جنگ جمل: تفاوت میان نسخهها
[نسخهٔ بررسیشده] | [نسخهٔ بررسیشده] |
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
جز تمیزکاری یادکردها (وظیفه ۱۹) |
FreshmanBot (بحث | مشارکتها) جز اصلاح فاصله مجازی + اصلاح نویسه با ویرایشگر خودکار فارسی |
||
خط ۲۶:
از طرفی هم علی با قوای خود در پی آنان آمد و لشکری از [[کوفه]] به وی پیوست. علی به بصره نزدیک شد و باب مذاکرات با طلحه و زبیر و عایشه را باز کرد. در حالی که، همه در حال حاضر فکر میکردند توافق بین طرفین حاصل شدهاست، جنگ بین دو سپاه ناگهان آغاز گردید. در منابع در مورد آغازگر جنگ روایاتی گوناگون داریم. بر طبق برخی روایات، علی به لشکریانش دستور داد که جنگی را آغاز نکنند، اما پس از آنکه برخی از حامیان علی کشته شدند، وی خود را مستحق دانست که با سپاه جمل وارد جنگ شود.
آنچه از این روایات بر میآید این است که بنا به سنت [[عرب]]، جنگ بیشتر شامل نبردهای دو نفره و دوئل وار بوده و درگیری گروهی و گسترده در آن به چشم نمیخورد. طلحه توسط تیری زخمی شد و سپس در گذشت. زبیر نیز پس از دیدار با علی، با تردید میدان جنگ را ترک نمود. برخی افراد از قبیله [[بنی تمیم]] وی را تعقیب کردند و در جایی خلوت کشتند.
جنگ جمل در تاریخ و عقاید مسلمانان اهمیت زیادی دارد. این جنگ هم به جهت [[علم کلام|کلامی]] منشأ بسیاری از مباحث میان مذاهب اسلامی، بخصوص از سده دوم و سوم هجری به بعد بودهاست و هم به جهت [[فقهی]] مبنای استنباط احکام مربوط به شیوه مواجهه حاکم مسلمان با [[بغی|اهل بغی]] (شورشیان) بودهاست. از یک سو، موضوع اعتبار اجتهاد [[صحابه]] و تقدس آنها محل نزاع فرق مسلمان بودهاست و از سوی دیگر، مشروعیت جنگ با [[خلیفه]] وقت. [[اهل حدیث]] و اکثریت [[اهل سنت]] که قائل به مقام ویژه مذهبی برای عموم صحابه هستند، کوشیدهاند تا حوادث این جنگ را به گونهای بازخوانی کنند، که اعتبار صحابه مخدوش نشود. در مقابل، [[شیعه]] از حوادث این جنگ در جهت عدم اعتبار رأی و [[اجتهاد]] صحابه در برابر [[اهل بیت]] بهره جستهاست. تاریخنگاری وقایع این جنگ نیز، متأثر از این رویکردهای مذهبی بودهاست.
خط ۳۴:
دورهٔ خلافت [[عثمان]]، سومین [[خلافت راشدین|خلیفه راشدین]] از لحاظ تاریخی به دو دوره شامل دورهٔ شش سالهٔ آرامش ۲۳–۲۹ هجری و دورهٔ آشوب ۳۰–۳۵ هجری تقسیم میشود.<ref>{{پک|Levi Della Vida|Khoury|2000|ف=ʿUt̲h̲mān b. ʿAffān|ک=EI2|زبان=en}}</ref> با شروع سال ۳۱ هـ آشوبها و جنبوجوشها شروع به نمایان شدن و شدت گرفتن کرد که تا پایان دورهٔ [[خلفای راشدین]] ادامه یافت.<ref name="الوجیز4">محمد قبَّانی (1426 هـ/2006): الوجیز فی الخلافة الراشدة، ص66.</ref> عثمان به [[امویان|بنیامیه]] که قوم و خویشش بودند بیش از حد امتیاز میداد، بهطوریکه نفوذ آنان بر وی سبب شد، که با [[صحابه|صحابهٔ]] محمد مانند [[ابوذر غفاری]]، [[عبدالله بن مسعود]] و [[عمار یاسر]] بدرفتاری کند.