فضا (معماری): تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
Wikimostafa (بحث | مشارکتها) جز ابزار پیوندساز: افزودن پیوند هندسه اقلیدسی به متن |
FreshmanBot (بحث | مشارکتها) جز اصلاح فاصله مجازی + اصلاح نویسه با ویرایشگر خودکار فارسی |
||
خط ۸:
[[فضا]] در مفهوم موجود خویش به تنهایی هیچ ویژگی خاصی را مطرح نمیکند ولی به محض آن که یک گروه انسانی فعالیتی را در مکانی مطرح کند، معنای نمادین فضا پدیدار میشود. از این پس فضا بستری برای بیان فعالیت و رفتارهای انسانی میگردد؛ محلی برای تخیل و واقعیت. (حبیبی، ۱۳۸۲)
فضا (Space) واژهای است که در زمینههای متعدد و رشتههای گوناگون از قبیل فلسفه، جامعهشناسی، معماری و شهرسازی
فضا یک مقوله بسیار عام است. فضا تمام جهان هستی را پر میکند و ما را در تمام طول زندگی احاطه کردهاست. فضا به محیط زیست اطراف ما احساس راحتی و امنیت میبخشد که اهمیت آن در یک زندگی لذت بخش از نور آفتاب و محلی برای آرامش کمتر نیست.
هرکاری که انسان انجام میدهد دارای یک جنبه فضایی نیز هست به عبارتی هر عملی که انجام میشود احتیاج به فضا دارد. دلبستگی بشر به فضا از ریشههای عمیقی برخوردار است. این دلبستگی از نیاز انسان به ایجاد ارتباط با سایر انسانها که از طریق زبانهای گوناگون صورت میپذیرد، سرچشمه میگیرد.
همچنین بشر خود را با استفاده از فیزیولوژی و تکنولوژی، با اشیاء فیزیکی وفق میدهد و از این طریق یک رابطه و تعادل پویا بین انسان و محیط (اشیاء)، علاوه بر ارتباط میان انسانها
فضا ماهیتی جیوه مانند دارد که چون نهری سیال، تسخیر و تعریف آن را مشکل مینماید. اگر قفس آن به اندازه کافی محکم نباشد به راحتی به بیرون رسوخ میکند و ناپدید میشود. فضا میتواند چنان نازک و وسیع به نظر آید که احساس وجود بعد، از بین برود (برای مثال در
با اینکه تعریف دقیق و مشخص فضا دشوار و حتی ناممکن است ولی فضا قابل اندازهگیری است. مثلاً میگوییم هنوز فضای کافی موجود است یا این فضا پر است. نزدیکترین تعریف این است که فضا را خلأی در نظر بگیریم که میتواند شی را در خود جای دهد یا از چیزی آکنده شود.
نکته دیگری که در مورد تعریف فضا باید خاطرنشان کرد، این است که همواره بر اساس یک نسبت که چیزی از پیش تعیین شده و ثابت نیست، ارتباطی میان ناظر و فضا وجود دارد. بهطوریکه موقعیت مکانی شخص، فضا را تعریف میکند و فضا بنا به نقطه دید وی به صورتهای مختلف قابل ادراک میباشد.
خط ۲۲:
حکمای اسلامی به اصالت عوامل کیفی در فضا معتقد بودند. به عنوان مثال ابن سینا معتقد است مکان عبارت از چیزی است که چیزی دیگر در آن نهاده باشد یا بر آن تکیه کند، او میگوید: پس جایگاه جسم نه هیولاست و نه صورت و نه بعد و نه خلاء.
فضا را دست کم در دو وجه و با دو ویژگی میتوان بررسی کرد: یکی فضای مادی و کمی، و دیگری فضای معنوی و کیفی. فضا (مکان) در دستگاههای گوناگون فکری معانی متفاوتی دارد، در تفکر بودایی مکان با زمان توأم است. از این رو هنر بودایی متمایل به ترکیب مکان و زمان است، همچنان که تأسیس خانه، معبد یا شهر در محیط طبیعی بر مبنای قواعدی است که
معنای فضا در دوران جدید غالباً مادی است و گاه واژهٔ فضا بواسطهٔ قرارداد بر آن دلالت میکند. در غالب مکاتب معماری دوران معاصر که بر محسوسات متمرکزند، فضا مکانی سه بعدی است، سه بعدی که در سه جهت ریاضی امکان امتداد دارد.
خط ۲۹:
۲) کیفیاتی که ناشی از شکل و صورت و مصالح و ابعاد و تناسبات فضاست و بر ذهن انسان اثر میگذارد.
۳) کیفیات معنوی که با اثر پذیرفتن از جهان بینی و فرهنگ طراح و جامعه، ارزشهایی را به ناظر القا میکند؛ بنابراین یکی از عوامل تعریفکننده فضا نگرشی است که طراح به ماده و جهان هستی دارد.
ادراک انسان از فضا با ادراک او از خود و جهان مرتبط است. انسان در مقام استفادهکننده از فضا به میزانی به ادراک حقیقت فضا نزدیک میشود که دستگاه فکری او با دستگاه فکری شخصی که فضا را پدید
== انواع فضا در معماری ==
خط ۷۵:
== وحدت بیرون و درون ==
فضای بیرون و درون معماری آنچنان بهم پیوسته است که هر کدام شکل دیگری را تعیین میکنند. در صورتی که در بسیاری از
در معماری سنتی فضای بیرون همان نظم قواعد درون را دارد. هیچ جزئی از درون و بیرون خارج از قاعده و انتظام طرح نمیشود و همانطور که ساختمانها فضای بیرون را میسازند، خود میدان و حیاط نظم خاصی را به ساختمانها میدهند. قسمت عمدهای از زیبایی، آرامش و احساس وحدت که در بافت قدیمی شهرها و بناهای مذهبی و فرهنگی قدیم دیده میشود مدیون نظام دو فضا بیرونی و درونی در معماری سنتی است.
