جنبش جنگل: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
FreshmanBot (بحث | مشارکت‌ها)
جز اصلاح فاصله مجازی + اصلاح نویسه با ویرایشگر خودکار فارسی
خط ۲:
{{ویکی‌سازی}}
{{جنبش مشروطه}}
'''جنبش جنگل''' یا '''نهضت جنگل''' یا '''قیام جنگل''' ([[۱۲۹۳]] - ۱۳۰۰ هجری شمسی)، جنبشی سیاسی همراه با مبارزهٔ مسلحانه در [[ایران]] بود که در پی [[انقلاب مشروطه]]، به رهبری [[میرزا کوچک‌خان جنگلی]] در پاسخ به زوال سیاسی به وجود آمده از پیدایش [[جنگ جهانی اول]] و اشغال ایران به دست نیروهای روس، انگلیسی و عثمانی شکل گرفت و به مبارزهٔ مسلحانه بر ضد ارتش خارجی داخل خاک [[ایران]] و [[بریگاد قزاق]]، که زیر دست افسران روسی [[تعلیم و تربیت]] شده بودند، پرداخت. آنچه روشن است تعداد زیادی از انقلابی‌های جنگل در درگیری‌های مسلحانه با لشگرهای [[انگلیس]]، [[روسیه]] و ارتش سلطنتی [[قاجار]] کشته شدند.
 
[[جنگ جهانی اول]] و پادرمیانی انگلیس و [[روسیه تزاری]] در آن و ناتوانی شدید [[حکومت مرکزی]] ایران در اثر فقدان حمایت‌های خارجی، فضای سیاسی و اجتماعی آماده‌ای را برای ایجاد و رشد حرکتهایحرکت‌های مردمی به وجود آورد. در این فضای آماده، جنبش جنگل در شهریور ۱۲۹۳ شمسی (اوت ۱۹۱۴) شکل گرفت و در مدتی کوتاه نه تنها در [[گیلان]]، بلکه در اکثر نقاط ایران با استقبال مردم روبرو شد و روزبه روز بر توان نظامی آن افزود، به‌طوری‌که به خطری جدّی برای سیاست استعماری انگلیس در منطقه تبدیل شد.
میرزا و یارانش نشریه‌ای نیز به نام جنگل منتشر می‌نمودند که در مجموع در سه دوره مجزای انتشارش مشتمل بر ۳۹ شماره شد.
 
