محمد: تفاوت میان نسخهها
[نسخهٔ بررسیشده] | [نسخهٔ بررسیشده] |
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
آخرین تغییر متن رد شد (توسط Mohammadmaramazi) و برگردانده شد به نسخهٔ 26343792 توسط ImanFakhri: منبع لطفا؛ مقاله برگزیده است. |
FreshmanBot (بحث | مشارکتها) جز اصلاح فاصله مجازی + اصلاح نویسه با ویرایشگر خودکار فارسی |
||
خط ۶:
'''محمّد بن عبداللّه''' (نام کامل به [[زبان عربی|عربی]]: اَبُوالْقاسِم محمّدُ بنِ عَبداللّهِ بنِ عَبدالْمُطَّلِب بنِ هاشِم؛ زادهٔ حدود ۵۳ قبل از هجرت/۵۷۰ میلادی در [[مکه|مکّه]] – درگذشتهٔ ۱۱ هجری قمری/۶۳۲ میلادی در [[مدینه]]) بنیانگذار و [[پیامبر]] [[اسلام]] و به اعتقاد [[مسلمان]]ان، [[خاتمالانبیا|آخرین پیامبر]] در سلسلهٔ [[پیامبران در اسلام|پیامبران الهی]] و تحویلدهندهٔ کتاب [[قرآن]] و تجدیدکننده آیین اصلی و تحریف نشدهٔ [[یکتاپرستی]] (دین [[حنیف]]) است. او همچنین به عنوان یک [[سیاستمدار]]، رئیس دولت، [[بازرگان]]، [[نظریهپرداز دینی]]، [[خطیب]]، [[قانونگذار]]، اصلاحگر، فرمانده جنگی، و برای مسلمانان و پیروان برخی مذاهب، مأمور تعلیم فرمانهای [[خدا]] بهشمار میرود.
وقایع مربوط به زندگانی محمّد، نسبت به دیگر پیامبرانِ پیش از وی، به صورت کاملتری در منابع [[تاریخی]]، بیان شده و دربارهٔ او، گزارشهای فراوانی، در دست است؛ اگر چه مثل سایر شخصیتهای تاریخی پیش از [[تاریخ مدرن|دنیای مدرن]]، تمامی جزئیات زندگیاش روشن نیست و طی قرنها بین موافقان و مخالفانش مورد مناقشه بودهاست.<ref>{{پک|Nasr|2005|ف=Muhammad|ک=Britannica|زبان=en}}</ref> او حدود سال ۵۳ ق. ه/۵۷۰ م، در [[مکه]] در سرزمین [[حجاز]] واقع در [[شبه جزیره عربستان]] به دنیا آمد. در دوران جوانی به [[تجارت|بازرگانی]] مشغول بود، و نخستین بار در ۲۵ سالگی ازدواج کرد. محمد که از روش زندگی مردم مکه ناخشنود بود، گهگاه در [[غار حرا]] در یکی از کوههای اطراف آن دیار به تفکر و عبادت میپرداخت. به باور مسلمانان، محمد در همین مکان و در حدود ۴۰ سالگی از طرف خدا به پیامبری برگزیده، و [[وحی]] بر او فروفرستاده شد. در نظر آنان، دعوت محمد همانند دعوت دیگر پیامبرانِ کیش یکتاپرستی مبنی بر این بود که [[خداوند]] ([[الله]]) یکتاست و [[اسلام|تسلیم شدن برابر خدا]] راه رسیدن به اوست.
طی سیزده سال دعوت در مکه، تعداد اندکی به اسلام گرویدند که با مخالفت قبیله [[قریش]] و برخی دیگر از قبیلههای [[عرب]] روبهرو شدند و با آنان با خشونت رفتار میشد. محمد برای رهایی از این آزار و اذیتها به همراه پیروان خویش، در سالی که بعدها مبدأ تقویم [[هجری خورشیدی|هجری شمسی]] و [[هجری قمری|قمری]] شد، به شهر [[یثرب]] — که بعدها [[مدینه|مدینة النبی]] نامیده شد — [[هجرت محمد|هجرت]] کرد. او در مدینه توانست قبایلِ درحالستیزِ [[اوس]] و [[خزرج]] را متحد کند. وی بر پایهٔ [[مهاجرین|مسلمانان مهاجر]] مکه و مردم مدینه جامعه و دولتی نوین با نام [[امت|اُمَّت]] تأسیس کرد. بین مسلمانان با قبایل مکه و همپیمانان آنها جنگ درگرفت و سرانجام پس از هشت سال جنگ، محمد به همراه پیروانش — که تا آن زمان به بیش از دههزار نفر بالغ شده بودند — شهر زادگاهش را [[فتح مکه|فتح]] کرد. به تدریج و بخصوص پس از فتح مکه بیشتر مردم [[شبه جزیره عربستان]] به اسلام گرویدند و امت اسلام به کل این سرزمین گسترش یافت. محمد ده سال پس از هجرت، و چند ماه پس از بازگشت از [[حجةالوداع]]، بیمار شد و در سال ۱۱ ه.ق درگذشت.
