ناس (سوره): تفاوت میان نسخه‌ها

[نسخهٔ بررسی‌شده][نسخهٔ بررسی‌شده]
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
اصلاح
خط ۳۵:
محتوای این سوره از جهاتی مشابه سورهٔ [[فلق]] است؛ چرا که هر دو سوره اشاره به پناه‌بردن به خدا از بدی‌ها و «شَرّ» دارند، با این تفاوت که سورهٔ فلق روی انواع «شر» تمرکز دارد و سوره ناس به «شر وسوسه‌گر نهانی» اشاره می‌کند.<ref>{{پک|مکارم شیرازی|۱۳۸۷|ک=تفسیر نمونه|ص=۵۰۳|رف=نمونه}}</ref>
 
این آیه به‌همراه دو آیه بعد از آن، به سه وجه پروردگاری (رَبوبیت)، حاکمیت (مالکیت) و خدایی ([[الوهیت]]) [[الله]] اشاره می‌کند.<ref name=":102">{{پک|مکارم شیرازی|۱۳۸۷|ک=تفسیر نمونه|ص=۵۰۶|رف=نمونه}}</ref><ref name=":112">{{پک|ابن کثیر|شمس‌الدین|۱۳۷۷|ک=تفسیر ابن کثیر|ج=۸|ص=۵۰۷|زبان=ar}}</ref>
== تفسیر ==
[[پرونده:Annas02.jpg|جایگزین=سورهٔ ناس به کتابت میرزا احمد نیریزی|بندانگشتی|قرآن اثرِ [[احمد نیریزی|میرزا احمد نیریزی]]؛ کتابت: ۱۱۱۷ ه‍. ق، اواخر [[هنر دوره صفوی|دورهٔ صفوی]]؛ نگاه‌داری‌شده در[[کاخ گلستان|کتابخانهٔ کاخ گلستان]]؛ معروف به قرآن آریامهری یا پهلوی. در این مصحف، سورهٔ ناس مکی دانسته شده‌است.]]
===سه آیه ابتدایی===
طبق تفاسیر شیعه، شامل [[تفسیر نمونه]]، [[تفسیر المیزان]] و [[تفسیر تبیان]]، در آیهٔ اول، به پناه‌بردن به خدا اشاره شده که در درجهٔ اول خطابی به محمد و سپس نسبت به تمام مردم است.<ref>{{پک|طباطبایی|۱۳۵۲|ک=تفسیر المیزان|ج=۲۰|ص=۳۹۵|زبان=ar}}</ref><ref>{{پک|مکارم شیرازی|۱۳۸۷|ک=تفسیر نمونه|ص=۵۰۳|رف=نمونه}}</ref><ref>{{پک|شیخ طوسی|ک=تفسیر تبیان|زبان=ar|ج=10|ص=435}}</ref> این آیه به‌همراه دو آیه بعد از آن، به سه وجه پروردگاری (رَبوبیت)، حاکمیت (مالکیت) و خدایی ([[الوهیت]]) [[الله]] اشاره می‌کند.<ref name=":102">{{پک|مکارم شیرازی|۱۳۸۷|ک=تفسیر نمونه|ص=۵۰۶|رف=نمونه}}</ref><ref name=":112">{{پک|ابن کثیر|شمس‌الدین|۱۳۷۷|ک=تفسیر ابن کثیر|ج=۸|ص=۵۰۷|زبان=ar}}</ref> ابتدای آیه اول، پناه بردن به «پروردگار مردم» مطرح شده‌است. در ''تفسیر نمونه'' آمده که منظور از این پناه‌بردن، تنها گفتن ذکری از روی زبان نیست؛ بلکه شخص باید در اعمالش هم پناه‌بردن به معبود را نشان دهد.<ref>{{پک|مکارم شیرازی|۱۳۸۷|ک=تفسیر نمونه|ص=۵۰۶|رف=نمونه}}</ref> در ''تفسیر المیزان'' چنین آمده که آمدن سه عبارت «رَبِّ النّاس»، «مَلِکِ النّاس» و «إلَهِ النّاس» در سوره، نشانه‌ای از پناهنده‌شدن انسان و تمایل او به موجود قدرتمند و توانا در هنگام ضعف و ناتوانی است. از بین این سه مورد، «إلَهِ النّاس» مستقیماً نیاز به یک معبود را مطرح می‌کند. همچنین آیه ۶ سوره [[زمر]]، آیه ۹ سوره [[مزمل]] و آیه ۵ سوره [[حدید]] هم به وجود این صفات در خداوند [[مسلمان]]ان، [[الله]]، اشاره دارند.<ref>{{پک|طباطبایی|۱۳۵۲|ک=تفسیر المیزان|ج=۲۰|ص=۳۹۵|زبان=ar}}</ref><ref name=":12">{{پک|طباطبایی|۱۳۵۲|ک=تفسیر المیزان|ج=۲۰|ص=۳۹۶|زبان=ar}}</ref> در آیه اول سوره [[تغابن]] هم عبارت «لَه المُلک» به فرمانروایی الله بر تمام موجودات اشاره دارد. آیه اول سوره (قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ ٱلنَّاسِ) در واقع دستوری به محمد، پیامبر اسلام، برای پناه‌بردن به الله است؛ از آن‌جا که بر اساس محتوای سوره ناس و آیاتی در دیگر سوره‌ها، [[الله]] پروردگار، پادشاه و معبود مردم است. در ''تفسیر المیزان'' آمده که ترتیب این سه آیه به دلیل نزدیکی هر یک از این صفات به ذات انسان دارای اهمیت است؛ این تفسیر همچنین اشاره کرده که نیامدن حرف «و» میان سه آیه و تکرار سه‌بارهٔ کلمهٔ «ناس» به دلیل امکان استقلال هر یک از سه صفت، و در پی آن، هر یک از سه آیه، است.<ref>{{پک|طباطبایی|۱۳۵۲|ک=تفسیر المیزان|ج=۲۰|ص=۳۹۶|زبان=ar}}</ref>
 
