از زمان حکومتحکومتِ [[ابوالفضل جعفر متوکل|متوکلمُتِوَکّلِ عباسی]] (۲۳۲–۲۴۷ ه.ق/۸۴۷–۸۶۱ م) سیاستمدارایسیاستِ مُدارای [[ابوالعباس عبدالله مأمون|مأمون]] (۱۹۸–۲۱۸ ه.ق/۸۱۳–۸۳۳ م) و خلفای پس از وی با شیعیان یکبارهیکباره به کنار گذشته شد. در دوران متوکلمتوکّل بهو دستوربهدستور اواو، حرم [[حسین بن علی]] تخریب شد و امام دهم شیعه، [[علی نقی|هادی]]، به همراهبههمراه فرزندش حسن عسکری از مدینه به سامراسامرّا فراخوانده شد تا تحت نظارتنظارتِ خلیفه باشد. متوکلمتوکّل از هیچ وسیلهوسیلهٔ ممکن در آزار رساندن و بیاحترامی به وی دریغ نمیکرد. گزارشها حاکی از آن است که فشارفشارِ شدیدی بر امامان در سامراسامرّا میآمد و شیعیان در عراق و حجاز در شرایطشرایطِ اسف باریاسفباری زندگی میکردند. [[ابوجعفر محمد منتصر|منتصرمُنتَصِر]]، پسر و جانشین متوکل این سیاستها را برداشت و در نتیجهنتیجه، امام هادی آزادی بیشتری پیدا کرد. سیاستهای متوکل در زمان [[ابوالعباس احمد مستعین|مستعینمُستَعین]] (۸۶۲–۸۶۶ م) هم ادامه یافت. احتمالاً در این زمان بود که امام دهم شیعه [[عثمان بن سعید]] را به نمایندگی خود در عراق برگزید که البته این نمایندگی در زمان امام یازدهم [[حسن عسکری]] نیز تأیید شد.<ref>{{پک|Sachedina|1981|ک=Islamic messianism|ص=27–29|زبان=en}}</ref><ref>{{پک|پاکتچی|۱۳۹۲|ف=حسن عسکری، امام|ک=دائرةالمعارف بزرگ اسلامی|ص=۶۱۸}}</ref> در دوران آخرین امامان شیعه، شبکهای از وُکَلا شکل گرفته بود؛ البته این شبکه بیشتر از آنکه بهمانند سایر شبکههای عَلَویِ آن زمان ([[اسماعیلیه]]، [[زیدیه]]، نوادگان حسن بن علی) بهقصدِ برپاییِ قیام تشکیل شده باشد، کارِ گردآوریِ وجوهاتِ دینی مانند خُمس و زَکات را انجام میداد.<ref>{{پک|Momen|1985|ک=An Introduction to Shi'i Islam|ص=74–75|زبان=en}}</ref>
در دوران آخرین امامان شیعه، شبکهای از وکلا شکل گرفته بود؛ البته این شبکه بیشتر از آنکه به مانند سایر شبکههای علوی آن زمان ([[اسماعیلیه]]، [[زیدیه]]، نوادگان حسن بن علی) به قصد برپایی قیام تشکیل شده باشد، کار گردآوری وجوهات دینی مانند خمس و زکات را انجام میداد.<ref>{{پک|Momen|1985|ک=An Introduction to Shi'i Islam|ص=74–75|زبان=en}}</ref>
به واسطهبهواسطهٔ سیاستهای اداری، مالی و نظامی متوکل از جمله ولخرجی فراوان، عدم ثبات مقاماتمقاماتِ اداری و تغییر مکانمکانِ پایتخت به سامراسامرّا و نیز چرخش مذهبیمذهبیِ وی به سمت [[حنبلی|حنابلهحَنابِله]]، خلافت تضعیف شد و با قتل وی در ۲۴۷ ه.ق/۸۶۱ م توسط غلامانغلامانِ ترکتُرک، زمینهزمینهٔ زوالزوالِ قدرت عباسیان فراهم شد.<ref>{{پک|Bonner|2010|ف=The waning of empire|ک=History of Islam|ص=305–313|زبان=en}}</ref> با وقوع [[هرجومرج در سامرا|جنگ داخلی در بغداد و سامراسامرّا]] طی یک دهه پس از مرگ متوکل که به کشته شدنشدنِ چهار خلیفه انجامید، امپراتوری عباسی عملاً تکهتکه شد و سلسلههای نسبتاً مستقلی توسط قدرتهای نظامینظامیِ محلی تحت عنوان «امیر» در جای جایجایجای سرزمینهای اسلامی ظهور کردند. این سلسلههای جدید مانند [[صفاریان]]، برخلاف امرای قبلی نظیر [[طاهریان]] در پیپیِ خودمختاری و مرکزگریزی بودند.