خط ۱۳:
== جنگ جهانی اول ==
{{همچنین ببینید|اشغال ایران در جنگ جهانی اول}}
پس از سرکوب مشروطه خواهان در ۱۹۱۱، سیاست روسیه نشان می‌دهد که این کشور تمایل داشت کنترل بلند مدت خود بر استانهایاستان‌های شمالی ایران را تضمین نماید. روسهاروس‌ها زمین‌های زیادی را از ایرانیان خریدند و قرار بود سیاست اسکان دهقانان روس در قفقاز به ایران گسترش یابد. صادرات روسیه دو برابر شد و کنسول روسیه برای دولتش مالیات جمع‌آوری می‌کرد. نقطه اتکای قدرت روسیه ارتشش بود و در مجموع سیاست روسیه در گیلان را می‌توان شامل دیپلماسی اندک و قوای قهریه‌ای دانست که روسیه از طریق آن کنترل تقریباً همه امورات گیلان را در دوره بحران از ۱۹۱۱ تا ۱۹۱۴ در دست داشت. ظهور جنگ مشکلات جدیدی پدیدآورد. روسهاروس‌ها نیروهایشان را در مرز با عثمانی در قفقاز متمرکز کردند و قوای اشغالگر خود را از [[شمال ایران]] جابجا کردند. به علاوه، به مسئولین روس سفارش شد سیاست ملایمتری را در خصوص مردمی که ارتش به سختی می‌توانست نارضایتیش را کنترل کند اتخاذ کند. دولت گیلان در ۱۹۱۴ که قوای روس به مقصد قفقاز عزیمت کردند کاملاً فروپاشید. آشوب ایجاد شد و حکام قاجاری از به پا داشتن قانون و اجرای فرمان بدون محافظت [[ارتش روسیه]] سرباز زدند. نافرمانی به اشکال ملایم شروع شد. اعتراضهایی به اربابان و مأمورین دولت روسیه وجود داشت و اعتصابهایاعتصاب‌های صنعتی شکل می‌گرفت؛ ولی در آغاز ۱۹۱۵ گیلان صحنه ناآرامی گسترده بود. دهقانان و پیشه وران شهرنشین علیه چند صد سرباز روس باقی‌مانده آتش می‌گشودند، در حالی که سربازان بیشتری به جبهه قفقاز فراخوانده می‌شدند. با آغاز [[جنگ جهانی اول|جنگ بین‌الملل اوّل]] (۱۹۱۴) و ورود نیروهای خارجی به خاک ایران و گسترش فساد در دولت و دخالت نیروهای بیگانه اوضاع سیاسی کشور آشفته بود و زمینداران بزرگ گیلان هم با پشتیبانی کنسول روسیه، بر غارت اهالی شهرها و دهقانان افزوده بودند. گروهی از سیاستمداران، برای سامان بخشیدن به اوضاع کشور سازمانی به نام [[هیئت اتحاد اسلام|اتحاد اسلام]] را تأسیس کردند. [[میرزا کوچک خان]] در تهران با این گروه در تماس بود. او برای ایجاد یک پایگاه نظامی و مبارزه چریکی مخفیانه به گیلان رفت و نخستین پایگاه [[جنگهای چریکی]] دهقانی را به همراه هفت نفر دیگر از جمله [[احمد کسمایی]]، [[دکتر حشمت]]، و [[میرزا حسین کسمایی]] (شاعر) در [[کسما]] ایجاد کرد. به تدریج دهقانان و زحمتکشان شهری و بخش از روشنفکران جذب جنبش شدند. کوچک خان که از فرماندهان جوان نیروی انقلابی بود که تهران را فتح کرد و دو سال بعد مجبور شد به تبعید برود. او در اواخر زمستان ۱۹۱۵ به گیلان برگشت و فعالیت‌های جنگلیهاجنگلی‌ها شروع شد. اولین گروه آنان به جنگلهایجنگل‌های گیلان رفت و اعلام کرد که فصد دارد گیلان را از وجود ارتش روسیه آزاد کند. جنگلیهاجنگلی‌ها به سرعت با محاکمه و اعدام مجرمین خود را از دیگر گروه‌ها متمایز کردند. آن‌ها با دزدیدن یا جریمه کردن افراد متمول مخارج خود را تأمین می‌کردند. آن‌ها در معامله با دهقانان محتاط بودند که همه هزینه‌ها را بپردازند و منصف باشند. اولین عملیات شناخته شده جنگلیهاجنگلی‌ها در اکتبر ۱۹۱۵ هنگامی که حاکم رشت برای جلوگیری از نزدیک شدن جنگلیهاجنگلی‌ها به رشت، زمینداری به نام عبدالرزاق شفتی را به صدارت پسیخان گماشت شکل گرفت. سپس مردان شفتی مورد حمله جنگلیهاجنگلی‌ها قرار گرفتند و شکست خوردند. آن‌ها که زنده ماندند به‌طور پراکنده به رشت گریختند. سپس به زمیندار بزرگ دیگری، شجاع الدیوان برادر [[ضرغام السلطنه]] مرد داده شد و به جنگلهایجنگل‌های فومن اعزام شد که در دو موقعیت شکست خورد و مردانش خلع سلاح شدند. در این زمان، که تهران در آستانه افتادن به دست آلمان بود، رشت مرکز اصلی ارتش روسیه شده بود و هزاران سرباز مستمراً از این شهر در راهشان از باکو به قزوین که عملیات علیه مهاجرین باید به سوی آن هدایت می‌شد گذر می‌کردند. هنگامیکه روسهاروس‌ها به رشت بازگشتند و مستقر شدند، نیرویی از ۵۵۰ سرباز روس و ۵۰ مرد از بریگاد قزاق برای سرکوب جنگلیهاجنگلی‌ها اعزام شدند. مأموریت شدیداً شکست خورد و [[جنگ ماکلوان|جنگلیها پیروز شدند]].
 
