستش را مثل گداهای کنار خیابان به امید سکه‌ای دراز کرده‌است؛ به‌طوری‌که دست، از دور دست بزرگ‌نمایی و نقطه دید موضوع شده‌است. یا عده‌ای که تابوتی را حمل می‌کنند که در آن خورشید مرده همچنان نور می‌افشاند یا درختی که به‌جای میوه از آن بلندگوهای تبلیغاتی حکومت روییده‌اند. یا یک خیابان طولانی را تصویر کرده بود با تیرهای چراغ برق که بر بالای این تیرها به‌جای لامپ، خنجر بود که می‌درخشید. در [http://shahrestanadab.com/Portals/0/Images/Content-Images/1_PTDC0007.JPG بروشور نمایشگاه] محسن پزشکیان چنین نوشته استنوشته‌است:
 
"شاید ابراز وجودی از سر تفنن و و شاید تکاندن بالی به اشتیاق پروازی دور و بلند و آزاد، هر چه حسابش کنید. اما انکار نباید کرد که هر حرکتی هرچند ناچیز نشتری‌ست بر دمل چرکی سکون و آنکه می‌داند و می‌ماند خار پای رهروانست و سزاوار نفرین.
خط ۲۸۶:
=== شب طویل و خانه بارانی ===
[[فرامرز طالبی]] در سال ۱۳۵۱ دو تک‌پرده [http://mohsenpezeshkian7.persiangig.com/image/khaneh%20barani.JPG شب طویل و خانه بارانی] را نوشت و کم‌کم به محسن پزشکیان نزدیک‌تر شد. زمان این اجرا نیز آذرماه بود. نمایش در محل اجرای تالار [[فردوسی]] [[دانشگاه تهران]] به روی صحنه رفت. برای این نمایش هم چند نقد نوشته شد که از آن میان [[نقد]] دامون ([[خسرو گل‌سرخی]]) در [[روزنامه کیهان]] بیشتر به دل اعضا نشست. در آن دو نمایش، زندگی تیره و مشقت بار روستاییان [[گیلان]] و کوچ ناخواسته آن‌ها به شهر به نمایش گذاشته شده بود. این نمایش یکی از سیاسی‌ترین نمایش‌های به اجرا درآمده در آن روزگار بود. این گروه تنها گروه تئاتر دانشجویی بود که در رشته‌ای غیر از تئاتر تحصیل می‌کرد و از سوی دیگر مواضع سیاسی داشت. خانم [[پری صابری]] به [[طنز]] نام آن‌ها را گروه [[تئاتر]] [[چریک]] گذاشته بود.
در همان سال گروه سراغ کار دیگری رفت. [[نمایشنامه]] «تفنگ‌های ننه کارار» ، انتخاب بعدی فرامرز طالبی بود. محسن پزشکیان دیگر [[هنرپیشه]] قابل اعتمادی شده بود و به‌عنوان یکی از شخصیت‌های اصلی نمایش در تمرینات گروه شرکت می‌کرد. تمرین‌ها به خوبی پیش رفت؛ اما بعد از آمادگی گروه، به آن‌ها اجازه اجرا داده نشد.
 
=== صیادان ===
نمایش بعدی گروه کاری از [[اکبر رادی]] با نام «[http://mohsenpezeshkian7.persiangig.com/image/sayadan.JPG صیادان]» بود. نمایش به بازیگران زیادی نیاز داشت و کار سختی پیش روی‌شان بود. با اتفاقاتی که تا آن روز افتاده بود، آمادگی برای رفتن به روی صحنه، دل و جرأت بسیاری می‌خواست. با وجود این، اعضاء با همان شوق و ذوق روز اول، سینه سپر کردند و پا به میدان گذاردند. تمرینات با جدیت آغاز شد و ادامه یافت. [[اکبر رادی]] نیز پس از دیدن تمرین بچه‌ها، بازی آن‌ها سخت به دلش نشست و همان‌جا اجازه اجرا را به آن‌ها داد و این به معنی گذشتن از حق تألیف خود و سپردن نمایشنامه به یک گروه دانشجویی بود؛ چیزی که در آن زمان یک اتفاق مهم محسوب می‌شد. اجرای «[[صیادان]]» توسط یک گروه دانشجویی خبری مهم شده بود. نمایشی داغ به اجرا درآمد. همه گروه از موفقیت این نمایش احساس رضایت می‌کردند.<ref name=" ولی ما جدی بودیم" />
 
