سید روح‌الله خمینی: تفاوت میان نسخه‌ها

[نسخهٔ بررسی‌نشده][نسخهٔ بررسی‌شده]
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Hamisrezabaranipour (بحث | مشارکت‌ها)
برچسب‌ها: متن دارای ویکی‌متن نامتناظر ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
آخرین ۱۶ تغییر متن رد شد و برگردانده شد به نسخهٔ 26319323 توسط FreshmanBot: افزودن القاب، نقض بی‌طرفی، نقل قول‌های طولانی و...
خط ۱۰۸:
'''سید روح‌الله موسوی خمینی''' (در شناسنامه '''سید روح‌الله مصطفوی''': زاده ۱ مهر ۱۲۸۱ – درگذشته ۱۳ خرداد ۱۳۶۸) که در بین طرفداران و دوستدارانش به «'''امام خمینی'''» نیز شهرت دارد، اولین [[رهبر ایران|رهبر]] و [[ولی فقیه]] [[نظام جمهوری اسلامی ایران]] و از [[مرجع تقلید|مراجع تقلید]] [[شیعه]] بود که [[انقلاب ۱۳۵۷ ایران]] را رهبری و در پی آن، جمهوری اسلامی را از راه [[همه‌پرسی نظام جمهوری اسلامی در ایران|همه‌پرسی (رفراندوم) اول]]، بنیان‌گذارد و تا پایان عمر، رهبرش بود.
 
وی در [[حوزه علمیه]] به تحصیل [[فقه]]، [[فلسفه اسلامی]] و [[عرفان]] پرداخت و در سال ۱۳۱۳ به [[اجتهاد]] رسید؛ البتّه خمینی، نه از کسی اجازهٔ اجتهاد گرفته و نه به کسی، چنین اجازه‌ای داده‌است؛<ref>تارنمای جماران، اجازات در سیره نظری و عملی امام خمینی</ref> فقط، یک اجازه‌نامهٔ روایی از [[محمّد رضا مسجدشاهی اصفهانی]] دارد.<ref>خمینی، روح‌الله، شرح چهل حدیث (اربعین)، حدیث اول</ref> پس از درگذشت [[سید حسین بروجردی]] (۱۳۴۰ ش)، جزو نامزدهای [[مرجعیت]] بود. سپس، به مبارزه با سیاست‌های [[محمدرضا پهلوی]] به خصوص [[انقلاب سفید]] پرداخت و به دلیل اعتراض به تبعیت شاه از سیاست [[اسرائیل]] و [[آمریکا]]، در عاشورای ۱۳۴۲ خورشیدی، ۱۰ ماه زندانی شد و سپس در ۱۳۴۳ به دلیل سخنرانی علیه اعطای [[کاپیتولاسیون در ایران|کاپیتولاسیون]] به مستشاران نظامی آمریکایی، تبعید شد. وی ۱۴ سال در تبعید زیست، که حدود یک سال در [[ترکیه]]، سپس [[عراق]]، و در پایان چند ماه در [[فرانسه]] بود. طی این مدت پیگیر اوضاع سیاسی ایران بود، با ارسال پیام و اعلامیه، [[اسلام‌گرا]]یان و مخالفان را رهبری و به تدوین نظریه [[ولایت فقیه]] پرداخت. به عنوان رهبر انقلاب، [[شورای انقلاب]] و [[دولت موقت ایران|دولت موقت]] را تشکیل داد. پس از خروج شاه از ایران، در ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ [[بازگشت سیدروح‌اللهسید روح‌الله خمینی به ایران| آیت الله‌ خمینی به ایران بازگشت]] و در ۲۲ بهمن انقلاب پیروز شد.
 
با فرمان وی، [[کمیته امداد]]، [[جهاد سازندگی]]، [[سپاه پاسداران انقلاب اسلامی]]،<ref>{{یادکرد وب |نشانی=http://www.ion.ir/News/208810.html|عنوان=نحوه شکل‌گیری سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در گفتگو با دکتر علی دانش منفرد نخستین فرمانده سپاه|ناشر=[[ایران آنلاین]]|تاریخ=۲ اردیبهشت ۱۳۹۶|تاریخ بازبینی=۱۴ خرداد ۱۳۹۶}}</ref> [[نهضت سوادآموزی]]، [[سازمان بسیج مستضعفین]]، و [[شورای عالی انقلاب فرهنگی]] تشکیل شد، اما [[نیکی کدی]] در سال ۲۰۰۳ می‌نویسد که با انقلاب ایران انتظار همگانی برای آزادی و برابری اجتماعی نسبت به زمان شاه برآورده نشد.<ref name="ToolAutoGenRef3">{{پک|Nikki R. Keddie|۲۰۰۶|زبان=en|ک=Modern Iran|ص=241}}</ref> گرچه بنا به گزارش‌های اخیر بین‌المللی و ایرانی، شاخص‌های آموزش، بهداشت، صنعت و عدالت اقتصادی ایران در مقایسه با قبل از انقلاب بهبود چشمگیر داشته‌است.<ref>{{یادکرد خبر|کوشش=Financial Tribune|تاریخ=2017-02-10|عنوان=Economic Progress Post Islamic Revolution|نشانی=https://financialtribune.com/articles/economy-business-and-markets/59289/economic-progress-post-islamic-revolution|زبان=en-US|تاریخ بازبینی=2018-06-03}}</ref><ref>{{یادکرد خبر|کوشش=روزنامه دنیای اقتصاد|عنوان=بررسی وضعیت توزیع درآمد در سی سالگی انقلاب اسلامی|نشانی=https://donya-e-eqtesad.com/بخش-سرمقاله-28/497158-بررسی-وضعیت-توزیع-درآمد-در-سی-سالگی-انقلاب-اسلامی|زبان=fa|تاریخ بازبینی=2018-06-03}}</ref>
نظریه ولایت مطلقه فقیه که نظریه‌ای فقهی ـ سیاسی مبتنی بر باورهای تشیع است، مهم‌ترین نظریه اوست. وی تلاش کرد حکومت جمهوری اسلامی و قانون اساسی آن را بر اساس همین نظریه شکل دهد. از نگاه آیت‌الله‌سید‌روح‌الله‌خمینی حکومت، فلسفه عملی تمامی فقه بود. نگاه حکومتی او به فقه باعث شد تا ایشان ضمن تأکید بر حفظ چارچوب فقه سنتی، به نوآوری در اجتهاد معتقد شود. نظریه نقش زمان و مکان در اجتهاد و برخیفتاوای تأثیرگذار او را می‌توان نتیجه همین نگاه دانست.
 