خط ۵۹:
=== تولد ===
{{بیشتر|[[سال فیل|عامالفیل]]}}
تاریخ دقیق تولد محمد نامعلوم است، ولی احتمالاً بین ۵۶ تا ۵۰ ق. ه/۵۶۷ تا ۵۷۳ م است<ref>{{پک|Rodinson|2002|ک=Muhammad: Prophet of Islam|ص=28|زبان=en}}</ref> که مورد قبولترین سال، ۵۳ ق. ه/۵۷۰ م<ref>{{پک|Robinson|2011|ک= The New Cambridge History of Islam|زبان=en|ص=183}}</ref> یا ۵۲ ق. ه/۵۷۱ م است.<ref>{{پک|Rodinson|2002|ک=Muhammad: Prophet of Islam|ص=28|زبان=en}}</ref> این سال طبق منابع اسلامی در جامعهٔ مکه در پیش از اسلام به [[سال فیل|عامالفیل]] مشهور بودهاست. اما، به نوشتهٔ [[چیز رابینسون]] چنانچه تولد محمد مقارن با حملهٔ سپاه فیل دانسته شود، این حمله باید در دههٔ ۵۵۰ میلادی رخ داده باشد.<ref>{{پک|Robinson|2011|ک= The New Cambridge History of Islam|زبان=en|ص=183–184}}</ref>
به باور برخی از مسلمانان، در کتب [[ادیان ابراهیمی]] پیشین، چون [[تورات]] و [[انجیل]] تولد محمد پیشبینی شدهاست. به باور آنها [[پاران|کوه پاران]] که در ''[[سفر تثنیه]]'' به درخشش خداوند در آن به گفتهٔ موسی اشاره شدهاست، همان مکه است و مقصود موسی، تولد محمد بودهاست. همچنین ایشان معتقدند در انجیلْ عیسی تولد محمد را پیشبینی کردهاست و لفظ «پریقلیطوس» یا «پارقلیطا» در انجیل به محمد اشاره دارد.<ref>{{پک|دشتی رحمتآبادی|بهار ۱۳۶۸|ف=سیمای محمد در تورات و انجیل|ک=مشکوة}}</ref>
خط ۶۹:
==== کودکی ====
[[پرونده:Young Muhammad meets the monk Bahira - from Jami' al-Tavarikh.jpg|thumbnail|راست|محمد در سن ۱۲ سالگی [[بحیرا]] را ملاقات میکند. (۵۸۲ میلادی)]]
پیش از تولد محمد، ''[[عبدالله]]''، پدرش، درگذشت.<ref>{{پک|Nasr|2005|ف=Muhammad|ک=Britannica|زبان=en}}</ref> عبدالله بازرگانی بود که گاه با پدرش [[عبدالمطلب]] در امور تجاری همکاری میکرد.<ref>{{پک|ساواری|۱۳۴۹|ک=ستارهای که در مکه درخشید|ص=۹}}</ref> طبق روایات اسلامی، عبدالمطلب، پدربزرگ محمد و بزرگخاندان قریش، محمد را پس از تولد طبق عادت مرسوم، به [[دایه]]ای به نام ''[[حلیمه|حلیمه بنی سعد]]'' سپرد. او ۲ سال در قبیله [[سعد بن بکر]]، شاخهای از [[هوازن|قبیله هوازن]]، نزد حلیمه بود (برخی از پژوهشگران غربی درستیِ تاریخی سپرده شدن محمد به حلیمه را رد کردهاند).<ref>{{پک|Watt|1986|ف=Ḥalima bint Abi Ḏẖu'ayb|ک=Encyclopaedia of Islam|زبان=en}}</ref> زمانیکه محمد ۶ ساله بود به همراه مادرش، ''[[آمنه بنت وهب]]''، و کنیزی به نام ''[[ام ایمن]]'' برای زیارت قبر عبدالله و دیدار از خویشاوندان راهی [[یثرب]] شدند. آمنه در مسیرِ بازگشت، در محلی به نام «[[ابواء]]» درگذشت.<ref>{{پک|Watt|1986|ف=Āmina|ک=Encyclopaedia of Islam|زبان=en}}</ref><ref>{{پک|Rodinson|2002|ک=Muhammad: Prophet of Islam|ص=43|زبان=en}}</ref> و پس از آن عبدالمطلبِ ۸۰ ساله، سرپرستی محمد را
==== پیش از اعلام پیامبری ====
خط ۸۰:
==== پس از اعلام پیامبری ====
[[پرونده:Cave Hira.jpg|بندانگشتی|راست|[[غار حرا]] در [[کوه نور (مکه)|کوه نور]]، جایی که مسلمانان باور دارند که محمد نخستین وحی را دریافت کردهاست.]]
