سلجوقیان کرمان: تفاوت میان نسخهها
[نسخهٔ بررسیشده] | [نسخهٔ بررسیشده] |
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
ImanFakhri (بحث | مشارکتها) |
ImanFakhri (بحث | مشارکتها) اصلاح ارجاعات |
||
خط ۲۲:
|date_end =
|event1 = جنگ کرج ابی دلف
|date_event1 = ۴۶۵<ref>{{پک|زرینکوب|۱۳۹۱|ک=روزگاران|ص=
|event2 = [[اسماعیلیه|اسماعیلی شدن]] ایرانشاه
|date_event2 = ۴۹۵<ref>{{پک|وزیری|۱۳۸۵|ک=تاریخ کرمان|ص=
|event3 = جنگهای داخلی
|date_event3 = ۵۶۲–۵۷۲<ref>{{پک|مرسلپور|۱۳۸۷|ک=تاریخ سلجوقیان کرمان|ص=
|event4 = هجوم طوایف غز
|date_event4 = ۵۷۵<ref>{{پک|ابوحامد کرمانی|۱۳۴۳|ک=سلجوقیان و غز در کرمان|ص=
|event_pre =
|date_pre =
خط ۸۴:
|national_anthem =
|common_languages = [[زبان فارسی|فارسی]]
|religion = [[اسلام]] ([[سنی]])<ref>{{پک|ابوحامد کرمانی|۱۳۲۶|ک= عقدالعلی للموقف الاعلی|ص=
|currency =
|leader1 = [[قاوورد|قرا ارسلان قاورد]]{{سخ}}<small>(نخستین)</small>
خط ۱۵۳:
* ''[[المسالک و الممالک|مسالک و ممالک]]'' [[اصطخری]] (ف. ۳۴۰ یا ۳۴۶ ق.) که کتابی مهم در باب جغرافیای تاریخی ایران است. این کتاب در مورد جغرافیای تاریخی [[کرمان]] در عهد سلجوقی، از منابع مهم و جامع محسوب میشود.<ref>{{پک|حلمی|۱۳۸۴|ک=دولت سلجوقیان|ص=۵۷}}</ref>
* ''[[فارسنامه (ابن بلخی)|فارسنامه]]'' [[ابن بلخی|ابنبلخی]] (فوت پس از ۵۱۱ ق.) که کتابی است پیرامون تاریخ و جغرافیای ایران که وی در این شرحی جامع و کلی از جغرافیای سیاسی ایالت کرمان در عهد قاوردیان ارائه میکند.<ref>{{پک|حلمی|۱۳۸۴|ک=دولت سلجوقیان|ص=۵۷}}</ref>
* ''[[بدایع الازمان فی وقایع کرمان]]'' نوشته [[ابوحامد کرمانی]] (فوت حدود ۶۱۵ ق.) از وزرا و طبیبان دوره سلاجقه است، که اطلاعات ارزشمند و جامعی در مورد تاریخ سیاسی و اجتماعی سلجوقیان کرمان ارائه میدهد.<ref>{{پک|ابوحامد کرمانی|۱۳۴۳|ک=سلجوقیان و غز در کرمان|ص=
* ''[[تاریخ عقدالعلی|عقدالعلی للموقف الاعلی]]'' نوشته [[ابوحامد کرمانی]] از وزرا و طبیبان دوره سلاجقه است که اطلاعات ارزشمند و جامعی در مورد تاریخ سیاسی سلجوقیان کرمان و جغرافیای کرمان ارائه میدهد.<ref>{{پک|ابوحامد کرمانی|۱۳۴۳|ک=سلجوقیان و غز در کرمان|ص=
* ''[[المضاف الی بدایع الازمان فی وقایع کرمان]]'' نوشته [[ابوحامد کرمانی]] از وزرا و طبیبان دوره سلاجقه است که در واقع ضمیمه و تکمیلکننده دیگر کتاب ابوحامد، [[بدایع الازمان فی وقایع کرمان]] است که در سال ۷۶۳ هجری نوشته شدهاست. این ضمیمه نیز در باب تاریخ عمومی کرمان و به خصوص سلجوقیان کرمان کتابت شدهاست.<ref>{{پک|باستانی پاریزی|۱۳۷۹|ف=افضل الدین کرمانی|ک=دائرةالمعارف بزرگ اسلامی}}</ref>
خط ۱۶۲:
* ''[[تاریخ گزیده]]'' [[حمدلله مستوفی]] (۶۸۰ - ۷۵۰ ق.)، از دیگر منابع عمومی تاریخ ایران است که به ذکر حوادث ایران از زمان آفرینش تا عهد نویسنده میپردازد. در این کتاب نیز همانند [[جامع التواریخ]] صرفاً به ذکر شرحی کلی از تاریخ سلجوقیان کرمان میپردازد.<ref>{{پک|حلمی|۱۳۸۴|ک=دولت سلجوقیان|ص=۵۴}}</ref>
* ''[[تاریخ وصاف]]'' نوشته [[شرفالدین عبدالله شیرازی]] (۶۶۳ - ۷۲۸ ق.) که کتابی است عمومی در مورد تاریخ ایران که شرحی کلی از تاریخ آلقاورد در کرمان ارائه میکند.<ref>{{پک|حلمی|۱۳۸۴|ک=دولت سلجوقیان|ص=۵۴}}</ref>
* ''[[سمط العلی]]'' نوشته [[ناصرالدین منشی کرمانی]] (۶۷۵ تا بعد از ۷۲۰ ق.) که کتابی در باب تاریخ کرمان از پیدایش شهر تا عهد نویسنده است که با توجه به دربر گرفتن تاریخ سلجوقیان کرمان، اطلاعات ارزشمندی در مورد تاریخ سیاسی و اجتماعی ارائه میکند.<ref>{{پک|ابوحامد کرمانی|۱۳۴۳|ک=سلجوقیان و غز در کرمان|ص=
* [[حبیبالسیر]] [[خواندمیر]](۸۸۰–۹۴۲ یا ۹۴۳ ه. ق) که تاریخ عمومی ایران از عهد [[پیشدادیان]] تا عهد [[شاه اسماعیل]] [[صفویان|صفوی]] است و با توجه به جامعیت آن، صرفاً به ذکر حوادث کلی آلقاورد میپردازد.<ref>{{پک|حلمی|۱۳۸۴|ک=دولت سلجوقیان|ص=۵۳}}</ref>
* ''[[روضهالصفا]]'' [[خواندمیر]] نیز همانند دیگر کتاب خواندمیر، [[حبیبالسیر]]، صرفاً به بیان کلی تاریخ سلاجقه کرمان میپردازد.<ref>{{پک|حلمی|۱۳۸۴|ک=دولت سلجوقیان|ص=۵۳}}</ref>
خط ۱۸۹:
== تاریخ کرمان پیش از سلاجقه ==
بعد از [[فتح ایران|فتح ایران و کرمان به دست اعراب]]، این شهر تا مدتها توسط والیان دستگاه خلافت کنترل میشد تا زمان [[طاهر بن حسین]] که توانست حکومت نیمهمستقل [[طاهریان]] را در شرق ایران تشکیل دهد؛ اما تا زمان یعقوب لیث بود که برای اولین بار بخش مهمی از حکومت تحت سلطه [[صفاریان]] از خلافت مستقل شد. در سال ۲۵۲ هجری [[یعقوب لیث صفار]] به سوی کرمان و آنجا را متصرف شد و مشغول آبادکردن آن سرزمین گردید. وقتی که یعقوب به کرمان آمد، اهل جیرفت عصیان نمودند. یعقوب به آنجا حمله کرد و شورشیان جیرفت را سرکوب نمود. تا سال ۲۸۷، حکام صفاری بر کرمان تسلط داشتند. در این سال [[عمرو لیث|عمرو لیث صفار]] به وسیله امیر [[اسماعیل سامانی]] اسیر شد و کمکم حوزه حکومتی [[سامانیان]] به کرمان گسترش یافت. در سال ۳۱۰، [[ابو علی محمد بن الیاس]] بعد از آشفتگی حکومت سامانی کرمان را تسخیر نمود. او [[بم]] را نیز تصرف کرد و به سوی فارس تاخت. در سال ۳۲۰، [[ابراهیم سیمجور]] از جانب سلطان آل سامان مأمور تسخیر کرمان شد. از سوی دیگر نیز [[معزالدوله دیلمی]] از طرف [[عمادالدوله]] به سوی کرمان حرکت کرده بود. معزالدوله [[سیرجان]] و [[بردسیر]] را تصرف نمود و [[گواشیر]] را محاصره نمود. ابراهیم سیم جور نیز به خراسان بازگشت. پس از دو ماه محاصره، مصالحهای بین ابوعلی و معزالدوله صورت گرفت و ابوعلی سلطنت عمادالدوله را پذیرفت. دوران حکومت [[آل بویه]] در کرمان از سال ۳۵۷ هجری تحت حکومت [[عضدالدوله]] و [[معزالدوله]] آغاز شد و تا مرگ [[ابوکالیجار]] در ۴۴۰ هجری طول کشید. در این مدت ۸ حاکم بر این دیار حکمرانی نمودند، تا سرانجام سلاجقه ترک به رهبری قاورد به کرمان حمله بردند و آن شهر را فتح کردند. از مهمترین اتفاقات دوران آل بویه میتوان به: سرکوبی [[کوفج|قبیلهٔ کوفج]] به دست معزالدوله، لعن [[معاویه بن ابی سفیان]] در منابر کرمان در زمان حکمرانی [[عضدالدوله]] اشاره نمود.<ref>{{پک|وزیری|۱۳۸۵|ک=تاریخ کرمان|ص=
