پادشاهی ماد: تفاوت میان نسخهها
[نسخهٔ بررسینشده] | [نسخهٔ بررسینشده] |
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
جز تمیزکاری یادکردها (وظیفه ۱۹) |
جز تمیزکاری پانویسهای کوتاه (وظیفه ۲۱) |
||
خط ۸۹:
مطابق منابع کهن آشوری و یونانی و ایرانی در مجموع معلوم میگردد که شش طایفهٔ تشکیلدهندهٔ [[اتحادیه قبایل ماد|اتحاد مادها]] عبارت بودند از [[بوسیان]]، [[ستروخاتیان]]، [[بودیان]] [[آریزانتیان]] و [[مغ|مغها]] و سرانجام [[پارتاکن|پارتاکانیان]].<ref>{{harvcolnbfa|دیاکونوف|۱۳۸۶|p=۱۷۹–۱۹۰}}</ref> مطابق منابع یونانی، در سرزمین کمنداندازان [[ساگارتی]] (زاکروتی، ساگرتی) مادیهای ساگارتی میزیستهاند که شکل بابلی - یونانی شدهً نام خود یعنی زاگروس (زاکروتی، ساگرتی) را به کوهستان غرب فلات ایران دادهاند. نام همین طوایف است که در اتحاد طوایف پارس نیز موجود است و خط پیوند خونی طوایف ماد و [[پارس]] منجمله از منشأ همین طایفه ساگارتیها (زاکروتی، ساگرتی) است.<ref>{{harvcolnbfa|دیاکونوف|۱۳۸۶|ک=تاریخ ماد|p=}}</ref>
آنچه از متون آشوری برمیآید، آن است که مادها از سدهٔ نهم تا هفتم پیش از میلاد نتوانسته بودند چنان پیشرفتی بیابند که سبب همگرایی و اتحاد و سازمانیافتگی قبایل و طوایف پراکندهٔ ماد بر محور یک رهبر و فرمانروای برتر و واحد که بتوان وی را پادشاه کل سرزمینهای مادنشین نامید شده باشند.<ref>{{harvcolnbfa|بریان|۱۳۷۸|ک=تاریخ امپراتوری هخامنشیان|p=۹۴}}</ref> پادشاهان آشور در ضمن لشکرکشیهای پرشمار خود به قلمرو سکونت مادها، همواره با شمار فراوانی از «شاهان محلی» روبهرو بودهاند و نه یک پادشاه واحد حاکم بر کل سرزمینهای مادنشین.<ref>{{harvcolnbfa|کمرون|۱۳۶۵|ک=ایران در سپیدهدم تاریخ|p=۱۲۴}}</ref> بعدها، در سدههای نهم و هشتم پیش از میلاد، قدرت مادها تا حدی زیادی افزایش یافت و نقش آنها برجسته شد و سرانجام در سدهٔ هفتم پیش از میلاد، سرتاسر غرب ایران و برخی از مناطق نزدیک آن به مادها تعلق یافت؛ بنابراین، مرزهای ماد در طول چند صد سال، بهتدریج و رفتهرفته تغییر کرد؛ با این حال، گسترهٔ جغرافیایی دقیق ماد برای ما ناشناخته باقی ماندهاست.<ref
== گاهنگاری تاریخ سیاسی ==
دوران پادشاهی [[شاهان ماد]] و مدت پادشاهی آنها و نیز ترتیبشان مورد مناقشه است. بهگفتهٔ [[هرودوت]]، سلسلهٔ مادها شامل چهار شاه بود که به یک خانواده تعلق داشتند و به مدت ۱۵۰ سال فرمانروایی کردند. بهقضاوت هرودوت، شاهان ماد به ترتیبِ سالهای زیر فرمانروایی کردند:<ref dir=ltr
{| class="wikitable"
!شاه
خط ۱۱۴:
|حدود ۵۸۵ تا ۵۵۰ پیش از میلاد
|}
بنا بر ادعای هرودوت که میگوید سلطهٔ سکاها بر ماد تا پیش از سقوط نینوا در سال ۶۱۲ پیش از میلاد، حدود بیستوهشت سال به طول انجامید؛ پژوهشگران آغاز گاهنگاری مادها را تا سال ۷۲۸ پیش از میلاد به عقب میبردند. این کار به آنها اجازه میدهد تا [[فرورتیش]]، دومین شاه ماد را با [[خشتریته|کشتریتی]]، رهبر شورش مادها علیه آشوریان در سال ۶۷۲ پیش از میلاد تطبیق دهند و آنها را یکی بدانند. این تطبیق براساس عبارتی در [[سنگنوشته بیستون|سنگنوشتهٔ بیستون]] است که مدعی تاجوتخت ماد، فرورتیش نامیده میشود. این فرورتیش در سال ۵۲۲–۵۲۱ پیش از میلاد علیه [[داریوش یکم]] هخامنشی شورید و ادعا کرد که خشَثریه (هَشَتریتی در نسخهٔ بابلی سنگنوشتهٔ بیستون) «از تخمهٔ [[هووخشتره]]» است. بر اساس این، [[جورج کامرون]] نتیجه گرفت که «کشتریتی» نام شاهانهٔ فرورتیش بود که ممکن است پدر هووخشتره باشد.<ref>{{پک|کامرون|۱۳۶۵|ک=ایران در سپیدهدم تاریخ|صفحه=۱۳۵}}</ref> [[ایگور دیاکونوف|دیاکونوف]] نیز به همین ترتیب عقیده دارد که خشثریه (کشتریتی) احتمالاً همان کسی باشد که هرودوت او را فرورتیش، پسر [[دیاکو]] نامیدهاست.<ref>{{پک|دیاکونوف|۱۳۹۰|ک=ماد|صفحه=۱۳۸–۱۳۹}}</ref> دیگر تاریخنگاران نیز موافقند که خشثریه (نه فرورتیش) نامی شاهانه بودهاست زیرا کسی که نامی شاهانه دارد، به نام شاهانهٔ دیگری نیاز ندارد. با این حال، برخی از پژوهشگران تمایل دارند که تطبیق فرورتیش پسر دیاکو با کشتریتی را رد کنند یا در مورد در نظر گرفتن آن شک دارند. افزون بر این، این نکته که چرا فرورتیش میبایست نام شاهانهٔ خشثریه را بر خود بگذارد، همچنان حلنشدنی باقی ماندهاست.<ref