<ref>{{پک|Bonner|2010|ف=The waning of empire|ک=History of Islam|ص=315–313|زبان=en}}</ref> شرایط سیاسی و مذهبیمذهبیِ سالهای آخرآخرِ امامتامامتِ [[حسن عسکری]] و نخستین دهههای پس از مرگ او — همزمان با خلافت [[ابوالعباس محمد معتمد|معتمدمُعتَمِد عباسی]] (۲۵۶–۲۷۹ ه.ق/۸۷۶–۸۹۲ م) — بسیار پرچالشپُرچالش بود. این دوران به جهت سیاسی، مصادف بود با عصر ضعف خلافتخلافتِ [[عباسیان]]؛ بدین صورت آنان از اعمالاِعمالِ مؤثرمؤثرِ حاکمیت خود جز در بخش محدودی از سرزمین [[عراق]] ناتوان بودند. در این دوره، افراد مختلف در جایجای قلمرو عباسیان قیام کردهبودند و سرزمین مسلمانان دچار تجزیهتجزیهٔ سیاسی شدهبود. معتمد عباسی، حسن عسکری را — که رقیبی بالقوهبِالْقوّه برای خلافت بهشمار میرفت — در [[سامرا]] تحت نظارت و مراقبت قرار داده و او را حتی از ملاقات با پیروانش نیز بازداشته بود.<ref>{{پک|Sachedina|1981|ک=Islamic messianism|ص=29|زبان=en}}</ref><ref>{{پک|Tabatabaee|1979|ک=Shi'ite Islam|ص=209|زبان=en}}</ref> از سوی دیگر، معتمد عباسی، خود، تحت سلطهسلطهٔ برادرش [[موفق بالله|مُوَفَّق بالله]] بود که فرماندهی سپاه را در اختیار داشتاختیار، و دیوان را تحت تسلط داشت، بهطوریکه از ۸۸۲ عملاً خلیفه تحت اسارتاسارتِ خانگی قرار داشت و قدرتی نداشت.<ref>{{پک|Bonner|2010|ف=The waning of empire|ک=History of Islam|ص=323|زبان=en}}</ref> موفق و پسرش [[معتضد|مُعتَضِد]] (خلافت از ۸۹۲ تا ۹۰۲ م)، و فرزندان وی [[مکتفی|مُکتَفی]] (از ۹۰۲ تا ۹۰۸ میلادی) و [[مقتدر (خلیفه)|مقتدرمُقتَدِر]] (از ۹۰۸ تا ۹۳۲ میلادی) موفق شدند با بهکارگیری دستگاه دیوانی و قدرت نظامی، نهادنهادِ خلافت را احیا کنند. هرچند که سرزمینهای تحتتحتِ حکمرانیحکمرانیِ مستقیممستقیمِ آن محدود به عراق شده بود، آنها توانستند با بهکارگیری نیروی نظامی و دیپلماسی، به تدریجبهتدریج سلطهسلطهٔ خود را بر [[مصر]] و غرب و مرکز [[ایران]] گسترش دهند. از دورهدورهٔ معتضد تا چند دهه بعد، دیوان عباسی تحت ادارهادارهٔ خاندان شیعی [[آل فرات]] و خاندان تازه مسلمانتازهمسلمانِ [[آل جراح]] بود. رقابت این دو خاندان سبب شد دیوانسالاریدیوانسالاریِ عباسیان دچار فرقه گراییفرقهگرایی شود.<ref>{{پک|Bonner|2010|ف=The waning of empire|ک=History of Islam|ص=332–339|زبان=en}}</ref>
طی دهههای پایانی سدهسدهٔ سوم هجری که شیعیان [[عراق]] در بحرانبحرانِ امامت به سربهسر میبردند، جنبشهای شیعی، بخصوص [[اسماعیلیه]]، در مناطق مختلف از جمله شمال آفریقا و شمال [[سوریه]] سر برآوردند. در این زمان دعوتدعوتِ اسماعیلیان فزونی گرفت و نهایتاً [[ابوعبدالله شیعی]] موفق شد در [[مغرب عربی]] پیروانی را جمع کند. در این زمان شخصی به نام سعید بن حسین، موسوم به [[عبیدالله مهدی]] ادعای امامت کرد و ابوعبدالله شیعی به وی گروید. ابوعبدالله شیعی موفق شد در ۲۹۷ ه.