== مفهوم فضا از نظر اندیشمندان ==
فضا مفهومی است که از دیرباز توسط بسیاری از اندیشمندان مورد توجه قرار گرفته و در دورههای مختلف تاریخی بر اساس رویکردهای اجتماعی و فرهنگی رایج، به شیوههای گوناگون تعریف شدهاست.
در زبان یونانیان باستان، واژهای برای فضا وجود نداشت. آنها به جای فضا از لفظ مابین استفاده میکردند. فیلسوفان یونان فضا را شی بازتاب میخواندند. پارمیندز وقتی که دریافت، فضای به این صورت را نمیتوان تصور کرد، آن را بدین دلیل که وجود خارجی ندارد به عنوان حالتی ناپایدار معرفی کرد. لوسیپوس نیز فضا را اگر چه از نظر جسمانی وجود خارجی ندارد، لیکن حقیقی تلقی نمود.
افلاطون مسئله را بیشتر از دیدگاه تیمائوس بررسی کرد و از هندسه به عنوان علم الفضا برداشت نمود ولی آن را به ارسطو واگذاشت تا تئوری فضا (توپوز) را کامل کند.
خط ۸۸:
لوکریتوس نیز با اتکاء به نظریات ارسطو، از فضا با عنوان خلاء یاد نمود. او میگوید همه کائنات بر دو چیز مبتنی است: اجرام و خلأ، که این اجرام در خلأ مکانی مخصوص به خود را دارا بوده و در آن در حرکتاند.
بعدها تئوریهای مربوط به فضا بر اساس هندسه اقلیدسی بیان میشد، بهطوریکه مشخصه تفکر یونانیان در مورد فضا در تفکرات اقلیدس یا [[هندسه اقلیدسی]] قابل مشاهده است. اقلیدس با جمعآوری کلیه قضایای مربوط به هندسه در میان مصریها، بابلیها و هندوها علم جدید هندسه را پایهگذاری نمود که سیستمی مبتنی بر انتزاع ذهنی بود. فضای اقلیدسی فضایی یکسان، همگن و پیوسته بود که در آن هیچ چاله، برآمدگی یا انحنایی وجود نداشت. فضای اقلیدسی، فضایی قابل اندازهگیری بود.
با توجه به آنچه گفته شد در یونان و
۱) تعریف افلاطونی که فضا را همانند یک هستی ثابت و از بین نرفتنی میبیند که هرچه
۲) تعریف ارسطویی که فضا را به عنوان Topos یا مکان بیان میکند و آن را جزئی از فضای کلیتر میداند که محدوده آن با محدوده حجمی که آن را در خود جای داده است، تطابق دارد.
تعریف افلاطون موفقیت بیشتری از تعریف ارسطو در طول تاریخ پیدا کرد و در دوره رنسانس با تعاریف نیوتن تکمیل شد و به مفهوم فضای سه بعدی و مطلق و متشکل از زمان و کالبدهایی که آن را پر میکنند درآمد.
خط ۹۷:
در اواخر قرون وسطی و رنسانس، مجدداً مفهوم فضا بر اساس اصول اقلیدسی شکل گرفت. در عالم هنر، جیوتو نقش مهمی را در تحول مفهوم فضا ایفا کرد، بهطوریکه او با کاربرد پرسپکتیو بر مبنای فضای اقلیدسی، شیوه جدیدی برای سازماندهی و ارائه فضا ایجاد کرد.
با ظهور دوره رنسانس، فضای سه بعدی به عنوان تابعی از پرسپکتیو خطی معرفی گردید که باعث تقویت برخی از مفاهیم فضایی قرون وسطی و حذف برخی دیگر شد. پیروزی این شکل جدید از بیان فضا باعث توجه به وجود اختلاف بین جهان بصری و میدان بصری و بدین ترتیب تمایز بین آنچه بشر از وجود آن آگاه است و آنچه میبیند، شد.
در قرون هفدهم و هجدهم، تجربهگرایی باروک و رنسانس، مفهوم پویاتری از فضا را
== واتسوجی تتسورو ==
خط ۱۰۷:
== دکارت ==
دکارت از
== لایبنیتز ==
خط ۱۱۴:
== هایدگر ==
هایدگر، یکی دیگر از فیلسوفان معاصر در تبیین واژه فضا بر این عقیده است که فضا به معنی جایی است که برای جایگیری آماده باشد. فضا به چیزی که یک محدوده و افق رهاست، جا میدهد. این تعریف از فضا میتواند تا حدودی با مفهوم مادی فضا، فضایی و جایی که هنوز توسط اشیاء فضایی و مکانی صورت تحقق نیافتهاست، منطبق باشد. او میگوید که فضا در ذات خود همان است که جا از برای آن ساخته شدهاست. این تعریف از فضا مستلزم تصوری از فضا است که صورت فضا پیش از این که تحقق یابد، وجود داشتهاست که برای آنجا ساخته شود. این تصویر از فضا صرفاً آن را انتزاعی میسازد زیرا برای آن که برای فضا پیش از تحقق صوری آنجا
== سیالیت فضا ==
|