ژوستین شهید: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Gharouni (بحث | مشارکت‌ها)
جز ref
Gharouni (بحث | مشارکت‌ها)
جز ویرایش به‌وسیلهٔ ابرابزار:
خط ۵:
|نام کامل=ژوستین قیساریه
|لقب=
|نسب=
|تاریخ تولد=[[۱۰۰ (میلادی)|۱۰۰]]
|شهر تولد=[[نابلوس]]
خط ۲۰:
|فرقه=
}}
'''ژوستین شهید''' {{فرانسوی|Justin de Naplouse}} [[فیلسوف]] و [[دفاعیات دینی|مدافع دینی]] ([[اپولوجیست]]) [[مسیحی]] بود. وی پیشتاز تفسیر نظریه [[کلمة الله|کلمه]] در قرن دوم میلادی بود و به همراه چند نفر از شاگردانش [[شهید|جان‌باخت]]. ژوستین از طرف [[کلیسا|کلیساهای]]های [[کلیسای کاتولیک|کاتولیک]]، [[انگلیکان|انگلیکن]]، [[کلیسای ارتدکس شرقی|ارتودکس شرقی]] و [[ارتدوکسی مشرقی]] به عنوان [[قدیس]] شناخته میشودمی‌شود.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تاریخ تفکر مسیحی اثر «تونی لین» ،مترجم: روبرت آسريانآسریان. انتشارات ایلام ۲۰۱۰. شابک ۷-۴۱-۹۰۴۹۹۲-۱-۹۷۸}}</ref>
 
ژوستین از یک خانواده [[یونانی‌ها|یونانی]] بود و در اوایل قرن دوم میلادی در [[نابلس]] [[فلسطین]] چشم به جهان گشود. او در [[فلسفه یونان باستان|فلسفهٔ یونان]] به‌دنبال [[حقیقت]] بود و نخست پیرو [[رواقی‌گری|فلسفه رواقی]] شد. اما به‌تدریج از اینکه در شناخت خدا پیشرفت چندانی نداشت، و نیز از اینکه فیلسوف یونانی حتی این امر را ضروری نمی‌دید، سرخورده شد. سپس پیرو [[ارسطوگری|فلسفه ارسطویی]] شد که او ژوستین را برای حق تدریس تحت فشار گذاشت و ژوستین نیز او را ترک کرد، با این باور که او اصلاً فیلسوف نبوده استنبوده‌است. سپس بر آن شد که پیرویِ یکی از شاگردانِ [[فیثاغورس|پیتاگوراس]] را بکند ولی او از ژوستین انتظار داشت پیش از فراگیریِ فلسفه، موسیقی، نجوم و هندسه بیاموزد. اما ژوستینِ ناشکیبا نزد [[فلسفه نوافلاطونی|نوافلاطونیِ]] مشهوری رفت. او «هرروز پیشرفت‌های چشم‌گیری داشت» اما متکبرانه پیشرفت خود را دست بالا می‌گرفت و انتظار داشت «بلافاصله به موضوع خدا» بپردازد. او در این زمان کنار دریا با پیرمردی روبه‌رو شد که توجه او را به [[عهد عتیق|عهدِعتیق]] و [[مسیح]] جلب کرد (ژوستین به این موضوع نیز اشاره می‌کند که چقدر از رشادتِ مسیحیان در رویارویی با [[شهید|شهادت]] تأثیر یافته بود). بدین‌سان ژوستین مسیحی شد و بر این باور بود که مسیحیت «تنها فلسفهٔ مطمئن و مفید است». او شرح مسیحی شدنش را با این گفتار به پایان می‌برد که «به همین دلیل من یک فیلسوفم». از آن زمان به بعد ژوستین جامهٔ فیلسوفی به‌تن کرد. او صرفاً مسیحی‌ای نبود که در پی ایجاد ارتباط بین مسیحیت و فلسفهٔ یونان باشد بلکه یونانیِ منورشده‌ای بود که باور داشت در مسیحیت عالی‌ترین عناصر فلسفه، خصوصاً فلسفهٔ افلاطونی، مُحَقَق گشته و به کمال رسیده‌است.
 