وی هنگام مرگ در خرداد ۱۳۶۸، دولتی نسبتاً قوی، اما با مشکلات عظیم اقتصادی، اجتماعی و سیاست خارجی به ارمغان گذاشت.<ref name=ToolAutoGenRef7>{{پک|زبان=en|Nikki R. Keddie |۲۰۰۶|ک=Modern Iran|ص=262}}</ref> تشییع جنازه‌اش با حضور بیش از ۱۰ میلیون نفر، حدود یک ششم جمعیت آن زمان ایران، در کتاب [[رکوردهای گینس]] به عنوان شلوغ‌ترین تشییع جنازه تاریخ ثبت شد.<ref>{{یادکرد وب | نشانی=http://www.guinnessworldrecords.com/world-records/largest-percentage-of-population-to-attend-a-funeral/ | عنوان=Largest percentage of population to attend a funeral | ناشر=guinnessworldrecords}}</ref> به نوشته [[یرواند آبراهامیان]]، هرچند عده‌ای آیت‌الله ‌خمینیخمینی را یک روحانی سنتی می‌دانند، ولی او ازلحاظ نظریه سیاسی و استراتژی [[پوپولیسم|پوپولیستی]] مذهب‌گرای خود، نوآور مهمی در ایران بود.<ref>آبراهامیان، یرواند، ''ایران بین دو انقلاب''، نشر نی، چاپ اول، ۱۳۷۷، ص۵۹۱</ref> در مقابل نزدیکان و طرفداران آیت الله سید‌روح‌الله‌خمینیخمینی از جمله نوه او [[سید حسن خمینی]] معتقدند رهبری آیت الله خمینی نه پوپولیستی بلکه مردمی بوده چرا که او همزمان با توجه به مصالح مردم برای نظرات علمی کارشناسان ارجحیت قائل بوده‌است.<ref>{{یادکرد خبر|کوشش=خبرگزاری جمهوری اسلامی|عنوان=پوپولیسم انرژی جامعه را ازبین می‌برد/ازدیدگاه امام، ساختن جامعه ازعبادت مستحبی مهمتر است|نشانی=http://www.irna.ir/fa/News/81763418/|زبان=fa-IR|تاریخ بازبینی=2018-06-03}}</ref>
مسلمانان و به‌ویژه شیعیان جهان علاقه فراوانی به او داشتند. مراسم تشییع پیکر او با شرکت حدود ده میلیون نفر، پرجمعیت‌‌ترین مراسم تشییع جهان شمرده می‌شود و هرساله در سالروز درگذشت او، با حضور شخصیت‌های سیاسی و مذهبی مراسمی در آرامگاه او برگزار می‌شود.
 
او جز فقه و اصول در فلسفه اسلامی و عرفان نظری نیز صاحب‌نظر و دارای تألیفات بود و جزو عالمان اهل اخلاق شمرده می‌شد. در دوران تدریس در قم در مدرسه فیضیه جلسات درس اخلاق برپا می‌کرد. در تمام عمر زندگی ساده و زاهدانه‌ای داشت. در دوران مرجعیت که ساکن نجف بود و نیز در ده سال آخر عمر که رهبر جمهوری اسلامی بود در جماران، در خانه‌ای کوچک زندگی می‌کرد.
منبع:emam.com
 
وی هنگام مرگ در خرداد ۱۳۶۸، دولتی نسبتاً قوی، اما با مشکلات عظیم اقتصادی، اجتماعی و سیاست خارجی به ارمغان گذاشت.<ref name=ToolAutoGenRef7>{{پک|زبان=en|Nikki R. Keddie |۲۰۰۶|ک=Modern Iran|ص=262}}</ref> تشییع جنازه‌اش با حضور بیش از ۱۰ میلیون نفر، حدود یک ششم جمعیت آن زمان ایران، در کتاب [[رکوردهای گینس]] به عنوان شلوغ‌ترین تشییع جنازه تاریخ ثبت شد.<ref>{{یادکرد وب | نشانی=http://www.guinnessworldrecords.com/world-records/largest-percentage-of-population-to-attend-a-funeral/ | عنوان=Largest percentage of population to attend a funeral | ناشر=guinnessworldrecords}}</ref> به نوشته [[یرواند آبراهامیان]]، هرچند عده‌ای آیت‌الله ‌خمینی را یک روحانی سنتی می‌دانند، ولی او ازلحاظ نظریه سیاسی و استراتژی [[پوپولیسم|پوپولیستی]] مذهب‌گرای خود، نوآور مهمی در ایران بود.<ref>آبراهامیان، یرواند، ''ایران بین دو انقلاب''، نشر نی، چاپ اول، ۱۳۷۷، ص۵۹۱</ref> در مقابل نزدیکان و طرفداران آیت الله سید‌روح‌الله‌خمینی از جمله نوه او [[سید حسن خمینی]] معتقدند رهبری آیت الله خمینی نه پوپولیستی بلکه مردمی بوده چرا که او همزمان با توجه به مصالح مردم برای نظرات علمی کارشناسان ارجحیت قائل بوده‌است.<ref>{{یادکرد خبر|کوشش=خبرگزاری جمهوری اسلامی|عنوان=پوپولیسم انرژی جامعه را ازبین می‌برد/ازدیدگاه امام، ساختن جامعه ازعبادت مستحبی مهمتر است|نشانی=http://www.irna.ir/fa/News/81763418/|زبان=fa-IR|تاریخ بازبینی=2018-06-03}}</ref>
 
== کودکی و نوجوانی ==
سطر ۱۲۵ ⟵ ۱۱۹:
به نوشته دکتر [[عباس میلانی]] اطلاع چندانی در مورد دوران کودکی او در دست نیست. این ابهام سبب شده‌است که داستان‌های گوناگونی در مورد آن ذکر شود. زندگی‌نامه‌های خمینی معمولاً یا تذکره‌ای هستند که او را تجلی [[مسیح]] زمان نشان می‌دهند که با هدایت الهی زمینه‌ساز عصری جدید شد یا هجونامه‌هایی هستند که او را رهبری عوام فریب، با سوادی اندک و عاری از هرگونه اخلاقیات و تشنه قدرت معرفی می‌کنند.<ref name=Abbas />
 
=== نسب آیت‌الله‌خمینیخمینی ===
{{اصلی|تبار‌سید‌روح‌اللهتبار روح‌الله خمینی}}
 
سید‌روح‌اللهروح‌الله موسوی خمینی، اول مهرماه ۱۲۸۱ خورشیدی (۲۴ سپتامبر سال ۱۹۰۲ میلادی) در خانواده‌ای اهل دانش و متنفذ در [[خمین]] به دنیا آمد.<ref name="cgie40777" />{{rp|664-665}}
 