[[پرونده:Mirza teeghi.jpg|بندانگشتی|200px|چپ|[[میرزا کوچک خان جنگلی]]]]
پس از شکست مأموریت روسهاروس‌ها جنگلیهاجنگلی‌ها شب‌نامه‌هایی را در رشت پخش کردند و اعلام داشتند که قصد دارند به شهر حمله و آن را تسخیر کنند. روسهاروس‌ها که اکنون دیگر نیروهای بیشتری داشتند قانون [[حکومت نظامی]] اعلام کردند و سعی کردند رشت را از عناصر ضد روسی پاکسازی کنند، حدوداً ۱۶۰ خانه کاملاً سوزانده شدند. در همان زمان نیروهای روس زیادی از رشت، انزلی، منجیل، و زنجان به مأموریت علیه جنگلیهاجنگلی‌ها اعزام شدند که در ژانویه ۱۹۱۶ شدیداً شکست خوردند ولی نیروهای باراتوف تصمیم گرفتند آن‌ها را کاملاً نابود نکنند. بنا بر گفته کوچک خان اگر قوای روس چند روز دیگر در منطقه باقی‌مانده بودند جنگلیهاجنگلی‌ها مجبور بودند تسلیم شوند چرا که بسیاری یخ زده بوده و مرده بودند و دیگران با خوردن علف و ریشه‌ها زنده بودند. به هر حال، آنان پس از چند هفته باز جمع شدند و تا [[انقلاب فوریه]] ۱۹۱۷ که موجب شد از جنگلهاجنگل‌ها بیرون بیایند سیاست دفاعی را در پیش گرفتند. پیش از آن نیرویشان متشکل از پیشه وران خرده بورژوازی شهری، صیادان انزلی، کارگران کشاورزی متحرک فصلی، خرده زمیندارانی که مستمراً تحت فشار زمینداران بزرگتر و تأثیرگذارتر بودند، [[اسرای جنگی]] ترک فراری، تعداد زیادی از مهاجرین ایرانی از قفقاز ولی مهم‌تر از همه توده دهقانان فقیر و متوسط بود. حضور همیشگی آشوبگران بلشویک قفقازی در گیلان را هم باید بدان افزود.
 
در دسامبر ۱۹۱۶ آخرین حمله در آن دوره شدیداً شکست خورد و نیروهای ضد جنگلی در گیلان مضمحل شدند. چند صد سرباز قزاق در پادگانشان ماندند و شایعه حمله قریب‌الوقوع جنگلیهاجنگلی‌ها به رشت موجب وحشت شد. تا آغاز این دوره آن‌ها سیاست دفاعی داشتند و فقط سعی داشتند باقی بمانند.
 
== انقلاب روسیه ==
از ژانویه ۱۹۱۷، آنان شروع به خلع سلاح زمینداران و گماشتن نمایندگان خود بر مصادر دولتی در حوزه نفوذ خود کردند. به زودی، وقوع انقلاب اکتبر در روسیه به جنگلیهاجنگلی‌ها امید بیشتری داد. روسهاروس‌ها در نتیجه ضعف ناشی از انقلاب با جنگلیهاجنگلی‌ها روابط دوستانه برقرار کردند و قول دادند قوایشان را از گیلان خارج کنند. بازگشت قوای عثمانی در [[ماه مه]] به ایران و تسخیر تبریز هم به پیشرفت آنان کمک کرد. جنگلیهاجنگلی‌ها در زمانی فوق‌العاده کوتاه خود را در گیلان تثبیت کردند. تا پایان این سال همه مسؤولین از منصوبین جنگلیهاجنگلی‌ها بودند و پس از انقلاب اکتبر همه مسئولین منصوب حکومت تهران از گیلان خارج شده بودند. آنان دست به اصلاحات اجتماعی مهمی زدند. دهقانان را از پرداخت مالیات معاف کردند. آبرسانی را در دست گرفتند. این اقدامات منجر به ارتقای کشاورزی شد و در شرایطی که همه ایران درگیر قحطی بود تولید کشاورزی گیلان به بالاترین حد خود رسید. آن‌ها به تهران قحطی زده و باکو برنج می‌فرستادند. تا پایان این سال، آنان از ۱ میلیون تومان عایدی خود به کارمندانشان ۲۱۰۰۰ تومان حقوق ماهیانه می‌دادند.
 
