بحران انرژی ۱۹۷۹: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
جز اصلاح یادکردها (وظیفه ۱۹)
FreshmanBot (بحث | مشارکت‌ها)
جز اصلاح فاصله مجازی + اصلاح نویسه با ویرایشگر خودکار فارسی
خط ۱۷:
بعلت خاطرات کمبود نفت در ۱۹۷۳، خودرو سازان خیلی زود خرید وحشت‌انگیزی را شروع کردند، و خطوط طولانی صف در پمپ بنزین‌ها ظاهر شد و آن‌ها شش سال قبل در طول بحران نفتی ۱۹۷۳ کار خود را شروع کردند.
از آنجایی که میانگین مصرف خودرو بین دو تا سه لیتر بنزین کاهش یافت (حدود ۰٫۵–۰٫۸ بشکه)، برآورد می‌شد که امریکایی‌ها بیش از ۱۵۰ هزار بشکه نفت را در خطوط طولانی پمپ بنزین هدر می‌دادند.
در طول این دوره، بیشتر مردم معتقد بودند شرکت‌های نفتی بطوربه‌طور ساختگی کمبود نفت را ایجاد کردند تا قیمت‌ها را بالا ببرند، نه اینکه عواملی فراتر از کنترل انسان یا کنترل قیمت خود آمریکا در کار باشد. حجم نفت فروخته شده در ایالات متحده در ۱۹۷۹ تنها ۳٫۵ درصد کمتر از رکورد ثبت شده برای فروش نفت سال قبل بود.
نظر سنجی تلفنی از ۱۶۰۰ آمریکایی توسط مطبوعات مرتبط و اخبار NBC که در می ۱۹۷۹ منتشر شد نشان داد که فقط ۳۷ درصد امریکایی‌ها کمبود انرژی را واقعی می‌دانستند، ۹ درصد مطمئن نبودند، و ۵۴ درصد کمبود انرژی را شوخی فریب‌آمیز می‌دانستند.
بیشتر سیاست‌مداران سهمیه بندی بنزین را یشنهاد دادند؛ یکی از طرفداران هری هافس، حاکم مریلند بود که سهمیه بندی زوج-فرد راپیشنهاد داد (تنها افرادی با مجوز شماره‌گذاری شده فرد می‌توانست در روز فرد بنزین بخرد)، همچنانکه در طول بحران نفتی ۱۹۷۳ استفاده می‌شد. چندین ایالت- در واقع سهمیه بندی زوج-فرد بنزین را اجرا کردند ازجمله کالیفرنیا، پنسیلوانیا، نیویورک، نیوجرسی، تگزاز. کوپن‌ها برای سهمیه بندی گازوئیل چاپ شد اما هرگز در طول بحران ۱۹۷۹ استفاده نشد.
خط ۳۰:
=== اقتصاد سوخت اتومبیل ===
همزمان، سه خودروسازی بزرگ آمریکا (فورد، کریسلر،GM) در حال بازار یابی اتومبیل‌های کامل کوچک شده مثل شورلت کاپرایس، فورد ال تی دی کراون ویکتوریا و دوگت اس تی بودند. رایس که الزامات تصویب شده ۱۹۷۸ اقتصاد سوخت CAFE را محقق ساخت. واکنش دیترویت به محبوبیت روبه رشد کمپکت‌های وارد شده مثل تویوتا کرلا و [[فولکس واگن]]، ستیشن شورلت، و فرد فاریمت بود؛ شرکت فورد، فورد پینتو را جایگزین فورد اسکرت وکریسلر کرد، در شرف ورشکستگی دگ اریس کا را معرفی کرد. GM از واکنش‌های بازار به ستیشن ناخرسند بود و شورلت کرسیکا و شورلت برتا را در سال ۱۹۸۷ معرفی کرد که فروش بهتری داشت. GM شورلت منزا را نیز جایگزین کرد، ۱۹۸۲ شورلت کاوالیر را معرفی کرد که استقبال بهتری داشت. فورد رد بازار مشابه فرمنت را تجربه کرد، و خودرو چهار چرخ [[فورد تمپو]] را در سال ۱۹۸۴ معرفی کرد. چکر موتور که بخاطر مارتن نمادین برای ناوگان تاکسی رانی معروف بود، دست از تولید خود در سال ۱۹۸۲ برداشت. موتورز آمریکا، آخرین تولیدکننده مستقل خارجی وارد فعالیت اقتصادی مشترک با رنو شد که اتومبیل‌های بازار انبوه خود را در راستای [[خط تولید]] باقی‌مانده AMC به فروش رسند که فروش شان از زمان سود دهی بخش جیپ کاهش یافته بود، به ویژه با معرفی ماشین اسپورت ایکس جی که به از بین رفتن شرکت انجامید و پریشانی‌های مالی با مشارکت رنو به سلطنت ان پایان داد- که رنو مالکیت 100% AMC را در سال ۱۹۸۲ تا اواخر ۱۹۸۶ به دست گرفت وقتی که آن‌ها سهامAMC را به شرکت کریسلر فروختند- بعداً آن‌ها AMC را در اواخر ۱۹۸۷ جذب کردند که بخش جیپ هم‌اکنون بخشی از کریسلر است (اتومبیل‌های کنونی FCA).