=== دستگیری توسط [[ساواک]] ===
پس از صیادان، و با وجود پایان تحصیل فرامرز طالبی و رفتن او از دانشگاه، محسن پزشکیان نتوانست کار [[تئاتر]] را رها کند. حال خود نمایش‌هایی را به اجرا درمی‌آورد و نقش‌های اصلی آن را نیز خود بر عهده می‌گرفت. هر روز فضا ملتهب‌تر می‌شد و تئاترهای پزشکیان نیز بیشتر رنگ و بوی سیاسی می‌گرفت. دوستانش پس از تماشای هریک از نمایش‌هایش با خود می‌گفتند او امشب دیگر برنمی‌گردد و تحقق این پیش‌بینی زمان زیادی به طول نینجامید. سرانجام یک شب عوامل [[ساواک]] به خانه‌اش ریخته و او را دستگیر کردند. باور بی‌ارتباط بودن پزشکیان با گروه‌های [[چریک]] و [[مبارز]] و اجرای چنین نمایش‌هایی از روی دغدغه‌های شخصی، برای [[ساواک]] آن‌چنان سخت بود که یک سال او را در زندان نگاه داشتند و در طول این مدت حتی از [[شکنجه]] او نیز درنگذشتند.
پزشکیان پس از یکسال [[حبس]] و [[شکنجه]] سرانجام در آذر ۵۳ آزاد شد، اما هیچ‌گاه دست از [[مبارزه]] نکشید.<ref name="guilan-e-ma.ir" /><ref name=" ولی ما جدی بودیم" />
 
== شعرهای تقدیمی به پزشکیان ==
خط ۳۲۲:
جوانمرگی نیست! با شیدایان تاریخ -سهروردی و حسنک و عین‌القضات و سیف فرغانی- قربانیان آیه‌ها و سایه‌ها؛ در سماعی سرخ پای‌کوبیدن. این جاودانگی رسالت تاریخی است!
 
... جوانمرگی نیست! «[[علیمردان‌خان (معاصر)|شیرعلی‌مردون]]» اگر نیست «بی‌عروس» هست که امانت را به منزل برساند...برساند…
 
'''علی باباچاهی در تابستان۱۳۹۱ دربارهٔ پزشکیان مطلبی نوشت که این‌گونه شروع می‌شود:'''<ref name="mohsenpezeshkian7.persiangig.com" />
 
زار زار هم که گریه کنی کوزه‌های شکسته شکسته‌اند دیگر...دیگر…
 
== پی‌نوشت ==
خط ۳۳۲:
 
== منابع ==
* {{یادکرد کتاب | نام خانوادگی =پزشکیان | نام =محسن | نام خانوادگی۲ =شیخ‌الحکمایی| نام۲ =(به کوشش:) عمادالدین | پیوند نویسنده۲ =عمادالدین شیخ‌الحکمایی| نام خانوادگی۳ =میرافضلی| نام۳ =علی | پیوند نویسنده۳ =علی میرافضلی| عنوان =شش دفتر: مجموعه اشعار محسن پزشکیان (۱۳۲۶–۱۳۵۸) | نشانی =http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/2273066 | سال =۱۳۹۰ | ناشر =[[فرهنگستان زبان و ادب فارسی]]/[[انتشارات کازرونیه]] | مکان =تهران | شابک =۹۷۸-۶۰۰-۶۱۴۳۱۶-۳}}
* کتاب استان زیبای بوشهر به قلم دکتر [[سید جعفر حمیدی]]
* کتاب هزار سال شعر کازرون به قلم [[حسن حاتمی]]
* {{یادکرد کتاب | نام خانوادگی =پزشکیان | نام =محسن | نام۲ =(به کوشش:) فرزانه پناهی | عنوان =سنت‌های کازرون | نشانی =http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=2862854&pageStatus=0&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author | سال =۱۳۹۱| ناشر =[[مرکز نشر زرینه]] | مکان =شیراز | شابک =978-600-6139-26-5}}
* {{یادکرد کتاب | نام خانوادگی =پزشکیان | نام =محسن | نام۲ =(به کوشش:) عبدالنبی سلامی | عنوان = قصه در فرهنگ مردم کازرون (۱۳۲۶–۱۳۵۸) | نشانی =http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=736712&pageStatus=0&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author | سال =۱۳۸۴| ناشر =[[انتشارات کازرونیه]] | مکان =تهران}}
 
== پیوند به بیرون ==
خط ۳۴۷:
 
{{ترتیب‌پیش‌فرض:پزشکیان، محسن}}
 
[[رده:آموزگاران اهل ایران]]
[[رده:اهالی کازرون|پزشکیان، محسن]]