احمد پاکتچی، فرامرز منوچهری و حمید انصاری در [[دائرةالمعارف بزرگ اسلامی]] می‌نویسند که نام پدرش مصطفی و پدربزرگش [[سید احمد هندی|احمد هندی]] بوده‌است اما از آنجا به قبل چندان روشن نیست و فقط گفته شده که نسب او به [[میرحامد حسین هندی]] می‌رسد. منبع اصلی شرح حال وی خاطرات برادرش [[سید مرتضی پسندیده|مرتضی پسندیده]] می‌باشد که می‌گوید [[محمدنصیر نیشابوری]] از سادات شیعه صاحب‌منصب حکومت [[صفویان|صفوی]] در ۱۷۰۶ میلادی به [[هند]] مهاجرت کرده و در دربار [[بهادرشاه یکم]] [[گورکانیان|گورکانی]] مغولان هند منصوب شد. فرزندش [[برهان‌الملک محمدامین]] [[صوبه]]‌دار (فرماندار استان) [[گجرات]] شده و وارد دستگاه ناصرالدین روشن‌اختر معروف به [[محمد شاه گورکانی|محمدشاه]] شد و جایگاه [[مردم ایرانی|ایرانیان]] را در دربار هند ارتقاء داد. برهان‌الملک در ۱۷۱۸ میلادی به حکومت [[اوده]] منصوب و با همکاری شیعیان اعلام استقلال کرد و سلسلهٔ [[نوابان اوده]] را بنیان گذاشت و در ۱۱۵۱ قمری (۲۱ سال قمری پس از حکومت اوده) مرد، اما با حضور فرزندانش سادات هند زیاد شدند. صد سال بعد [[میرحامد نیشابوری]] آغاز به فعالیت کرد که پدرش [[محمدقلی موسوی]]<ref name=cgie40777 /> معروف به علامه کنتوری یا [[کینتور]]ی<ref>{{یادکرد وب | نشانی=http://fa.wikishia.net/view/سید_محمدقلی_موسوی_هندی | عنوان=سید محمدقلی موسوی هندی | ناشر=[[ویکی‌شیعه]]}}</ref>{{مشکوک|ممکن است که کشمیری بوده باشد به جای کنتوری}} و برادرانش [[سیدسراج حسین|سیدسراج]] و [[سیداعجاز حسین|اعجاز حسین]] (همان میر حامدحسین هندی) از علمای مذهبی و فقهی مقیم هند بودند. فرزندمیرحامد حسین، سید ناصر حسین، نیز مرجع شیعیان هندی بود. او سه پسر داشت که پسر سومش، سید احمد موسوی، ساکن [[کشمیر]] می‌شود و پس از وی سید دین علیشاه بود. با کشته شدن دین علیشاه، فرزندش [[سید احمد موسوی هندی]] به [[نجف]] می‌رود و به درجه اجتهاد می‌رسد. در آنجا توسط یوسف خان فرفهانی به خمین دعوت می‌شود و در سال ۱۲۵۰ قمری رهسپار آنجا می‌گردد و در ۱۲۵۷ قمری با دختری به نام سکینه ازدواج می‌کند. مصطفی، پدر روح‌الله، در ۱۲۷۸ قمری متولد می‌شود. وی برای ادامه تحصیل به [[اصفهان]] می‌رود و در آنجا با هاجر خانم، دختر یکی از استادان خود که اهل خمین بود، ازدواج می‌کند.<ref name=cgie40777>{{یادکرد وب | نشانی=https://www.cgie.org.ir/fa/publication/entryview/40777 | عنوان=دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، خمینی، روح‌الله | ناشر=[[مرکز پژوهش‌های ایرانی و اسلامی]] | اثر=[[دائرةالمعارف بزرگ اسلامی]] | نویسنده=احمد پاکتچی، فرامرز منوچهری، حمید انصاری | صفحات= ۲ تا ۳ | پیوند بایگانی=https://archive.fo/huynk | تاریخ بایگانی=11 فوریه 2017 | جلد=22}}</ref>
 
به نوشته [[باقر معین]]، آیت الله خمینی در خانواده‌ای به دنیا آمد که سابقه فعالیت‌های دینی و مذهبی در آن به قرن‌ها قبل برمی‌گشت. آن‌ها «سید موسوی» بودند، به این معنی که نسب‌شان به [[محمد]] – پیامبر اسلام – و از طریق دختر او [[فاطمه]] و نیز به [[موسی کاظم]] – هفتمین امام [[شیعه|شیعیان]] – برمی‌گشت.<ref name="alislam">{{یادکرد وب| نشانی = https://web.archive.org/web/20120719024531/http://www.jamaran.ir/fa/4269/با_امام/حدیث_بیداری/فصل_اول_حیات_فردی_و_اجتماعی/| عنوان = حیات فردی و خانوادگی|}}</ref><ref name="baqer2">{{یادکرد |فصل= The Orphan - Childhood in Khomein|کتاب= Khomeini: Life of the Ayatollah|نویسنده = Baqer Moin|ناشر =I.B.Tauris & Co Ltd |شهر= Victoria House, Bloomsbury Square, London WC1B 4DZ, 175 Fifth Avenue, New York NY 10010|زبان=en| صفحه= ۲ تا ۳ |سال=1999|شابک=1-85043-128-0}}</ref>
خاندان خمینی ابتدا ساکن شهر [[نیشابور]] (دزق سرولایت نیشابور) بودند،<ref>{{یادکرد وب|وبگاه=www.rovzane.com|نشانی=http://www.rovzane.com/blog/show/دزق-زادگاه-اجداد-امام-خميني-در-نيشابور.html|عنوان=دزق زادگاه اجداد امام خمینی در نیشابور - روزنه|بازبینی=2018-12-28}}</ref> اما در اواسط قرن یازدهم هجری برای ترویج مذهب و نیز راهنمایی امور دینی جامعهٔ بزرگ شیعیان [[هند]]، راهی شمال این کشور و شهر [[لکنو]] واقع در ناحیهٔ [[اوده]] شدند. در این منطقه قوانین اسلام و [[امامیه|شیعهٔ دوازده‌امامی]] که از زمان [[صفویان]] دین و مذهب رسمی ایران به حساب می‌آمد، برقرار بود.<ref name="baqer2" />
در آنجا، آن‌ها ساکن شهر کوچکی به نام [[کینتور]] شده و آغاز به رسیدگی به امور دینی شیعیان آن ناحیه کردند. مشهورترین عضو این خاندان [[میرحامد حسین موسوی]]، نویسندهٔ کتاب [[میرحامد حسین موسوی#آثار|عبقات الانوار فی مناقب الائمةالاطهار]] بود.<ref name="alislam" /><ref>{{یادکرد وب| نشانی = http://www.rkhomeini.org/imam_khomeini_biography.cfm?content_id=281| عنوان = Khomeini Biography: Childhood And Early , 1902 to 1923| تاریخ بازدید = ۸ اوت ۲۰۱۱| ناشر = rkhomeini.org| زبان = انگلیسی}}{{پیوند مرده|date=February 2019}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب| نام۱ = محمدرضا | نام خانوادگی۱ = حکیمی| عنوان = میرحامد حسین| سال = ۱۳۶۲| مکان انتشارات = قم}}</ref>
 