<ref>{{پک|Madelung|1997|ک=Succession to Muhammad|زبان=en|ص=87–88}}</ref> [[مروان بن حکم]]، عموزادهٔ عثمان، بعد از انتصاب به عنوان مشاور خلیفه، بر وی تسلط یافت. این امر باعث اعتراض بسیاری از صحابهٔ محمد بهخصوص [[شورای عمر|اعضای شورای انتخاب عثمان]] گردید. بسیاری از آنان به عثمان اعتراض و حمایت خود را از وی قطع کردند.<ref>{{پک|Madelung|1997|ک=Succession to Muhammad|زبان=en|ص=92–107}}</ref> در نهایت، در سال ۳۴ هـ، مردم در برخی از شهرها و مناطق بخصوص [[عراق]] و [[مصر]] علیه عثمان قیام کردند و با کاروان [[حج|حجی]] به مدینه آمدند تا بدین وسیله شورش ضد عثمان آغاز شود.<ref name="الوجیز44">محمد قبَّانی (1426 هـ/2006): الوجیز فی الخلافة الراشدة، ص72.</ref><ref>{{پک|Madelung|1997|ک=Succession to Muhammad|زبان=en|ص=119}}</ref> در ابتدا، عثمان موفق شد رضایت آنها را بهدست بیاورد، ولی گفته میشود وقتی آنها در حال بازگشت به سرزمینهایشان بودند، به نامهرسان عثمان برخورد کردند و بعد از بازرسیش به نامهای دست یافتند که در آن، عثمان فرماندار [[مصر]] را به کشتنشان فرمان داده بود. به همین دلیل به مدینه بازگشتند و دست به انقلاب ضد وی زدند.<ref name="الوجیز44" /> شورشیان خانهٔ عثمان را محاصره کردند<ref name="الوجیز44" /> و سرانجام به خانهٔ او حمله کردند و در خانه را آتش زدند،<ref name="تاریخ الخلفاء الراشدین245">{{پک|شاکر|ک=التاریخ الإسلامی - ج 3: الخلفاء الراشدون}}</ref> سپس با شمشیر عثمان را در تاریخ ۱۸ ذیالحجه سال ۳۵ هـ (۲۰ ژوئن سال ۶۵۶م)، در حالی که ۸۲ سال داشت و از خلافتش ۱۲ سال میگذشت، به قتل رساندند.<ref name="تاریخ الخلفاء الراشدین246">[[محمود شاکر (مؤرخ)|محمود شاکر]] (1421 هـ/2000م): التاریخ الإسلامی - ج 3: الخلفاء الراشدون، مرجع سابق، ص242.</ref>
به نوشته مادلونگ، بر طبق [[تاریخنگاری دوران اولیه اسلام]]، [[عایشه]] در برانگیختن شورش
به نوشته [[ویلفرد مادلونگ]] پس از کشتهشدن عثمان به دست شورشیانی از [[مصر]]، [[کوفه]] و [[بصره]]، نظرها بر علی و [[طلحه]] بود. در میان اهالی مصر، حامیانی برای طلحه وجود داشت. در حالی که بصریان و کوفیان که به مخالفتهای علی با ظلم و بیداد توجه داشتند و نیز اکثر [[انصار]]، آشکارا تمایل به خلافت علی داشتند و بالاخره حرف آنان به کرسی نشست. در این میان [[مالک اشتر]] که رهبر کوفیان بود، به نظر میرسد که نقش اصلی را در تأمین امنیت برای خلیفهشدن علی برعهده داشتهاست.<ref>{{پک|Madelung|1997|ک=Succession to Muhammad|زبان=en|ص=141}}</ref> به نوشته [[پوناوالا]] پیش از قتل عثمان، شورشیان بصری طرفدار طلحه و شورشیان کوفی طرفدار [[زبیر]] بودند، اما با قتل عثمان هر دو گروه به علی گرویدند. با قتل عثمان، بنی امیه از مدینه گریختند و کنترل شهر در دست مصریان، [[مهاجرین]] برجسته و انصار قرار گرفت. آنها از علی برای خلافت دعوت کردند و وی پس از چند روز، وی این منصب را پذیرفت.