۱۳۳٬۲۴۲
ویرایش
(←خاندان چلبی: ویرایش بیطرف) |
FreshmanBot (بحث | مشارکتها) جز (اصلاح فاصله مجازی + اصلاح نویسه با ویرایشگر خودکار فارسی) |
||
== زندگی ==
حسام الدین چلبی در سال ۶۲۲ قمری در قونیه متولد شد ولی چون خانواده او اصلاً اهل ارومیه بوده و به قونیه مهاجرت کرده بودند به همین دلیل مولانا او را در مقدمه مثنوی اورموی اصل خوانده است.<ref>Franklin D. Lewis, "Rumi: Past and Present, East and West: The life, Teaching and poetry of Jalal Al-Din Rumi", Oneworld Publication Limited, 2008
According to Franklin: “Rumi traces Hosam al-Din’s descent through a famous but uneducated mystic, Abu al-Vafa Kordi (d. 1107). This would mean Hosam al-Din had some Kurdish blood, which makes perfect sense, since Rumi describes his family as hailing from Urmia in Northwestern Iran”(pg 215-216).</ref><ref>“Husam al-Din Chelebi’s grandfather was a great saint, Shaykh Taj al-Din Abu al-Wafa, who was Kurdish and died in Baghdad in 1107. Although this great saint was illiterate, he was a Gnostic. Some members of the community who only valued education levels, high positions, wealth, and physical appearances asked him to preach to them in order to embarrass this great saint. Shaykh Abu al-Wafa al-Kurdi replied: “God willing, I shall preach tomorrow. Be present. ” The night he supplicated sincerely to God, performed the ritual prayer, and went to bed. In his dream he saw the Prophet of Islam. The Prophet gave good news to this illiterate Kurdish saint: “God manifested Himself to him through his name ‘Alim (All knowing) and Hakim (All-Wise). ”. The next day when he sat on the Kursi, or chair, to begin his sermon in the mosque, his first sentence was: “I slept as a Kurd at night and got up as an Arab in the morning”(Şefik Can, M. Fethullah Gulen, Zeki Saritoprak, "Fundamental of Rumi's Thought: A Mevlevi Sufi Perspective", Tughra; Second edition edition (December 1, 2005). Pp 78)</ref><ref>در تلخیصالآثار فی عجائبالاقطار که کتابی در جغرافیاست تألیف عبدالرّشیدبن صالحبن نوری باکویی در ذیل عنوان «اُرمیه</ref><ref>http://www.khoynegar.ir/content/2012/02/article416.php</ref> (لقب دیگر او «ابن اخی ترک» بخاطر این بود که یکی از [[خانههای]] فتوت دور و ور قونیه را پدر وی محمد صاحب بود<ref>Şefik Can, M. Fethullah Gulen, Zeki Saritoprak, “Since Husam al-Din’s father was the head of Akhi group living in and around Konya, he was called “Akhi Turk”. (pg 78)</ref>) که از سال ۶۶۲ تا ۶۷۲ [[هجری قمری]] مصاحب و همنشین [[مولوی]] بود و
ذکر چلبی در مثنوی معنوی بارها آمدهاست چنانکه مثنوی را به تعبیر شاعرانه حسامی نامه نیز خواندهاست. حسام الدین نزد مولانا مقامی والا و عزیز داشت تا بدانجا که آوردهاند: «روزی مولانا با جمع اصحاب به عیادت چلبی میرفت در [[میان محله]] سگی برابر آمد، کسی خواست او را برنجاند فرمود که سگ کوی چلبی را نشاید زدن.»
== خاندان چلبی ==
خاندان چلبی از نسل فرزندان [[بهاء ولد]] فرزند [[مولوی]] هستند{{نیازمند منبع}}. ریشه واژه چلبی هنوز روشن نیست و فرضیه ترکی، یونانی و سریانی (چلیپا) و کردی و یک زبان ناشناخته آنوتولی برای آن داده
W. BARTHOLD-[B. SPULER]). "Chelebi" Encyclopaedia of Islam. Edited by: P. Bearman, Th. Bianquis, C.E. Bosworth, E. van Donzel and W.P. Heinrichs. Brill, 2007. Brill onlien edition</ref>. چلبی در زبان ترکی به معنی بزرگ، آقا و سروراست. در [[زبان کردی]] به معنی خدا و اولیا میباشد<ref name="W. BARTHOLD- 2007"/>. در [[زبان سریانی]] این واژه از چلیپا (صلیب) برگرفته
مقر این طریقه بنا به قولی در شهر [[حلب]] [[سوریه]] بود و این منطقه از سوریه بیشترین مرکز اجتماع [[طریقه مولویه]] بودهاست.
خاندان چلبی چند ملیتی است و البته نسبتی فامیلی هم با چلبیهای [[عراق]] که [[عرب]] و [[شیعه]] هستند، دارند و همچنین [[شجرهنامه|شجرهنامهای]] دارند که رابطه
بعد از [[مولانا]] پسرش ([[بهاء ولد]]) به حسامالدین مقام چلبی و شیخیت را میدهد. همانطور بعد از حسامالدین به تمام فرزندان ذکور و پسر از نسل مولوی مقام چلپی اعطا شد و بعد از این که قانون شناسنامه و انتخاب نام فامیل صادر شد این افراد به اسم چلبی شناسنامه گرفتند.<ref>گفتگو هممیهن با نواده مولوی</ref>
|