به گزارش [[فخر رازی]]، مفسر [[سنی]]، در [[جامع العلوم]]، آوردن چندبارهٔ «الناس» در این سوره تکرار نیست؛ بلکه هر بار به اشخاص متفاوتی اشاره دارد: النّاس اول به [[جنین|جنین‌ها]] اشاره دارد که تحت تربیت خدا هستند، النّاس دوم به کودکانی اشاره می‌کند که خدا آنان را نیرومند می‌کند، منظور از النّاس سوم جوانان بالغ است که خدا را عبادت می‌کنند و مقصود از النّاس چهارم، دانشمندان است که شیطان برای گمراه‌کردنشان نیازمند وسوسهٔ آنان است.<ref>{{پک|طبرسی|۱۳۵۹|ک=تفسیر مجمع‌البیان|جلد=۲۷|ص=۳۹۱–۳۹۲}}</ref>
 
=== وسواس خناس ===
[[راغب اصفهانی]]، [[لغت‌شناسی|لغت‌شناس]] و مفسر اهل سنت، در ''[[مفردات راغب|مُفْرَدات راغب]]'' دربارهٔ معنی واژه «[[وسواس]]» بیان کرده که معنی اصلی آن، صدای آهسته‌ای است که از به‌هم‌خوردن زینت‌آلات ایجاد می‌شود. بعد از این معنی، «وَسْواس» به هر زمزمه آهسته، و سپس به افکار بد و نامطلوب انسان، که شبیه زمزمه آهسته در گوش است، اطلاق شده‌است.<ref>{{پک|اصفهانی|۱۳۷۱|ک=مفردات الفاظ القرآن|زبان=ar|ص=۸۶۹}}</ref> در خصوص «خَنّاس» هم آمده که معنی جمع‌شدن و عقب‌رفتن می‌دهد. ارتباط این واژه با «وسواس» در مفهوم عقب‌نشینی شیاطین هنگام آمدن نام الله است.<ref>{{پک|اصفهانی|ک=مفردات الفاظ القرآن|۱۳۷۱|زبان=ar|ص=۳۰۰}}</ref>