اگر آغاز پادشاهی دیاکو را تا سال ۷۲۸ پیش از میلاد عقب ببریم، سپس از این طریق میتوانیم گاهنگاری قطعی و کاملی از این سلسله ارائه دهیم:
خط ۱۳۸:
|۵۸۵ تا ۵۵۰ پیش از میلاد
|}
این گاهنگاری پس از آنکه [[رنه لابا]] در تعدادی از نسخههای ''[[تاریخ هرودوت]]''، ۲۸ سال سلطهٔ سکاها در دوران فرمانروایی هووخشتره را نشان داد، توسط پژوهشگران رد شد و در نتیجه از نظر ترتیب تاریخی، فرورتیش نمیتواند همان کشتریتی که منابع آشوری از آن یاد میکنند باشد. [[ادوین گرانتوسکی]] معتقد است که این مشکل را میتوان با استفاده از منابع میخی حل کرد، که شورش مادیها علیه آشور را در حدود سال ۶۷۲ پیش از میلاد و پایان حکومت مادها را در ۵۵۰ پیش از میلاد تاریخگذاری کرد. او گاهنگاری زیر را پیشنهاد میدهد:<ref
{| class="wikitable"
!شاه
خط ۱۵۸:
|حدود ۵۸۴ تا ۵۵۰ پیش از میلاد
|}
بنابراین، به گفتهٔ گرانتوسکی دودمان مادها بهمدت حدود ۱۲۰ سال پا بر جا بود؛ دیاکو استیلا و فرمانروایی آشوریها را برانداخت و سلسلهٔ ماد را بنیان نهاد. فرورتیش پارسها را تحت انقیاد درآورد. هنگامی که هووخشتره ارتش آشوریها را در سال ۶۱۲ پیش از میلاد شکست داد، مادها تسلط بر آسیای علیا را آغاز کردند و این تسلط بهمدت حدود ۶۲ سال ادامه داشت. همانطور که [[سکاها]] بر ماد و دیگر سرزمینها تسلط داشتند، گفتهٔ هرودوت ویژگی افسانهای دارد و قابل اعتماد نیست، چرا که با تاریخ واقعی مادها و دیگر کشورهای شرق نزدیک باستان در سدهٔ هفتم پیش از میلاد سازگاری ندارد.<ref
بر اساس دیگر گزارشهای هرودوت، مادها به مدت ۱۲۸ سال بر تمام آسیای علیا سلطه داشتند. در این صورت، از آنجایی که سلسلهٔ مادها تا سال ۵۵۰ پیش از میلاد پا بر جا بود، آغاز حکومت آنها نیز میبایست در سال ۶۷۸ پیش از میلاد تاریخگذاری شود که این تاریخ، تنها چند سال پیش از شورش آنها علیه آشور است. رابرت درو توجه کردهاست که رقم ذکرشدهٔ هرودت قابل اعتماد نیست، چرا که بر اساس گفتهٔ خود هرودوت، هووخشتره فرزند فرورتیش بود که در آسیای علیا تا شرق رود هالیس ([[قزلایرماق]] کنونی در [[آسیای صغیر]]) را تصرف کردهبود. این اتفاق نمیتوانست زودتر از سال ۶۲۵ پیش از میلاد روی دادهباشد. اما ممکن است که بتوان تناقض آشکار بین این دو گزارش هرودوت را با یکدیگر تطبیق داد.<ref
همانطور که پیشتر [[جورج راولینسون]] نیز مشاهدهکرد، ممکن است که هرودوت، دو رقم ۲۲ و ۵۳ سال را پیشوپس ذکر کردهباشد زیرا که منابع روایتهای او بهترتیب دیاکو و فرورتیش را چنین مشخص کردهبودند. راولینسون چنین مطرح کردهاست که فرورتیش بهمدت ۵۳ سال و دیاکو بهمدت ۲۲ سال فرمانروایی کردهاند. با این تغییر در جدول نخست، بالا، تاریخ ۶۷۸ تا ۶۲۵ پیش از میلاد را برای فرمانروایی فرورتیش بهدست میآوریم؛ بنابراین، بر اساس پیشنهاد راولینسون، مجموع پادشاهی سه شاه ماد پس از دیاکو (۵۳+۴۰+۳۵) میتواند همان ۱۲۸ سالی باشد که هرودوت در کتابش (۱٫۱۳۰) گفتهبود. فرورتیش سلطهٔ آشوریان را برانداخت و چنانکه هرودوت میگوید، به قبایل پارسی حمله بُرد و سپس مطیعکردن همهٔ آسیا را یکی پس از دیگری آغاز کرد. نتایج کاوشهای باستانشناسی گروه آلمانی در [[بسطام]] که در شمال [[ارومیه]] قرار دارد، به ما اجازه میدهد تا چنین فرض کنیم که مادها حتی پس از اینکه قبایل پارسی را مطیع کردند، به [[اورارتو]] یورش بردند؛ بنابراین، [[نقطهٔ آغاز]] دوران برتری ۱۲۸ سالهٔ مادها احتمالاً با جلوس کشتریتی/فرورتیش بود که فرمانرواییاش را چند سالی پیش از شورش موفقیتآمیز ماد علیه آشوریها آغاز کرد و به مدت ۵۳ سال فرمانروایی کرد. دربارهٔ دیاکو، پدر فرورتیش او تنها یکی از رؤسای ماد بود که تحکیم اتحاد قبایل مادی را آغاز کرد. ممکن است که او فقط اسماً بنیانگذار خانوادهٔ شاهی ماد بودهباشد. بر اساس پیشنهاد دیاکونوف، هرودوت رویدادها را بیش از حد ساده میانگاشت و فعالیتهای چندین نسل از سران ماد را به دیاکو واگذار کرد و بنیانگذاری پادشاهی ماد را به او نسبت داد. دربارهٔ دیگر پادشاهان ماد نیز، هووخشتره در ائتلاف با بابلیها توانست آشور را فتح کند و حاکمیت خود را بر آسیا فراتر از رود هالیس برقرار کند. [[ایشتوویگو]] نیز آخرین شاه دودمان مادها بود؛ بنابراین، فرمانروایی پادشاهان ماد را میتوان به شرح زیر ارائه داد:<ref