== پیشینه سلجوقیان ==
خط ۲۰۴:
=== از تأسیس تا تجزیه ===
[[طغرلبیگ|طغرل بن میکائیل]]، رهبری اتحادیه سلجوقیان، پس از غلبه بر [[غزنویان]] در سال ۴۲۹، امپراتوری سلجوقیان را بنیانگذارد. سلجوقیان به تصرف سرزمینهای داخلی و غربی ایران ادامه دادند و باقیمانده [[آل بویه]] در ایران مرکزی و غربی و [[عراق]] را شکست دادند. در سال ۴۴۷ طغرل وارد [[بغداد]] مرکز [[خلافت عباسی]] شد.<ref>{{پک|آشتیانی|۱۳۸۰|ک=ریخ ایران بعد از اسلام|ص=
دوران سلطنت دو جانشین طغرل، یعنی [[آلب ارسلان]] و [[ملکشاه]] (۴۵۵ تا ۴۸۵ هجری)، دوران اوج قدرت سلجوقیان و پیشرفت اقتصادی و آبادانی قلمروی آنان بود. قلمرو سلجوقیان در زمان آلب ارسلان دومین سلطان سلجوقی در شرق تا [[رود سیحون]] و در غرب تا [[دریای مدیترانه]] گسترش یافت. آلب ارسلان در سال ۴۶۳ هجری در [[نبرد ملازگرد]] [[رومانوس چهارم|امپراتور روم شرقی]] را شکست داد و اسیر کرد.<ref>{{پک|آشتیانی|۱۳۸۰|ک=ریخ ایران بعد از اسلام|ص=
با اینکه تقریباً درگیری بر سر جانشینی سلطان درگذشته بین سلجوقیان خیلی زود آغاز شد، وحدت سلطنت بر متصرفات سلجوقیان تا زمان مرگ سلطان [[محمد یکم سلجوقی|ابو شجاع محمد]] ادامه یافت؛ اما بعد از مرگ سلطان محمد، قلمروی سلجوقیان در عمل به دو پاره تقسیم شد. [[سنجر|سلطان سنجر]] که از زمان سلطان محمد بر خراسان حکومت داشت و قدرت فراوانی به دست آورده بود، بعد از مرگ سلطان محمد خود را جانشین او دانست؛ اما در شرق ایران فرزند سلطان محمد، یعنی [[محمود یکم سلجوقی|محمود]] ادعای جانشینی داشت. از این پس حکومت بر مناطق شرقی ایران از ری تا [[ماورالنهر]] در دست سنجر و جانشینان او و حکومت در غرب ایران و عراق در دست فرزندان سلطان محمد باقی ماند، که به آنان [[سلاجقه عراق]] گفته میشود.<ref>{{پک|آشتیانی|۱۳۸۰|ک=ریخ ایران بعد از اسلام|ص=
جرقههای درگیریها از دوران سلطان [[برکیارق|محمد برکیارق]] آغاز شده بود، که برخی از امرای سلاجقه در نواحی مختلف کمکم قدرت مستقلی برای خود به دست آوردند و حکومتهای محلی در دل قلمرو سلجوقیان به وجود آمد. اما تشدید درگیریهای درون خاندانی و آغاز تجزیه قدرت از زمان [[محمد یکم سلجوقی|ابو شجاع محمد]] شروع شد؛ از جمله [[سلاجقه کرمان]] که از سال ۴۳۳ هجری به استقلال در [[کرمان]] حکومت کردند. قدرت محلی [[اتابکان]] نیز به تجزیه امپراتوری سلجوقی سرعت بخشید؛ همانند: حکومت [[اتابکان دمشق]] (۴۹۷–۵۴۹)، [[دودمان زنگیان|اتابکان موصل]](۴۶۸–۵۲۱)، [[اتابکان آذربایجان]](۵۴۱–۶۲۶) و [[اتابکان فارس]](۵۴۳–۶۸۴). در [[خوارزم]] نیز شاخه مستقلی از امرا به نام [[خوارزمشاهیان|خوارزمشاهان]] (۴۹۰–۶۲۸) بر سر کار آمدند که بعداً حکومت سلجوقیان را از شرق ایران برچیدند.<ref>{{پک|آشتیانی|۱۳۸۰|ک=تاریخ ایران بعد از اسلام|ص=
=== سیاست مذهبی و فرهنگی ===
خط ۲۳۵:
== ملک قاورد و تشکیل حکومت ==
{{اصلی|قاورد}}
چنانکه گفته شد، [[قاوورد|قاورد]] پسر بزرگ چغری بیک از سوی طغرل به ولایت [[نهبندان|طبسین]] و نواحی کرمان برگزیده شد. به این ترتیب، فتح ایالت کرمان و نواحی اطراف آن به وی واگذار گردید؛ اما راجع به زمان ورود به کرمان و تشکیل دولت سلاجقه کرمان توسط وی نظرات متفاوتی وجود دارد.<ref>{{پک|ابوحامد کرمانی|۱۳۴۳|ک=سلجوقیان و غز در کرمان|ص=
=== فتح کرمان ===
در آن زمان [[بهرام بن لشکرستان]] از طرف [[ابوکالیجار|ابوکالیجار دیلمی]]، حاکم کرمان بود و درصدد حفظ آن در برابر آل سلجوق برآمد؛ ولی چون توانایی مقاومت و مقابله نداشت، شهر را بدون جنگ و خونریزی تسلیم قاورد کرد. در این زمان ابوکالیجار که در [[خوزستان]] بود، متوجه کرمان شد و به سمت کرمان حرکت کرد؛ ولی با حیله قاورد در میانه راه مسموم و کشته شد؛ بنابراین قاورد حکومت کرمان را در سال ۴۴۰ ه.ق بدست آورد و در نخستین روز حکمرانی خود، به نام طغرل خطبه خواند.<ref>{{پک|سجادی|۱۳۶۸|ف=آل قاورد|ک=دائرةالمعارف بزرگ اسلامی}}</ref><ref>{{پک|ابوحامد کرمانی|۱۳۴۳|ک=سلجوقیان و غز در کرمان|ص=
[[پرونده:Mezquita de Malek, Kerman, Irán, 2016-09-22, DD 20-22 HDR.jpg|بندانگشتی|چپ|300px|نمایی از سقف گنبد [[مسجد ملک]] کرمان به همراه تزئینات گچبری و آجری آن. این بنا در زمان ملک قاورد و به دستور وی ساخته شد.]]
خط ۲۴۴:
{{رویدادهای سلجوقیان کرمان}}
در جنوب [[جیرفت]] و در سواحل دریا «[[جبال بارز|جبال قُفْص]]» واقع شدهاست، که در قرن چهارم هجری مردمانی راهزن در آنجا مستقر بودند. [[اصطخری]] در قرن چهارم گوید: «میپندارند که ایشان [[مردم عرب|عرب]] اند»؛ اما [[حافظ ابرو]]، جغرافیدان سده نهم هجری، مینویسد: «اهالی آن کوه از قبایل عرباند.» به هر روی، در مشرق کوه مزبور «[[خاش|أخواش]]» و در دامنه غربی آن [[بلوچ]]ها میزیستند. بلوچها مثل بادیه نشینان زندگی میکردند و مردمانی بیآزار بودند و خود هیچگاه راهزنی نمیکردند، اما راهزنانی که در جبال قفص جای گزیده بودند از ایشان هراس داشتند.