مشکلات داخلی در سال ۱۹۱۷ جنبش جنگل را تضعیف کرد. جنبش به عنوان جبهه‌ای ضد امپریالیستی با داشتن عناصری متعدد نتوانست خواسته‌های عناصر رادیکال خود را برآورده سازد. در حالی که [[جناح راست]] نهضت به رهبری حاج احمد کسمایی بازرگان ناراضی از صمیم قلب مخالف دولت مرکزی نبود، [[جناح چپ]] بود و از توافق سرباز می‌زد. کوچک خان نیروی اصلی جنگلی را در جنگل مستقر کرده بود و از تثبیت خود در رشت سرباز می‌زد. او که در آغاز دغدغه اش حضور نیروهای روس بود که حاضر به عقب‌نشینی نبودند حتی پس از برقراری رابطه خوب با آن‌ها و با وجود تلاشهایتلاش‌های آنان برای متقاعد کردن او برای پذیرفتن حکومت گیلان از خارج شدن از جنگل سر باز می‌زد. در این سال جنگلیهاجنگلی‌ها از جنگل بیرون آمدند و انجمن [[اتحاد اسلام]] که جناح راست بر آن غلبه داشت را به عنوان بازوی سیاسی خود معرفی کردند. روزنامه جنگل بازتاب دهنده نظرات انجمن بود. نویسندگان آن از نظر ذهنی درگیر وضعیت جنگ و اشغال ایران توسط [[قوای سه‌گانه]] بودند ولی ترک دوستی اندکی در نوشته‌هایشان دیده می‌شد. آن‌ها از روسیه بابت اشغالگری و از سیاستمداران فاسد بابت مقاومت دربرابر رفرم انتقاد می‌کردند که این سیاست همه ایرانیان انقلابی آن زمان بود. هیچ روحانی اسلامی هیچ‌گاه نقشی در رهبری نهضت نداشت. هیچ نشانه‌ای مبنی بر قصد هیچ بخشی از جنگلیهاجنگلی‌ها بر ایجاد تئوکراسی در گیلان یا ایران وجود ندارد. روحانیان از هیچ امتیازی در جامعه گیلان یا در نهضت برخوردار نبودند. برخی از آنان حتی توسط جنگلی‌ها محاکمه و زندانی شدند.
 
[[پرونده:Doostdar Ehsanullah1.jpg|بندانگشتی|200px|راست|[[احسان الله خان دوستدار]]]]
نیروهای رادیکال با پوپولیسم انجمن همراهی می‌کردند. اشغال ایران و تمایلات ضد امپریالیستی انقلابیون آن‌ها را متحد نگاه می‌داشت.
 
در این سال یک کمیته اجرایی روسی در رشت تشکیل شد و هیئتی از آن در فومن با میرزا کوچک ملاقات کرد و او را ستود و گفت که لایق فرمانداری کل گیلان است. آن‌ها موافقت کردند خروج روسهاروس‌ها به منظور پیشگیری از اشغال گیلان توسط بریتانیا و تثبیت نهضت به تأخیر بیفتد.
 