{| class="wikitable"
!شاه
خط ۱۸۷:
== دیاکو ==
{{اصلی|دیاکو}}
[[دیاکو]] یا دیااُکو بنیانگذار و نخستین شاه مادها بود. نام او در منابع گوناگون، به صورتهای مختلفی ذکر شدهاست؛ [[هرودوت]] تاریخنگار [[یونان|یونانی]] نام وی را به صورت دِیوکِس (''Δηιόκης'') ضبط کردهاست. در متون [[زبان آشوری|آشوری]] از وی به نام ''Da-a-a-uk-ku'' یاد شده و در [[زبان عیلامی|عیلامی]] به صورت ''Da-a-(hi-)(ú-)uk-ka'' آمدهاست.<ref dir=ltr
=== دوران حکومت ===
دوران حکومت دیاکو مورد اختلاف مورخین است. هرودوت میگوید که دیاکو مدت ۵۳ سال حکومت کردهاست؛ پژوهشگران از روی گزارش هرودوت به این نتیجه رسیدهاند که دیاکو مؤسس [[خاندان سلطنتی]] ماد و همچنین نخستین پادشاه ماد بوده که از آشوریان استقلال کسب کردهاست. اما باید بر این نکته تأکید شود که گزارش هرودوت آمیزهای از افسانههای یونانی و شرقی است و از نظر تاریخی قابل اطمینان نیست. همچنین فرض بر این است که پادشاه مادی که گزارشهای هرودوت حول و حوش او میچرخد، همان دیاکو پسر فرورتیش باشد، در نتیجه ممکن نیست که تاریخ دقیق دورهٔ حکمرانی او را مشخص کرد اما میتوان گفت که احتمالاً اکثر نیمهٔ اول سدهٔ هفتم پیش از میلاد را در برمیگرفتهاست.<ref
در منابع آشوری در سال ۶۷۴ پیش از میلاد از اقدامات شخصی به نام کشتریته یاد میشود که برخی از محققان وی را همان [[فرورتیش]] دانستهاند. بر این اساس میتوان سال ۶۷۴ پیش از میلاد را به عنوان پایان پادشاهی دیاکو در نظر گرفت و با احتساب حکومت پنجاهوسه سالهٔ وی، آغاز دوران پادشاهی دیاکو باید در حدود سال ۷۲۸ پیش از میلاد بوده باشد.<ref>{{پک|زرینکوب|۱۳۶۸|ک=تاریخ مردم ایران|ص=۸۹}}</ref> جورج اسمیت پیشتر در سال [[۱۸۶۹ (میلادی)|۱۸۶۹]] متوجه شد که در متون نئوآشوری در دورهٔ سلطنت [[سارگون دوم]] (۷۲۱ تا ۷۰۵ پیش از میلاد) چندین بار از شخصی به نام دیاکو یاد شدهاست.<ref
=== تشکیل پادشاهی ماد ===
[[پرونده:Ecbatane - general view.jpg|بندانگشتی|250x250پیکسل|تصویری از تپهٔ باستانی [[هگمتانه]]، [[همدان]].]]
دیاکو در یک دورهٔ بیقانونی در ماد، تلاش کرد تا عدالت را در دهکدهٔ خود اجرا کند و اعتبار و حسن شهرتی را به عنوان یک قاضی بیطرف بدست آورد به این ترتیب حوزهٔ فعالیت او گسترش یافت و مردم روستاهای دیگر نیز به وی مراجعه میکردند تا اینکه سرانجام او اعلام کرد درخواستهای مردم زیاد است و این جایگاه برای وی دردسرساز و دشوار است و حاضر به ادامهٔ کار نیست. در پی این کنارهگیری، دزدی و اغتشاش فزونی یافت و مادها گرد هم آمدند و وی را برای حل و فصل اختلافات بهعنوان پادشاه برگزیدند.<ref
دیاکو احتمالاً به تقلید از آشوریان مراسمی برای بار ترتیب داد؛ هرودوت مینویسد که دیاکو در کاخ خود میماند و تماسش از طریق فرستادن و دریافت پیام به بیرون بود و هیچکس نمیتوانست با پادشاه تماس مستقیمی داشته باشد و دادخواستها و پیامها تنها از طریق پیامگزاران صورت میگرفت که این محدودیت برای ایجاد نوعی حس ترس و احترام در میان مردم بود.<ref>{{پک|هوار|۱۳۶۳|ک=ایران و تمدن ایرانی|ص=۳۰}}</ref> همچنین، خندیدن و [[آب دهان]] انداختن در حضور پادشاه ممنوع بود.<ref>{{پک|خالقی
دیاکونوف معتقد است دیاکو نمیتوانست پادشاه سراسر ماد باشد و حتی حاکم یک منطقهٔ بزرگ نیز نبود و تنها یکی از فرمانروایان کوچک و متعدد مادی بود ولی درخشش تاریخ اخلاف بر سیمای او پرتو افکنده و سبب شهرت او در تاریخ شد. دیاکو در آغاز کار به عملی سنجیده دست زده و دولت ضعیف و کوچک و تازهٔ خود را تحت حمایت ماننا که در آن زمان قدرت زیادی داشت قرار داد ولی بعد کوشید کاملاً مستقل گردد و بدین منظور با اورارتو عقد اتحاد بست. منبع آشوری نیز در وقایع سال ۷۱۵ پیش از میلاد، دیاکو را «حاکمی از جانب ماننا» میخواند.<ref>{{پک|دیاکونوف|۱۳۸۶|ک=تاریخ ماد|ص=۱۷۰}}</ref>
