{{main|تئودیسه ایرنئوسی}}تئودیسه ایرنئوسی یا روحپروری به نام الهیدان یونانی قرن دوم میلادی، [[ایرنئوس]]، آنکسکه اندیشههایش در مسیحیت شرقی، اتخاذ شد، نامگذاری شدهاست، .<ref name="johnhickp201">{{cite book|author=John Hick|title=Evil and the God of Love|url=https://books.google.com/books?id=KMcYDAAAQBAJ|year=2016|publisher=Palgrave Macmillan|isbn=978-1-349-18048-6|pages=201–16}}</ref> این تئودیسه توسط [[جان هیک]] مورد بحث قرار گرفته است، و تئودیسه ایرنئوسی تصریح میکند که شر و رنج برای رشد روحانی، برای آنکه بشر روح خود را کشف کند، ضروری هستند و خدا شر را برای رشد روحانی افراد بشر اجازه میدهد.<ref name="johnhickp2012">{{cite book|author=John Hick|title=Evil and the God of Love|url=https://books.google.com/books?id=KMcYDAAAQBAJ|year=2016|publisher=Palgrave Macmillan|isbn=978-1-349-18048-6|pages=201–16}}</ref>
تئودیسه ایرنئوسی با تصریح بهبر این که شرهای بسیاری به نظر نمی رسد که شرور بسیاری رشد روحانی را بگسترانند (رواج دهند)،بگسترانند، و می توانند قاطعانه مخرب روح انسان باشند، به چالش کشیده شده است. هیک اذعان می کند که این پروسه در دنیای ما اغلب ناکام می ماند.<ref>John Hick, ''Evil and the God of Love '', (Palgrave Macmillan, 2nd edition 1977, 2010 reissue), 325, 336.</ref> مشکلی ثانوی با توزیع شرهاییشروری که رنجشان متحمل شده است مرتبط استمیباشد: اگر این صحیح بود که خدا شر را به منظور تسهیل رشد روحی اجازه داده است، پس انتظار خواهیم داشت که شر به طرز نامتوازن بر آن ها که سلامت روحانی فلکزدهایضعیف و بدی دارند وارد بیاید. وقتیکه فرومایگان از زندگیهای عیاشانهای کیف میکنند که آن ها را نسبتنسب به شر عایقبندیمصون میکند،میسازد، در حالی که بسیاری از زاهدانزاهدین فقیرند،فقیرند و با رنج هایرنجهای دنیایی بسی آشنا، به نظر نمی رسد که قضیه این طور باشد.<ref>The Stanford Encyclopedia of Philosophy, "The Problem of Evil", James R. Beebe</ref> ثالثا، کین (Kane) اظهار می کند که، کاراکتر انسان می تواندمیتواند به طور مستقیم یا از راههای پرورشی مصلحانه و مهربانانه توسعه یابد، و این ناروشننامفهوم است که چرا خدا بخواهد شر راو رنج را چیزی ضروری یا راه ترجیحی به رشد روحانی در نظر بگیرد یا اجازهروا دهددارد.<ref>{{cite book|author=John Hick|title=Evil and the God of Love|url=https://books.google.com/books?id=KMcYDAAAQBAJ|year=2016|publisher=Palgrave Macmillan|isbn=978-1-349-18048-6|pages=376–79}}</ref> بعلاوه، رنج دهشتناک،دهشتناک و سهمگین، اغلب منجر به غیرانسانیسازیضربه میبه صفات انسانی شود،میشود، قربانیانش در حقیقت به لحاظ روحانی رشد نمیکنند بلکه کینهتوز و به لحاظ روحیروانی بدتر می شوندمیگردند.<ref name="Creeganp185">{{cite book|author=Nicola Hoggard Creegan|title=Animal Suffering and the Problem of Evil|url=https://books.google.com/books?id=jWSL-zZ5x4QC|year=2013|publisher=Oxford University Press|isbn=978-0-19-993184-2|page=185 with footnote 3}}</ref>
<br />گریگن<ref group="پانویس">Greegan</ref> اظهار می کند که، این وفق و جور سازی مسئله شر و خدا، همچنین در تبیین نیاز یا دلیل منطقی برای شر وارد آمده بر حیوانات و رنج حاصله حیوان، ناکام می شود،است، چرا که «به گلکل هیچ مدرکی وجود ندارد که رنج شخصیت حیوانات را بهبود می دهد، یا گواه روح-پروری در آنهاست.»<ref name="Creeganp1852">{{cite book|author=Nicola Hoggard Creegan|title=Animal Suffering and the Problem of Evil|url=https://books.google.com/books?id=jWSL-zZ5x4QC|year=2013|publisher=Oxford University Press|isbn=978-0-19-993184-2|page=185 with footnote 3}}</ref>