بنابر برخی روایتهای اسلامی، محمد پیش از بعثت، هر سال چند هفته را در [[غار حرا]] به عبادت و تفکر میپرداختهاست.<ref>{{پک|Bogle|1998|ک=Islam: Origin and Belief|ص=6|زبان=en}}</ref><ref>{{پک|Haaren|Poland|1904|ک=Famous Men of the Middle Ages|ص=83|زبان=en}}</ref> زمانی که محمد چهل سال سن داشت، در یکی از شبهای سال ۱۳ ق. ه/۶۱۰ م، [[جبرییل]] در غار حرا بر محمد ظاهر شد و ۳ بار به او گفت: «إقرأ — بخوان!» <!-- و محمد هر بار پاسخ داد: «ما أنا بقرأ — من قرائتکننده نیستم (در من توانایی خواندن نیست)»</ref> و سپس جبرییل --> و سپس این آیهها را برایش خواند:<ref>{{پک|Lings|1983|ک=Muhammad|ص=43–44|زبان=en}}</ref><ref>{{پک|Brockopp|2010|ک=The Cambridge Companion to Muhammad|ص=32|زبان=en}}</ref><ref>{{پک|Brown|2003|ک=A New Introduction to Islam|ص=72–73|زبان=en}}</ref>
{{آغاز عربی}}
{{نقل قول|{{به عربی|إقرأ بِاسمِ رَبّک الّذی خَلَق. خَلَقَ الإنسانَ مِن عَلَق. إقرأ وربُّک الأکرَم، الَّذی عَلَّمَ بِالقَلَم، عَلَّمَ الإنسانَ ما لَم یَعلَم.}}{{سخ}}
خط ۱۰۲:
===== هجرت مسلمانان به حبشه =====
[[پرونده:LocationAksumiteEmpire.png|h|انگشتدان|چپ|موقعیت جغرافیایی حبشه.]]