تفسیر نمونه با درنظرگرفتن معنی این دو واژه، مفهوم آیه چهارم سوره را «بگو من از شرّ وسوسه‌گر شیطان‌صفتی که از نام خدا می‌گریزد و پنهان می‌گردد، به خدا پناه می‌برم» بیان کرده‌است. بر اساس معنی و مفهوم دو واژه، ترکیب «الوَسواسِ الخَنَّاس» به افکار نامطلوبی اشاره می‌کند که از «شَیاطین» سرچشمه گرفته و با آمیختن [[حق و باطل در ادیان|حق و باطل]]، قصد وسوسه انسان را داشته‌باشد.<ref name=":132">{{پک|مکارم شیرازی|۱۳۸۷|ک=تفسیر نمونه|ص=۵۰۸|رف=نمونه}}</ref> [[علی بن ابی‌طالب]] در خطبه ۵۰ ''[[نهج‌البلاغه]]'' به موضوع مشابهی اشاره می‌کند و می‌گوید: «پاره‌ای از حق و پاره‌ای از باطل فراهم شده و درهم‌آمیخته می‌شود؛ در این هنگام شیطان بر دوستانش مسلط می‌شود و آنان که لطف حق شاملشان شده نجات می‌یابند.»{{یاد|وَلکِنْ یُؤْخَذُ مِنْ هذا ضِغْثٌ، وَ مِنْ هذا ضِغْثٌ فَیُمْزَجانِ، فَهُنالِکَ یَسْتَوْلِی الشَّیْطانُ عَلی اَوْلِیائِهِ، وَ یَنْجُو الَّذینَ سَبَقَتْ لَهُمْ مِنَ اللّهِ الْحُسْنی.}}<ref>{{پک|مکارم شیرازی|۱۳۸۷|ک=تفسیر نمونه|ص=۵۰۸|رف=نمونه}}</ref><ref>{{پک|سید رضی|ک=نهج‌البلاغه|ف=خطبه ۵۰|زبان=ar}}</ref>
 
=== وسوسه‌گران ===
سطر ۴۸ ⟵ ۵۲:
 
== روایات مربوط ==
در ''[[تفسیر ابن کثیر|تفسیر القرآن العَظیم]]'' اثر [[اسماعیل بن کثیر|ابن کثیر]]، محدث [[سنی]] [[سلفیاهل حدیث]]، آمده که [[صفیه دختر حیی بن اخطب|صَفیَّه دختر حُیَّی بن اخطب]] شبی برای دیدار با پیامبر اسلام به مسجد رفته و پیامبر در راه بازگشت به خانه، او را همراهی کرده‌است. در راه، دو مرد مسلمان [[انصار]]<nowiki/>ی از کنار آن‌ها گذشته و به پیامبر سلام می‌کنند و سپس وی به آن دو هشدار داده و اعلام می‌کند که همراهش صفیه است. با تأیید دو مرد، محمد ادامه می‌دهد: «همانا شیطان در وجود پسر آدم مانند خون جریان دارد و من از آن ترسیدم که وسوسه‌ای در دل‌های شما بیفکند.» این روایت، اشاره‌ای به آیهٔ پنجم این سوره دارد.<ref>{{پک|ابن کثیر|شمس‌الدین|۱۳۷۷|ک=تفسیر ابن کثیر|ج=۸|ص=۵۰۷|زبان=ar}}</ref>
 
ابن کثیر گزارش داده‌است که [[سعید بن جبیر|سعید بن جُبَیر]] به نقل از [[عبدالله بن عباس]] گفته‌است: «شیطان در قلب پسر آدم نشسته‌است؛ پس هرگاه او حواس‌پرت و غافل شود وسوسه کرده و هرگاه خدا را یاد کند پنهان می‌شود.»<ref>{{پک|ابن کثیر|شمس‌الدین|۱۳۷۷|ک=تفسیر ابن کثیر|ج=۸|ص=۵۰۸|زبان=ar}}</ref>
 