=== خانواده و کودکی ===
[[سید مصطفی خمینی (پدر سید‌روح‌اللهروح‌الله خمینی)|سید مصطفی]] پدرآیت‌الله‌سیدروح‌الله‌پدر خمینی، روحانی<ref name="hawze" /> و [[مجتهد]] ساکن [[خمین]] بود<ref>{{یادکرد|کتاب= خمینی روح‌الله: زندگینامه امام خمینی براساس اسناد و خاطرات و خیال |نویسنده = سیدعلی قادری|ناشر =مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی |شهر= تهران|سال= ۱۳۷۹|شابک= ۹۶۴}}</ref><ref>{{یادکرد وب| نشانی = http://noorportal.net/951/2455/16985/43818.aspx| عنوان = مروری بر تقویم زندگی حضرت امام خمینی (ره)| تاریخ بازدید = ۹ اوت ۲۰۱۱| تاریخ = ۱۲ بهمن ۱۳۸۹| سال = ۱۳۸۹| ماه = بهمن| ناشر = noorportal.net}}{{پیوند مرده|date=February 2019}}</ref> حاصل ازدواج ''سید مصطفی'' با ''هاجر''، دو فرزند دختر بنام ''مولودآقا خانم'' و ''فاطمه'' و سه فرزند پسر به نام‌های ''[[سید مرتضی پسندیده|مرتضی]]''، ''[[سید نورالدین هندی|نورالدین]]'' و ''روح‌الله'' بود.<ref name="hawze" /> روح‌الله آخرین فرزند این خانواده بود. سید مصطفی در اسفند ۱۲۸۱ خورشیدی (ذی‌الحجه ۱۳۲۰ قمری) و در پنج‌ماهگی روح‌الله، در مسیر خمین به اراک مورد حمله قرار گرفت و با اصابت چند گلوله به ناحیه کتف و کمر کشته شد و جنازه وی به نجف منتقل و درآنجا دفن شد.<ref>به شوق چشمه (کنکاشی در زندگی و نهضت امام خمینی)، مؤسسه قدر ولایت (۱۳۸۷)، ص ۱۵.</ref>
خمینی، اول مهرماه ۱۲۸۱ خورشیدی (۲۴ سپتامبر سال ۱۹۰۲ میلادی) در شهر [[خمین]] به دنیا آمد. به گفته عباس میلانی علت کشته شدن پدر خمینی در هاله‌ای از ابهام می‌باشد و منابع طرفدار خمینی، همدستان [[رضاشاه]] را عامل قتل پدرش می‌دانند. او می‌گوید اما به نظر می‌رسد که این داستان صرفاً هدفی سیاسی داشته باشد زیرا رضا شاه بیست و دو سال بعد از کشته شدن پدر خمینی به پادشاهی رسید.<ref name=Abbas /> خمینی توسط سه زن بزرگ شد. دایه او که خاور نام داشت، مادرش و عمه‌اش. مادر و عمه او در موج اپیدمی آنفلوآنزای اسپانیایی و وبا که در سال ۱۲۹۷ خورشیدی ایران را فرا گرفت درگذشتند. چیز زیادی از دوران کودکی او نمی‌دانیم.<ref name="Abbas" />
آیت‌الله‌سیدروح‌الله‌خمینی، اول مهرماه ۱۲۸۱ خورشیدی (۲۴ سپتامبر سال ۱۹۰۲ میلادی) در شهر [[خمین]] به دنیا آمد. . داستان کشته شدن پدر آیت الله خمینی از زبان آیت الله پسندیده
{{ نقل قول | : 
 
در سال 1320 ه.ق «عضد السلطان» والی عراق (اراک کنونی) بود و نائب‌الحکومه خمین نیز زیر نظر او مشغول بود. در این سال تعدی خوانین بسیار اوج گرفته و اوضاع خمین بسیار نامساعد شده بود. «جعفر قلی خان»، «میرزا قلی سلطان» و «بهرام خان» خیلی به مردم تعدی می‌کردند، البته بهرام خان از آن دو زورگوتر بود. «حشمت الدوله» که در رأس همه بود، بهرام خان را زندانی کرد و وی در همین زندان یا کشته شد یا فوت کرد. بعد از آن جعفر قلی خان و میرزا قلی سلطان بیشتر مشغول تعدی به مردم شدند و پدر ما نیز جلوگیری می‌کردند.
 
اینها نیز تصمیم گرفتند پدر ما را از جلوی راهشان بردارند. پدر ما هم که اوضاع را بسیار آشفته می‌بیند، برای گزارش این وضعیت به والی و کمک جستن از وی قصد رفتن به عراق (اراک) می‌کنند. جعفر قلی خان و میرزا قلی سلطان هم به بهانه دیدن والی و گرفتن شغل از ایشان، قصد رفتن با پدر ما را می‌کنند. یعنی جز اتباع پدر ما باشند. نزد پدر ما می‌آیند که ما را هم به عراق ببرید تا عضدالسلطان، کاری هم با ما واگذار کند.
 
 
 
پدرم می‌گوید: «لازم نیست با من بایید، من از والی برای شما شغل می‌گیرم.» بنابراین، آنها در خمین می‌مانند. در این بین، زن یکی از این دو نفر که دختر «صدرالعلما» بود به پدر ما اطلاع می‌دهد که اینها نسبت به شما سوء نیت دارند. پدر ما می‌گوید غلط می‌کنند، جرأت این کارها را ندارند و سپس با 10، 15 سوار و تفنگچی به سوی عراق حرکت می‌کنند. تا عراق 2 روز راه بود (10 فرسخ). در بین راه یک شب می‌مانند و فردای آن روز که دوازدهم ذیقعده بود، در حالی که ایشان جلو و سواران، همه عقب بودند. [یعنی صاحب لشکر (پسر خواهر ایشان)، با سوارها عقب بودند و فقط دو نفر سوار به نامهای «کربلایی آقا محمدتقی و «میرزا آقا» آقا را همراهی می‌کردند] که می‌بینند دو سوار به آنها نزدیک می‌شوند. آن دو همان جعفر قلی خان و میرزا قلی سلطان بودند. آقا (پدر ما) می‌گوید: «قرار نبود شما بیایید»، جواب می‌دهند: «ما قرار شما را نمی‌توانستیم اطاعت کنیم». سپس مقداری نبات به پدر ما تعارف می‌کنند و ناگهان تفنگ میرزا آقا را از دوشش برمی‌دارند و از روبرو به سیدمصطفی حمله می‌کنند. تیز به قلب ایشان اصابت کرده و قرآنی که در پیراهنشان بوده نیز سوراخ می‌گردد. پس از اصابت گلوله، ایشان از اسب پایین افتاده و در حالی که 42 سال بیشتر از عمر شریفشان نمی‌گذشت، در همان جا، جان به جان‌آفرین تسلیم کرد. 
سوارهایی که عقب بودند وقتی صدای تفنگ را می‌شنوند به تاخت می‌آیند و می‌بینند که ایشان به زمین افتاده و دیگر جان ندارند. سواران از جنازه مراقبت کرده تا خبر آن به اراک رسید. آن دو نفر هم فرار کرده و به سوی یکی از روستاهای الیگودرز می‌روند.[1]
 
 
[1]. خاطرات آیت الله پسندیده، صص 19 و 20.
 
}} آیت‌الله‌سید‌روح‌الله‌خمینی توسط سه زن بزرگ شد. دایه او که خاور نام داشت، مادرش و عمه‌اش. مادر و عمه او در موج اپیدمی آنفلوآنزای اسپانیایی و وبا که در سال ۱۲۹۷ خورشیدی ایران را فرا گرفت درگذشتند. چیز زیادی از دوران کودکی او نمی‌دانیم.<ref name="Abbas" />
 