<ref name="ReferenceA" /> در مقابل دیدگاه برخی دیگر از تاریخ پژوهان آن است که انتخاب علی بهعنوان خلیفهٔ جدید، در جوی انجام گرفت که پر از التهاب و ترس و وحشت بود. [[کائتانی]] معتقد است، این انتخاب بدون موافقت قبلی صحابه نامدار محمد که قطعاً وقایع قتل عثمان را پیشبینی میکردند، صورت گرفت. [[دلاویدا]] معتقد است که انتخاب علی بهعنوان خلیفه، به این دلیل نبود که وی و خانوادهاش جایگاهی بالا داشتند یا به این دلیل که وی وفادار به محمد بودهاست، بلکه بیشتر به این خاطر بود که انصار دوباره در شهرشان، مدینه، نفوذ خود را بازیافته بودند و وی را حمایت کردند و از طرف دیگر [[بنیامیه]] نیز دچار پریشانی و اغتشاش شده بودند. اما دولت نوپای علی از همان بدو تأسیس مورد حملهٔ صحابهای قرار گرفت که به آرزوهایشان نرسیده بودند و نیز مورد حملهٔ [[معاویه]] که تنها والی از بنیامیه بود که توانسته بود کنترل مقر امارتش، [[شام]]، را حفظ کند.<ref>{{پک|Levi Della Vida|Khoury|2000|ف=ʿUt̲h̲mān b. ʿAffān|ک=EI2|زبان=en}}</ref> به هر حال منابع متفقند، که طلحه و زبیر جزو اولین بیعت کنندگان بودند، اما بعداً این دو گفتند که بیعتشان از روی اختیار یا قلبی نبودهاست و علی هم آنها را متهم به بیعت شکنی کرد.<ref name="cgie">{{پک|بهرامیان|ف=جنگ جمل|ک=دائرةالمعارف بزرگ اسلامی}}</ref><ref name="ReferenceA" />
خط ۴۳:
در خصوص دشمنی عایشه با علی، [[رسول جعفریان]] به نقل از علی، منشأ این دشمنی را در آن میداند که محمد علی را بر [[ابوبکر]]، پدر عایشه، ترجیح میداد و بیشتر دوست داشت و در زمان [[پیمان برادری]]، علی را به عنوان برادر خویش برگزید و در چند مقطع از جمله دادن پرچم پیروزی به علی در [[نبرد خیبر]] و انتخاب وی برای [[سوره برائت|اعلام برائت از مشرکان]] در [[مکه]]، وی را بر ابوبکر مقدم داشت.<ref>{{پک|جعفریان|۱۳۸۷|ک= تاریخ و سیره سیاسی امیرمومنان علی بن ابی طالب (ع)|زبان=fa|ص= 52|url=http://library.tebyan.net/fa/Viewer/Pdf/177656/1#27|accessdate=26 January 2017}}</ref>
در آن زمان طلحه و زبیر، بعد از علی، در بین مسلمانان بیشترین اعتبار را داشتند.<ref name="EI-jamal" /> آنان درخواست امارت [[کوفه]] و [[بصره]] یا [[عراق]] و [[یمن]] را کردند. پس از اینکه علی از انتصاب آنها به مناصب حکومتی اجتناب کرد، طلحه و زبیر با وی بحثهای تندی کردند و سپس با اخذ اجازه و بیعت مجدد با وی، مدینه را به قصد انجام [[عمره]] ترک کردند.<ref name="rch">{{پک|ناجی|ف=جنگ جمل|ک=دانشنامه جهان اسلام}}</ref> پوناوالا مینویسد [[طلحه]] و [[زبیر]] که پیشتر از آرزوهای سیاسی خود ناامید شدهبودند، وقتی با مخالفت علی در خصوص سپردن حکومت [[بصره]] و [[کوفه]] مواجه شدند، ناامیدیشان افزونتر گردید. این دو وقتی شنیدند که هوادارانشان در [[مکه]] جمع شدهاند، از علی درخواست کردند که اجازه دهد که برای [[عمره]] مدینه را ترک گویند. پس از آن، این دو بیعت خود با علی را شکستند و مسئولیت قتل [[عثمان]] را به گردن وی انداختند و از وی خواستند که قاتلان را محاکمه کند. این دو چهار ماه بعد از قتل عثمان به مکه آمدند.<ref name="ReferenceA">{{پک|Poonawala|۲۰۱۱|ک=ʿALĪ B. ABĪ ṬĀLEB|کد زبان=en}}</ref> طبق برخی منابع تاریخنگاری اسلامی، این طلحه و زبیر بودند عایشه را به شورش فراخواندند، تا بدین وسیله از قاتلان عثمان که در از یاران علی شده بودند خوانخواهی کنند و وی پس از مدتی اجابت کرد.<ref name="rch" /> بر مبنای روایتی از [[ابن ابی الحدید]]، معاویه نقشی مهم در ترغیب زبیر و طلحه به قیام