پس از وقوع انقلاب اکتبر بلشویکهابلشویک‌ها قول دادند از ایران عقب‌نشینی کنند و مورد تحسین ایرانیان و از جمله جنگلیهاجنگلی‌ها قرار گرفتند. در آستانه این انقلاب تغییراتی در گیلان به وقوع پیوست. اولاً جنگلیهاجنگلی‌ها قدمهایی برای انحصار قدرت سیاسی برداشتند. برخی سازمان‌های سیاسی از جمله گروه‌های تروریستی سرکوب شدند و برخی دیگر جذب نهضت شدند. در این زمان بود که جنگلیهاجنگلی‌ها رسماً ضد پادشاهی شدند. در این زمان بود که رسماً تقاضای تقسیم زمین‌ها بین دهقانان مطرح شد. نهایتاً اتحادی قوی با بلشویکهابلشویک‌ها در گیلان برقرار کردند. آن‌ها همه دستگاه‌های دولتی را در دست گرفتند و بر آزار زمینداران شدت بخشیدند. بی شک آن‌ها قصد داشتند به تهران بروند و با کمک آذربایجانی‌ها و بختیاری‌ها مانند زمان مشروطه قدرت را به دست بگیرند؛ ولی عثمانی آذربایجان را سرکوب کرده بود و بختیاریهابختیاری‌ها تحت تأثیر انگلیسی‌ها بودند. میرزا در نامه‌ای به افندی، دیپلمات ترک لازمه در دست گرفتن قدرت در تهران را اتحاد گیلان، [[آذربایجان ایران]] و بلشویک‌های قفقازی می‌دانست.
 
در آغاز ۱۹۱۸، آنان ارتشی انقلابی شامل ۳ تا ۸ هزار نفر داشتند. کوچک خان که کمال گرا بود در حرکت به سوی تهران شک داشت و با وجود فشار جناح چپ و مأموران ترک در تهران قدمی برنداشت. اصرار ترک‌ها به او برای در دست گرفتن قدرت و این که آنان در عمل با تلاش برای ضمیمه کردن آذربایجان ایران و محاصره باکوی بلشویک جلوی او را می‌گرفتند طعنه‌آمیز است. آن‌ها از حزب دمکرات تبریز هم حمایت می‌کردند. محاصره باکو مانع اتحاد مؤثر بین جنگلیهاجنگلی‌ها و بلشویکهایبلشویک‌های باکو شد.
 
انگلیسیهاانگلیسی‌ها چندان علاقه‌ای در ابتدا به گیلان نداشتند ولی سپس پس از تخلیه آن نظرشان به عنوان پایگاهی به سوی ماوراءالنهر جلب شد. آن‌ها قصد داشتند از گیلان بگذرند به دفاع از باکو در برابر عثمانی بپردازند. آن‌ها در قزوین اقامت داشتند. جنگلیهاجنگلی‌ها در پاسخ به ربوده شدن [[سلیمان میرزا اسکندری]] رهبر دمکرات و نماینده مجلس، مکلان و اوکشات ماژور و معاون کنسول انگلستان را دستگیر کردند و خواهان آزادی او شدند. جنگلیهاجنگلی‌ها در پاسخ به خواسته بلشویکهابلشویک‌ها اجازه گذر نیروهای انگلیسی را ندادند ولی داشناک‌های نیروهای انقلابی انقلابی که پنهانی با انگلیسیهاانگلیسی‌ها توافق کرده بودند مکلارن و اوکشات را نجات دادند و به نیروی انگلیسی پیوستند که اندکی بعد خود را در رشت مستقر کرد. جنگلیهاجنگلی‌ها که با پیشروی عثمانی درون آذربایجان ایران و محاصره باکو از اتحاد با بلشویکهابلشویک‌ها و اوضاع سیاسی ایران ناامید شده بودند در ۱۸ اوت ۱۹۱۸ با انگلیسیهاانگلیسی‌ها توافق کردند. نتیجتاً ۱۲ افسر آلمانی و اتریشی تعلیم دهنده آنان اخراج شدند.
 
گرچه در اواخر ۱۹۱۸ رابطه جنگلیهاجنگلی‌ها با بلشویکهابلشویک‌ها که از ۱۹۱۵ در گیلان بودند ضربه خورد ولی این رابطه بادوام بود و امتداد بیشتری یافت. شماری از این آشوبگران چون پرولیکارپ می‌دوانی و گریگوری اورژیکینیدزه بعداً بدل به چهره‌های مهمی در سیاست شوروی شدند.
 