قاورد، طرح و اهدافی برای گسترش و افزایش قدرت خود داشت، که یکی از آنها سرکوب قبیله [[کوفج]] (قفص) بود، که مناطقی از [[جیرفت]] تا سواحل [[مکران]]، [[فارس (سرزمین)|فارس]] و اطراف خراسان را با توجه به ضعف آلبویه، اشغال و فتح کرده و از طریق دزدی و غارت کردن، اموال بسیاری را بدست آورده بودند؛ پس سرکوب آنها توسط قاورد علاوه بر تحکیم پایههای قدرت سلاجقه، ثروت عظیمی را برای قاورد به همراه میآورد؛ اما ملک قاورد که قدرت کافی برای مقابله با آنها را نداشت؛ بنابراین، با فریب سران قبایل قفص به مهمانی و کشتن آنها، موفق به سرکوب آنها در سال ۴۴۵ شد.<ref dir=ltr >{{پک|Peacock|2011|ک=Early Seljuq History|ص=153|زبان=en}}</ref><ref>{{پک|سجادی|۱۳۶۸|ف=آل قاورد|ک=دائرةالمعارف بزرگ اسلامی}}</ref><ref>{{پک|فروزانی|۱۳۹۳|ک=سلجوقیان، از آغاز تا فرجام|ص=
=== فتح عمان و سیستان ===
طرح دیگر وی برای گسترش قلمرو، تجارت دریایی و دستیابی به ثروت و غنائم مشهور،<ref>{{پک|ابوحامد کرمانی|۱۳۴۳|ک=سلجوقیان و غز در کرمان|ص=
=== فتح فارس ===
در سال ۴۵۵ ه.ق طغرلبیک درگذشت و برادر زادهاش، [[آلبارسلان]]، به تخت سلطنت سلجوقیان رسید. همزمان با این جریانات، قاورد با آگاهی از اوضاع آشفته فارس، عازم آنجا شد و توانست [[فضلویه|فضلویه شبانکاره]] را شکست و فراری دهد و فارس را تحت کنترل خود درآورد.<ref>{{پک|ابوحامد کرمانی|۱۳۴۳|ک=سلجوقیان و غز در کرمان|ص=
=== فرجام قاورد ===
{{اصلی|جنگ کرج ابی دلف}}
در سال [[۴۶۵]] ه.ق با کشته شدن آلبارسلان و به حکومت رسیدن پسرش، [[ملکشاه]]، قاورد که خود را برتر و شایستهتر از ملکشاه میدید، دعوی حکومت کرد و در نامهای به ملکشاه، خود را میراثدار حکومت برادرش، آلبارسلان، معرفی کرد. بعد از نامه نگاریها و مکاتبات فراوان بین دو طرف، که هر کدام سعی بر منصرفکردن دیگری داشتند، تنشها شدت گرفت<ref>{{پک|وزیری|۱۳۸۵|ک=تاریخ کرمان|ص=
در باب خانواده قاورد میتوان گفت که فرزندان زیادی داشت از جمله آنها، [[کرمانشاه]]، امیرانشاه، سلطانشاه، [[تورانشاه یکم|تورانشاه]]، شاهنشاه، مردانشاه، عمر و حسین. وی همچنین ۴۰ دختر داشت که آنها را به عقد امرای علویان و آلبویه از جمله بهرام بن لشکرستان درآورد.<ref>{{پک|سجادی|۱۳۶۸|ف=آل قاورد|ک=دائرةالمعارف بزرگ اسلامی}}</ref><ref>{{پک|ابوحامد کرمانی|۱۳۴۳|ک=سلجوقیان و غز در کرمان|ص=
== دوران اقتدار ==
[[پرونده:Kerman Seljuks.svg|وسط|بندانگشتی|500px|مسیر حرکت و هجوم سلجوقیان کرمان و غزها در ایالت کرمان]]
ملک قاورد قبل از حرکت به سمت [[اصفهان]] و نبرد با ملکشاه، یکی از فرزندانش به نام [[کرمانشاه]] را مأمور اداره قلمرو در غیاب خود کرد. با کشته شدن او در جنگ، کرمانشاه حکومت کرمان را در اختیار گرفت؛ اما دوران حکومتش بسیار کوتاه بود و بعد از یک سال درگذشت و برادرش به حکومت رسید. برخی از مورخان، کرمانشاه را به عنوان فرمانروا یاد نکرده و در نسبنامهٔ این سلسله، پس از قاورد، سلطان شاه پسر دیگر او را آوردهاند.<ref>{{پک|سجادی|۱۳۶۸|ف=آل قاورد|ک=دائرةالمعارف بزرگ اسلامی}}</ref><ref>{{پک|ابوحامد کرمانی|۱۳۴۳|ک=سلجوقیان و غز در کرمان|ص=
=== سلطانشاه ===
او یکی از پسران قاورد بود، که وی را در نبرد با ملکشاه همراهی میکرد و بعد از شکست، به همراه پدر خود اسیر شد و بعد از مرگ پدر بر چشمانش میل کشیدند، ولی این اتفاق باعث کوری وی نشد. وی سرانجام توانست با کمک یکی از خدمتگزاران به سمت کرمان فرار کند و در صفر سال ۴۶۷ تخت حکومت را بدست بگیرد. [[سلطانشاه]] احتمالاً درصدد مخالفت با [[ملکشاه]] بودهاست؛ چون یک سال بعد از حکومتش، ملکشاه عازم کرمان شد و در بردسیر مستقر شد و سرانجام بعد از مذاکرات فراوان، در سال ۴۷۲ بین دو طرف پیمان صلحی امضا شد، که به موجب آن حکومت کرمان و عمان برای سلطانشاه حفظ و مقرر شد نام ملکشاه مقدم بر نام سلطان شاه باشد.<ref>{{پک|سجادی|۱۳۶۸|ف=آل قاورد|ک=دائرةالمعارف بزرگ اسلامی}}</ref><ref>{{پک|وزیری|۱۳۸۵|ک=تاریخ کرمان|ص=
به نوشته ابوحامد کرمانی، سلطانشاه، شاهی خوشگذران بود، که در مدت ۱۰ سال کاری جز خوشگذرانی نکرد و همچنین به علت اینکه در میان زنان بزرگ شده بود، رفتار و لحنی به مانند آنها داشت.<ref>{{پک|ابوحامد کرمانی|۱۳۴۳|ک=سلجوقیان و غز در کرمان|ص=
سلطانشاه بعد از ۱۰ سال حکومت به دلیل بیماری [[استسقا]] درگذشت.<ref>{{پک|سجادی|۱۳۶۸|ف=آل قاورد|ک=دائرةالمعارف بزرگ اسلامی}}</ref><ref>{{پک|وزیری|۱۳۸۵|ک=تاریخ کرمان|ص=
=== تورانشاه ===
بعد از مرگ سلطانشاه، امرای دولت برادرش [[تورانشاه یکم|تورانشاه]] را که در [[بم]] بود، به کرمان آوردند و در رمضان ۴۷۷ بر تخت حکومت نشاندند. وی منصب وزارت را به [[ابنالعلاء]]، که بعداً وزیر [[ایرانشاه]] هم شد، واگذار کرد. در این زمان ابتدا عمانیان شوریدند و حاکم کرمان را از آن دیار بیرون کردند، اما توران شاه سپاهی را فرستاد و عمان دوباره تسخیر و تابع شد. سپس تورانشاه طی دو مرحله به [[فارس (سرزمین)|فارس]] حمله برد. گرچه منابع، زمان دقیق حملات وی را مشخص نکردهاند، هر دو لشکرکشی باید پس از سال ۴۸۵هجری باشد. چراکه بعید است تا زمانی که [[ملکشاه]]، امپراتور سلاجقه بزرگ، در اوج قدرت بوده، تورانشاه به خود جرأت چنین اقدامی داده باشد. وی دو نوبت به [[فارس (سرزمین)|فارس]] لشکر کشید؛ در نوبت اول، مغلوب شد و در نوبت دوم آن دیار را تصرف کرد.<ref>{{پک|وزیری|۱۳۸۵|ک=تاریخ کرمان|ص=
وی توانست ۱۳ سال حکومت بکند، که طی این مدت بناهای زیادی ساخت و اقدامات عمرانی فراوانی انجام داد. از جمله، تورانشاه مسجد ملک را که در زمان پدرش طراحی شده بود را به اتمام رساند و بازارهایی در اطراف مسجد بنا کرد و در طرف غربی مسجد، مدرسه و کتابخانه ساخت و [[مکرم بن علاء]] را مدرس مدرسه نمود.<ref>{{پک|همتی|۱۳۶۴|ک=تاریخ مفصل کرمان و رویدادهای صد سال اخیر ایران|ص=