در سال ۸ ق. ه/۶۱۵ م، برخی از پیروان محمد به [[حبشه]] هجرت کردند و تحت پشتیبانی نَجاشی، پادشاه مسیحی حبشه، آن جا ساکن شدند.<ref>{{پک|Welch|1993|ف=Muḥammad|ک=Encyclopaedia of Islam|زبان=en|رف=MuḥammadWelch}}</ref> برآورد جعفریان آن است که تا این زمان حدود صد نفر مسلمان شده بودند.<ref>{{پک|جعفریان|۱۳۸۲|ک=تاریخ سیاسی اسلام|ج=۱|ص=}}</ref> ابن سعد به دو هجرت مجزا اشاره میکند. به گفته وی اکثر مهاجرین گروه اول پیش از هجرت مسلمانان به مدینه به مکه بازگشتند در حالی که گروه دوم در بازگشت مستقیماً به مدینه رفتند. ابن هشام و طبری اما از یک مهاجرت (از مکه به حبشه) سخن میگویند. این روایات مؤید این مسئله هستند که آزار و اذیت شدن مسلمانان در مکه نقش بزرگی در تصمیم محمد مبنی بر پیشنهاد مهاجرت به حبشه داشتهاست. گرچه مونتگومری وات نشان میدهد که سناریوی مهاجرت به حبشه خیلی پیچیدهتر از آنی بودهاست که در متون قدیمی تاریخی آمدهاست. او نتیجه میگیرد که دلایلی همچون اشتغال به تجارت -جهت رقابت احتمالی با خانوادههای تاجر مکه- یا وجود نوعی تفرقه بین گروههایی از تازه مسلمانان در مهاجرت به حبشه نقش داشتهاست. بر اساسنامه معروف عروه (مندرج در طبری) اکثر مهاجران پس از قویتر شدن اسلام -به دنبال اضافه شدن [[عمر]] و [[حمزه]] به مسلمانان- به شهر خود بازگشتند. در عین حال داستانی کاملاً متفاوت در مورد دلیل بازگشت مهاجران حبشه به مکه بیان شدهاست.<ref>{{پک|Welch|1993|ف=Muḥammad|ک=Encyclopaedia of Islam|زبان=en|رف=MuḥammadWelch}}</ref> این داستان که با نام «[[غرانیق]]» شناخته شدهاست در [[تاریخ طبری]]، [[تفسیر طبری]]، طبقات [[محمد بن سعد بن منیع|ابن سعد]] و اسباب التنزیل [[واقدی]] با [[خبر واحد|سندهای مفرد]] نقل شدهاست.<ref name="Leiden ">»'دائرةالمعارف قرآنی لایدن''؛ مقاله «حدیث و قرآن» (Hadith and the Quran) نوشته: جوین بویل (Juynbool)؛ ترجمه در ''دوفصلنامه قرآن و مستشرقان''، شماره۳</ref> اما در سیره [[ابن هشام]] و (احتمالاً) در سیره [[ابن اسحاق]]<ref>{{پک|Welch|1993|ف=Muḥammad|ک=Encyclopaedia of Islam|زبان=en|رف=MuḥammadWelch}}</ref> نقل نشدهاست. بر پایه این روایت، محمد هنگام خواندن [[سوره نجم]]، دو آیه را که شیطان به وی القا کرده بود خواند و وجود سه خدای مکه — که دختران الله خوانده میشدند — را پذیرفت، آنها را ستایش کرد، و [[شفاعت]]شان را وارد دانست. اخبار این ماجرا به مسلمانانی که به حبشه هجرت کرده بودند رسیده و برخی از آنها قصد بازگشت به مکه را کردند. این روایتها ذکر میکنند که پس از فروآمدن جبرییل بر محمد و آگاه ساختن او، وی این آیهها را پس گرفت. نوشتههای دانشمندان اسلامی از قرن چهارم اسلامی به بعد شدیداً درستیِ تاریخی این روایت را زیر پرسش بردند.<ref>{{پک|Ahmed|ف=Satanic Verses|ک=Encyclopaedia of the Qur'an|زبان=en}}</ref> [[مونتگومری وات]] این حادثه را به اندازهای شگفتانگیز میداند که نمیتواند آن را به عنوان اختراع محض بپذیرد. او به استناد قرآن (حج، آیه ۵۲) بر این باور است که دست کم در وحی در یک مورد شیطان چیزی به او افکند.<ref>{{پک|Holt|Ann|Lambton|Lewis|2008|ک=The Cambridge History of Islam|ص=37|زبان=en}}</ref> در مقابل [[دانشنامه اسلام]] دلیل وات را ناکافی میداند و مینویسد «داستان [غرانیق] در شکل فعلی آن به گونهای که توسط طبری، واقدی و ابن سعد نقل شده تحت عنوان واقعیت تاریخی به دلایل مختلف قابل پذیرش نیست.»<ref group="پانویس">* به گفته دانشنامه اسلام، سجده کردن، مسجد و امثال آنها که در ذیل داستان غرانیق آمده در دوران حضور مسلمانان در مکه وجود نداشتند. ببینید: {{پک|||ف=al-Kur'an|ک=Encyclopaedia of Islam|زبان=en}}