خط ۲۱۳:
=== نام ===
نام فرورتیش در زبان [[زبان اوستایی|اوستایی]] فْرَوَشی<ref group="پ">Fravaši</ref> و در زبان [[زبان فارسی باستان|فارسی باستان]] فْرَوَرتی ({{میخی هخ|FA}}{{میخی هخ|RA}}{{میخی هخ|VA}}{{میخی هخ|RA}}{{میخی هخ|TA}}{{میخی هخ|I}})<ref group="پ">Fravrti</ref> آمدهاست. در [[زبان پارسی میانه|پارسی میانه]] (زبان پهلوی) هم فْرَوَرد و فْرَوَهْر<ref group="پ">Fraward یا Frawahr</ref> خوانده میشدهاست.<ref dir=ltr
[[هرودوت]] تاریخنگار معروف [[یونان|یونانی]] نام وی را به صورت فرااُرتِس<ref group="پ">(Φραόρτης) Phraortēs</ref> ضبط کردهاست. از آنجا که در [[زبان یونانی]] f و -va- را به ترتیب به صورت ph و -o- ادا میکردهاند، لذا فرورتیش دقیقاً با فرااُرتس یونانی مطابق است. در متون [[زبان بابلی|بابلی]] از وی به نام پَرومَرتیش<ref group="پ">Parúmartiš</ref> یاد شدهاست و در [[زبان عیلامی|عیلامی]] هم به صورت پیرومَرتیش<ref group="پ">Pirrumartiš</ref> آمدهاست چرا که در زبانهای بابلی و عیلامی f و v به ترتیب به صورت p و m ادا میشدند.<ref
[[هرلد والتر بیلی]]، [[ایرانشناسی|ایرانشناس]] انگلیسی ریشهٔ این واژه را از ریشهٔ ایرانی -''var'' (پوشش، محافظت) و -''fra'' (پس راندن) میداند و معنی اصلی اولیهٔ واژهٔ را «دلاور حفاظتکننده» عنوان میکند.<ref
=== تبار و خانواده ===
فرورتیش فرزند [[دیاکو]] و دومین شاه ماد بود که همهٔ اطلاعات مربوط به او، از هرودوت به ما رسیدهاست.<ref>{{پک|پیرنیا|۱۳۶۹|ک=ایران باستان|ص=۱۷۹}}</ref> به گفتهٔ هرودوت، فرورتیش پسر دیاکو بود و همهٔ قبایل مادی را متّحد و به یک کشور تبدیل کرد. از شواهد چنین پیداست که پس از مرگ دیاکو، وی رهبری قبایل مادی را برعهده گرفت.<ref dir=ltr
=== دوران حکومت ===
بسیاری از پژوهشگران، با توجه به تقویمها و اسناد و محاسبات [[میانرودان]] و بهویژه [[آشور|آشوریان]]، زمان سلطنت فرورتیش را بین سالهای ۶۷۵ تا ۶۵۳ پیش از میلاد میدانند<ref>{{پک|خدادادیان|۱۳۸۶|ک=تاریخ ایران باستان|ص=۱۱۹}}</ref> ولی بعضی دیگر از پژوهشگران زمان حکومت او را بین سالهای ۶۵۵ تا ۶۳۳ پیش از میلاد میدانند.<ref dir=ltr
در نخستین سالهای سلطنت فرورتیش، [[سکاها]] که در ناحیهٔ بین [[دریای خزر|دریای مازندران]] و [[قفقاز]] زندگی میکردند از طریق گذر [[دربند قفقاز]]، به [[سرزمین ماد]] وارد شدند و بخشهایی از خطهٔ ماد را به اشغال خود درآوردند.<ref
=== جنگ با پارس و آشور ===
خط ۲۳۲:
فرورتیش با آنکه سرنوشت اسارت پدرش دیاکو را دیده بود، همان راه پدرش را دنبال کرد و به آشور [[اعلان جنگ]] داد. وی که «خداوند ده»<ref group="پ">فارسی باستان: dahyaupati، اوستایی: danhupaiti</ref> کار-کشی بود، توانست با جلب یاری مامیتیارشو خداوند پیشینده ایالت [[آمادای|مادای]]<ref group="پ">Madāi</ref> و دوساننی<ref group="پ">Dusanni</ref> خداوند پیشینده ایالت [[ساپاردا]]<ref group="پ">Saparda</ref> که پیشوایان آن ایالات از جانب آشور بودند، در ماه [[نیسان (عبری)|نیسان]] ([[مارس]]-[[آوریل]]) سال ۶۷۳ پیش از میلاد، پیرامون نوروز آشوری قیامی را علیه آشور ترتیب دهد و ریاست این قیام را برعهده بگیرد.<ref>{{پک|دیاکونوف|۱۳۸۶|ک=تاریخ ماد|ص=۲۴۷}}</ref>
از اوایل سال ۶۷۲ پیش از میلاد آشوریان کوشیدند تا با فرورتیش مذاکره کنند و بدین ترتیب چندین پیک را به نزد رهبر قیامکنندگان فرستادند. آنها همچنین با سکاها که اتحاد بعضی از طوایف آنها با فرورتیش موجب تهدید قلمرو آشور شده بود، وارد مذاکره شدند. پارتاتوآ<ref group="پ">ایرانی باستان: Partatava</ref> پادشاه سکاها هم مذاکرات را پذیرفت و [[اسرحدون]] پادشاه آشور هم ناچار شد دختر خود را با وی نامزد کند. بدین ترتیب و با خارج شدن سکاها از اتحاد با مادها، قیام مادها ناتمام ماند.<ref>{{پک|دیاکونوف|۱۳۸۶|ک=تاریخ ماد|ص=۲۵۰ و ۲۵۱}}</ref><ref
=== حملهٔ مجدد به آشور و مرگ ===