{{نقل قول|''بنیاد عدلی و انصافی نهاد که اهل کرمان را حیات تازه آمد… و چندان خیر و صدقات فرمود که درویش در کرمان نماند…<ref>{{پک|سجادی|۱۳۶۸|ف=آل قاورد|ک=دائرةالمعارف بزرگ اسلامی}}</ref>''}}
خط ۲۷۷:
بعد از تورانشاه، فرزندش [[ایرانشاه]] در ذیالعقده ۴۹۰ به حکومت رسید، که همان ابتدای کار در مقابل تحرکات [[احمد سنجر|سنجر]]، حاکم سلجوقی خراسان، که قصد گسترش فتوحات و مناطق تحت سلطه خود در شرق را داشت، ایستادگی کرد.<ref>{{پک|سجادی|۱۳۶۸|ف=آل قاورد|ک=دائرةالمعارف بزرگ اسلامی}}</ref><ref dir=ltr >{{پک|Rahimi Sadegh|2012|ف=Reviewing the Sociopolitical Situation of Ismaili Community of Kerman just before the Qajar Government|ک=Journal of Basic and Applied Scientific Research|زبان=en}}</ref>
وی که در منابع (همانند ''[[تاریخ کرمان وزیری|تاریخ وزیری]]'')، به فردی بیدادگر و خوشگذران معروف بود که به مذهب [[اسماعیلیه]] گرایش داشت، که این نیز به خاطر همزمانی با دوران اوج اسماعیلیان و [[فاطمیان]] و همچنین نزدیکی وی با فردی به نام [[کاکابلیمان]] در دوره شاهزادگی بود<ref dir=ltr >{{پک|Rahimi Sadegh|2012|ف=Reviewing the Sociopolitical Situation of Ismaili Community of Kerman just before the Qajar Government|ک=Journal of Basic and Applied Scientific Research|زبان=en}}</ref> که اتابک او، [[نصیرالدوله]]، سعی بر اصلاح و نصیحت وی کرد؛ اما ایرانشاه قصد کشتن اتابک را کرد و اتابک گریخت. سرانجام گرایشهای اعتقادی ایرانشاه موجب شد که پس از سه سال، در سال ۴۹۵ [[شیخ الاسلام قاضی جمالالدین ابوالمعالی]] و [[امام تاجالدین القراء]]، که بزرگان مذهب تسنن بودند، [[فتوا]]ی قتل وی را صادر کنند. اطرافیان شاه دستگیر و قتلعام شدند، اما ایرانشاه شبانه فرار کرد و به [[جیرفت]] و سپس به بم رفت. او با دو سوار به [[قلعه سموران]] روی آورد که در بین راه دستگیر شد و توسط فرج نامی به قتل رسید.<ref>{{پک|وزیری|۱۳۸۵|ک=تاریخ کرمان|ص=
=== ارسلانشاه ===
بعد از قتل ایرانشاه، بزرگان حکومت کرمان، عموزاده ایرانشاه، [[ارسلانشاه یکم (سلجوقیان کرمان)|ارسلانشاه]]، را در محرم سال ۴۹۵ به قدرت رساندند و لقب ''محیالاسلام و المسلمین'' بهاین دلیل به وی داده شد، که بعد از گرایش ایرانشاه به اسماعیلیه، با دستور وی مجدداً تسنن به عنوان مذهب رسمی در دستگاه حکومتی انتخاب و ترویج شد. لقب دیگر او معزالدین و کنیهاش ابوالحارث بودهاست. در دوران وی، برخلاف حکام قبلی، روابط با سلاجقه بهبود یافت، که دلیل آن ازدواج ارسلانشاه با دختر سلطان [[محمد بن ملکشاه]]، امپراتور سلاجقه بزرگ، بود.<ref>{{پک|فروزانی|۱۳۹۳|ک=سلجوقیان، از آغاز تا فرجام|ص=
در این دوران، علم و هنر در کرمان رونق و رواج یافت و مدارس، کاروانسرا و بقاع متبرکه متعددی نیز ساخته شد، که موجب رونق تجارت در این زمان شد، بهطوری که:
{{نقل قول|''... قوافل [[بیزانس|روم]] و [[خراسان]] و [[عراق]] - بل تمامی آفاق - ممر خویش به [[هندوستان]] و [[حبشه]] و [[چین]] و دریا، بار [باز] سواحل کرمان افکندند.<ref>{{پک|وزیری|۱۳۸۵|ک=تاریخ کرمان|ص=
ارسلانشاه توانست ۴۲ سال حکومت کرده و سلاجقه کرمان را به اوج قدرت و شکوت برسانند. از او پسران و دختران زیادی به دنیا آمد، که تعدادی از آنها در زمان حیات وی مردند. بهطوریکه در هنگام مرگش، هفت با هشت پسر داشت که از این میان پسر کوچکش، کرمانشاه، والی شهر و دارالملک [[کرمان]] بود. دیگر پسر وی، [[محمدشاه یکم (سلجوقیان کرمان)|محمد]] بود که به حسن اخلاق و درایت مشهور بود، که قبل از مرگ پدرش با قتل برادران اوضاع را کنترل کرد، تا خود بدون هیچ مشکلی به حکومت برسد. سرانجام ارسلانشاه در سن ۷۲ سالگی درگذشت.<ref>{{پک|سجادی|۱۳۶۸|ف=آل قاورد|ک=دائرةالمعارف بزرگ اسلامی}}</ref><ref>{{پک|فروزانی|۱۳۹۳|ک=سلجوقیان، از آغاز تا فرجام|ص=
=== محمد بن ارسلانشاه ===
بعد از ارسلانشاه، پسرش [[محمدشاه یکم (سلجوقیان کرمان)|محمدشاه]]، در صفر ۵۳۷ به مسند حکومت رسید. وی بعد از تکیه بر تخت پادشاهی، تمام همتش صرف این شد که امرا را راضی نگه دارد، تا به برادرش [[سلجوقشاه]] نپیوندند. سپس محمدشاه برای از بین بردن رقیبان حکومت خود، دستور کور کردن، محبوسکردن و قتل آنها را صادر کرد، تا اینچنین رقیبان خود را از سر راه بدارد.<ref>{{پک|باستانی پاریزی|ک=وادی هفت واد|ص=
{{نقل قول|''یک روز با ملک در سرای او میگشتیم. به موضعی رسیدیم که چند یک خروار کاغذ همه رقعه برهم ریخته بود. پرسیدیم که این کاغذها چیست؟''{{سخ}}
''به ملک گفت فتوای ائمه شرع. هرگز هیچکس را نکشتم الا که ائمه فتوا دادند که او کشتنی است''.<ref>{{پک|ابوحامد کرمانی|۱۳۲۶|ک=بدایع الازمان فی وقایع کرمان|ص=
در عین حال، وی حاکمی علمدوست و هنرپرور بود و کتابخانهای عظیم در کرمان ساخت و ۵۰۰۰ کتاب در آنجا وقف کرد و مدارس و رباطات و مساجدی در بم، جیرفت و کرمان بنا نهاد. وی همچنین توجه فراوانی به امنیت و رفاه مردم داشت. در زمان وی، سلطان [[مسعود بن محمد بن ملکشاه|مسعود]] سلجوقی، ۲ بار قصد فتح کرمان را داشت، که هر دو بار مقابل مقابل محمدشاه شکست خورد. محمدشاه سرانجام بعد از ۱۴ سال حکومت، در سال ۵۵۱ به مرگ طبیعی درگذشت.<ref>{{پک|سجادی|۱۳۶۸|ف=آل قاورد|ک=دائرةالمعارف بزرگ اسلامی}}</ref><ref>{{پک|وزیری|۱۳۸۵|ک=تاریخ کرمان|ص=
=== طغرلشاه ===