* طبری مطلب را به گونهای آورده که داستان غرانیق (سوره نجم) روز اتفاق افتاد و آیه ۵۳ [[سوره حج]] همان شب نازل شد. حال آنکه سوره حج [[سوره مدنی|مدنی]] است و فاصله بین نزول دو سوره نجم و حج حداقل پنج سال است. ببینید: {{پک|مهاجرانی|۱۳۸۴|ک=نقد توطئه آیات شیطانی|ص=۶۳}}
* به نقل ابن سعد غرانیق در [[رمضان]] سال پنجم بعثت رخ داد و مهاجران در [[شوال]] همان سال به مکه بازگشتند. اینکه مسافری از مکه خبر را به حبشه برساند و بعد مهاجران از حبشه به مکه بازگردند در آن زمان در یک ماه ممکن نبود. ببینید: {{پک|شهیدی|تابستان ۱۳۷۷|ف=افسانه غرانیق|ک=میقات حج}}
خط ۱۰۹:
===== افزایش محاصره و آزار =====
در سال ۶ ق. ه/۶۱۷ م، رهبران [[مخزومیان|مخزوم]] و [[بنو عبدشمس]]، دو خاندان مهم قریش، خاندان بنی هاشم (رقیب تجاریشان) را تحت محاصره اجتماعی و اقتصادی قرار دادند. به گفتهٔ آلفورد ولش در [[دانشنامه اسلام]]، ممکن است که آن بخش از داستان که در آن بنی هاشم مجبور شده به محله خودشان([[شعب ابیطالب]]) رفته و از تجارت و ازدواج با آنها خودداری کند، اغراق شده باشد و قرآن برخلاف سیرههای پیامبر دربارهٔ این داستان سکوت کردهاست.<ref>{{پک|Welch|1993|ف=Muḥammad|ک=Encyclopaedia of Islam|زبان=en|رف=MuḥammadWelch}}</ref> هدف این بود که بنی هاشم را تحت فشار قرار دهند، تا دست از نگهبانی از جان محمد بردارد. این محاصره سه سال به طول انجامید، اما در پایان شکست خورد زیرا هدفش را برآورده نمیکرد.<ref>{{پک|Momen|1987|ک=An Introduction to Shi'i Islam|ص=4|زبان=en}}</ref><ref>{{پک|Peters|2003|ک=|ص=96|زبان=en}}</ref><ref>{{پک|شهیدی|۱۳۷۹|ک=تاریخ تحلیلی اسلام|ص=۵۳}}</ref> در سال ۴ ق. ه/۶۱۹ م، هم خدیجه همسر محمد و هم عمویش ابوطالب، درگذشتند. با درگذشت ابوطالب (که رهبری خاندان بنی هاشم را به دست داشت)، رهبری این خاندان به [[ابولهب]] که دشمن دیرینه محمد بود، سپرده شد. علاوه بر این اگرچه محمد در سالهای پایانی هنوز پیروان اندکی به دست میآورد، اما در کل تلاشهای او در مکه شکست خورده بودند. محمد برای یافتن یک پشتیبان و دعوت به اسلام، به [[طائف]] (از شهرهای معروف عربستان در نزدیکی مکه) رفت، اما تلاش او با شکست روبهرو شد و مورد حمله و آزار مردم آن شهر نیز قرار گرفت.<ref>{{پک|Welch|1993|ف=Muḥammad|ک=Encyclopaedia of Islam|زبان=en|رف=MuḥammadWelch}}</ref><ref>{{پک|Momen|1987|ک=An Introduction to Shi'i Islam|ص=4|زبان=en}}</ref> بنابراین ناچار به بازگشت به مکه شد و با کمک یکی از اهالی مکه به نام «مطعم ابن عدی» و پشتیبانی قبیله [[بنی نوفل]]، امکان ورود دوباره او به زادگاهش در شرایطی امن، فراهم آمد.<ref>{{پک|Welch|1993|ف=Muḥammad|ک=Encyclopaedia of Islam|زبان=en|رف=MuḥammadWelch}}</ref><ref>{{پک|Momen|1987|ک=An Introduction to Shi'i Islam|ص=4|زبان=en}}</ref>