پیرامون سال ۶۵۲ و ۶۵۳ [[قبل از میلاد]]، امپراتوری آشور درگیر یک کشمکش داخلی و بزرگترین بحران سیاسی تاریخی خود شد. شاماشوموکین برادر [[آشور بانیپال]]<ref group="پ">[[زبان اکدی|اکدی]]: Aššur-bāni-apli</ref> پادشاه آشور علیه وی قیام کرد و توانست متحدان زیادی را — از جمله بابلیان، کلدانیان، آرامیان و عیلام — با خود همراه سازد. فرورتیش نیز فرصت را برای حملهٔ مجدد به آشور مناسب دید.<ref
هرودوت دربارهٔ چگونگی این شکست و مرگ او سخنی نمیگوید.<ref
=== جانشین ===
پس از مرگ فرورتیش، پسرش [[هووخشتره]] جانشین او شد که مورخان زمان حکومت او را بین سالهای ۶۳۳ تا ۵۸۴ پیش از میلاد میدانند. او تواناترین شاه ماد و اولین پادشاهی است که یک سلطنت سراسری را در ایران تشکیل داد و ایران را بهعنوان یک قدرت مهم در جهان آن زمان مطرح کرد. هووخشتره را باید بنیانگذار واقعی دولت ماد و معمار حقیقی امپراتوری ایرانیان باستان دانست.<ref>{{پک|زرینکوب|۱۳۶۸|ک=تاریخ مردم ایران|ص=۹۴}}</ref> وی با [[الیاتس]] شاه [[لیدیه]] جنگید و توانست سرزمینهای فوقانی [[قزلایرماق|رود هالیس]] را تصرف کند. هووخشتره با [[بابل (دولتشهر)|دولت بابل]] متحد شد و توانست با حمله به نینوا، به عمر امپراتوری آشور خاتمه دهد.<ref
== هووخشتره ==
{{اصلی|هووخشتره}}[[پرونده:Zoroastrianism Tomb Sulaymaniyah province 15.JPG|بندانگشتی|300px|نقش برجسته سردر مقبرهٔ صخرهای قزقاپان. فرد سمت راست احتمالاً هووخشتره است.<ref>{{harvcolnbfa|دیاکونوف|۱۳۸۶|ک=تاریخ ماد|p=۲۹۴}}</ref>]]
[[هووخشتره|هُووَخْشَتْرَه]] ([[زبان پارسی باستان|پارسی باستان]]: ''<sup>h</sup>Uvaxštra''، [[زبان اکدی|اکدی]]: ''<sup>m</sup>Ú-ak-sa-tar'' و ''<sup>m</sup>Uk-sa-tar''، [[زبان عیلامی|عیلامی]]: ''<sup>m</sup>Ú-ak-sa-tar'', ''<sup>m</sup>Uk-sa-tar'' و ''<sup>m</sup>Ú-ma-ku-iš-tar''، [[زبان فریگی|فریگی باستان]]: ''Ksuwaksaros''، [[زبان یونانی|یونانی]]: ''Kyaxárēs'')<ref dir=ltr
هووخشتره، نخست [[سکاها]] را که پس از مرگ پدرش [[فرورتیش]] بر ماد سلطه یافتهبودند، شکست داد. پس از آن برای مقابله با آشوریان، نیروی نظامی مجهزی تشکیل داد؛ زیرا سربازان طوایفی که بههمراه سرکردگان خود در هنگام جنگ به اردو میپیوستند، هرگز از عهدهٔ یک سپاه منظم برنمیآمدند. به همین خاطر ابتدا ارتش ماد را تجدید سازمان و نوسازی کرد و به جای تقسیمات سابق عشیرتی، آنها را بر حسب نوع سلاح تقسیمبندی کرد و این خود استعداد جنگی آنها را بسیار بالا برد. هووخشتره سپس با [[بابل (دولتشهر)|دولت بابل]] متحد شد و با نیروی نظامی خود به سوی [[آشور (سرزمین)|سرزمین آشور]] حرکت کرد. در سال ۶۱۴ پیش از میلاد از کوههای [[زاگرس]] گذشت و ضمن تسخیر آبادیهای آشوری سر راه، [[آشور (شهر)|شهر آشور]]، پایتخت باستانی دولت آشور را در محاصره گرفت.<ref
پس از فتوحات و پیروزیهای فراوان، هووخشتره این بار متوجه غرب و [[لیدیه]] و شهرهای تجاری [[یونان باستان]] در [[آسیای صغیر]] شد. وی با [[الیاتس|آلیات]] شاه لیدیه جنگید و توانست سرزمینهای بالای [[رود هالیس]] را تصرف کند. جنگ بین مادها و لیدیها سرانجام در سال ۵۸۵ پیش از میلاد مسیح بهدلیل خورشیدگرفتگی ناگهانی پایان یافت و هووخشتره هم در همان سال یا سال بعد از آن درگذشت<ref
=== نام ===
نام هووخشتره در [[زبان فارسی باستان|فارسی باستان]] به صورت هووَخْشَتَرَه ({{میخی هخ|U}}{{میخی هخ|VA}}{{میخی هخ|XA}}{{میخی هخ|SHA}}{{میخی هخ|TA}}{{میخی هخ|RA}})<ref group="پ"><sup>h</sup>Uvaxšatara-</ref> آمدهاست.<ref
در سنگنوشتهٔ بابلی نبوپلسر، در هنگام سقوط آشور به هووخشتره تحت نام «مو-ما-کیشتار شار اومان-مان-دا» اشاره شدهاست. احتمالاً در این سنگنوشته هر جا از «شاه اومان-مان-دا» (لفظ قدیمی [[زبان اکدی]] برای نامیدن مردمان شمالی) یا «شاه ماد» نام بردهشده، مقصود هووخشتره است. مترادف بودن این دو لقب توسط [[فرانسوا تورو-دانگن]]، در مورد نامهای در مورد شرکت مادیها در بابل هنگام محاصرهٔ کران ([[حرّان]] امروزه) کمی بعد از سقوط نینوا در سال ۶۱۲ پیش از میلاد، نشان دادهشدهاست.<ref
=== بیرون راندن سکاها ===
[[پرونده:Scythian Warriors.jpg|بندانگشتی|350x350پیکسل|طرحی از سربازان سکایی که از روی یک پیاله کشیده شدهاست.]]