طغرلشاه پس از مرگ محمدشاه، پسرش [[طغرلشاه (سلجوقیان کرمان)|طغرلشاه]]، در سال ۵۵۱ قدرت را بدست گرفت. طبق کتاب ''[[تاریخ کرمان وزیری|تاریخ وزیری]]''، وی پادشاهی عادل بود، که توجه زیادی به مردم و رعایا داشت و این موجب محبوبیتش در نزد همگان شد. وی در ابتدای حکومت خود دستور زندانیکردن برادر خود، [[محمودشاه]]، را داد تا رقیبی برای حکومت نداشته باشد و بتواند با خیالی آسوده به حکومت خود ادامه دهد.<ref>{{پک|وزیری|۱۳۸۵|ک=تاریخ کرمان|ص=
در این زمان با توجه به فراهمکردن زیرساختها و شرایط مطلوب برای گسترش بازرگانی در دوران حکام قبلی، اقتصاد و تجارت کرمان به اوج خود رسید و باعث انباشته شدن ثروت فراوانی در خزانه حکومت شد. وی بعد از ۱۲ سال حکومت که اغلب اوقات در [[جیرفت]]، دارالملک زمستانی سلاجقه، به سر میبرد، به مرگ طبیعی در سال ۵۶۳ درگذشت.<ref>{{پک|سجادی|۱۳۶۸|ف=آل قاورد|ک=دائرةالمعارف بزرگ اسلامی}}</ref><ref>{{پک|وزیری|۱۳۸۵|ک=تاریخ کرمان|ص=
== دوران ضعف و آشفتگی ==
[[طغرلشاه (سلجوقیان کرمان)|طغرلشاه]] قبل از مرگ، [[ارسلانشاه دوم (سلجوقیان کرمان)|ارسلانشاه دوم]] را به عنوان ولیعهد خود معرفی کرد؛ ولی بعد از مرگ وی، در سال ۵۶۳ هجری، دو پسر دیگر او، [[بهرامشاه (سلجوقیان کرمان)|بهرامشاه]] و [[تورانشاه دوم (سلجوقیان کرمان)|تورانشاه دوم]]، از ارسلانشاه فرمان نبردند و مدعی تاج و تخت و حکومت شدند و هرکدام در شهری مستقر گشتند. بدین ترتیب، درگیری بین مدعیان جانشینی آغاز و به تبع آن، دوران ضعف و کشمکشهای سیاسی فرا رسید. در نتیجه، بیست سال آخر فرمانروایی قاوردیان در منازعات مدعیان و توطئههای امیران گذشت، و شاهزادگان قاوردی بازیچه غلامان، اتابکان و خادمان خود بودند، که در آخر باعث ویرانی و قحطی زیاد در [[کرمان]] و [[مکران]] شد.<ref>{{پک|ابوحامد کرمانی|۱۳۲۶|ک=بدایع الازمان فی وقایع کرمان|ص=
{{نقل قول|''در عهد ما هر خوشه گندم که میآید، پرچمی با خود میآورد.<ref>{{پک|مرسلپور|۱۳۸۷|ک=تاریخ سلجوقیان کرمان|ص=
ابتدا، پس از آن که [[بهرامشاه (سلجوقیان کرمان)|بهرامشاه]] طی درگیریهایی در کرمان قدرت شهر را به دست گرفت، ارسلانشاه که پسر ارشد و ولیعهد طغرل بود و امارت بم را در دست داشت، برادران خود را طبق وصیت پدر مبنی بر جانشینی وی، به اطاعت از خود دعوت کرد؛ اما [[بهرامشاه (سلجوقیان کرمان)|بهرامشاه]] که قدرتی در کرمان پیدا کرده بود، آن را رد کرد و [[تورانشاه دوم (سلجوقیان کرمان)|تورانشاه]]، دیگر بردار خود را نیز که مدعی حکومت بود، شکست داد و علاوه بر کرمان، بر جیرفت نیز مسلط شد. تورانشاه بعد از شکست به [[فارس (سرزمین)|فارس]] رفت و لشکری از [[اتابکان فارس|اتابک]] [[زنگی بن مودود|زنگی]] گرفت و با قدرتی بیش از دیگر براداران خود، به کرمان بازگشت. چون بهرامشاه که کنترل اکثر مناطق را در دست داشت، توانایی مقابله با ارتش وی را نداشت، به خراسان گریخت؛ ولی در [[خراسان]] لشکری گرد آورد و توانست تورانشاه را شکست و به [[عراق عجم]] فراری دهد. در بحبوحه درگیری بین بهرامشاه و تورانشاه، [[ارسلانشاه دوم (سلجوقیان کرمان)|ارسلانشاه]] با سپاهی که از [[ارسلان بن طغرل]]، سلطان [[سلجوقیان عراق|سلجوقی عراق]] گرفته بود، بهرامشاه را محاصره کرد. بهرام به بم رفت و با سپاهی دوباره به کرمان بازگشت. بهرام شهر را محاصره کرد و ارسلانشاه را به [[یزد]] فراری داد و خود وارد شهر شد و خود را سلطان سلاجقه کرمان معرفی کرد؛ ولی خود بعد از یک سال حکومت، در سال ۵۷۰ هجری، بر اثر بیماری [[استسقا]] درگذشت،<ref>{{پک|سجادی|۱۳۶۸|ف=آل قاورد|ک=دائرةالمعارف بزرگ اسلامی}}</ref> تا دوباره اختلافات و تنشهای بین دو برادر دیگر ([[تورانشاه دوم (سلجوقیان کرمان)|تورانشاه]] و [[ارسلانشاه دوم (سلجوقیان کرمان)|ارسلانشاه]]) شعلهور گردد<ref>{{پک|فروزانی|۱۳۹۳|ک=سلجوقیان، از آغاز تا فرجام|ص=
ابتدا [[ارسلانشاه دوم (سلجوقیان کرمان)|ارسلانشاه]] بود که توانست تاج و تخت را بدست بگیرد، اما در سال ۵۷۲ هجری، پس از آن که در جنگ با برادر خود در سیرجان، تورانشاه، کشته شد، تورانشاه تونست با کمک آیبک که از طرف [[اتابک رکنالدین سام]] از [[اتابکان یزد]] به کرمان آمده بود، توانست قدرت را به دست بگیرد.<ref>{{پک|حمید افضلی|۱۳۹۱|ک=اتابکان یزد|ص=۵۲}}</ref><ref>{{پک|فروزانی|۱۳۹۳|ک=سلجوقیان، از آغاز تا فرجام|ص=
== پایان حکومت ==
بعد از مرگ [[تورانشاه دوم (سلجوقیان کرمان)|تورانشاه دوم]]، [[محمدشاه دوم (سلجوقیان کرمان)|محمدشاه دوم]]، پسر بهرامشاه، با کمک ظافر محمد توانست از زندان فرار کند و بعد از جمعآوری قدرت، زمام امور حکومت را بدست بگیرد. اندکی بعد، محمدشاه که از ظافر محمد بیم داشت، وی را به قتل آورد، ولی حکومتش تحت نظر غزان که قدرت منطقه و [[کرمان]] را بدست گرفته بودند، قرار داشت.<ref>{{پک|ابوحامد کرمانی|۱۳۴۳|ک=سلجوقیان و غز در کرمان|ص=
در این زمان در اثر قحطی و آشفتگی امور مملکت، شرایط زندگی یرای عامه مردم سخت شده بود<ref>{{پک|باستانی پاریزی|ک=وادی هفت واد|ص=
{{نقل قول|''... محمد پیش از رفتن به بم، چون از نفوذ غزان به تنگ آمده بود به اصفهان رفت و از سلطان طغرل بن ارسلان سپاه گرفت و به کرمان آمد. غزان چند روزی پنهان شدند.''}}
سرانجام، در سال ۵۸۰ ه.ق [[ملک دینار]] به محمدشاه تاخت و کرمان را تصرف کرد، تا آلقاورد از صفحه روزگار محو و نابود گردد.<ref>{{پک|وزیری|۱۳۸۵|ک=تاریخ کرمان|ص=
== اهمیت سلجوقیان کرمان ==
خط ۳۱۶:
ترکمانان سلجوقی پیش از اینکه بر سر کار آیند در دشتهای [[آسیای میانه]] به معیشتی عشیرهای همراه با [[کوچ نشینی]] خو داشتند. آنها، پس از آن که در فلات ایران به قدرت رسیدند، بسیاری از سنتها و رسوم قبیلهای و عشیرهای پیشین خود را در اداره قلمروشان به کار بردند. این امر نزد شاخههایی از آنها مانند سلجوقیان کرمان، که موفق به تشکیل حکومت محلی شدند، قوی تر هم بود. از جمله مواردی که سلجوقیان پس از به قدرت رسیدن در قلمرو خود، همچون زمان حضورشان در دشتهای [[آسیای مرکزی]] به آن عمل نمودند، این بود که آنها دو پایتخت (دارالملک) داشتند. [[جیرفت]]، دارالملک زمستانی، در منطقه گرمسیر کرمان قرار داشت و [[کرمان|بردسیر]]، دارالملک زمستانی، در منطقه سردسیر قرار داشت.<ref>{{پک|باستانی راد|۱۳۹۰|ف=نظام پایتختی ایران در عصر سلجوقیان: با تأکید بر دارالملکهای کرمان|ک=مطالعات تاریخ فرهنگی؛ پژوهشنامهٔ انجمن ایرانی تاریخ}}</ref>
حکومت قاوردیان توانست حدود صدوپنجاه سال در [[کرمان]] پابرجا بماند و در این مدت، کرمان و نواحی آن با دوری از منازعات داخلی خاندان سلجوقی در [[عراق]] و [[خراسان]] و [[آذربایجان]] و در سایهٔ خاندان قاوردیان، در زمینههای کشاورزی، دام پروری و گسترش آبادانی و بازرگانی رشد کرد. از دیگر دلایل اهمیت این سلسله، حضور و حکمرانی آنها بر مناطقی همچون [[فارس (سرزمین)|فارس]]، [[یزد]]، [[طبس]]، [[سیستان]]، [[مکران]] و حتی [[عمان]] بود، که نشان از قدرت و تسلط فراوان آنها داشت.<ref>{{پک|ابوحامد کرمانی|۱۳۴۳|ک=سلجوقیان و غز در کرمان|ص=
هر چند فرمانروایی این سلسله در اواخر دوران خود دچار انحطاط و تفرقه بود، ولی در دوران قدرت موجبات امنیت و آرامش نسبی را فراهم کرد؛ و با وجود دور افتادگی از مراکز علمی، بعضی از فرمانروایان این سلسله در حمایت از علما، به تأسیس مدارس و تشویق اهل شعر و ادب اهتمام ورزیدند.<ref>{{پک|ابوحامد کرمانی|۱۳۴۳|ک=سلجوقیان و غز در کرمان|ص=
در دورهٔ [[طغرلشاه (سلجوقیان کرمان)|طغرلشاه]]، رشد بازرگانی در [[کرمان]] و [[عمان]] موجب افزایش قابل توجه خزانه دولت شد و همزمان توجه مخصوصی به آبادانی [[بلوچستان]]، به خصوص بنادر آن شد.<ref>{{پک|ابوحامد کرمانی|۱۳۴۳|ک=سلجوقیان و غز در کرمان|ص=
با وجود پریشانی و قحطی و سختی شدیدی که در واپسین سالهای فرمانروایی قاوردیان در کرمان حاکم بود، غلبه [[ملک دینار]] بر کرمان، ظاهراً به عنوان غلبه یک منجی تلقی نشد. گزارش ستایش آمیزی که صاحب ''[[تاریخ عقدالعلی]]'' در این باب دارد، دست کم مبالغهآمیز است. بعد از سلاجقه کرمان قدرت محلی آن جا مدت زیادی در دست ملک دینار و اولاد او نماند و اندک زمانی بعد، [[براق حاجب]]، به آنجا آمد و سلسله [[قراختاییان کرمان|قراختاییان]] را به وجود آورد.<ref>{{پک|وزیری|۱۳۸۵|ک=تاریخ کرمان|ص=
{{سالشمار سلجوقیان کرمان ۱}}
خط ۳۲۷:
=== تشکیلات اداری سلجوقیان بزرگ ===
{{نوشتار اصلی|اوضاع اداری سلجوقیان}}
حکومت [[سلجوقیان]] که بر اساس الگوی حکومتی [[سامانیان]] و [[غزنویان]] پایهریزی شده بود، مرکب از دو بخش [[درگاه (دیوانسالاری)|درگاه]] و [[دیوان]] بود. به این ترتیب که درگاه، خود به دو بخش تقسیم میشد: بخشی از درگاه، به [[حرم سلطان]] تعلق داشت و امور مالی و اقتصادی آن را وکیل خاص اداره میکرد و بخش دیگر درگاه، محل رفتوآمد افراد بلندپایه کشوری و لشکری، علمای مذهبی، دانشمندان و [[اقطاع]]داران بود.<ref>{{پک|ستار زاده|۱۳۸۶|ک=سلجوقیان|ص=
گرچه در سنت [[سلطانیسم|حکمرانی سلطانی]]، مفهوم قدرت به معنی اینکه اقتدار اصلی در دست یک نفر، یعنی سلطان بود، ماهیت قدرت سلطان بستگی داشت به تعادل بین نیروها و مقامات مختلف، و حفظ قدرت سلطان از طریق کنترل قدرت بین امرا و ارتش و نهادهای دولتی صورت میگرفت، اما زمانی که اقتدار امرا از سلطان بیشتر میشد، دولت صبغه نظامی به خود میگرفت، لذا دیوانسالاری نقشی صوری پیدا میکرد و حکومت مرکزی سست میشد.<ref>{{پک|کلونز|۱۳۶۳|ک=دیوانسالاری در عهد سلجوقیان|ص=
نهاد اتابکی، نهادی بود که در دوره سلجوقی قدرت بیشتری گرفت. هرچند شاید بتوان منشأ آن را در سازمان اجتماعی و رسوم [[ترکمانان]] پی گرفت. نخستین فردی که لقب اتابک گرفت، [[نظام الملک]] بود که از سوی [[ملکشاه]]، به مناسبت مساعدتهای وی در مسیر رسیدن به تخت پادشاهی، به خواجه اهدا شد. نهاد اتابکی در شکل اولیه و اصلی خود، نوعی نهاد اجتماعی بود و بعدها در نتیجهٔ نظامی شدن دولت، تغییر کاربری داد. این نهاد در زمان سلجوقیان تحول یافت و دارای وجوه اجتماعی و سیاسی گردید. اتابک تعلیم و تربیت شاهزاده را بر عهده داشت. از نظر سیاسی یکی از مسائل نهاد اتابکی، نظارت بر امرا و جلوگیری از شورش آنان در منطقه بود. به محض این که قدرت امرا در رابطه با قدرت سلاطین افزایش مییافت، شکل عملی به خود میگرفت. هنگامی که نهاد اتابکی نهاد برجستهای شد، خود اتابک حاکم طبیعی واقعی ایالت گردید و شاهزاده همراه وی نیز به صورت آلت دست درآمد. به مجرد آن که جنبهٔ سیاسی نهاد اتابکی بر جنبه اجتماعی آن تفوق یافت، ایالتها به جای یک نفر به چند تن از اتابکها سپرده شدند یا این که یک امیر، اتابک تعدادی از ایالتها گردید. از یک طرف، سلطان سعی میکرد از طریق نهاد اتابکی اتحاد معمولی امرای بزرگ را تأمین کند و از طرف دیگر، آنان درصدد استقرار و استحکام استقلال واقعی خود بودند. امرا همواره تلاش میکردند که با توجه به موروثی بودن سلطنت، یکی از افراد خاندان خود را به نام اتابک به قدرت برسانند، تا این که قادر باشند به کام خود حکومت کنند. بدین سان، نهاد اتابکی سیاسی، عامل بالقوهای در فروپاشی امپراتوری سلجوقی گردید.<ref>{{پک|جمشید روستا و مهدیه محمودآبادی|۱۳۹۲|ف=تحلیلی بر چگونگی منصب وزارت دولت سلاجقه کرمان|ک=پژوهشهای علوم تاریخی}}</ref><ref>{{پک|باسورث|۱۳۶۶|ک=تاریخ ایران کمبریج|ص=۱۶۵–۱۶۶}}</ref>
=== تشکیلات اداری سلجوقیان کرمان ===
سلاجقه کرمان نیز همچون سلاجقه بزرگ، و تا حد زیادی به تقلید از این دولت، دیوانهایی همچون دیوان وزارت، [[دیوان اشراف]]، [[دیوان استیفا]]، [[دیوان انشاء]] و مناصب دیگری همچون [[اتابکی]] و [[امیر سلاح]] داشتند.<ref>{{پک|مرسلپور|۱۳۸۷|ک=تاریخ سلجوقیان کرمان|ص=