دیترویت برای افزایش ناگهانی در قیمت‌های سوخت، وبرندهای وارد شده خوب آماده نبود (اولاً علامت‌های آسیایی که بطوربه‌طور انبوه بازار یابی می‌شدند و هزینه ساخت کمتری در مقایسه با برندهای انگلیسی والمان غربی داشتند-افازیش ارزش دچت مارک و پوند انگلیسی به تحولی در افزایش تولیدکنندگان ژاپنی منتج شد که محصول خود را از ژاپن با هزینه کمتر صادر می‌کردند) دران زمان بطوربه‌طور گسترده در آمریکا موجود بود و پایه مشتری سلطنتی را توسعه داده بود- سه خودرو ساز بزرگ ژاپنی رقابت‌های تبلیغاتی شان را آغاز کردند (هوندا باًما ان را ساده می‌کنیم، تاگلین و داتسن با شعار"ما پیش می‌بریم" و تویوتا با "اوه چه احساسی ")مشتریان سنتی سه خودرو ساز بزرگ را ربودند. یک سال بعد از انقلاب ۱۹۷۹ ایران، سازندگان ژاپنی با سرکوب تولید دیترویت به اولین تولیدکننده در جهان تبدیل شدند. صادرکنندگان ژاپن بعد از سلطه بر بازار تولیدکنندگان اروپایی را کنار زدند-برخی اعلام ورشکستگی کردند یا از بازار آمریکا خارج شدند، به ویژه در سایه بازار خاکستری اتومبیل‌ها یا ناتوانی خودرو در تحقق الزامات DOT(از الزامات تشعشع تا نور خودرو). بیشتر برندهای وارداتی از تکنولوژی‌های ذخیره سوخت مثل تزریق سوخت یا موتورهای چند دریچه‌ای نسبت به استفاده رایج از کاربراتورها بهره‌مند می‌شدند. همچنین، برندهای وارداتی از اصول اخلاقی تجارت نواورانه‌شان استفاده می‌کردند مثل سیستم صورت اموال درست به موقع اما دولت آمریکا شرایطی را وضع کرد که برندهای ژاپنی (بعداً به [[کره جنوبی]] و اروپا نیز تعمیم یافت) شروع به برونسپاری عملیات شان با افتتاح واحدهای صنعتی مونتاژ در ایالات متحده (بویژه آمریکا جنوبی که خودروسازان داخلی شرایط مساعدی با اتحادیه‌های کارگری از ایالت‌های راست بلت نداشتند)، کانادا و مکزیک کنند تا خودروها و کامیون‌های سبک شان را در آنجا بسازند. برندهای وارداتی نیز با قوانین محلی تألیف شد که خودرو وارداتی باید درصدی از اجزاء خودرو ساخته شده از آمریکا، کانادا یا مکزیک را (قبل از تأسیس NAFTA) داشته باشد و قانون برچسب زنی اتومبیل آمریکایی ۱۹۹۴ که درصدی از بخش‌های خودرو چاپ شده در استیکر خودرو فروخته شده از طریق دلال را الزامی می‌کرد. این شرایط واردات خودرو سازان ژاپنی را ترغیب به واردات حجم محدودی از اتومبیل‌ها کرد اما مطابق با وضع محدودیت‌های صادرات داوطلبانه ۱۹۸۱ دولت آمریکا، خودروسازان علامت‌های تجملی مربوطه را تثبیت کردند اما با [[کسب اجازه]] از سازندگان اصلی شان (هوندا، تویوتا، نیسان). بخش کادیلات GM واحد صنعتی نیروی V8-6-4 (نمونه اولیه مدیریت سوخت فعال روز-مدرن یا جابجایی متغیر) را آزمایش کرد که یک شکست در بازار بود. با این حال، اقتصاد کلی سوخت افزایش یافت که یک عامل منتهی به اشباع متعاقب نفت دهه ۱۹۸۰ بود.<ref>http://millercenter.org/president/speeches/speech-3402</ref>
 
== منابع ==