ق/۹۰۹ م [[افریقیه]] را تصرف کند. سپس، در همان سال عبیدالله مهدیمهدی، منصبمنصبِ خلافت را برعهده گرفت و دولت [[فاطمیان]] را تأسیس نمود. اسماعیلیانی که خلافت فاطمیان را نپذیرفتند، جنبش [[قرمطیان|قَرمَطیان]] را ایجاد کردند. از سوی دیگر، شیعیانشیعیانِ [[زیدی]] در سال ۲۵۰ ه.ق/۸۶۴ م دولتی را در [[طبرستان]] و در سال ۲۸۴ ه.ق/۸۹۷ م دولتی را در [[یمن]] تأسیس کردند.<ref>{{پک|Bonner|2010|ف=The waning of empire|ک=History of Islam|ص=325–332|زبان=en}}</ref> در این دوره مکتبمکتبِ کلامیکلامیِ استدلالیاستدلالیِ [[ابوسهل نوبختی]] (۲۳۷–۳۱۱ ه.ق) در میان شیعهشیعهٔ امامیه محوریت یافت و به تعالیمتعالیمِ مذهب شیعه انسجام بخشید، که در سدهسدهٔ بعد به مکتبمکتبِ کلامیکلامیِ شیخ مفید انجامید.<ref>{{پک|پاکتچی|۱۳۸۰|ف=امامیه|ک=دائرةالمعارف بزرگ اسلامی|ص=۱۶۴–۱۶۵}}</ref>
سالهای آغازینآغازینِ موسوم به غیبت کبری، همزمان با دورانی بود که به «قرن شیعه» معروف است. در دهههای ابتدایی سدهسدهٔ چهارم هجری/دهم میلادی خاندان زیدی مذهبزیدیمذهبِ [[آلبویه]] بر مناطق مهم ایران شامل [[فارس (سرزمین)|فارس]]، [[ری]] و [[اصفهان]] دست یافتند.<ref>{{پک|Bonner|2010|ف=The waning of empire|ک=History of Islam|ص=347–348|زبان=en}}</ref> در سال ۳۳۴ ه.ق/۹۴۵ م بنیعباس تحت سلطهٔ حکومت شیعهٔ [[آلبویه]] درآمد؛ آل بویهآلبویه با اینکه احتمالاً در آغاز [[زیدی]] بودند، هنگامی که به حکومت رسیدند به شیعهٔ دوازده امامی گرایش یافتند؛ آلبویه چون از نسلنسلِ پیامبرپیامبرِ مسلمانان نبودند باید امامی زیدی از نسل پیامبر را برای اطاعتاطاعتِ کامل از او به امامت میرساندند؛ بنابراین احتمالاً به همین دلیل بود آنان پس از رسیدن به حکومت، به شیعهشیعهٔ دوازده امامی متمایل شدند و ایدهٔ یک امامامامِ غائب از نظر سیاسی برای بوییان مطلوبترمطلوبتر بود.<ref>{{پک|Berkey|2003|ک=The Formation of Islam|ص=135|زبان=en}}</ref><ref>{{پک|Momen|1985|ک=An Introduction to Shi'i Islam|ص=75–76|زبان=en}}</ref> همزمان با آلبویه، حکمرانانحکمرانانِ شیعهشیعهٔ دیگر، شامل [[فاطمیان]] در مصر و شمال آفریقا، [[خاندان بنی حمدان|خاندان بنی حَمْدان]] در شمال عراق و سوریه و [[ادریسیان|اِدریسیان]] بر بخشهایی از شمال آفریقا حکمرانی میکردند.<ref>{{پک|Momen|1985|ک=An Introduction to Shi'i Islam|ص=75–76|زبان=en}}</ref> شیعه در این زمان به دلیل نفوذنفوذِ سلسلههای فاطمیان و آلبویه در قلبقلبِ سرزمینهای اسلامی، مستحکمترینمستحکمترین بنیادهای دینی و فکری خود را بنیان نهاد. در این دوره بود که آثارآثارِ بنیادینبنیادینِ اعتقادی شیعه برای نسلهای بعدی فراهمشدفراهم شد. آلبویه علوم شیعی را ترویج نمودند و علمای دینی را از مکاتب گوناگون حمایت کردند و زمینهزمینهٔ ورود علوم کلامیِ [[معتزلی]] به شیعه را فراهم ساختند.<ref>{{پک|Sachedina|1981|ک=Islamic messianism|ص=40–41|زبان=en}}</ref>
== رویکرد تاریخی: از دوران حیرت تا تبیین نهایی اعتقادات تشیع دوازده امامی ==