در [[نظریه احتمالات]]، '''امید ریاضی''' یا همان '''مقدار چشم داشتی'''(Expected value)، که با نامهای '''میانگین مقدار مورد انتظار''' یا '''ارزش مورد انتظار''' نیز شناخته میشوند، مقدارِ قابل انتظاری است از یک [[متغیر تصادفی]] ِگسسته که برابر است با مجموع [[حاصلضرب]] احتمالِ وقوع هر یک از حالات ممکن در مقدار آن حالت. در نتیجه میانگین برابر است با مقداری که بطوربهطور متوسط از یک [[فرایند تصادفی]] با بینهایت تکرار انتظار میرود. به بیان سادهتر، مقدار چشم داشتی از یک متغیر تصادفی، مقدارِ میانگینِ تعداد دفعاتِ مشاهده شدهٔ یک وضعیت است. به عنوان مثال، در پرتاب یک سکه، برای بدست آوردن احتمال مشاهدهٔ هر سمت از یک سکه (شیر یا خط)، میتوان این کار را به دفعات زیاد انجام داد. اکنون میانگین تعداد دفعاتِ مشاهدهٔ هرکدام از حالتها (شیر یا خط)، برابر است با مقدار چشم داشتی(Expected value) یا همان امید ریاضی.
بطور مثال برای [[تاس]] داریم:
خط ۲۶۴:
</math>
تاریخ
نظریهٔ مقدار مورد انتظار در اواسط [[قرن هفدهم]] از مطالعه مشکل معروف امتیازات منشأ گرفتهاست. مشکل این بود: چگونه باید پولهای شرطبندی شده را بهطور عادلانه بین دو بازیکنی که قبل از اینکه بازی کاملاً تمام شود مجبور هستند بازی را تمام کنند تقسیم کرد؟ این مشکل [[قرنها]] مورد بحث وبررسیو بررسی قرار گرفت و راه حلها و پیشنهادهای جنجالبرانگیز زیادی پیشنهاد شدند. این نظریه برای اولین بار توسط یک [[نجیبزاده]] ی فرانسوی دومر ((de Mere در سال ۱۶۵۴ به [[بلیز پاسکال]] ارائه شد. دومر اظهار نظر کرد که این مشکل نمیتواند حل شود و این نشان میدهد ریاضی نمیتواند در دنیای واقعی استفاده شود و کمبود دارد. پاسکال، که یک ریاضیدان بود، برانگیخته شد و تصمیم گرفت این مشکل را برای همیشه حل کند. اولین موضوع را از طریق نامههای معروفی با پیر دو فرما (Pierre de fermat) در میان گذاشت. بعد از مدت زمان کوتاهی هر دوی آنها به دو راه حل مجزا رسیدند. آنها این مشکل را با دو راه حل محاسباتی متفاوت حل کردند، اما نتیجهٔ آنها یکسان بود زیرا محاسبات شان بر اساس اصول پایه و اساسی یکسانی بود. این اصل پایه این بود که مقدار یک یود آینده باید مستقیماً با شانس به دست آوردن آن مساوی باشد. این اصل به نظر هر دوی آنها کاملاً طبیعی بود. آنها از اینکه به راه حل رسیده بودند بسیار خوشحال بودند و از اینرو این باعث شد آنها متقاعد شوند بالاخره این مشکل را توانستهاند حل کنند. با این حال آنها یافتههایشان را منتشر نکردند. آنها تنها به تعدادی از دوستان مشترک محققشان در پاریس اطلاع دادند. سه سال بعد در سال ۱۶۵۷ یک [[ریاضیدان]] آلمانی کریستیان هیگنز، که به پاریس سفر کرده بود، یک مقاله در مورد نظریهٔ احتمال با نام (de ratiociniis in ludo ale) چاپ کرد. در آن مقاله هیگنز مسئله امتیازات را در نظر گرفته بود و یک راه حل بر اساس همان اصلی که پاسکال و فرما دنبال کرده بودند پیشنهاد کرد. او همچنین نظریه امید را با اضافه کردن قوانین مربوط به چگونه محاسبه کردن امیدها در موقعیتهای پیچیدهتر از مسئلهٔ اصلی، گسترش داد. هینگز در مقدمهٔ مقاله اش نوشت: باید گفته شود که بریا بعضی مواقع، بعضی از بهترین [[ریاضی دانان]] از فرانسه قبلاً به حل آن پرداخته بودند بنابراین هیچکس نباید افتخار ابداع این نظریه را به من نسبت دهد. این به من تعلق ندارد. اما این دانشمندان، اگر چه هر دو یکدیگر را از طریق پرسیدن سوالات دشوار از یکدیگر در معرض آزمایش قرار داده بودند ولی روشهایشان را از هم پنهان کرده بودند. از اینرو من از همان [[اصول اولیه]] شروع کردم تا به حل این مسئله رسیدم و بدین دلیل غیرممکن است تأیید کنم که از همان اصول آنها آغاز به کار کردم. اما در نهایت من در بسیاری از موارد بدین نتیجه رسیدم که پاسخهایم با آنها متفاوت هستند. از اینرو هیگنز در طی سفرش به فرانسه از اظهار نظر دومر در سال ۱۶۵۵ مطلع شد، بعداً در سال ۱۶۵۶ از طریق ارتباط با کارکاوی دریافت که روش او کاملاً همانند پاسکال است، بنابراین قبل از اینکه مقاله اش برای چاپ برود، او از ارجحیت و پیش قدمی پاسکال در این زمینه آگاه بود.
پاسکال و هیگنز هیچکدام کلمهٔ امید را با مفهوم امروزی استفاده نکردند. به خصوص شانس یا امید من برای بردن هر چیزی مساوی با به دست نیاوردن آن است… اگر من انتظار دارم a یا b را به دست بیاورم، شانس بدست آوردن هر کدام از آنها مساوی است، مقدار امید من (a+b)/2 است. بیش از صد سال قبل، در سال ۱۸۱۴ پیرسایمون لاپلاس مقالهٔ خود را با عنوان "Théorie analytique des probabilités" منتشر کرد، در آنجا مفهوم مقدار مورد انتظار (یا امید ریاضی) بهطور واضح توضیح داده شد.
استفاده از حرف E به معنی مقدار مورد انتظار است که به نظریهٔ انتخاب و شانس دابیلیو. ای وایت ورت بر میگردد این سمبل در زمانی که بریا همهٔ نویسندگان انگلیسی، آلمانی و فرانسوی E به معنی انتظار شد.