هرودوت میگوید که سکاها پس از حمله به [[آناتولی]] و احتمالاً شمال ایران، نوعی حکومت پادشاهی در محدودهٔ [[دریاچه ارومیه|دریاچهٔ ارومیه]] یا شاید شمال آن بنیان نهادند؛ اما هووخشتره، رهبران سکاها را به یک میهمانی دعوت کرد و آنان را کُشت. بازماندگان سکاها به آسیای صغیر گریختند و از این رو بود که هووخشتره با [[الیاتس]]، شاه لیدیه، به جنگ پرداخت.<ref
البته هرودوت در شرح شرایط سکاها و مادیها و برخورد آنها مطالبی بیان کرده که اشتباه است. وی مینویسد: «… هووخشتره نینوا را محاصره کرد، لشکر بزرگی از سکاها به فرماندهی [[مادیای سکایی|مادیا]] فرزند [[پارتاتوآ]] سررسیدند… سکاها (ماد را) متصرف شدند.» این گزارش با شواهد بهدستآمده از منابع شرقی در تضاد است و احتمالاً برپایهٔ خطایی دیگر پیشآمدهاست: ممکن است سکاها به رهبری [[مادیس]]، به عنوان متحد آشوریها، در جریان جنگی با پدر [[سیاخارس]] به پیروزی دستیافتهباشند. برای اینکه بپذیریم [[پروتتیس]] (پارتاتوای آشوری) پدر مادیس، در جنگ ماد و آشور در دههٔ ۶۷۰ پیش از میلاد شرکت داشتهاست و بعدها سکاها با آشور متحد شدهاند، چند دلیل وجود دارد. برای نمونه، در جریان جنگ با بابل در دههٔ ۶۵۰ پیش از میلاد، در منابع آشوری در این جنگ از مادها با عنوان «گوتیوم» یاد شدهاست، که نامی کهن برای اشاره به بومیان سرزمینهای شرق بینالنهرین است. استفاده از چنین نام کهنی برای پادشاهیهای همعصر آشور، مانند «مگان» برای [[مصر]] و «ملوها» برای [[اتیوپی]]، گواهی بهتری است. به چیرگی آشوریها بر گوتیوم اشاره نشدهاست؛ اما ممکن است این دستاورد توسط متحدان سکاییشان بهدست آمدهباشد.<ref
آنچه که هرودوت بیان کرده نه در دورهٔ هووخشتره بلکه در دورهٔ فرورتیش یا بلافاصله بعد از کشتهشدن وی رخ دادهاست. اگر این گفتهٔ هرودوت را بپذیریم و فرض کنیم هووخشتره پس از مرگ پدرش فرورتیش (در سال ۶۲۳ پیش از میلاد) به حکومت رسیدهباشد، باید تاریخ تولد وی را در حدود سال ۶۷۵ پیش از میلاد بدانیم (در غیر این صورت امکان سرکردگی وی برای جنگ با آشور وجود نداشت)، در این صورت در اواخر سلطنت خود در سال ۵۸۵ پیش از میلاد نزدیک به ۹۰ سال سن داشته که پذیرش آن دشوار است. علاوه بر این باید فرض کنیم مادیها بزرگترین اقدام تاریخ خود یعنی نابودی دولت آشور را زمانی که خود تحت انقیاد سکاها بودهاند، انجام دادهاند که این علاوه بر آنکه از نظر منطقی غیرمحتمل است با منابع و اطلاعاتی که [[تاریخ گد]]، [[بروسوس|بروس]]، [[کتسیاس]] و حتی خود هرودت در اختیار گذاشتهاند متناقض است.<ref>{{پک|دیاکونوف|۱۳۸۶|ک=تاریخ ماد|ص=۲۶۴، ۲۶۵ و ۲۷۷}}</ref><ref>{{پک|علیف|۱۳۸۸|ک=پادشاهی ماد|ص=۳۷۲}}</ref><ref>{{پک|زرینکوب|۱۳۹۰|ک=تاریخ مردم ایران|ص=۹۳}}</ref>
خط ۲۶۷:
==== اتحاد با بابل و فتح ماننا ====
در دهههای دوم و سوم قرن هفتم پیش از میلاد شرایط [[آشوریها|آشوریان]] رو به وخامت گرایید. در سال ۶۲۶ پیش از میلاد [[کلده (تمدن بابل)|کلدانیان]] قیام کردند و [[بابل (دولتشهر)|بابل]] را تصرف کردند و در آن دولت جدیدی تشکیل دادند که از آن با نام [[امپراتوری بابل نو]] یاد میشود. [[نبوپلسر]]، پادشاه کلدانی بابل، از شرایط دشوار آشور استفاده کرد و با هووخشتره علیه آشوریان متحد شد.<ref