فرامرز منوچهری و در [[دائرةالمعارف بزرگ اسلامی]] به نقل از پسندیده و منابعی دیگر ماجرای قتل سید مصطفی را این‌گونه می‌نویسد که وی پس از مرگ [[ناصرالدین‌شاه]] گروه نظامی تشکیل می‌دهد (به نقل از مبارزات مرادی‌نیا) و همچنین [[نوکر]]ی به نام قنبرعلی داشته. سه برادر [[خان (لقب)|خوانین یا خان‌های]] خمین بودند که آن زمان از توابع [[اراک]] بود و به دلیل ظلم آن‌ها به رعیت یک بار که قنبرعلی را از اسارت آن‌ها آزاد کرد ضد خان‌ها قیام کرده و بهرام‌خان را زندانی می‌کند و بهرام خان یکی از سه برادر در زندان می‌میرد یا کشته می‌شود. پدر آیت‌الله‌سیدروح الله‌خمینیخمینی از طرف همسرش به خانواده‌ای سرشناس در [[خوانسار]] متصل بود و نفوذ زیادی داشت. در سال ۱۹۰۳ میلادی یا ۱۲۸۱ شمسی دو برادر دیگر خان خمین که در پی انتقام بوده‌اند در نزدیکی اراک برایش کمین کرده و او را به قتل می‌رسانند.<ref name=":03">{{یادکرد وب|نویسنده=|کد زبان=|تاریخ=|وبگاه=|نشانی=https://www.cgie.org.ir/fa/publication/entryview/40777|صفحه=ص ۶۶۷–۶۶۸ (ص ۴ و ۵ برخط)|عنوان=دائرةالمعارف بزرگ اسلامی:خمینی، روح‌الله|بازبینی=2017-12-03}}</ref>
 
[[احمد خمینی]] گفته‌است که پدرش در دوران کودکی خیلی بازیگوش بود و دچار شکستگی‌های متعدد شده بود و همیشه در خاک کوی و آب جوی مشغول بازی بود.<ref name=bbc.co>[http://www.bbc.co.uk/persian/khomeiniinterview.ram Ahmad Khomeini interview]</ref> آیت‌الله‌سیدروح‌الله‌خمینیخمینی تحصیلات ابتدایی و مقدماتی را در نوجوانی و آغاز جوانی در مکتب محلی و مدرسه‌ای در خمین گذراند.
 
== دوره جوانی ==
سطر ۱۶۵ ⟵ ۱۴۴:
=== تحصیلات ===
[[پرونده:خمینی و همدرسان.JPG|بندانگشتی|چپ|سید روح‌الله، نفر دوم سمت راست در جمع همدرسان]]
آیت‌الله‌سیدروح‌الله‌خمینیخمینی در کودکی به [[مکتب‌خانه|مکتب]] شخصی به نام ملا ابوالقاسم رفت. سپس، [[ادبیات عرب]]، دروس ابتدایی و مقدمات را از دایی اش، میرزا محمدمهدی، و [[منطق]] را نزد شوهرخواهرش، میرزارضا نجفی، فراگرفت.<ref name=cgie669>{{یادکرد وب | نشانی=https://www.cgie.org.ir/fa/publication/entryview/40777 | عنوان=دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، امام‌ خمینی، روح‌الله | ناشر=[[مرکز پژوهش‌های ایرانی و اسلامی]] | اثر=[[دائرةالمعارف بزرگ اسلامی]] | نویسنده=احمد پاکتچی، فرامرز منوچهری، حمید انصاری | صفحات= 669-670 | پیوند بایگانی=https://archive.fo/huynk | تاریخ بایگانی=31 مه 2018 | جلد=22}}</ref>
 
آیت‌الله‌سیدروح‌الله‌خمینیخمینی پس از تحصیلات مقدماتی خود در خمین، در ۱۹ سالگی، به سال ۱۲۹۹ خورشیدی، برای تکمیل تحصیلات خود راهی [[اراک]] شد.<ref>{{یادکرد|کتاب=Reinventing Khomeini: The Struggle for Reform in Iran|نویسنده = Daniel Brumberg|ناشر =University of Chicago Press|شهر=Chicago |صفحه=45|سال=2001|شابک=0-226-07758-6 |زبان=en}}</ref> او در آن‌جا وارد [[مدرسهٔ سپهدار]] شد.<ref name="hawze" />
در آن سال‌ها اراک به دلیل حضور [[عبدالکریم حائری یزدی]] به مرکز مهمی برای یادگیری علوم دینی تبدیل شده بود.<ref name="baqer22">{{یادکرد |فصل= In the Seminary: Student Years in Qom|کتاب= Khomeini: Life of the Ayatollah|نویسنده = Baqer Moin|ناشر =I.B.Tauris & Co Ltd |شهر= Victoria House, Bloomsbury Square, London WC1B 4DZ, 175 Fifth Avenue, New York NY 10010|زبان=en| صفحه=22|سال=1999|شابک=1-85043-128-0}}</ref> وی در آنجا منطق را از محمد گلپایگانی، [[اصول فقه|اصول]] را از محمدعلی بروجردی و [[فقه]] را از عباس اراکی آموخت.<ref name=cgie669 />
 
یکسال بعد بدنبال مهاجرت [[عبدالکریم حائری یزدی]] برای تأسیس [[حوزه علمیه قم]]، آیت‌الله‌سید‌روح‌الله‌خمینیخمینی نیز راهی این شهر شد.<ref name="alislam" /><ref name="jamaran">{{یادکرد وب| نشانی = http://www.jamaran.ir/fa/4933/با_امام/حدیث_بیداری/امام_خمینی_در_سنگر_مبارزه_و_قیام_#_edn10| عنوان = حدیث بیداری (زندگی‌نامه امام خمینی (س)) - امام خمینی در سنگر مبارزه و قیام| تاریخ بازدید = ۱۱ اوت ۲۰۱۱| ناشر = پایگاه اطلاع‌رسانی و خبری جماران}}</ref> در آنجا [[مطول]] را از محمدعلی ادیب تهرانی، [[مکاسب]] را از [[سید محمدتقی خوانساری]]، [[کفایة الاصول|کفایه]] را از سید علی یثربی کاشانی آموخت.<ref name=cgie669 />
 
او بعد از گذراندن دورهٔ سطح، ابتدا در درس خارج فقه و اصول [[سید علی یثربی کاشانی]] و سپس در درس خارج فقه [[عبدالکریم حائری یزدی]] شرکت کرد. وی برای فراگیری فلسفه به درس [[علی اکبر حکمی یزدی]] رفت و در همان ایام نقد فلسفه [[داروینیسم]] را نزد محمدرضا نجفی فراگرفت. به مدت چهار سال [[منظومه]] [[ملا هادی سبزواری]] را در محضر [[سید ابوالحسن رفیعی قزوینی]] آموخت و [[اسفار اربعه]] [[ملاصدرا]] را با [[خلیل کمره‌ای]] مباحثه کرد.<ref name=cgie669 />
سطر ۱۷۸ ⟵ ۱۵۷:
 
=== تدریس ===
زمانی که [[محمدعلی شاه‌آبادی]] در ۱۳۱۵، [[قم]] را به قصد [[تهران]] ترک کرد، آیت‌الله‌سید‌روح‌الله‌خمینیخمینی جوان را جانشین خود در تدریس اخلاق کرد. کلاس‌های او علاوه برآن به جایی برای طرح نگرانی‌ها و دغدغه‌های مربوط به آن دوره نیز بود.
حکومت پهلوی دستور داد که کلاس‌های درس او از [[مدرسه فیضیه|مدرسهٔ فیضیه]] به مدرسهٔ کوچکی بنام [[مدرسه ملاصادق]]، منتقل شود. اما با سقوط [[رضاشاه]] در سال ۱۳۲۰، کلاس‌های درس دوباره به مکان قبلی خود بازگشت و با همان محبوبیت از سر گرفته شد.
در حین تدریس اخلاق به جمع کثیری از مستمعین، آیت‌الله‌سید‌روح‌الله‌خمینیخمینی شروع به تدریس فلسفه، به گروهی از طلبه‌های جوان کرد که در بین آن‌ها نام [[مرتضی مطهری]] و [[حسینعلی منتظری]] نیز دیده می‌شد که این طلاب بعدها از یاران او در نهضت بودند. وی در سال ۱۳۲۵، تدریس خارج فقه را با استفاده از کتاب «[[کفایة الاصول]]» آغاز کرد.<ref name="alislam" />
 
