جنایت خیابان گاندی: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
ابرابزار
جز زیباسازی مطلب
برچسب: ویرایش مبدأ ۲۰۱۷
خط ۱:
'''بزه خیابان گاندی''' یا '''ماجرای شاهرخ و سمیه''' [[بزه|بزهی]] [[عشق|عشقی]] بود که در [[بعد از ظهر]] چهارشنبه ۱۲ [[دی]] سال ۱۳۷۵ توسط دو [[نوجوانی|نوجوان]] ۱۶ ساله به نام‌های «شاهرخ وثوق» و «سمیه شهبازی‌نیا» در خانهٔ ویلایی [[خیابان گاندی]]، کوچه ۲۳ رخ داد. اما به دلایلی از جمله تعطیلی روز جمعه، تا روز ۱۵ دی ماه (روز دفن اجساد مقتولان) گزارشی از آن در هیچ‌یک از نشریات به چاپ نرسید.<ref name="hamshahritraining.ir">{{یادکرد وب|نویسنده=تژا میرفخرایی|کد زبان=fa|تاریخ=۶ تیر ۱۳۸۸|وبگاه=مرکز آموزش و پژوهش همشهری|نشانی=http://hamshahritraining.ir/news-2833.aspx|عنوان=اسطوره‌سازی رسانه‌ای|ناشر=مرکز آموزش و پژوهش‌های مؤسسهٔ همشهری}}</ref>
 
این بزه به علت سن پایین قاتلان، موضوع و خانوادگی بودن آن و بُهت افکار عمومی از چگونگی و چرایی آن شهرت یافت. در این بزه،حادثه، برادر ۸ ساله و خواهر ۱۳ سالهٔ<ref>{{یادکرد وب|نویسنده=|کد زبان=fa|تاریخ=۱۳ شهریور ۱۳۹۵|وبگاه=خبرگزاری دانشجویان ایران|نشانی=http://isna.ir/news/95061308167/شاهرخ-و-سمیه-را-یادتان-هست|عنوان= «شاهرخ» و «سمیه» را یادتان هست؟|ناشر=ایسنا}}</ref> سمیه به نام‌های «محمدرضا» و «سپیده» در طبقهٔ دوم منزل پدری سمیه در خیابان گاندی، توسط وی و شاهرخ، به وسیلهٔ «[[خفه کردن]] با دست»، «آمپول هوا» (بنا بر ادعای شاهرخ و سمیه که گویا از سوی پزشکی قانونی تأیید نشد) و در نهایت «خفه کردن در [[وان (حمام)|وان حمام]]» کشته شدند.<ref>{{یادکرد وب|نویسنده=|کد زبان=fa|تاریخ=۵ اسفند ۱۳۷۵|وبگاه=همشهری آنلاین|نشانی=http://www.hamshahrionline.ir/hamnews/1375/751205/ejtem8.htm|عنوان=عشق و نفرت|ناشر=}}</ref> مادر سمیه نیز هدف این بزه قرار داشت که به علت ناکام ماندن اقدام قاتلان، بزه افشا شد.<ref>{{یادکرد وب|نویسنده=|کد زبان=fa|تاریخ=۱۱ آبان ۱۳۷۶|وبگاه=|نشانی=http://www.hamshahrionline.ir/HAMNEWS/1376/760811/havad60.htm|زبان=فارسی|عنوان=۲۲ سال زندان برای شاهرخ و سمیه|ناشر=روزنامه همشهری|تاریخ بازدید=۲۶ بهمن ۱۳۸۷}}</ref><ref>{{یادکرد وب|نویسنده=|کد زبان=fa|تاریخ=۱۶ دی ۱۳۷۵|وبگاه=همشهری آنلاین|نشانی=http://www.hamshahrionline.ir/hamnews/1375/751016/havad87.htm|عنوان=قتل در خیابان گاندی تهران|ناشر=روزنامه همشهری}}</ref>
 
شاهرخ و سمیه اعتراف کردند که تحت تأثیر یک فیلم خارجی (احتمالاً فیلم [[قاتلین بالفطره]]) قرار گرفته‌اند.<ref>{{یادکرد وب|نویسنده=|کد زبان=fa|تاریخ=|وبگاه=همشهری آنلاین|نشانی=http://www.hamshahrimags.com/NSite/FullStory/News/?Id=2050|عنوان=میهمانی بی پایان فرهنگ|ناشر=}}</ref> همچنین بنا بر برخی اظهار نظرها شاهرخ و سمیه گفتند که تحت تأثیر [[موسیقی هوی متال]] و یک زندگی [[رپ|رپ‌گونه]] تن به چنین بزهی دادند. این مطلب در مصاحبهٔ کارشناسان مرکز آموزش و پژوهش زندان‌ها با سمیه و شاهرخ توسط سمیه تکذیب شد.<ref name=":0">{{یادکرد وب|نویسنده=تژا میرفخرایی|کد زبان=fa|تاریخ=۱۷ شهریور ۱۳۸۸|وبگاه=مرکز آموزش و پژوهش همشهری|نشانی=http://www.hamshahritraining.ir/news-2888.aspx|عنوان=مجرم، قربانی است یا جانی؟|ناشر=}}</ref>
خط ۱۱:
 
== چگونگی رخداد بزه ==
شاهرخ شب پیش از بزهحادثه تا صبح در اتاق سمیه حضور داشته و صبح روز بزه،حادثه، سمیه نقشهٔ قتل را طراحی می‌کند. شاهرخ که تصمیم سمیه را جدی نمی‌داند به‌طور لفظی با آن موافقت می‌کند. آن روز صبح، سمیه و شاهرخ به تعلیم [[رانندگی]] می‌روند و سمیه پیش از بازگشت به خانه، دو جفت دستکش از [[داروخانه]] می‌خرد و پس از آن برای خوردن [[ناهار]] به خانه بر می‌گردند.
 
