تأملی درباره ایران: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
خط ۳۸:
[[مبانی نظریهٔ مشروطه‌خواهی (کتاب)|مبانی نظریهٔ مشروطه‌خواهی]] موضوع سومین جلد تاملی درباره ایران که در آن تلاش و جدال ها برای گذار از حکومت خودکامه به دولت ملی تحت لوای قانون مشروطیت، که مشارکت شهروندان را در قدرت سیاسی را ممکن میکرد را تبیین میکند. طباطبایی نشان میدهد که چگونه اندک هواداران اهل شریعت همچون [[محمد حسین نائینی]] با نظریه منطقه فراغ شرع توانسته اند تاثیر عظیمی در در بنیان نظری مشروطه بگذارند. در واقع، در جریان مشروطیت، با وارد شدن علمای مشروطه خواه و حقوقدانان آشنا به مبانی سنت، تحولی در فهم ناحیه مهمی از سنت، فقه، ایجاد شد.
 
از نظر طباطبایی، اما مشروطه نتوانست به طور کامل موفق شود، زیرا برداشت طرفداران نظام سنت قدمایی، مبتنی بر دستاوردهای جدال قدیم و جدید، آنگونه که در غرب اتفاق افتاد، نبود. از این رو تحول در نظام سنت قدمایی با تکیه بر مبانی اندیشه جدید مورد تفسیر قرار نگرفت و مفاهیم نوآیین در اندیشه بوجود نیامد. طباطبایی نتیجه میگیرد که پیامد این عدم جدال، چیزی جز ایدهآگاهی ئولوژیکیکاذب برآمده از ایدئولوژیکی کردن تاریخ و دین نبوده است. در واقع در نظر او اگر نظام سنت قدمایی را نتوان از درون با الزامات اندیشه و منطق مناسبات جدید سازگار کرد، هر گزینشی از عناصر نظام سنت و تجدید آن عناصر، جز در منطق ایدئولوژی قابل بازیافت و دریافت نخواهد بود. پیامد این ایدئولوژیکی کردن تاریخ و دین را میتوان در این امر دید که در حالیکه به دنبال پیروزی مشروطیت، رویکردی اجتهادی بر حقوقدانان و اهل شریعت حاکم بود، اما اهل ایدئولوژینظر و سنت مداراندر دهه چهل و پنچاه تبدیل به اهل ایدئولوژی و سنت مداران شدند که جز مقلدانی که از مقلدان پیشین تقلید میکردند، نبودند. طباطبایی میگوید که این ایدئولوژیکی کردن دین و تاریخ توسط افرادی همچون [[جلال آل احمد،احمد]] و [[علی شریعتی]]، پیامدی جز فلج ذهنی ایرانیان نمیتوانست داشته باشد. زیرا این ایدئولوژی ها یا آگاهی های کاذب، پرده پنداری بر واقعیت تجدد در حال تکوین بودند که با پیروزی جنبش مشروطه خواهی در ایران برقرار شد و در نهایت به سدی در برابر اندیشه تجددخواهی تبدیل، و خیال اندیشی های ناشی از آن جانشینی برای منافع ملی و حکومت قانون در مشطروطیت شد. در واقع در نظر او ایدئولوژی های سیاسی که همگی نسبتی با قدرت دارند، بنیان آگاهی تاریخی را نابود میکنند. به همین دلیل است که اهل ایدئولوژی حتی از مهم ترین حادثه در آگاهی ایرانی که مشروطه است، صرف نظر میکنند. طباطبایی بحث خود را در جلد سوم با تاملاتی درباره نقش تاریخ، تکوین آگاهی ملی در تاریخ و نسبت تاریخ با ایدئولوژی به پایان میبرد.
 
== مجلدات ==