در گیلان [[روسهای سفید]] هم بودند و با بلشویکهابلشویک‌ها بر سر سلطه بر سربازان روس رقابت می‌کردند. در آوریل ۱۹۱۸ بلشویکهابلشویک‌ها قدرت را در دشت گرفتند و در باکو دولت تشکیل دادند. جنگلیهاجنگلی‌ها به انگلیسیهاانگلیسی‌ها ۱۵ روز مهلت دادند که بگذرند. بلشویکهابلشویک‌ها هنوز ضعیف بودند و توانایی کمک به جنگلیهاجنگلی‌ها در برابر انگلیسیهاانگلیسی‌ها را نداشتند.
 
در این زمان انگلیسیهاانگلیسی‌ها بیشتر خاک ایران را در کنترل داشتند و کابینه انگلوفیل [[وثوق الدوله]] در ۷ اوت ۱۹۱۸ بر سر کار آمد. اعضای اتحاد اسلام در نهضت مجبور شدند پیشنهادهای ترک‌ها را رد کنند و با انگلیسیهاانگلیسی‌ها توافق کنند. در این دوره انجمن اتحاد اسلام در گیلان منحل شد و جنگلیهاجنگلی‌ها با [[پان اسلامیسم]] خداحافظی کردند. این دوره انتقال ایدئولوژیک بود. راست که خواستار گردن نهادن به انگلیسیهاانگلیسی‌ها بود دیگر نمی‌خواست با نهضت همراهی کند. چپ که از حضور عثمانی در آذربایجان نومید بود جنگ با تازه واردان را متوقف کرد. اختلافات منجر به انتخابات جدیدی برای رهبری نهضت شد که راست آن را باخت و به رهبری حاج احمد کسمایی با دولت تهران ساخت. کسمایی با تهران پنهانی توافق کرد تا تسلیم شود و ۲۰۰۰ مبارز و سلاح‌هایشان را تحویل دهد. کوچک خان پس از بازگشت از سفر تالش با خشم توافق را رد کرد. او پیشنهاد انگلیسیهاانگلیسی‌ها برای حکومت را رد کرد. آنان پس از شکست مذاکرات زمینداران قدرتمند گیلان را علیه جنگلیهاجنگلی‌ها تهییج کردند.
 
عملیات علیه انقلابیون در ۲۹ مارس ۱۹۱۹ شروع شد و گروهی از قوای انگلیسی وارد رشت شدند. زمینداران و ملاها با تمام قوا از حمایت از بریتانیایی‌ها درآمدند. ملاهای رشت شروع به موعظه علیه جنگلیهاجنگلی‌ها در مساجد کردند. زمینداران سریعاً خود را سازمان دادند. سپهسالار نیروی بزرگی را در تنکابن سازمان داد و اربابان تالش به رهبری ضرغام السلطنه مسئولین جنگلی را بیرون رانده نیروهای انقلابی را مورد حمله قرار دادند.
 
در این زمان شکاف در نهضت عمیق شد. در اوایل فوریه ۱۹۱۹ پس از تلاشهایتلاش‌های حاج احمد برای تسلیم شدن، جناح چپ کمیته‌ای به نام کمیته بلشویک را ایجاد کرد. اعضای شناخته شده تر کمیته شامل دکتر حشمت، اسکندر خان، [[میرزا اسماعیل جنگلی]]، میرزا محمد و احسان الله خان دوستدار بود. کوچک خان عضو کمیته نشد و در عوض پیشنهاد ایجاد کمیته سوسیالیست تحت تأثیر ضد تشکیلی، جناح چپ حزب دمکرات را داد. او که وفاداری خود را به اعضای ضد تشکیلی که در اوایل ۱۹۱۹ قدرت نمایی کرده بود، از جمله [[سید حسن تقی‌زاده]] در برلین و [[حیدرخان عمو اوغلی]] در پترو گراد ابراز کرده بود، نشان داد که یک بار و برای همیشه با اسلامش خداحافظی کرده‌است. او از گذشته مذهبیش عذر خواست ولی به خاطر اتحاد اسلام عذرخواهی نکرد. او به عنوان رهبری مردمی مجموعه کاملی از عناصر سیاسی و طبقات ناراضی را پشت خود بسیج کرده بود. جنبه‌ای پوپولیسم او مدارای محتاطانه با تعصبات مذهبی و شبه ناسیونالیستی [[توده مردم]] تا پایان جمهوری شورایی بود که او در ژوئن ۱۹۲۰ تأسیس کرد. او موفق شد انقلاب را از آنتی امپریالیسم به جمهوریخواهی سوسیالیستی تغییر مسیر دهد.
 