وی در این سال‌ها به تدریس خصوصی و عمومی آثار فلسفی و عرفانی نظیر منظومه ملاهادی سبزواری و اسفار ملاصدرا می‌پرداخت.<ref name="iptra1">[http://www.iptra.ir/article/1138/دیدگاه-مهدی-حائری-یزدی-درباره-فلسفه دیدگاه مهدی حائری یزدی درباره فلسفه]</ref> وی که از ۲۷ سالگی تدریس فلسفه و عرفان را آغاز کرده بود، بشدت با مخالفت جریان سنتی حاکم بر حوزه مواجه شد تا جایی که برخی وی را نامسلمان تلقی می‌کردند.<ref>[https://hawzah.net/fa/Magazine/View/130/135/1980/ابن-عربی-از-منظر-امام-خمینی مجله حضور زمستان 1381 ، شماره 43 ابن عربی از منظر امام خمینی]</ref>
 
=== ازدواج و خانواده ===
[[ پرونده‌ پرونده: خمینی در کودکی.JPG|بندانگشتی|چپ|تصویر [[سید مصطفی خمینی]] در دوران کودکی (نفر سمت راست) که به اشتباه به عنوان تصویر پدرش سید روح‌الله مشهور شده‌است.]]
روح‌الله در سال ۱۳۰۸ هجری خورشیدی با [[خدیجه ثقفی]] دختر [[میرزا محمد ثقفی]] تهرانی ازدواج کرد.<ref name=autogenerated3>برگرفته از [http://www.imam-khomeini.com/Zendeginameh/zendegi%20imam.htm سایت امام خمینی]{{پیوند مرده|date=February 2019}}</ref><ref>{{یادکرد|کتاب=The Spirit of Allah: Khomeini and the Islamic Revolution|نویسنده = Amir Taheri|ناشر =Adler & Adler Publishers; First Edition. states edition|صفحه= 1 - 90 page|سال=February 1986|شابک=978-0917561047 |زبان=en}}</ref> برخلاف سنت رایج چند همسری و [[متعه]] در بین روحانیان آن زمان، آیت‌الله‌سید‌روح‌الله‌خمینیخمینی هیچگاه همسر دیگری و متعه اختیار نکرد و برخلاف رسم آن زمان آیت‌الله‌سیدروح‌الله‌خمینیخمینی در امور منزل به همسرش کمک می‌کرد.<ref name="Abbas" /> حاصل این ازدواج، دو پسر و سه دختر به نام‌های [[مصطفی خمینی|مصطفی]]، [[احمد خمینی|احمد]]، [[زهرا مصطفوی|زهرا]]، صدیقه و فریده بود.<ref name="hawze" />
 
== میانسالی ==
سطر ۳۱۶ ⟵ ۲۹۵:
به نوشته [[یرواند آبراهامیان]]، خمینی در سخنرانی‌های خود برای طلاب، از حکومت روحانیون حمایت می‌کرد، اما در اعلامیه‌های عمومی بحث روشنی از این‌گونه حکومت به میان نمی‌آورد و از کاربرد ولایت فقیه خودداری می‌نمود. در عوض، او استراتژی سال ۱۳۴۲، یعنی حمله به نقطه‌ضعف‌های اصلی رژیم را ادامه می‌داد. شاه را به خاطر فروش کشور به امپریالیست‌ها و کمک به اسرائیل؛ نقض مشروطیت و زیر پا نهادن [[قانون اساسی مشروطه]]؛ حمایت از ثروتمندان و استثمار فقرا؛ نابودی فرهنگ ملی؛ تشویق و اشاعه فساد و هدر دادن منابع باارزش کشور در قصرها؛ خرید تسلیحات؛ نابودی کشاورزی و در نتیجه وابسته ساختن هرچه بیشتر ایران به غرب، مورد انتقاد قرار می‌داد. او ضمن مقایسه شاه با [[یزید]]، مؤمنان را به سرنگونی رژیم پهلوی و بیرون راندن امپریالیستها، فرامی‌خواند.<ref>آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ص۵۹۰</ref> خمینی می‌کوشید تا بیشتر گروه‌های مخالف را با خود همراه کند، برای مثال هنگام اعتراض مطهری به سخنرانی‌های «ضد روحانی» شریعتی در حسینیه ارشاد، سکوت کرد و حتی بدون نام بردن از شریعتی، به استفاده از شعارها و عباراتی که سخنرانان حسینیه ارشاد رواج داده بودند (مثل «مستضعفین، وارثان زمین خواهند بود»، «مردم، استثمارگران را به زباله‌دان تاریخ خواهند انداخت» و «دین افیون توده‌ها نیست»)، ادامه داد. بسیاری از جوانان متفکر، با شنیدن این عبارات ولی غافل از سخنرانی‌های او در [[نجف]]، بی‌درنگ نتیجه گرفتند که خمینی با تفسیر شریعتی از اسلام انقلابی موافق است. در اواخر سال ۵۷ و هنگام نابودی حکومت پهلوی، محبوبیت خمینی در بین طرفداران شریعتی آنچنان بود که آنان - نه روحانیون - گامی برداشتند که احتمال تعبیر «کفر» در آن بود و به خمینی لقب «امام» که فقط مختص [[امامان شیعه|دوازده امام شیعه]] بود، را دادند. بدین سان، خمینی با تبلیغ پیام مبهم اما دلخواه توده‌ها، طیف گسترده‌ای از نیروهای اجتماعی و همچنین سازمان‌های سیاسی مذهبی و سکولار را با خود همراه کرد.<ref>آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ص۵۹۲ و ۶۵۸–۶۵۹</ref><ref>Abrahamian, Iran between two revolutions, p۵۳۴</ref> [[نیکی کدی]] می‌گوید در سال‌های ۱۳۵۶–۵۷ و در دوران انقلاب، در مصاحبه‌هایی متعددی که خمینی با رسانه‌ها داشت بارها اعلام داشت که نه او و نه هیچ از یک علما قدرت را در دست نخواهند داشت. همچنین هیچگاه در این دوران و اوایل پیروزی انقلاب اشاره‌ای به ولایت فقیه نکرد.<ref>{{پک|زبان=en|Nikki R. Keddie |۲۰۰۶|ک=Modern Iran|ص=240}}</ref>
 
== آیت‌الله‌خمینیخمینی و انقلاب ==
{{انقلاب ۱۳۵۷}}
{{اصلی|سید روح‌الله خمینی (دوران انقلاب)}}
سطر ۳۲۲ ⟵ ۳۰۱:
 
