مسئله یهود: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
FreshmanBot (بحث | مشارکت‌ها)
جز اصلاح فاصله مجازی + اصلاح نویسه با ویرایشگر خودکار فارسی
خط ۶:
هردوس در کنار اصلاحات بسیاری که در امور اقتصادی و سیاسی یهودا انجام داد اعلام داشت که هیکل ساخته شده در پانصدسال پیش کوچک است و پیشنهاد کرد که آن را خراب و معبد بزرگتری به جای آن ساخته شود. با وجود اعتراض و نگرانی مردم طرح خود را عملی ساخت و معبد بزرگی بنا نهاد که برای ساخت آن زمینی به مساحت شصت هزار متر مربع روی کوه موریاه را تسطیح کردند.<ref>مجموعه تاریخ تمدن، کتاب قیصر و مسیح، ویل دورانت، صفحه ۶۲۶</ref> کار ساختمانی این معبد هشت سال، ولی تزیین آن هشتاد سال طول کشید.<ref name="ReferenceB">مجموعه تاریخ تمدن، کتاب قیصر و مسیح، ویل دورانت، صفحه ۶۲۷</ref> ولی یهودیان معماری یونانی معبد و نصب عقاب طلا در مدخل آن را نپسندیدند.<ref name="ReferenceB" /> توطئه‌هایی علیه جان هردوس صورت گرفت ولی هردوس توطئه کنندگان را دستگیر کرد و به قتل رسانید. در نهایت هردوس در سال چهارم قبل از میلاد درگذشت در حالی که مورد تنفر تمام مردم یهودا بود.
 
به موجب وصیت هردوس یهودا بین سه فرزند او یعنی فیلیپ، فردوس آنتیپاس و آرخلائوس تقسیم شد و بدین ترتیب [[اورشلیم]] و [[بیت‌لحم|بیت الحم]] به آرخلائوس رسید.<ref name="ReferenceC">مجموعه تاریخ تمدن، کتاب قیصر و مسیح، ویل دورانت، صفحه ۶۲۹</ref> تقسیم بندیتقسیم‌بندی با توجه به تشتت نژادی در قسمت‌های مختلف یهودا بین یونانیان، سوریهاسوری‌ها و یهودیان بود که توسط روم تقویت می‌شد. غیر از مسایل نژادی از لحاظ عقیدتی هم بین یهودیان اختلاف وجود داشت؛ به اینصورت که سامریون معتقد بودند که یهوه صهیون را به عنوان مقر معبد انتخاب نکرده بلکه جزریم (اورشلیم؟) را برگزیده‌است. این فرقه‌ها البته با وجود اختلاف عقیده با هم در مورد لزوم استقلال از روم همعقیده بودند.<ref name="ReferenceC" />
 
== دوران انتظار بزرگ ==
امید به رهایی از تسلط روم و رنج‌های روی زمین با ورود یک رهاننده یزدانی در ادبیات یهودی آن زمان به‌طور گسترده وجود داشت. عقیده عمومی بر این مبنا استوار بود که طبق کتب مکاشفات دوران فرمانروایی شر یا بر اثر دخالت مستقیم خدا یا با روی زمین آمدن پسر یا نماینده اش مسیح یا یک تدهین شده پایان خواهد یافت. عقیده کلی دربارهدربارهٔ [[مسیح]] این بود که مسیح کفار را مطیع خواهد ساخت، [[اسرائیل|اسراییل]] را رهایی خواهد بخشید، [[اورشلیم]] را پایتخت خود خواهد کرد و همه مردم را به پذیرفتن یهوه و شریعت موسی خواهد آورد. بسیاری از مردم یهود عمر خود را در هیکل با روزه داری و صبر و دعا سپری می‌کردند به این امید که رهاننده را پیش از مردن به چشم خود ببینند.<ref>مجموعه تاریخ تمدن، کتاب قیصر و مسیح، ویل دورانت، صفحه ۶۳۴-۶۳۷</ref>
 
== مسیح ==
 
در اوایل قرن هجدهم در محفل بالینگبروک بحثی محرمانه دربارهدربارهٔ امکان عدم وجود عیسی صورت گرفت، بحثی که حتی ولتر از آن جا خورد.<ref name=ToolAutoGenRef2>مجموعه تاریخ تمدن، کتاب قیصر و مسیح، ویل دورانت، صفحه ۶۵۱</ref> ولنی نیز همین تردید را در اثر خویش به نام ویرانه‌های امپراطوری در سال ۱۷۹۱ ابراز داشت. [[ناپلئون بناپارت|ناپلئون]] به هنگام ملاقاتش با نویسنده و محقق آلمانی ویلانت در سال ۱۸۰۸ چیزی از او دربارهدربارهٔ سیاست و جنگ نپرسید؛ بلکه از او پرسید که به تاریخی بودن مسیح معتقد است یا نه؟<ref name=ToolAutoGenRef2/> یکی از عمده‌ترین اشتغالات اندیشه نوین در عصر روشنگری فرانسه نقد کتاب مقدس یعنی حمله اوجگیرنده‌ای به اصالت و حقانیت آن بوده‌است.
 
هرمان رایماروس در هنگام مرگ در سال ۱۷۶۸ دستنویسی ۱۴۰۰ صفحه‌ای از خود به جا گذاشت که شش سال بعد توسط گتهولد لیسینگ قسمت‌هایی از آن تحت عنوان « قطعات ولفنبوتل » منتشر شد. در این کتاب استدلال شده بود که نمی‌توان عیسی را به عنوان بنیانگذاربنیان‌گذار [[مسیحیت]] در نظر گرفت و درک کرد، بلکه باید او را چهره نهایی و متفوق اسکاتالوژی (آخرتشناسی) یهودیان دانست.<ref name="ToolAutoGenRef1">مجموعه تاریخ تمدن، کتاب قیصر و مسیح، ویل دورانت، صفحه ۶۵۲</ref> در سال ۱۷۹۶ هردر تفاوت ظاهراً سازش ناپذیر میان مسیح موصوف در «[[انجیل]] [[انجیل متی|متی]]، [[انجیل مرقس|مرقس]] و [[انجیل لوقا|لوقا]]» را با مسیح موصوف در «[[انجیل یوحنا]]» را خاطر نشان کرد. داوید اشتراوس در اثری دورانساز به نام « زندگی عیسی » نوشت که به عقیده او می‌بایست ویژگی‌های فوق طبیعی عیسی در انجیل‌ها جزو اسطوره‌ها محسوب شود و باید زندگی حقیقی مسیح به هر شکل بازسازی شود.
 
در سال ۱۸۴۰ [[برونو باور|برونو باوئر]] دست به نگارش یک سلسله آثار جدلی شور انگیز زد تا نشان دهد عیسی اسطوره‌ای بیش نیست، و شکل تشخص یافته کیشی است که در قرن دوم از درهم آمیختن الاهیات یهودی، یونانی و رومی پیدا شده‌است. در سال ۱۸۶۳ کتاب « زندگی عیسی » اثر ارنست رنان بسیاری را با شیوه عقلاییش به وحشت انداخت. در این کتاب نتایج نظریات منتقدان آلمانی یکجا گردآوری شده و مسئله انجیل‌ها را مورد بررسی قرار می‌داد.