در بهار سال ۶۱۶ پیش از میلاد نبوپلسر توانست لشکریان آشور را به همراه [[منائیان|ماننائیان]]، که متحد آشور بودند، در نبردی در کابلین<ref group="پ">Kablin</ref> (کمی پایینتر از محل برخورد رود [[فرات]] و [[خابور]]) شکست دهد و سران آشور و ماننا را به اسارت بگیرد و این میتوانست فرصت خوبی برای هووخشتره باشد تا به نبرد با مانناییها در ۶۱۵ پیش از میلاد بپردازد، چیزی که میتوانست او را به مرزهای آشور که همانگاه نیز از دیگر سو توسط بابلیها مورد حمله قرار گرفته بود، نزدیک کند. هووخشتره هم از فرصت به دست آمدهاستفاده کرد و خاک ماننا را که بدون دفاع مانده بود (احتمالاً در سالهای ۶۱۵–۶۱۶ پیش از میلاد) به امپراتوری ماد ملحق کرد. به این ترتیب هووخشتره به طرفداری از بابل وارد جنگ علیه آشور شد و بعدها حتی رهبری آن را هم بر عهده گرفت.<ref
==== فتح آشور ====
در ماه اکتبر-نوامبر سال ۶۱۴ پیش از میلاد، مادیها ایالت آراپخا<ref group="پ">Arrapxa</ref> ([[کرکوک]] کنونی) را که صحنهٔ نبرد میان آشوریان و کلدانیان بود و پادشاه آشور آن را از دست داده بود، تصرف کردند.<ref
[[پرونده:Nineveh map city walls & gates-fa.JPG|چپ|بندانگشتی|268x268پیکسل|نمایی ساده از نینوای باستان به همراه موقعیت حصار و دروازههای شهر]]
نبوپلسر، پادشاه بابل، برای مشارکت در تسخیر آشور تأخیر زیادی کرد و بدین ترتیب مادها به تنهایی و بدون کمک بابلیان آشور را فتح کردند و توانستند انتقام سختی از دشمن قدیمی خود بگیرند. پس از آن هووخشتره و نبوپلسر در ویرانههای آشور و در اردوگاه مادیها یکدیگر را ملاقات کردند و بهطور رسمی با یکدیگر «پیمان دوستی و اتحاد» بستند. هووخشتره با دختر (و یا نوه) نبوپلسر ازدواج کرد و بدین ترتیب پایههای این اتحاد را با ازدواج سیاسی مستحکمتر کردند.<ref
==== فتح نینوا و سقوط پادشاهی آشور ====
{{اصلی|نبرد نینوا (۶۱۲ پیش از میلاد)}}در سال ۶۱۲ پیش از میلاد، نیروهای ماد و بابل به هم ملحق شدند تا به نینوا حمله کنند. شهر به مدت سه ماه محاصره شد و در این فاصله، بین محاصرهکنندگان و محاصرهشوندگان سه نبرد عمده صورت گرفت. سرانجام در ماه اوت سال ۶۱۲ پیش از میلاد متحدان از طریق ایجاد سیل مصنوعی و خراب کردن حصار گلین شهر وارد نینوا شدند. در همان روز ورود متحدان به نینوا، [[سینشاریشکون]]، پادشاه آشور، خود را در میان شعلههای آتش کاخ خود انداخت و به زندگی خود پایان داد. متحدان شهر نینوا را تصرف و تا بیخ و بن ویران کردند.<ref>{{پک|دیاکونوف|۱۳۸۶|ک=تاریخ ماد|ص=۲۸۱ و ۲۸۲}}</ref><ref>{{پک|علیف|۱۳۸۸|ک=پادشاهی ماد|ص=۳۹۰}}</ref> سهم عمدهٔ این پیروزی و سقوط شهر را مادیها بر عهده داشتند.<ref dir=ltr
بخشی از ارتش آشور به رهبری [[آشوراوبالیت دوم|آشوراوبالیت]] توانستند هنگام حمله به نینوا، از شهر بیرون بروند و در [[حران|حرّان]] پنهان شوند. در سال ۶۱۰ پیش از میلاد نیروهای مادی به لشکریان بابل پیوستند و به سمت حران حرکت کردند. آشوراوبالیت به دژ کارکمیش<ref group="پ">Karkamiš</ref> پناه برد و حران تسخیر شد. بعدها آشوراوبالیت با یاری قوای کمکی در سال ۶۰۹ پیش از میلاد دوباره حملهای دیگر به حران ترتیب داد اما نیروهای اصلی نبوپلسر به کمک بابلیان حران آمدند. آشوراوبالیت ظاهراً از [[اورارتو]] یاری طلبید ولی در همان زمان مادیها به اورارتو حمله کردند و به پایتخت آن [[توشپا]] رسیدند و آن دولت را مطیع خود کردند. آشوریان به ناچار به [[کاراکامش|کارکمیش]] پناه بردند. سرانجام در سال ۶۰۵ پیش از میلاد لشکریان بابل کارکمیش را محاصره و تسخیر کردند و بدین ترتیب عمر بقایای پادشاهی آشور هم پایان یافت.<ref
=== جنگ با لیدیه و مرگ ===
[[پرونده:Map of Lydia ancient times fa.svg|چپ|بندانگشتی|300x300پیکسل|موقعیت [[لیدیه]] و مرز آن با پادشاهی [[ماد]].]]