همزمان با به تخت نشستن [[قاورد]] در دارالملک بردسیر، قاضی آن ولایت، فردی با نام [[محمد فزاری]] بودهاست. این شخص در زمان آل بویه نیز از جمله قضات فارس و کرمان بوده و در نزد [[عضدالدوله|عضدالدوله دیلمی]] از احترام خاصی برخوردار بودهاست. فرزندان وی نیز قضاوت در فارس و کرمان را بر عهده داشتند از جمله فرزندش ابوالحسن فزاری که به قول نویسنده کتاب ''[[فارسنامه (ابن بلخی)|فارسنامه]]''، ''«هرگز مال نیندوختی و جز بر بهیمه مصری ننشستی..»''. وی را نزد قاورد آوردند و سلطان بلافاصله پس از دیدن فزاری، در سال ۴۳۳ هجری منصب وزارت را به او واگذار نمود. به این ترتیب میتوان دریافت که نخستین وزیر دربار سلاجقه کرمان، محمد فزاری است. وی منشأ خدماتی در زمینههای عمرانی و سیاسی بودهاست.<ref>{{پک|جمشید روستا و مهدیه محمودآبادی|۱۳۹۲|ف=تحلیلی بر چگونگی منصب وزارت دولت سلاجقه کرمان|ک=پژوهشهای علوم تاریخی}}</ref>
از جمله حوادث سیاسی دوران سلطنت قاورد رابطه او با سلاجقه بزرگ، از جمله عصیانش علیه [[آلبارسلان]] است. [[ابن اثیر کاتب|ابن اثیر]]، محرک قاورد علیه برادرش را وزیری نادان میداند که ''«مرتب، قرا ارسلان قاورد را به استبداد، توصیه میکرد و تحت تأثیر این وزیر بود که قاورد، عصیان ورزید»''. که آن وزیر همین شخص، یعنی محمد فزاری بوده باشد. همانطور که گفته شد یکی از نقشهایی که وزرا در اداره امپراتوری سلجوقی بر عهده داشتند توسعه متصرفات امپراتوری بود.<ref>{{پک|وزیری|۱۳۸۵|ک=تاریخ کرمان|ص=
تا عهد ایرانشاه قدرت بخش اداری و دیوانی در دستان وزیر منصوب شده از جانب شاه بود، اما از عهد ایرانشاه گروههای دیگر نظیر امیرالامراها و اتابکان، توانستند قدرتی در بخش اداری و دیوانی کسب کنند. در باب سلجوقیان کرمان، میتوان برای نخستین بار تأثیر اتابک [[ایرانشاه]]، [[کاکابلیمان]]، اشاره کرد که توانست بر خود شاه و روند حکومت داری وی تأثر بسزایی گذارد.<ref>{{پک|جمشید روستا و مهدیه محمودآبادی|۱۳۹۲|ف=تحلیلی بر چگونگی منصب وزارت دولت سلاجقه کرمان|ک=پژوهشهای علوم تاریخی}}</ref><ref>{{پک|باسورث|۱۳۶۶|ک=تاریخ ایران کمبریج|ص=۱۶۵–۱۶۶}}</ref>
با به قدرت رسیدن [[محمدشاه یکم (سلجوقیان کرمان)|محمدشاه]]، تمام تلاش او صرف این شد، که امرا را راضی نگه دارد، تا به برادرش [[سلجوقشاه]] نپیوندند. این امر سبب قدرتگیری فراوان امیرالامراها گردید. بهطوریکه وزرا، کاملاً به حاشیه رانده شدند و در منابعی که از دوران سلطنت محمد بن ارسلانشاه سخن به میان آمده، حتی نام یک وزیر نیز نیامده است. بی شک موفقیت یک نظام دیوانسالاری در گرو قدرت افراد و نهادهایی است که در برابر کل اجزای سیستم مسؤولیت دارند.<ref>{{پک|کلونز|۱۳۶۳|ک=دیوانسالاری در عهد سلجوقیان|ص=
دربارهٔ وضعیت وزرات همزمان با دوره آشفتگی، باید چنین گفت که به دو دلیل وزرا عملاً نقشی در اداره کرمان نداشتند؛ اول آنکه قدرت بسیار زیاد اتابکانی همچون [[مؤیدالدین ریحان|اتابک مؤیدالدین ریحان]] و [[اتابک قطب الدین محمد]]، اجازه خودنمایی به وزرای همزمان با آنها را نمیداد و دیگر آنکه هیچکدام از وزرای این دوره آشفته نیز آن قدر مقتدر نبودند تا بتوانند زمام امور را در دست بگیرند و اینکه در دولت سلاجقه کرمان به موازات کاهش قدرت سلطان، وزیر همان نقش صوری را نیز از دست داد؛ اما در دولت سلاجقه کرمان امور تحت نظر امرا و اتابکان بود، بهطوریکه حتی آنان میتوانستند سلطان را تحت کنترل خود درآورند و وزرا را بکشند. عملکرد ضعیف نهاد وزرات در این دوره منجر به آن شد، که منابع پیرامون این موضوع کمتر صحبت کنند؛ بهطوریکه تاریخ عزل و نصب وزرا در بسیاری موارد ذکر نشدهاست. وزارت در عهد فرزندان طغرلشاه به وضع بغرنجی رسید. دولت سلجوقی کرمان تحت اقتدار امرای نظامی قرار گرفت. اقتدار امرا، کاهش ابهت سلطان را در پی داشت. رقابت اتابکان قدرت را از دست وزرا ربود و این رقابتها موجب شد که عمر وزارت وزرا بسیار کوتاه باشد.<ref>{{پک|جمشید روستا و مهدیه محمودآبادی|۱۳۹۲|ف=تحلیلی بر چگونگی منصب وزارت دولت سلاجقه کرمان|ک=پژوهشهای علوم تاریخی}}</ref>
خط ۳۵۹:
* '''[[ناصحالدین ابوالبرکات]] (۵۵۲–۵۵۵ هجری)''': از وزرای دوران [[طغرلشاه (سلجوقیان کرمان)|طغرلشاه]] که از وزارت کنارهگیری کرده و به [[تصوف]] رو آورد.<ref>{{پک|جمشید روستا و مهدیه محمودآبادی|۱۳۹۲|ف=تحلیلی بر چگونگی منصب وزارت دولت سلاجقه کرمان|ک=پژوهشهای علوم تاریخی}}</ref>
* '''[[ناصرالدین افزون]] (۵۶۶–۵۶۷ هجری)''': دیگر وزیر [[طغرلشاه (سلجوقیان کرمان)|طغرلشاه]] که تا زمان مرگ وی بر همین منصب ماند و سپس در دوران آشفتگی به خدمت [[ملک دینار]] درآمد.<ref>{{پک|جمشید روستا و مهدیه محمودآبادی|۱۳۹۲|ف=تحلیلی بر چگونگی منصب وزارت دولت سلاجقه کرمان|ک=پژوهشهای علوم تاریخی}}</ref>
* '''[[ابوحامد کرمانی|ابوحامد افضلالدین کرمانی]]''': وی مدتها در دولت [[سلجوقیان]] کرمان به شغل [[دبیری]] و [[طبابت]] مشغول بود و بعد از چیرگی ملک دینار، طبیب مخصوص وی شد و علاوه بر این، به خاطر جایگاه برترش در علم طبابت از یاری و پشتیبانی [[اتابکان یزد]] و اولاد طغرلشاه سلجوقی نیز برخوردار بود.<ref>{{پک|جمشید روستا و مهدیه محمودآبادی|۱۳۹۲|ف=تحلیلی بر چگونگی منصب وزارت دولت سلاجقه کرمان|ک=پژوهشهای علوم تاریخی}}</ref><ref>{{پک|ملک محمدی|۱۳۹۰|ک=بانک جامع اطلاعات پزشکی کرمان|ص=
* '''[[اتابک مویدالدین ریحان]] (۵۶۰–۵۷۰ هجری)''': زمام امور را در اواخر حکومت طغرلشاه بر عهده داشت و به [[بهرامشاه (سلجوقیان کرمان)|بهرامشاه]] برای رسیدن به تخت حکومت کمک کرد.