علاوه بر [[عایشه]]، افرادی از [[بنیامیه]] که از [[مدینه]] فرار کردهبودند و بر طبق نظر روبرت گلیو خلافت را در انحصار بنی امیه میدیدند<ref name="Gleave-2014" /> و اهدافشان با طلحه و زبیر متفاوت بود، در [[مکه]] جمع شده و به والیان عزل شده [[بصره]] و [[یمن]] پیوستند که از [[بیت المال]] برای خود پولی گرد آوردهبودند.<ref name="ReferenceA" />
بدین ترتیب، توطئهای
درخصوص انگیزه شورش علیه علی توضیحات متعددی ارائه شدهاست. به نظر ولیری، علت واقعی این
ولیری معتقد است، عایشه برجستهترین شخصیت جنگ جمل در میان مخالفان علی است و وی را در هدفش مصمم و سختکوش میداند (به غیر از لحظهای که صدای
[[حفصه]]، دیگر همسر [[محمد]]، [[پیامبر اسلام]] و دختر [[عمر بن خطاب]]، خلیفه دوم، نیز میخواست به عایشه بپیوندد، اما با توصیههای برادرش، [[عبدالله بن عمر]]، منصرف شد.<ref name="EI-jamal" /> طلحه و زبیر برای جلب [[ام سلمه]]، دیگر همسر محمد، که در آن زمان در مکه بود کوشیدند، اما وی نپذیرفت و عایشه را از شورش برحذر داشت و مردم را به سوی علی فراخواند.<ref name="cgie" /> علاوه بر ام سلمه که در مکه آشکارا به دعوت مردم به سوی علی پرداخت، [[میمونه]]، همسر محمد و خواهرش، [[لبابه بنت حارث]]، نیز جانب علی را گرفتند.<ref>{{پک|جعفریان|۱۳۸۷|ک= تاریخ و سیره سیاسی امیرمومنان علی بن ابی طالب (ع)|زبان=fa|ص= 54|url=http://library.tebyan.net/fa/Viewer/Pdf/177656/1#27|accessdate=26 January 2017}}</ref>
== حرکت سپاه طلحه، زبیر و عایشه به سمت بصره ==
پس از آنکه [[طلحه]] و [[زبیر]] و دیگر مخالفان، در جمعآوری حامیان در [[حجاز]] ناکام ماندند، به دنبال بهترین جا برای گردآوری لشکر و تقویت مالی سپاهشان برای پیروزی بر علی بودند. آنها بعد از مشورت با یکدیگر، به امید
[[یعلی بن امیه]]، فرماندار عثمان در یمن، با اموالی که آورده بود، سپاه جمل را تجهیز کرد. همچنین، شتری به نام «عسکر» را، که منشأ وجه تسمیه جنگ جمل بود، وی در اختیار عایشه قرار داد.<ref name="cgie" /><ref name="Jafarian-p55" /> علی بهرامیان، با توجه به ثروت افسانهای طلحه و زبیر، پرداخت هزینه سپاه از سوی بنی امیه را شگفتانگیز و اغراقآمیز میداند.<ref name="cgie" />
عایشه، طلحه و زبیر به همراه ۶۰۰ یا ۷۰۰ سوار راهی بصره شدند و بر طبق نقل [[محمد بن جریر طبری|طبری]] در آخرین روز ربیعالثانی عازم شدند.<ref name="EI-jamal" /> علی بهرامیان تعداد سپاه جمل را در این زمان ۶۰۰ تا ۹۰۰ نفر تخمین میزند<ref name="cgie" /> و به روایت دیگر ۳۰۰۰ نفر بودهاست.<ref name="rch" /> ویلفرد مادلونگ تخمین میزند که این سه تن، تقریباً چهار ماه پس از خلافت علی در ربیعالثانی ۳۶ هجری مصادف با اکتبر ۶۵۶ میلادی، به همراه حامیانشان، مکه را به سمت عراق ترک کردند.<ref name="Gleave-2014" /> پس از طی یک منزل از مکه، برخی از افراد از سپاه جمل جدا شدند. [[مغیره بن شعبه]] به همراه افراد قبیله [[ثقیف]] بازگشت. همچنین، [[سعید بن عاص]] به مروان بن حکم گفت، آنها که خون عثمان را ریختهاند بر پشت شتران نشستهاند، آنها را بکشید و خود را به کشتن مدهید و خود به مکه برگشت.<ref name="rch" />
