این محمول (وجود) برای موضوع (خداوند) یا ضرورت دارد یا ضرورت ندارد. اگر ضرورت نداشت و ممکن بود که موجود باشد یا نباشد و بود ونبودش نیازمند علت بود، در اصطلاح میشود بالامکان (۱-ممکن الوجود)، واگر ضرورت داشت حمل آن دوصورت دارد:
*الف) ضرورت ایجاب (۲-[[واجب الوجود]]):یعنی همیشه باید وجود بر این مفهوم حمل شود. مثلاً درمورددر مورد مثال بالا خداوند باید موجود باشد به ضرورت عقل و حقیقت دنیای خارج. در واجب الوجود، وجود برای آن موجود باید مستقل باشد و آن موجود برای موجود بودن نباید نیازی به غیر (علت) داشته باشد و باید همیشه موجود باشد؛ و خود علت وجود دیگر موجودات است و وجود آنها (ممکن الوجودها) در طول وجود واجب الوجود هستند. (سر چشمهٔ وجود)
*ب) ضرورت سلب (۳-[[ممتنع الوجود]]):یعنی وجود برای این مفهوم محال است و نمیتواند موجود باشد. مثل اجتماع نقیضین (پارادوکس) نمیتواند درعالم خارج موجود باشد مثلاً در زمان واحد هم شخصی موجود باشد هم نباشد.
خط ۳۸:
==متون فلسفی==
ماده گرایی بر این باور است که فقط ماده و انرژی وجود دارند و همه چیز از ماده تشکیل شده و تمام عملکردها به انرژی نیاز دارند و تمام پدیده هاپدیدهها از قبیل خوداگاهی، نتیجه ارتباط متقابل مواد میباشدمیباشد. مادی گرایی منطقی تمایزی بین بودن و وجود داشتن قایل نمیشود و در تعریف ان را واقعیت عینی اشکال مختلف ماده میداند.
اعتقاد آرمان گرایی این است که انچه که وجود دارد فقط تفکر و عقیده است در حالیکه دنیای مادی در مرحله ثانوی قرار دارد. در این مکتب ،مکتب، وجود داشتن با ماهیت ماورایی که قادر است از مرزهای موجود در این دنیا عبود کند، در تضاد است. فلسفه عقلانی در غالب شناخت شناسی ،شناختشناسی، وجود را قابل درک و منطقی میداند لذا تمام موجودات متشکل اند ازمنطقی در جستجوی مرتبط با ان موجود و تمام پدیده هاپدیدهها از جمله خوداگاهی نتیجه درک نومنالی از دنیاست است که باور دارد اجسام مستقل و بدون ذهن هستند.<ref name="PED"/>
در حیطه علم و دانش ،دانش، وجود اجسام از ماهیت خودشان مشتق نمیشود وبا خلقت و اراده خداوند تعیین میشودمیشود. تضاد موجود مابین بودن و ماهیت نشانگر این است که دوگانگی جهان خلقت تنها از راه خدا حل شدنی است. تجربه گرایی وجود حقایق مفردی را تشخیص میدهد که قابل مشاهده علوم تجربی باشند و نه مشتق از دیگری.
یکی از مهمترینمهمترین و اساسی تریناساسیترین موضوعات در هستی شناسی ،هستیشناسی، تعریف وجود است ،است، مطالعه فلسفی از ماهیت بودن ،بودن، وجود داشتن و کل واقعیت به علاوه دسته بندیدستهبندی موجودات و روابطشان. هستی شناسیهستیشناسی که خود قسمتی از فلسفه علوم ماورا, طبیعت است به سوالاتی دربارهدربارهٔ این که چه موجودات و نهادهایی وجود دارند و یا میتوانمیتوان گفت که هستند، میپردازدمیپردازد و اینکه چنین موجوداتی ایا قابل دسته بندیدستهبندی در یک سلسله مراتب و زیرمجموعه ان با درنظر گرفتن وجه تشابه و تمایزشان هستند یا نه.
==عقاید تاریخی ==
از دیرباز در فلسفه سنتی غرب ،غرب، آثاری هرچند پراکنده از قبیل "جمهوری فیدو" از افلاطون، استیسمن و " علوم ماورا, طبیعه ارسطو" در ارتباط کلی با این موضوع برجا مانده است. نظریه جامع ارسطو در باره بودن ،بودن، که طبق آن موجودات منفرد به نام ماده به صورت کامل وجود دارند ولی بقیه چیزها از قبیل روابطروابط، ، کمیت ،کمیت، زمان و مکان که زیر مجموعه نامیده شده و وجودشان مشتق از دیگران و بستگی به وجود آنهاآنها دارند. در " علوم ماورا, طبیعه ارسطو" چهار دلیل برای بودن ذکر شده : دلیل مادی، دلیل رسمی (توافقی)، دلیل موثرمؤثر و دلیل نهایی.
پیروان مکتب نیوکلاسیکی [[افلاطون]] واولین فلاسفه مسیحی مخالف هرگونه بودن و واقعیتی بجز در ذهن خداوند بودند و بعضی از آنهاآنها فکر میکردندمیکردند که بودن ،بودن، تله و اغفالی بود که با وجود جهان ،جهان، جسم و شیطان انسانهایانسانهای ضعیف را از خدا دور میکردمیکرد.