===== اسراء و معراج =====
خط ۱۲۸:
==== هجرت به مدینه ====
هیاتی دربردارندهٔ دوازده تن از بزرگان خاندانهای مهم مدینه، از محمد دعوت کردند تا به عنوان یک ناشناس (بیطرف) برای عربها و یهودیان که تا پیش از سال ۲ ق. ه/۶۲۰ م، نزدیک به صد سال درگیرِ جنگهای داخلی بودند<ref>{{پک|||ک=The Cambridge History of Islam|ص=39|زبان=en}}</ref> و کشت و کشتارهای پی در پی و عدم توافق در پرداخت خونبهای کشتهشدگان داشتند، داوری کند؛ به ویژه پس از [[بعاث|جنگ بُعاث]] که همگی قبیلههای یثرب (مدینه) در آن شرکت داشتند، این امر را برای ایشان آشکار ساخته بود که مفهومهای قبیلهای مانند «[[قصاص]]» دیگر قابل انجام نیست مگر این که کسی صلاحیتدار در بخشهای دارای اختلاف داوری کند.<ref>{{پک|||ک=The Cambridge History of Islam|ص=39|زبان=en}}</ref> نمایندگان فرستاده شده از مدینه، از سوی خود و مردم شهر یثرب متعهد شدند تا محمد را در جامعه خویش بپذیرند و از او در برابر خطرهای جانی، مانند خود، نگهبانی کنند.<ref>{{پک|Welch|1993|ف=Muḥammad|ک=Encyclopaedia of Islam|زبان=en|رف=MuḥammadWelch}}</ref>
بر پایهٔ روایتهای اسلامی، قریش از بیرون رفتن مسلمانان از مکه آگاه شد و برای کشتن محمد نقشهای را به اجرا گذاشت. محمد به کمک [[علی]] که در بستر وی خوابید، کسانی که نگهبانش بودند را گمراه کرد و پنهانی به همراه [[ابوبکر]] از شهر بیرون رفت.<ref>{{پک|Momen|1987|ک=An Introduction to Shi'i Islam|ص=5|زبان=en}}</ref> به این سان در سال ۱ ه.ق/۶۲۲ م (برابر با سال سیزدهم پس از آغاز دعوت خود) محمد به مدینه، که یک واحه (آبادی) کشاورزیِ بزرگ بود، هجرت کرد و همراهان وی که با او از مکه به مدینه مهاجرت کردند به ''مهاجران'' شهرت یافتند و مردم یثرب که پیامبر و مهاجران را یاری رسانده بودند، ''[[انصار]]'' نامیده شدند.<ref>{{پک|Welch|1993|ف=Muḥammad|ک=Encyclopaedia of Islam|زبان=en|رف=MuḥammadWelch}}</ref> بعدها (در زمان خلیفه دوم) این هجرت، مبدأی تاریخ مسلمانان شد. [[مدینه]] تا پیش از هجرت محمد «یثرب» نامیده میشد و پس از این هجرت «مدینة النبی» یا بهاختصار «مدینه» (برگرفته از ''مدینة النبی'' یا ''المدینة المنورة'') خوانده شد.<ref>* p. 237</ref><ref>{{پک|Hitti|1973|ک=Capital cities of Arab Islam|ج=58|ص=33|زبان=en}}</ref>
خط ۲۵۵:
[[پرونده:Sahadah-Topkapi-Palace.jpg|بندانگشتی|چپ|ورودی [[کاخ توپقاپی]] در [[استانبول]]، تفکر مسلمانان را دربارهٔ نقش محمد نشان میدهد — «خدایی جز خداوند یگانه نیست و محمد فرستاده اوست»]]
برخلاف ادیان [[مسیحیت]] و [[بودایی]]، که عمده هنرهای مذهبی آنان شمایلی<ref group="پانویس">iconic</ref> است، [[هنر اسلامی|هنرهای اسلامی]] بهطور اکید، غیر شمایلی<ref group="پانویس">aniconic</ref> بوده و مسلمانان از به تصویر کشیدن خداوند و محمد، منع شدهاند. اما این بدان معنا نیست که محمد در هنرهای اسلامی به اشکال دیگری حضور ندارد، اسامی او، به خصوص نام «محمد»، به صورت [[خوشنویسی اسلامی|خوشنویسی]] در همهجای دنیای اسلام و بهخصوص در مساجد باشکوه [[امپراتوری عثمانی]]، بهچشم میخورد. همچنین [[نگارگری ایرانی|مینیاتورهای]] پارسی، [[مردمان ترک|ترک]]ی و [[مغول]]ی بسیاری با
=== در دین اسلام ===
|