علی، در ابتدا که از مخالفتها
از طرفی دیگر سپاه عایشه به طرف بصره میشتافت. در منطقه [[حوئب]]،
== رویارویی سپاه عایشه با سپاه عثمان بن حنیف در بصره ==
خط ۷۵:
در روزهای پس از آن، جنگی در دارالرزق رخ داد که منابع بر روی جزئیات این ماجرا متفقالقول نیستند. [[حکیم بن جبله]] فرمانده نظامی شهر از طرفداران سر سخت علی بود. وی تا آن زمان دست به کاری نزده و منتظر آمدن علی مانده بود. وی از طلحه و زبیر خواست که عثمان بن حنیف را آزاد کنند و دارالاماره و بیت المال را به او تسلیم کنند. اما آنان نپذیرفتند. سپس، با چند صد تن به نبرد با سپاه جمل برخاست که خودش و چند تن از برادران و هفتاد نفر از نیروهایش از قبایل [[ربیعه]] و [[بنی عبدالقیس]] کشته شدند.<ref name="rch" /><ref name="EI-jamal" /><ref>{{پک|جعفریان|۱۳۸۷|ک= تاریخ و سیره سیاسی امیرمومنان علی بن ابی طالب (ع)|زبان=fa|ص= 57|url=http://library.tebyan.net/fa/Viewer/Pdf/177656/1#27|accessdate=26 January 2017}}</ref>
ولیری در باب اینکه چه کسی آغازگر درگیری در بصره بودهاست، مینویسد گرچه برخی منابع میانهروی سپاه عایشه را می ستایند و از فرمان عایشه به سپاهش مبنی بر عدم استفاده از سلاح مگر به عنوان دفاع از خود سخن میگویند، اما سپاه عایشه آغازگر جنگ است؛ چرا که به پول و تجهیزات نیاز داشتند و میترسیدند که در بین سپاه علی که در حال آمدن به بصره بود و سپاه عثمان بن حنیف محصور شوند. سپاه عایشه پس از تصرف بصره، فرمانی عمومی اعلام کردند مبنی بر اینکه تمامی کسانی که در محاصره خانه عثمان شرکت داشتند باید تحویل سپاه عایشه شوند و مانند سگان کشته شوند. این گروه را در منابع، نفار مینامند. مردم اطاعت کردند و در منابع بیان شده که ۶۰۰۰ نفر در همین راستا کشته شدند. تنها حرقوص بن زهیر از این ماجرا جان سالم به در برد، چرا که قبیلهاش محافظ وی شدند. این کشتار و نحوه توزیع غنایم و مزایا از سوی طلحه و زبیر که به حامیانشان تعلق میگرفت، بخشی از مردم بصره را خشمگین نمود و ۳۰۰۰ تن از آنان که جزو [[بنی عبدالقیس]] بودند، به علی در [[ذی قار]] پیوستند. قبیله [[بنی تمیم]]، که
بتدریج، پس از تسلط سپاه جمل بر بصره، میان سران آن اختلاف بروز کرد. یکی از موضوعات اختلاف امامت نماز جماعت بود. اما علاوه بر آن، در مورد اینکه چه کسی بیت المال را مهر کند نیز دچار اختلاف شدند و در نهایت هر سه تن مهر کردند. سرانجام، توافق کردند که با زبیر به عنوان «امارت»، و نه «خلافت»، بیعت کنند. این موضوع سبب شد عبدالله بن زبیر به عایشه بدگمان شود، که وی برای منصب خلافت، جانب طلحه را گرفتهاست. علی نیز، در همین هنگام، در خطبهای بر اختلاف شدید میان سران جمل تأکید میکند و هشدار میدهد که در صورت موفقیت به یکدیگر رحم نخواهند کرد.<ref name="cgie" />