=== فضیلت قرائت ===
به‌گزارش طبرسی، محدث [[شیعه]]، در ''[[تفسیر مجمع‌البیان]]''، در یکی از احادیث اسلامی آمده که محمد «شدیداً بیمار شد، «[[جبرئیل|جَبرَئیل]]» و «[[میکائیل]]» نزد او آمدند، جبرئیل نزد سر پیامبر نشست و میکائیل نزد پای او، جبرئیل سوره فلق را تلاوت کرد، و پیغمبر را با آن در پناه خدا قرار داد، و میکائیل سوره «قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاس» را.»<ref>{{پک|طبرسی|۱۳۵۹|ک=تفسیر مجمع‌البیان|جلد=۲۷|ص=۳۸۷}}</ref><ref name=":42">{{پک|طبرسی|۱۳۵۹|ک=تفسیر مجمع‌البیان|جلد=۲۷|ص=۳۷۸}}</ref>
 
در روایت دیگری که در ''تفسیر مجمع‌البیان'' از [[محمد باقر]] نقل شده، آمده «هر کسی که در [[نماز وتر|نماز وِتْر]] «معوذتین» و «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَد» را بخواند، به او گفته می‌شود: ای بندهٔ خدا! بشارت باد بر تو که خداوند نماز وتر تو را قبول کرده!»<ref>{{پک|طبرسی|۱۳۵۹|ک=تفسیر مجمع‌البیان|جلد=۲۷|ص=۳۷۸}}</ref>
سطر ۶۲ ⟵ ۶۶:
 
== اختلاف بر سر حضور در قرآن ==
آمدهروایت شده که [[عبدالله بن مسعود]] در مصحف خود از آوردن سوره‌های معوذتین و [[فاتحه (سوره)|فاتحه]] امتناع کرده و آن‌ها را جزء قرآن به‌حساب نیاورده<ref>{{پک|فخر رازی|1378|ک=تفسیر کبیر|ج=1|ص=190|زبان=ar}}</ref><ref name=":32">{{پک|دینوری|۱۳۸۴|ص=۱۳۸|زبان=fa|ک=ترجمهٔ تأویل مشکل القرآن}}</ref><ref name=":72">{{پک|سیوطی|۱۳۶۳|ک=الدر المنثور|ج=۶|ص=۴۱۶|زبان=ar}}</ref> و در این خصوص گفته‌است: «چرا چیزی که در کتاب خدا نیست را به آن می‌افزایید؟» وی اعتقاد داشت که این دو سوره نه به‌عنوان بخشی از قرآن، بلکه به‌عنوان وسیله‌ای برای [[حرز|حِرز]] پیامبر نازل شده‌اند.<ref>{{پک|دینوری|۱۳۸۴|ص=۱۳۸|زبان=fa|ک=ترجمهٔ تأویل مشکل القرآن}}</ref> در ''الدر المنثور'' گفته شده که وی از خواندن این دو سوره به‌عنوان بخشی از قرآن هم امتناع کرده‌است.<ref>{{پک|سیوطی|۱۳۶۳|ک=الدر المنثور|ج=۶|ص=۴۱۶|زبان=ar}}</ref> در کتب مختلف اسلامی، نقدهایی به این ادعا وارد شده‌است. در ''الدر المنثور''، اثر سیوطی مفسر اهل سنت، به نقل از [[معاذ بن جبل]]، یکی از [[صحابه]]ٔ محمد، گفته شده که وی خواندن این سوره توسط پیامبر اسلام در نماز را شنیده‌است.<ref>{{پک|سیوطی|۱۳۶۳|ک=الدر المنثور|ج=۶|ص=۴۱۴|زبان=ar}}</ref> در تفسیر ''المیزان'' آمده که هنگامی که از [[محمد باقر]] دربارهٔ دلیل حذف این سوره‌ها توسط ابن مسعود پرسیده‌اند، وی به نقل از [[سجاد|پدرش]] این کار را نظر شخصی ابن مسعود دانسته و این دو سوره را جزئی از قرآن به‌شمار آورده‌است.<ref>{{پک|طباطبایی|۱۳۵۲|ک=تفسیر المیزان|ج=20|زبان=ar|ص=394}}</ref>
 
== در فرهنگ اسلامی ==