با وجود تغییر ترکیب سازمان سیاسی جنگلی جبهه ضد امپریالیستی مستحکم نشد. کوچک خان به ایده احیای انجمنهای ولایتی زمان مشروطه رسید. او برگزاری انتخابات را تأیید کرد گرچه محبوبیتش در کمترین مقدار خود در همه زمان‌ها بود. تهران سریعاً به حاکم دستور جلوگیری داد. بریتانیایی‌ها به آنان در این زمان اولتیماتوم دادند که موفق از آب درآمد و آن‌ها که تسلیم نشدند هم توان جنگیدن نداشتند. چپهاچپ‌ها و راستها به نزاع با هم پرداختند و ارتش پارتیزانی به حاشیه رفت.
 
عواملی باعث شد جنگلیهاجنگلی‌ها دوباره متحد شوند. توده مردم پس از چند سال دوباره طعم سرکوب اربابان و بریگاد قزاق قاجاری را چشیدند. نتیجتاً دهقانان و پارتیزانهاپارتیزان‌ها دوباره به بازمانده رهبران پیوستند. در اوت ۱۹۱۹ نارضایتی ملی از توافق ایران و انگلستان پدید آمد و نیروی عمده‌ای به نهضت داد. قبل از آن بلشویکهابلشویک‌ها از قبل از ژوئن شروع به نفوذ در گیلان کرده بودند. آن‌ها استفان آفونیان را به گیلان فرستادند تا از جنگلیهاجنگلی‌ها بخواهند برای سازماندهی [[حزب کمونیست ایران]] در گیلان کمک کنند. آنان خود را مستقر کردند و از جنگلی‌ها حمایت کرده بین گیلان، تفلیس و باکو ارتباط برقرار کردند.
 
کمونیسهایکمونیس‌های لنکران دوباره به زودی با میرزا ارتباط برقرار کردند و او به ملاقات آنان در اوت ۱۹۱۹ رفت. در آن زمان که او به محل رسید [[ضدانقلاب]] انقلابیون قفقازی را بیرون کرده بود. در همین زمان فرستادگان بلشویک از ترکستان به گیلان رسیدند. نقش بلشویکهابلشویک‌ها و کمونیستهای باکو در گیلان در ۱۹۱۹ و اوایل ۱۹۲۰ [[تم اصلی]] داستان جنگل شد. در پایان تابستان ۱۹۱۹ میرزا اسماعیل، بلشویک جنگلی به ماوراءالنهر اعزام شد. پس از آن زمان گزارشهایگزارش‌های انگلیسی مکرراً سخن از رستاخیز نهضت جنگل در پیمان با بلشویکهابلشویک‌ها سخن می‌گویند. ورود رادیکالهایرادیکال‌های شمالی نتیجه‌ای اجتناب ناپذیر بود. بریتانیا و تهران تصمیم گرفتند میرزا کوچک خان را علیه بلشویکهابلشویک‌ها علم کنند. ارتش یازدهم سرخ در ۱۸ مه زا باکو وارد گیلان شد و جنگلیهاجنگلی‌ها از بلشویکهابلشویک‌ها استقبال کردند.
 
کمیته سوسیالیست جنگلیهاجنگلی‌ها خود را در پی ورود بلشویکهابلشویک‌ها در حزب سوسیالیست ترکیب کرد و برنامه‌ای اختیار کرد که خواهان [[انترناسیونالیسم]] و [[جدایی دین از سیاست]] بود. خواسته‌های سیاسی رهبران رادیکال نهضت جنگل نهایتاً با تأسیس جمهوری شورایی در گیلان به اوج خود رسید.
 