در سطحی بنیادی تر، تئودیسه روح-پروری فرض می کندمیکند که [[فضیلت|فضائلی]] که از طریق رنجکشیدن پرورش می یابند ذاتا (instrumentallyintrinsically)،درخیر مقابلهستند، بابر خلاف این که اسبابا (instrumentally)، خیر هستنداین طور باشند. فضائلی که تحتبه عنوان «روح-پروری» شناساییتداعی میشده شونداند فقط به نظر می رسد در دنیایی که شر و رنج از قبل وجود دارد به نظر میرسند که ارزشمند باشند. خواهش و تمایلی برای فدا کردن خویش به منظور نجات دیگران از آذار و اذیت، برای مثال، دقیقا به خاطر همین که آزار و اذیت وجود دارد است که فاضلانه است. به همین ترتیب، خواهشمیل برای اعطای غدای خویش به آنان که گشنگی می کشند را ارزش قائلیم چرا که گشنگی وجود دارد. اگر آزار و اذیت و همچنین گشنگی رخ نمیروی دادند،نمیدادند، هیچ دلیلی وجود نداشت که این اقدامات را فاضلانه در نظر گیریمبگیریم. اگر فضائلی که از طریق تئودیسه روح-پروری پرورش می یابند فقط در جایی که رنج وجود دارد ارزشمندند، آنگاه روشن نیست که اگر رنج وجود نداشت، چیزی را از دست می دادیم.<ref>{{cite web|url=http://www.rationalrealm.com/downloads/philosophy/ProblemOfEvil.pdf|website=Rational Realm|title=The Problem of Evil|first=Leslie|last=Allan|date=28 July 2015|accessdate=12 September 2018}}</ref>
==== تئودیسه چلیپایی ====
تئودیسه روح-پروری و تئودیسه فرآیند، سیستم هایسیستمهای تئودیکالتئودیسهای کاملکاملی به همراه الهیات، کیهانشناسی و پرسپکتیوهای متمایز در باب مسئله شر می باشند؛ تئودیسه چلیپایی یک سیستم نیست اما خط سیری تماتیک در خللداخل آنآنها هاستمیباشد. در نتیجه، تمامی سوالات از «سرچشمه، طبیعت، مئله،مسئله، دلیل و آماجمنتهیالیه شر» را مورد ملاحظه قرار نمی دهد،نمیدهد، اما تغییری مهم را ارائه می دهدمیکند. «در ۱۶ ژوئیه، ۱۹۴۴ [[دیتریش بنهوفر]] در انتظار اعدام در زندانییک زندان نازی و درتعمقدر حال تعمق در تجربه [عیسی] مسیح از بیقدرتیعجز و درد، شش کلمه را نگاشت که به فراخوان آشکاری برای شیفت پارادایم الهیاتی امروزی تبدیل گشت: 'فقط خدای رنجور می تواندمیتواند کمک کند.'»<ref name="Mark S. M. Scott10">{{cite book|last1=Scott|first1=Mark S. M.|title=Pathways in Theodicy: An Introduction to the Problem of Evil|date=2015|publisher=Fortress Press|isbn=978-1-4514-6470-2}}</ref>{{rp|146}} خداباوری کلاسیک به عنوان یک خصیصخه ضروری خداوند،کلاسیک، شامل «بیدردی» (impassibility) به عنوان خصیصخهای ضروری از خداوند میشود (خدا شخصا نمی تواند رنج بکشد). تئودیسه چلیپایی رنجبا رنجکشیدن عیسی از «سرتاسر طیف غم و اندوه انسان، از جمله استثمارات اقتصادی، محرومیتهای سیاسی، طرد اجتماعی [بنا به رای همگانی مردم]،اجتماعی، طرد و خیانت از دوستان، حتی بیگانگیبیگانگی از خانواده خویش...پریشانی عمیق روانشناختی... [حزن]...» تمسخر، تحقیر، ترک شدگی، کتک، شکنجه، یأس، و مرگ آغاز می کندمیکند.<ref name="Mark S. M. Scott11">{{cite book|last1=Scott|first1=Mark S. M.|title=Pathways in Theodicy: An Introduction to the Problem of Evil|date=2015|publisher=Fortress Press|isbn=978-1-4514-6470-2}}</ref>{{rp|146,148}}
الهی دان [[:en:Jürgen_Moltmann|Jürgen Moltmann]] بر «رنجپذیری» (passibility) خداوند تصریح می کندمیکند و می گویدمیگوید «خدایی که نمی تواندنمیتواند رنج بکشد نمی تواندنمیتواند عشق بورزد.»<ref name="Mark S. M. Scott12">{{cite book|last1=Scott|first1=Mark S. M.|title=Pathways in Theodicy: An Introduction to the Problem of Evil|date=2015|publisher=Fortress Press|isbn=978-1-4514-6470-2}}</ref>{{rp|150}} فیلسوف و کشیش مسیحی [[مریلین مک کورد آدامز]] تئودیسه ایتئودیسهای از «رنج رستگاریبخش» را ارائه می دهدمیدهد که پیشنهادمطرح می کندمیکند که رنج معصومبیگناه «قدرت دگرگونگر رستگاری» را نشان می دهدمیدهد نه این که خداوند خیرخواه مطلق نیست.<ref name="Mark S. M. Scott13">{{cite book|last1=Scott|first1=Mark S. M.|title=Pathways in Theodicy: An Introduction to the Problem of Evil|date=2015|publisher=Fortress Press|isbn=978-1-4514-6470-2}}</ref>{{rp|158–168}}