=== رهبری انقلاب ایران ===
دوران اقامت او در نجف بعد از اعتراضاتی که بدنبال چاپ مقاله‌ای در روزنامه اطلاعات علیه او پایان یافت. به نوشته عباس میلانی، در آن زمان صدام حسین تصمیم گرفت که آیت‌الله‌سیدروح‌الله‌خمینیخمینی را از عراق اخراج کند. ‌ایت‌الله‌خمینیخمینی پس از اخراج از عراق به فرانسه رفت.<ref name="Abbas">{{یادکرد کتاب | نام خانوادگی = Milani | نام = Abbas | عنوان = Eminent Persians: the men and women who made modern Iran, 1941-1979 | جلد = دوم | عنوان جلد = | سال = 2008 | صفحه = 1211 | ناشر = Syracuse University Press | مکان = | شابک = 9780815609070}}</ref> اما، به نوشته فرامرزی در دائره المعارف بزرگ اسلامی، به علت تشدید فشارهای حکومت بعث عراق، آیت‌الله‌سیدروح‌الله‌خمینی،خمینی، خود، تصمیم به ترک عراق گرفت. در ۹ مهر ماه ۱۳۵۷، حکومت پهلوی اعلام کرد که همه ایرانیان خارج از کشور می‌توانند بازگردند، که لغو تلویحی حکم تبعید ‌آیت‌الله‌خمینیخمینی به‌شمار می‌رفت. با این حال، آیت‌الله‌خمینیخمینی کوشید به [[کویت]] برود. اما، کویت اجازه ورود نداد و آیت‌الله‌خمینیخمینی بناچار و بنا بر پیشنهاد فرزندش، [[سید احمد خمینی]]، راهی [[پاریس]] شد و در ۱۴ مهر به این شهر رسید.<ref name=cgie677>{{یادکرد وب | نشانی=https://www.cgie.org.ir/fa/publication/entryview/40777 | عنوان=دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، ‌امام‌خمینی،خمینی، روح‌الله | ناشر=[[مرکز پژوهش‌های ایرانی و اسلامی]] | اثر=[[دائرةالمعارف بزرگ اسلامی]] | نویسنده=احمد پاکتچی، فرامرز منوچهری، حمید انصاری | صفحات= 677 | پیوند بایگانی=https://archive.fo/huynk | تاریخ بایگانی=31 مه 2018 | جلد=22}}</ref>
 
در فرانسه، آیت‌الله‌سیدروح‌الله‌خمینیخمینی برای آنکه استقلال خود را از گروه‌های سیاسی ایرانی نشان دهد، در یک منزل اجاره ای در دهکده [[نوفل لو شاتو]]، در حومه پاریس، مستقر شد. با آنکه دولت فرانسه وی را از فعالیت سیاسی منع کرده بود، دانشجویان ایرانی مقیم اروپا دسته دسته به ملاقات وی می‌رفتند. اعلامیه‌های سیاسی وی نیز به سرعت از پاریس به تهران می‌رسید. شخصیت‌های ملی‌گرا، از جمله [[مهدی بازرگان]] و [[کریم سنجابی]] در پاریس به دیدار وی رفتند، تا مواضعشان را با وی یکسان کنند و عملاً رهبری وی را پذیرفتند. همچنین، یاران روحانی وی نظیر [[مرتضی مطهری]] و [[سید محمد بهشتی]]، به دیدارش شتافتند. در همین زمان، ‌آیت‌الله‌سیدروح‌الله‌خمینیخمینی از بازرگان و مطهری خواست تا نسبت به تشکیل [[شورای انقلاب]] اقدام کنند. در ایران، [[اعتصاب سراسری]] به درخواست آیت‌الله‌سیدروح‌الله‌خمینیخمینی حکومت را دچار بحران کرد و بخصوص اعتصاب در [[سازمان صدا و سیما]]، [[صنعت نفت ایران]]، بانکها، مخابرات و حتی نخست‌وزیری امور حکومت را مختل کرد. در پی [[راهپیمایی تاسوعا و عاشورای ۱۳۵۷|راهپیمایی‌های محرم در آذر سال ۱۳۵۷]]، جایگاه امام‌خمینیخمینی به عنوان رهبر انقلاب رسماً تثبیت شد.<ref name=cgie677 />
 
تبعید خمینی به فرانسه با نظر مساعد شاه انجام شد. شاه چنین می‌پنداشت که [[ژورنالیسم]] شفاف غرب به روشن شدن مواضع خمینی و به حاشیه رانده شدن او منجر می‌شود. به نوشته [[عباس میلانی]] محاسبات شاه در این مورد اشتباه از کار درآمد. خمینی در پاریس ردای یک [[لیبرال]] پوشید. او اعلام کرد که در بازگشت به ایران به قم خواهد رفت و نقشی در قدرت نخواهد داشت. او اعلام کرد که تنها قصد دارد در قم در کسوت یک روحانی به امور معنوی مقلدان خود بپردازد.<ref name=Abbas /> در آن زمان کتاب‌های خمینی برای دو دهه در ایران ممنوع بود و به همین دلیل هم برای مردم مشکل بود که ایدئولوژی واقعی خمینی را درک کنند. در دوران اولیه مبارزه، خمینی هیچ تلاشی برای پنهان کردن ایده‌های خلاف دمکراسی خود نکرد. اما در چند ماه پیش از انقلاب خمینی کوچکترین اشاره‌ای به مواضع مخالف پیشین خود در قبال اصلاح اراضی، حق رأی زنان و ولایت فقیه ننمود.<ref>{{پک|زبان=en|Milani|۲۰۱۱|ک=The Shah|ص=؟ -۱۵ to؟ -۱۶}}</ref>
تبعید آیت‌الله‌سیدروح‌الله‌خمینی به فرانسه با نظر مساعد شاه انجام شد. شاه چنین می‌پنداشت که [[ژورنالیسم]] شفاف غرب به روشن شدن مواضع خمینی و به حاشیه رانده شدن او منجر می‌شود.
با وجود توصیه مشاورانش‌آیت‌الله‌سیدروح‌الله‌خمینیمشاورانش خمینی در پاریس از هرگونه مصالحه با شاه خوداری نمود و جز به سقوط شاه رضایت نداد. این امر در کوتاه زمانی صورت پذیرفت. بعد از رفتن شاه، آیت‌الله‌سیدروح‌الله‌خمینیخمینی به مانند قهرمانی به ایران بازگشت. چند روز بعد و در زمانی که ارتش شاه اعلام بی‌طرفی نمود او به این هدف خود دست یافت.<ref name=Abbas />
 
=== تأسیس جمهوری اسلامی و رخدادهای سال‌های آغازین پس از پیروزی انقلاب ===
سطر ۴۰۶ ⟵ ۳۸۵:
{{اصلی|درگذشت سید روح‌الله خمینی}}
 
علت اصلی مرگ آیت الله سید روح‌الله خمینی «ایست قلبی» اعلام شد، بنا به گفته محمدحسین خوشنویس، عضو گروه پرستاری از خمینی، «او در یک‌ماهه آخر حیات به [[سرطان معده]] مبتلا شده بود و پس از دومین مرتبه تزریق داروی [[شیمی درمانی]]، دچار سکته وسیع قلبی شد و درگذشت.»<ref name=ToolAutoGenRef1>[http://www.bbc.co.uk/persian/science/2012/06/120602_l23_khomeini_lealth_report.shtml بیماری خمینی چه بود و چگونه درگذشت]، بی‌بی‌سی فارسی</ref>
 
