بل و اژدها: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
جز انتقال از رده:اژدها به رده:اژدهایان ردهانبوه |
FreshmanBot (بحث | مشارکتها) جز اصلاح فاصله مجازی + اصلاح نویسه با ویرایشگر خودکار فارسی |
||
خط ۱:
'''بل و اژدها''' داستانی است که در بخش چهاردهم اضافات کتاب [[دانیال]] نقل
[[پرونده:Daniel Bel et le dragon.jpg|بندانگشتی|upright|دانیال، بل و اژدها (فرانسه قرن ۱۵).]]
خط ۷:
داستان این بخش، سه داستان مجزا ست که مربوط به حضور [[دانیال]] در کنار [[کوروش]] هخامنشی، پادشاه پارسیان است. " وقتی شاه آستیگ دار فانی را وداع گفت، کوروش پارسی پادشاهی را در دست گرفت، و دانیال یکی از همراهان او بود و در بین دوستان او بالاترین مقام را داشت. (۱۴:۱)"
داستان بل (۱۴:۱ تا ۲۲) [[بتپرستی]] را مورد تمسخر قرار میدهد؛ که در آن پادشاه (کوروش) از دانیال میپرسد "آیا به نظر تو [[بل]] یک خدای زنده نیست؟ آیا ندیدی که هر روز چه مقدار مینوشد و غذا میخورد؟" که دانیال پاسخ میدهد که بت بل از گلی درست
سپس دانیال کشف میکند که راه مخفی در معبد وجود دارد (با پاشیدن خاکستر در حضور شاه بعد از اینکه کاهنین معبد را ترک کردند) و نشان میدهد که هدایای «مقدس» بل در واقع توسط کاهنین و زن و فرزندان آنان مصرف میشود، وقتی
وقتی روز بعد دانیال رد پای کاهنین را نشان میدهد، کاهنین بل دستگیر شده، اعتراف میکنند و راه مخفی را نشان میدهند. آنان و زن و فرزندان
را نابود کند.
داستان دیگری در مورد اژدها نیز در این فصل ذکر
در اثر این اتفاق
داستان سوم، مربوط به دانیال در لانه شیر میشود. دانیال به طرز معجزه آسایی آسیب نمیبیند و توسط [[حبقوق]] پیامبر نجات داده میشود. «بعد از هفت روز پادشاه به دیدن دانیال رفت و هنگامی که او از لانه شیرها بیرون آمد و دانیال را که نشسته بود دید، پادشاه شروع به گریه کرد و با صدای بلندی گفت: اوهای خدای دانیال، هیچ خدایی غیر از تو وجود ندارد. پادشاه او را از لانه شیر بیرون آورد و دشمنان او را در لانه شیر انداخت و به محض وارد شدن آنان شیرها آنها را در برابر پادشاه از بین بردند.»
|