خط ۸۲:
== درخواست یاری علی از مردم کوفه ==
علی مجبور به جلوگیری از تصرف عراق توسط این گروه شد، چرا که [[شام]] فقط از معاویه اطاعت میکرد. در مصر نیز هرج و مرج وجود داشت؛ بنابراین با از کف رفتن عراق، عملاً
بهرامیان مینویسد، علی هشت روز پس از ترک مدینه به [[ذی قار]] رسید و در آنجا مستقر شد.<ref name="cgie" /> ولیری مینویسد، در حالی که مذاکرات با عثمان بن حنیف به مدت ۲۶ روز به پیش میرفت، علی به [[ذی قار]] نزدیک شد. وی ترجیح داد به جای این که به بصره لشکر کشی کند، حمایت کوفه را جلب کند.<ref name="EI-jamal" />
خط ۹۷:
ولیری میگوید در حالی که همه فکر میکردند توافق بین طرفین حاصل شدهاست، جنگ بین دو سپاه ناگهان آغاز گردید. در منابع در مورد آغازگر جنگ روایاتی گوناگون داریم. بر طبق برخی روایات، علی به لشکریانش دستور داد که جنگی را آغاز نکنند، اما پس از آنکه برخی از حامیان علی کشته شدند، وی خود را مستحق دانست که به جنگ علیه سپاه جمل اقدام کند.<ref name="EI-jamal" /> رسول جعفریان و مادلونگ در باب آغازگر معتقدند که چون گفتگوها بیاثر بود، علی یکی از مسلمانان را با [[مصحف عثمان|مصحف]] در میان مخالفان فرستاد تا آنها را از تفرقه بازدارد و به صلح و تسلیم دعوت نماید. آنها شخص فرستادهشده را با تیرهایشان از پادرآوردند و سپس، علی فرمان جنگ داد.<ref name="Jafarian-p60" /><ref>{{پک|Madelung|1997|ک=Succession to Muhammad|زبان=en|ص=170}}</ref> [[محمد بن جریر طبری]] روایتی دیگر دارد که حاکی است که از آن است که علی تمایل نداشت از جمعی از سپاهیانش که در قتل عثمان دخیل بودند، حفاظت کند. آنان سرنوشت خود را در خطر دیدند و جنگ را بهطور مخفیانه از علی آغاز کردند. جنگ از صبح تا [[غروب آفتاب]] ادامه داشت.<ref name="EI-jamal" />
منابع در مورد جنگ جمل، حاکی از تعدادی نبردهای دو نفره، شجاعت جنگندگان و شعرها و رجزهای خوانده شده توسط آنان است. اما این روایات، روند ادامه جنگ را از لحاظ نظامی و تاکتیکی توضیح نمیدهند. آنچه از این روایات بر میآید این است که بنا به سنت عرب، جنگ بیشتر شامل نبردهای دو نفره و دوئل وار بوده و درگیری گروهی و گسترده در آن به چشم نمیخورد.
افرادی که در مقابل هم میجنگیدند، بعضاً عضو یک قبیله، خاندان و حتی خانواده بودند. عایشه در هنگام جنگ سوار بر هودجش بر روی شتر بود. هودج را با فلز و دیگر اشیا پوشانیده بودند، تا به وی آسیبی نرسد و خود شتر را نیز مجهز به زره کرده بودند. در پایان جنگ، از بس تیر به هودج خورده بود، هودج شبیه به خارپشت به نظر میآمد. عایشه در این جنگ آسیبی ندید و تنها یک خراش جزیی بر روی یکی از بازوانش به وجود آمد. جنگ حول شتر بسیار شدید بود. محافظان عایشه یکی پس از دیگری کشته میشدند و هر که کشته میشد، افسار شتر عایشه را یکی دیگر از لشکریانش میگرفت. بین ۴۰ تا ۲۷۰۰ نفر برای حفاظت از عایشه کشته شدند. سپاه علی پیروز شد و یاران علی زانوی شتر را قطع کردند و شتر به همراه عایشه به زمین نشست.<ref name="EI-jamal" />
|