[[حسن عارفی]]، سرپرست گروه پزشکی رهبر پیشین ایران، در مصاحبه‌ای با یکی از نشریات چاپ ایران<ref>مجله علمی ''دانش روز'' که در تهران منتشر می‌شود.</ref> گفت که «بیماری سرطان معده خمینی زمانی آشکار شد که او اعلام کرد: ''اجابت مزاجش به شدت تیره است''».<ref name=ToolAutoGenRef1 />
سطر ۴۲۵ ⟵ ۴۰۴:
[[مهدی حائری]] می‌گوید خمینی بشدت متأثر از [[ابن عربی]] بود و در تدریس اسفار ملاصدرا رویکردی عرفانی داشت و علاقه ای به مباحث فلسفی [[فارابی]] و [[ابن سینا]] نشان نمی‌داد.<ref name="iptra1"/> وی در عرفان به [[فصوص الحکم]] و [[فتوحات المکیه]] ابن عربی، [[مفتاح الغیب]] قونوی، [[شرح فصوص الحکم]] [[داوود قیصری]] و شرح قصیده [[ابن الفارض]] از کاشانی و ا[[صطلاحات الصوفیه]] علاقه نشان می‌دهد. وی به روایت [[فلسفه نوافلاطونی]] رایج در میان حکمای مسلمان نیز گرایش داشت و در آثارش به اثولوجیا استناد می‌کند، که در اصل برگرفته از [[تاسوعات]] [[فلوطین]] بوده و به اشتباه متعلق به [[ارسطو]] پنداشته شده‌است. بدین ترتیب، وی آمادگی پذیرش آرای فلسفی غیراسلامی را مشروط به سازگاری با سنت و روایات دارا بود.<ref>[http://www.fa.islamic-sources.com/article/بازنگری-عرفان1-خمینی-و-میراث-حکمت-عرفا بازنگری عرفان(1): خمینی و میراث حکمت عرفانی اسلام]</ref>
 
== دیدگاه‌های آیت‌الله‌خمینیخمینی ==
=== حکمت نظری ===
خمینی به مکتب [[اصالت الوجود]] مندرج در عرفان نظری و [[حکمت متعالیه]] تعلق دارد. او، همچون بسیاری دیگر از عرفای مسلمان، می‌کوشد تا [[واحد (اسماءالله)|واحد]] نوافلاطونی را با [[الله]] چنان‌که در اسلام معرفی شده‌است، جایگزین سازد و اندیشه [[صدور]] در این فلسفه را با [[وحی]] اسلامی و [[تجلی]] عرفانی تطبیق دهد. بدین ترتیب «واحد» بی شخصیت نوافلاطونی، با خدای متشخص [[توحید (اسلام)|توحید]] اسلامی جایگزین می‌شود. وی می‌کوشد تا مشکل جمع [[تنزیه]] (بی مانندی و مغایرت خداوند در عالم) و [[تشبیه]] (ظهور خدا در قالب صفات) الهی را رفع کند و در این راه از آرای [[تصوف]] بهره می‌جوید. همچنین، با بهره‌گیری از ایده [[اعیان ثابته]] ابن عربی، فاصله بی‌نهایت میان عالم لاهوت و تعالی امر مطلق با عالم محسوس [[ناسوت]] که عرصه تکثر محسوسات را پرکند. این اعیان ثابته همان تعینات تجلی اسماء الهی است. در این مکتب، [[انسان کامل]] مظهر صفات و اسمای الهی در عالم می‌شود که طبق اسفار ملاصدرا باید سفر چهارگانه ای را برای وصول به حق بپیماید.<ref>[http://www.payam-aftab.com/fa/doc/article/69615/امام-خمینی-میراث-فلسفه-عرفانی-اسلامی-الکساندر-نایش امام خمینی و میراث فلسفه عرفانی اسلامی / الکساندر نایش]</ref>
سطر ۵۲۳ ⟵ ۵۰۲:
عباس محمدی اصل، می‌نویسد از اعتقاد خمینی مبنی بر ابعاد معنوی قیام سیاسی بر می‌آید که او سازمان‌دهی انقلاب را یکی از مراحل سیر و سلوک عرفانی خود می‌دانست چنان‌که قیام [[ابراهیم]]<nowiki/>علیه فرعون را زمینه دستیابی به تقرب الهی قلمداد کرده‌است.<ref>{{یادکرد ژورنال|عنوان=عرفان اجتماعی امام خمینی|ژورنال=دانشگاه انقللاب|ناشر=|تاریخ=خرداد ۱۳۷۰|زبان=|شاپا=|doi=|پیوند=https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/877745/عرفان-اجتماعی-امام-خمینی---ره--?q=عرفان%20امام%20خمینی&score=45.00785&rownumber=10|تاریخ دسترسی=}}</ref>
 
== آیت‌الله‌خمینیخمینی از نگاه دیگران ==
=== در رسانه‌ها ===
[[رابرت مک‌نیل]] روزنامه‌نگار مشهور آمریکایی که برنامه وی، مصاحبه اختصاصی آذر ۱۳۵۷ با خمینی در نوفل لوشاتو را موفقیت بزرگی در برابر دیگر برنامه‌های بزرگ تلویزیونی می‌دید، با اشاره به اینکه تا آن زمان از نزدیک با یک روبرو نشده بوده و این رویداد برایش تازگی داشته<ref name="bbc1" /> گفته‌است: {{گفتاورد|انگار تمام اعضای بدنش با حداقل نیروی ممکن کار می‌کردند، به غیر از مغزش آن هم‌زمانی که باید حرف می‌زد. آرام‌ترین و بی‌حرکت‌ترین انسانی بود که تا به حال دیده بودم… آرامش محض و اطمینان خاطر کامل داشت. ما می‌دانستیم او اندیشمندی است که مدت‌ها پیش طرز فکرش شکل گرفته و دربارهٔ چیزهایی که می‌توانست نظرات محکمش را زیر سؤال ببرد کنجکاو نبود. تنها چیزی که ما از نیات او می‌دانستیم همان چیزهایی بود که او و دیگران در آن روزها به ما می‌گفتند. مقاصد آن‌ها را بعد از پیروزی انقلاب و به خصوص در پی واقعه گروگان‌گیری در سفارت آمریکا درک کردیم. وقتی که رسانه‌های عمومی مبارزه یک نهضت متمایل به دموکراسی برای سرنگون کردن یک رهبر مستبد را دیدند طبیعتاً کنجکاو بودند که افرادی که پشت انقلاب بودند را بشناسند. به نظر من، خمینی از این وضع سود برد تا زمانی که اقدامات آن‌ها به خشونت و سیاهی کشیده شد.<ref name="bbc1">{{یادکرد وب | نشانی=http://www.bbc.co.uk/persian/iran/2015/02/150204_u01-maneil-khomeini | عنوان=پشت صحنه مصاحبه پی‌بی‌اس با خمینی | ناشر=[[بی‌بی‌سی فارسی]] | تاریخ=۱۶ بهمن ۱۳۹۳ | بازبینی=15 فروردین 1395 | نویسنده=کامبیز فتاحی}}</ref>}}