در ۵ ژوئن ۱۹۲۰، [[جمهوری شورایی گیلان]] (یا جمهوری شورایی ایران) اولین و تنها [[جمهوری سوسیالیستی]] در ایران تأسیس شد. در اوایل تیر ۱۲۹۹ [[کنگره اول حزب کمونیست ایران]] در [[انزلی]] برگزار شد. سپس، تعدادی از زنان رشت [[جمعیت پیک سعادت نسوان]] را برای پی‌گیریپیگیری حقوق سیاسی و اجتماعی زنان تأسیس کردند. این جمعیت نخستین گروه در ایران بود که [[هشت مارس]] را به عنوان [[روز زن]] پذیرفت و هر سال مراسم بزرگداشت آن را اجرا می‌کرد<ref>{{یادکرد|فصل=|کتاب=جنبش حقوق زنان در ایران (طغیان، افول و سرکوب از ۱۲۸۰ تا انقلاب ۱۳۵۷)|نویسنده =[[الیز ساناساریان|ساناساریان، الیز]] |ترجمه=[[نوشین احمدی خراسانی]]|ناشر =نشر اختران |شهر=تهران |صفحه=ص۷۴|سال=۱۳۸۴ |شابک=964-7514-78-6}}</ref> این حکومت با حمله قوای حکومت مرکزی سقوط کرد.<ref name="EIjangali">{{یادکرد دانشنامه |نام خانوادگی= Dailami|نام= Pezhmann |مقاله= {{unicode|jangali movement}} |دانشنامه= [[دانشنامه ایرانیکا|Encyclopaedia Iranica]] |نشانی= http://www.iranicaonline.org/articles/jangali-movement|ویراستاران= |ناشر= |سال= |زبان=en}}</ref><ref name="ravasani">{{یادکرد ژورنال | نام خانوادگی = رواسانی| نام =شاپور | پیوند نویسنده = شاپور رواسانی| عنوان = نهضت جنگل و بنیانگذار آن میرزا کوچک جنگلی | ژورنال = اطلاعات سیاسی - اقتصادی |صفحات= ۲۱۹–۲۲۲| شماره = شماره ۲۱۷ و ۲۱۸| مکان = | ناشر = | تاریخ = مهر و آبان ۱۳۸۴| پیوند =http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/96184| پی‌نوشت =}}</ref>
 
== روزنامه جنگل ==
خط ۶۹:
هنگامی که انگلیسی‌ها مجبور به عقب‌نشینی از قفقاز شدند و [[ارتش سرخ]] صحنه قفقاز را از قوای خارجی و نیروهای ارتجاعی داخلی پاک کرد، میرزا کوچک خان با کمک [[حزب عدالت (تاریخی)|حزب عدالت]] و توده‌های مردم که از پیروزی‌های [[انقلاب اکتبر]] به جنبش آمده بودند{{مدرک}}، به رشت وارد شد. در این حکومت، کمونیست‌ها، جنگلی‌ها، [[احسان اللّه خان]] و [[خالو قربان]] که نماینده قشرهای گوناگون اجتماعی بودند، شرکت داشتند.
 
دیری نپایید که در رهبری جنبش جنگل اختلاف بروز کرد. میرزا کوچک خان، حکومت انقلابی را ترک کرد و به جنگل عقب نشست و حکومت جدید به ریاست [[احسان اللّه خان]] تشکیل گردید. وی کودتای سرخ را بر ضد میرزا کوچک خان هدایت کرد.<ref>{{یادکرد |کتاب = زندگی سیاسی اردشیر جی ریپورتر |نویسنده = حسین خزایی |فصل = سوم |صفحه = 59 | ناشر = امیرکبیر| سال = 1390 |شابک = 9789640014011}}</ref> این انشعاب و اختلاف ضربت سختی به جنبش انقلابی گیلان زد.
 
در این موقع قوای دولتی با کمک نیروهای نظامی انگلیس حمله بزرگی علیه [[نیروهای مسلح]] انقلابی که تا نزدیک قزوین پیش آمده بودند، آغاز کردند و آن‌ها را تا بندر انزلی عقب نشاندند.