هووخشتره پس از فتوحات و پیروزیهای فراوان و مطیع کردن کشورهای بسیار این بار متوجه غرب ثروتمند و [[لیدیه]] و شهرهای تجاری یونان شد. دلیل آن هم توسعهٔ بیشتر امپراتوری تحت فرمان خود و گسترش ارتباطات تجاری با غرب و شرق بود. در سال ۵۹۰ پیش از میلاد دو قدرت بزرگ ماد و لیدیه وارد جنگ با یکدیگر شدند. علت این جنگ ظاهراً فرار سکاها به لیدیه و امتناع پادشاه لیدیه از استرداد آنها به هووخشتره بود. لیدیها در این جنگ از چند نظر بر مادیها برتری داشتند؛ مادها از سرزمین خود دور بودند در حالی که لیدیها در سرزمین خود میجنگیدند و در سپاه خود شماری از یونانیان را اجیر کرده بودند که در فنون جنگی بسیار ماهر بودند و همچنین دارای سوارهنظام ورزیدهتری بودند. جنگ میان لیدیها و مادیها بیش از پنج سال طول کشید و در طی آن پیروزی گاهی نصیب مادها و گاهی نصیب دیگری میشد.<ref
با این حال مادها توانستند سپاهیان [[الیاتس|آلیات]] را دفع کنند و آنان را به سمت مغرب عقب برانند اما به خاطر خستگی جنگاواران ماد، ناشی از جنگهای طاقتفرسای اخیر، موفقیتی قطعی به دست نیاوردند. تا اینکه در جریان [[نبرد هالیس]]، [[خورشیدگرفتگی]] کاملی شکل گرفت که موجب هراس طرفین جنگ و دست کشیدنشان از جنگ شد.<ref
بعد از این حادثه پیمان صلحی با وساطت بابل و [[کیلیکیه]] میان لیدیه و ماد منعقد شد و مرز میان ماد و لیدیه امتداد رود هالیس ([[قزلایرماق]] کنونی) تعیین شد.<ref
هرودوت جریان جنگ ماد با لیدیه را به پیش از سقوط نینوا (در سال ۶۱۲ پیش از میلاد) برمیگرداند که مسلماً نادرست است زیرا علاوه بر زمان وقوع خورشیدگرفتگی که به بعد از سقوط نینوا برمیگردد، حضور پادشاه بابل هم در امر انعقاد صلح مابین طرفین جنگ تنها پس از سقوط نینوا امکانپذیر بوده چون قبل از آن بابل استقلالی نداشت تا پادشاه مستقل خود را داشته باشد.<ref
== ایشتوویگو ==
{{اصلی|ایشتوویگو}}
[[ایشتوویگو]] (به اکدی:Iš-tu-me-gu، در ''[[تاریخ هرودوت]]'': آستیاگ (Astuágēs)، در گزارش [[کتزیاس|کتسیاس]]: Astuígas و Astuigâs)<ref dir=ltr
=== نام ===
ایشتوویگو در یونانی Astuágēs (در ''[[تاریخ هرودوت]]'') و Astuígas و Astuigâs (در فوتیوس به نقل از [[کتسیاس]]) و در متون بابلی به صورت Iš-tu-me-gu ضبط شدهاست. این واژهها به صورت مشترک بازتابی از کلمه ایرانی باستان *Ṛšti-vaiga- به معنی «نیزهانداز» هستند. صورت ایلامی این کلمه، Iš-ti-/Ir-iš-ti-man-ka، چندین بار در لوحهای استحکامات پرسپولیس دیده میشود که وابسته بودن آنها به نام ایشتوویگو، مورد مناقشه است.<ref
=== پادشاهی ===
ایشتوویگو، فرزند هووخشتره است. وی پس از مرگ پدرش، بهجای او بر تخت نشست و بنا به گفتهٔ هرودوت، بهمدت ۳۵ سال یعنی احتمالاً در بین سالهای ۵۸۴ تا ۵۵۰ پیش از میلاد حکومت کرد.<ref
مهمترین اقدام سیاسی ایشتوویگو، ادامهٔ جنگهای زمان هووخشتره با کشور لیدیه بود که آن نیز به نتیجهای نرسید و سرانجام به دنبال این نبردهای بیحاصل، معاهده صلحی بین دو طرف منعقد شد که طی آن، دختر فرمانروای لیدیه، به همسری ایشتوویگو درآمد. بدین ترتیب، دشمنیها تبدیل به دوستی شد. این خویشاوندی سبب شد که مادها در مورد حاکمیت بر لیدیه، حقی برای خود قائل شوند. [[کرزوس]]، برادر همسر ایشتوویگو، در آیندهای نه چندان دور، فرمانروای لیدیه شد که این موضوع، در نبردهای بعدی بین پارسها و لیدیاییها تأثیر گذاشت.<ref>{{پک|بیانی|۱۳۹۰|ک=تاریخ ایران باستان|ص=۶۰}}</ref>
=== نبرد کوروش و ایشتوویگو ===
{{اصلی|شورش پارسها}}به تاریخ ۵۵۸ پیش از میلاد، کوروش دوم شاه اقوام و طوایف پارسی شد. مرکز فرماندهی او در [[پاسارگاد]]، به سایر سرزمینها احاطه داشت. کوروش نیز مانند پدرش [[کمبوجیه اول]]، نسبت به شاهان ماد وفاداری داشت.<ref>{{پک|داندامایف|۱۳۸۹|ک=تاریخ سیاسی هخامنشیان|ص=۱۹}}</ref> در این دوران، ماد خود را برای حملهای به [[بابل (دولتشهر)|بابل]] آماده میکرد. ارتباط بین این دو امپراتوری تند و پرآشوب بود. با مطالعهٔ متون بابلی آن زمان، میتوان متوجه این موضوع شد. نشانههایی از این تیرگی روابط بین این دو حکومت در گفتههای [[ارمیای نبی]]، مشهود است. گفتههای وی چندین دهه پیش از حمله کوروش به ایشتوویگو تدوین شده بود. ارمیا پیشگویی کرد که مادها به همراه سیستیانها و همچنین مانیانها به بابل حمله کرده، آنجا را تسخیر خواهند کرد (به گفته او، مانیانها جنگجویانی بیرحم و با تیر و کمان و نیزه بودند) و پس از تسخیر، بابل را زیر و رو خواهند نمود و این سرزمین از انسانها تهی خواهد شد و جولانگاه شغالها خواهد گردید.<ref
بنابر تاریخ بابلی، در سال ششم سلطنت نبونئید، ایشتوویگو سپاهیان خود را گردآوری کرد و علیه کوروش پادشاه اَنشان به جنگ پرداخت. سپاهیان ایشتوویگو علیه وی شوریدند و او را اسیر کردند. آنها وی را تحویل کوروش دادند. آنگاه کوروش به سوی پایتخت یعنی شهر آگام تانو (که همان [[هگمتانه|اکباتان]] است) پیش رفت. نقره، طلا و سایر اجناس گرانبهایی را که وی به عنوان غنیمت جنگی در آن شهر تصاحب کرد به اَنشان منتقل نمود.<ref>{{پک|داندامایف|۱۳۸۹|ک=تاریخ سیاسی هخامنشیان|ص=۲۵–۲۶}}</ref><ref>{{پک|بریان|1387|ک=امپراتوری هخامنشی|ص=47}}</ref><ref dir=ltr>{{پک|Kuhrt|۲۰۰۷|ک=The Persian Empire|ص=۵۰|زبان=en}}</ref>
|