بعد از ظهر مادر سمیه به همراه دختر کوچک خانواده (سِوین) از خانه خارج می‌شوند تا به آرایشگاه بروند. پس از خروج مادر، سمیه که به همراه شاهرخ در طبقهٔ دوم ساختمان حضور داشته خواهرش سپیده (مقتول اول) را به طبقهٔ دوم فرا می‌خواند. وقتی سپیده به طبقهٔ دوم می‌آید، شاهرخ دستش را به دور گردن سپیده می‌اندازد و در نتیجهٔ فشار [[گردن]]، سپیده بی‌حال می‌شود. (بر پایه ادعای شاهرخ پس از اینکه وی دستش را به دور گردن سپیده می‌اندازد سمیه به سپیده آمپول هوا می‌زند که به خاطر آمپول هوا بوده که سپیده بی حال روی زمین می‌افتد). پس از آن با کمک هم، پیکر نیمه‌جان سپیده را به حمام می‌برند و بعد سمیه گردن وی را درون وان حمام قرار می‌دهد و پس از اطمینان از مرگ وی، جسد سپیده را محکم به کف حمام می‌کوبد. سپس به کمک شاهرخ جسد وی را به داخل اتاق می‌برند. (گویا در مدتی که شاهرخ و سمیه مشغول کشتن سپیده بودند، محمدرضا (مقتول دوم) برای بازی با سپیده به طبقهٔ دوم می‌آید اما سمیه به بهانه‌ای، وی را به طبقه پایین می‌فرستد).
خط ۱۹:
پس از کشتن بچه‌ها شاهرخ و سمیه لامپ طبقهٔ دوم را خاموش می‌کنند تا موقعی که مادر سمیه به خانه بازمی‌گردد او را نیز به طبقهٔ دوم کشانده و به قتل برسانند. دقایقی بعد مادر سمیه به همراه سوین به خانه بازمی‌گردند. سمیه از وی می‌خواهد که به طبقهٔ دوم آمده ولی سوین را با خود نیاورد.
 
هنگامی‌که مادر سمیه به طبقهٔ دوم می‌رود سمیه در تاریکی وی را صدا می‌زند و نزد خود فرا می‌خواند. مادر جلو رفته و در این هنگام سمیه با حالتی عجیب به وی می‌گوید که از «تو متنفرم» و شروع به اهانت کردن به مادر می‌کند. مادر، وحشت زده لامپ را روشن می‌کند و شاهرخ که تا آن زمان پشت ستون سالن پنهان شده بود گردن مادر سمیه را گرفته و با چنگال دسته قهوه‌ای دو ضربه به وی وارد می‌کند. بعد هر دو شروع به کتک زدن مادر می‌کنند. مادر با التماس از آنها می‌خواهد که وی را نَکُشَند و قسم یاد می‌کند که در این صورت حقیقت را پنهان نموده و به کسی چیزی نمی‌گوید. در این هنگام سوین در طبقهٔ پایین شروع به جیغ زدن می‌کند و سمیه برای بالا آوردن وی به طبقهٔ پایین می‌رود. پس از پایین رفتن سمیه، شاهرخ پریشان و مضطرب چاقو را به دست مادر سمیه داده و به گریه می‌افتد و به وی می‌گوید که بچه‌ها را کشته‌اند. مادر سمیه بلافاصله به داخل کوچه فرار کرده و شروع به داد و فریاد نموده و از همسایه‌ها کمک می‌خواهد و در ابتدا به خاطر قسمی که خورده‌است (بنا بر ادعای پدر سمیه) یا به خاطر اینکه همسایه‌ها و فامیل‌هایشان شاهرخ و سمیه را تکه‌تکه نکنند (بنا بر ادعای خودش) به دیگران اظهار می‌کند که دزد به خانهٔ آنها دستبرد زده و فرزندانش را کشته‌است. در نهایت با حضور [[پلیس]]، واقعیت بزه افشا شده و سمیه و شاهرخ بازداشت می‌شوند.<ref>روزنامهٔ ایران٬سال سوم-شمارهٔ ٬۵۹۰سه شنبه ۱۶ بهمن ماه ۱۳۷۵–۲۵ رمضان ۱۴۱۷–۴ فوریهٔ ۱۹۹۷-صفحهٔ ۱۴</ref><ref>روزنامهٔ ایران٬سال سوم-شمارهٔ ٬۵۹۱چهارشنبه ۱۷ بهمن ماه ۱۳۷۵–۲۶ رمضان ۱۴۱۷–۵ فوریهٔ ۱۹۹۷-صفحهٔ ۱۴</ref>
 
== پانویس ==