== آثار ==
از آثار ژوستین تنها سه اثر باقی‌مانده استباقی‌مانده‌است:
* «گفتگو با تریفو» که شرح مباحثات طولانی و مستدل با فردی یهودی به‌نام تریفو است و احتمالاً در [[افسوس (شهر)|افسس]] نوشته شده، (همان‌جا که ژوستین به مسیحیت گروید.)
* آپولوژی I مدافعه‌ای مستدل از ایمان مسیحی خطاب به امپراتور است.
* آپولوژی II چکیده‌ای از مطالب کتاب فوق است که خطاب به سنای رُم نوشته شده استشده‌است.
 
ژوستین سال‌های واپسین عمر را در رُم گذراند، جایی که در آن به تعلیم مشغول بود. حوالی سال ۱۶۰ همراه دیگر مسیحیان دستگیر، و به جرم مسیحی بودن محاکمه شد. او با امتناع از تقدیم قربانی برای خدایان رومی، ایمان مسیحی‌اش را انکار نکرد و بدین‌سان با اطمینان از رستگاری خود در مسیح، مرگ را به‌جان خرید. آپولوژی I و II آثاری با سطحی به‌مراتب بالاتر از نوشته‌های پدران دورهٔ رسولانند. او در این آثار ایمان مسیحی را به‌شکلی دقیق و استادانه بیان می‌کند. ژوستین صریحاً با مذاهب بت‌پرست معاصرش مخالف بود، و در آثارش اثری از التقاط‌گرایی دیده نمی‌شد.
خط ۳۴:
او زندگی خود را فدا کرد اما حاضر نشد برای خدایان بت‌پرستان قربانی تقدیم کند. او در مواردی نیز منتقد فلسفهٔ یونان بود اما در عین‌حال مسیح را نه عاملی کاملاً بیگانه با فلسفهٔ یونان بلکه تحقق عالی‌ترین عناصر آن می‌دانست. او با به‌کارگیریِ مفهوم «[[لوگوس]]» یا «[[کلمة الله|کلمه]]» که همهٔ انسان‌ها از آن بهره‌مندند به چنین دیدگاهی قوام می‌بخشید. او همچنین بر این باور بود که افلاطون و فلاسفهٔ دیگر برخی اندیشه‌های‌شان را از عهدِعتیق الهام گرفته‌اند.
 
ما آموخته‌ایم که مسیح نخست‌زادهٔ خدا است. مضافاً این حقیقت را اعلام می‌کنیم که او کلمه‌ای (خِرَد) است که همهٔ انسان‌ها از آن بهره‌مندند. آنانکه مبنای زیستن‌شان عقل و خِرَد (کلمه) است، مسیحی‌اند، اگرچه بی‌خدا نامیده شوند. برای مثال در میان یونانیان می‌توان از سقراط و هراکلیتوس۶ و اشخاص مشابه نام برد و در میان غیریونانی‌ها از ابراهیم...ابراهیم… و اشخاص دیگری که ذکر نام و اعمال‌شان ممکن است باعث ملال خاطر شود. (آپولوژی I، ۴۶)
 
من با تمام قوت می‌کوشم مسیحی باشم و به این امر مباهات نیز می‌کنم، نه چون تعالیم افلاطون و مسیح متفاوت‌اند بلکه چون یکی نیستند. این امر در مورد رواقیون، شعرا و مورخین نیز صادق است. زیرا هر یک به‌میزان بهره‌ای که از «کلمهٔ» مؤثر برده‌اند، از آن سخن گفته‌اند و ارتباط امور را با آن سنجیده‌اند. هر مطلبی که دیگران به‌درستی بگویند از آنِ ما مسیحیان است. زیرا ما پس از خدا، کلمه را محبت و پرستش می‌کنیم که از ذات خدای نازاده و وصف‌ناپذیر است و به‌خاطر ما انسان شد تا با شراکت در رنج‌های ما شفای‌مان بخشد. زیرا این نویسندگان به‌مدد «کلمه» که چون بذری در درون‌شان نشانده شده بود، حقیقت را می‌دیدند، هرچند مکتوم و ناکامل. (آپولوژی II، ۱۳)
خط ۴۲:
== منابع ==
{{ویکی‌انبار-رده|Justin the Philosopher}}
{{پانویس}}<br />{{سخ}}{{داده‌های کتابخانه‌ای}}
{{پدرشناسی}}
{{تاریخ مسیحیت}}
خط ۴۸:
 
{{ترتیب‌پیش‌فرض:ژوستین شهید}}
 
[[رده:اعدام‌شدگان اهل روم باستان]]
[[رده:اعدام‌شدگان با گردن‌زدن]]