* '''[[اتابک محمد بزقش]] (۵۷۰–۵۷۲ هجری)''': وی پس از مویدالدین ریحان، بزرگترین اتابک کرمان بود که ابتدا به بهرامشاه و سپس ارسلانشاه پیوست.<ref>{{پک|جمشید روستا و مهدیه محمودآبادی|۱۳۹۲|ف=تحلیلی بر چگونگی منصب وزارت دولت سلاجقه کرمان|ک=پژوهشهای علوم تاریخی}}</ref>
خط ۳۷۴:
== وضعیت اقتصادی و تجاری ==
سلجوقیان پس از تصرف کرمان و نواحی اطراف آن، توجه خود را معطوف به تجارت و راههای تجاری این نواحی کردند و برای رونق بخشیدن به آن، اقداماتی را انجام دادند. این اقدامات از زمان مؤسس این سلسله، [[قاورد|ملک قاورد]]، آغاز شد. وی علاوه بر اینکه حکومتی نسبتاً قدرتمند را در منطقه شرق و جنوب شرق فلات ایران به وجود آورد، اقداماتی را نیز در جهت مستحکم ساختن پایههای حکومت نوظهور خود برداشت و آسایش و امنیتی قابل توجه را در این مناطق پدید آورد.<ref>{{پک|فروزانی|۱۳۹۳|ک=سلجوقیان، از آغاز تا فرجام|ص=
پس از سرکوب قوم قفص و برقراری امنیت در مسیر جیرفت و [[جبال بارز]]، به علت خبرها و وصفهایی که از ثروت بیکران و وضع بیدفاع ایالت عمان شنید، متوجه آن ناحیه شد و در پی تسخیرش برآمد.<ref>{{پک|ابوحامد کرمانی|۱۳۴۳|ک=سلجوقیان و غز در کرمان|ص=
وی با اقدامات خود کرمان را به حالتی نیمه مستقل درآورد و دستور داد، پرچمی به شیوه [[سلجوقیان]] با نقش تیر و کمان بسازند و نامهها را با نام و القاب وی ثبت کنند.<ref>{{پک|وزیری|۱۳۸۵|ک=تاریخ کرمان|ص=
[[پرونده:میل نادری فهرج.jpg|بندانگشتی|چپ|200px|[[میل نادری|میل نادری یا قاوردی فهرج]] که کاربرد آن مشخصکردن مسیر برای تجار و مسافران بود]]
قاورد به راههای تجاری نیز اهمیت داد و برای بهبود وضع بازرگانی و کمک به مسافران و کاروانها، در مسیرهای پر رفتوآمد تجاری، تسهیلاتی ایجاد کرد؛ از جمله اقدامات وی در این زمینه، ساخت میلهایی در طول مسیر راههای تجاری بود. این میلها از چند فرسنگی دیده میشد و از سردرگمی مسافران و تجّار جلوگیری میکرد. به امر سلطان، در کنار این میلها، آبگیر و حوض و حمامی از آجر ساخته شد تا مسافران، بازرگانان و اسبان و شترانشان، استراحتی کنند و آبی بنوشند. راه تجاری کرمان به سیستان، یکی از این راهها است که هنوز، آثار بناهای قاوردی در آن مشاهده میشود. این راه از میان [[کویر لوت]] عبور میکرد. به دستور ملک قاورد، در این راه، از [[سردره (بندرعباس)|سرِ درّه]] تا [[فهرج|فهرجِ بم]]، که بیست و چهار فرسخ (حدود یکصد و چهل کیلومتر) را در بر میگرفت، در هر سیصد قدم میلی به ارتفاع دو برابر قامت انسان، ساخته شده بود؛ به نحوی که شب از پای هر میل، میل دیگر دیده میشدهاست.<ref>{{پک|ابوحامد کرمانی|۱۳۲۶|ک=بدایع الازمان فی وقایع کرمان|ص=
ملک قاورد با چنین اقداماتی، توانست در سرزمین کرمان ثبات و امنیتی ایجاد کند، که در رشد و پیشرفت تجارت در ناحیه نقش بسزایی داشت. بهطوریکه به نوشته [[ابوحامد کرمانی]]: {{نقل قول|''چهار حد کرمان، چنان شد که گرگ و میش، باهم آب خوردی و فراخی به حدّی شد که نقلهٔ اخبار آوردهاند که وقتی در صمیم زمستان به جیرفت میرفت، چون حرکت رکاب فرمود در بردسیرِ کرمان، صد مَن نان، به دیناری سرخ بود. بعد از آنکه به دولتخانهٔ جیرفت فرود آمد، آنهای رأی پادشاه کردند که هم در این هفته در بردسیر، نود مَن به دیناری کردند و نیز آرد سیاه و تباه میپزند؛ در حال با ده سوار از خواص عزم بردسیر کرد و یک شبانه روز به بردسیر آمد و جمله نانبایان را بخواند… پس چند تَن از معارف خبّازان در تنور تافته نشاند و بسوخت! و باز به جیرفت آمد.<ref>{{پک|ابوحامد کرمانی|۱۳۲۶|ک=بدایع الازمان فی وقایع کرمان|ص=
در دوران بعد از قاورد، یعنی دوران تورانشاه، مردم عمان شورش کردند و امیر و فرماندهان سلاجقه را از شهر بیرون راندند؛ اما این ناآرامی با درایت و کاردانی ملک تورانشاه و ارسال سریع نیروی نظامی، به زودی سرکوب شد و بار دیگر آرامش به آن ناحیه بازگشت. ناحیهای که از نظر تجاری و بازرگانی، بسیار مهم و برای سلاطین سلجوقی کرمان، از ارزشی فراوان برخوردار بود.<ref>{{پک|وزیری|۱۳۸۵|ک=تاریخ کرمان|ص=
بعد از دوران [[تورانشاه یکم|تورانشاه]]، [[ارسلانشاه یکم (سلجوقیان کرمان)|ارسلانشاه]] به حکومت رسید و به مدت ۴۲سال در مسند سلطنت بود. در دوران طولانی حاکمیت این سلطان تازه بر تخت نشسته، تجارت و بازرگانی توسعه چشمگیری پیدا کرد.<ref>{{پک|مرسلپور|۱۳۸۷|ک=تاریخ سلجوقیان کرمان|ص=
در زمان [[محمدشاه یکم (سلجوقیان کرمان)|محمدشاه]]، فرزند و جانشین ارسلانشاه، تجارت همچنان راه پیشرفت خود را ادامه داد. پس از مرگ وی، فرزندش طغرلشاه با شکست برادر خویش، محمودشاه، بر تخت سلطنت نشست.<ref>{{پک|باستانی پاریزی|ک=وادی هفت واد|ص=
با مرگ طغرلشاه، امنیت و آسایش در این دیار از بین رفته و دوران پر آشوب کشمکشهای فرزندان وی برای کسب قدرت، کرمان را به ویرانی کشاند. در واقع، باید گفت هر آنچه سلاطین پیشین سلجوقی کرمان، در جهت توسعه تجارت این سرزمین انجام داده بودند، به یکباره از بین رفت. این کشمکشها نه تنها تجارت و مراکز تجاری را رو به رکود برد، بلکه قحطی و گرسنگی را در کرمان گستراند.<ref>{{پک|جمشید روستا و الهام محمدی|۱۳۹۴|ف=تحلیل وضعیت تجارت و راههای تجاری کرمان در دوران حاکمیت سلجوقیان (۴۳۳ تا ۵۸۳ ق)|ک=پژوهشهای تاریخی}}</ref> بهطوریکه به قول ابوحامد کرمانی:
{{نقل قول|''در کرمان قحطی مفرط ظاهر شد و سفره وجود، از مطعومات چنان خالی که دانه در هیچ خانه نماند. قوت هستی و طعام خوش در گواشیر، چندگاهی استه [ی] خرما بود که آن را آرد میکردند و میخوردند و میمردند. چون استه نیز به آخر رسید؛ گرسنگان، نطعهای کهنه و دلوهای پوسیده و دبّههای دریده، میسوختند و میخوردند و هر روز چند کودک در شهر گم میشدند که گرسنگان، ایشان را به مذبح هلاک میبردند و چند کس فرزند خویش طعمه ساخت و بخورد. در همه شهر و حومه، یک گربه نماند و در شوارع، روز و شب سگان و گرسنگان در کشتی بودند؛ اگر سگ غالب میآمد، آدمی را میخورد و اگر آدمی غالب میآمد، سگ را….<ref>{{پک|ابوحامد کرمانی|۱۳۲۶|ک=بدایع الازمان فی وقایع کرمان|ص=
در این شرایط آشفته، هر کدام از فرزندان طغرلشاه، برای رسیدن به حکومت کرمان، علاوه بر لشکرکشیهای ویرانگر خود به شهرها و بنادر مختلف این مملکت، از حکّام بلاد همجوار، یعنی فارس و خراسان و عراق عجم، نیز کمک خواسته و لشکریان آنها را نیز، به ویرانی کرمان دعوت میکردند. بدون شک، هر لشکرکشی به منزله از بین رفتن امنیت و ثبات و آرامشی بود که در سایه آن، تجارت و بازرگانی رونق مییافت. این لشکرکشیها صدمات جبرانناپذیری بر پیکره کرمان، راههای تجاری و بهطور کلی، بازرگانی این ایالت وارد ساخت؛ برای نمونه یکی از این صدمات، لشکرکشی شاهزاده [[بهرامشاه (سلجوقیان کرمان)|بهرامشاه]]، با کمک لشکر خراسان، به کرمان بود. این لشکر پس از پیروزی و ورود به جیرفت، مشغول غارت ناحیه [[جیرفت|قمادین]]، یعنی مرکز و قطب تجاری کرمان شدند و آن را نابود کردند، بهطوریکه دیگر نتوانست مانند گذشته شود.<ref>{{پک|جمشید روستا و الهام محمدی|۱۳۹۴|ف=تحلیل وضعیت تجارت و راههای تجاری کرمان در دوران حاکمیت سلجوقیان (۴۳۳ تا ۵۸۳ ق)|ک=پژوهشهای تاریخی}}</ref> بدین ترتیب، این مرکز تجاری که به قول ابوحامد کرمانی؛
{{نقل قول|''مسکن غرباء روم و هند و منزل مسافران برّ و بحر، خزینه متموّلان و گنج خانه ارباب بضایع شرق و غرب [بود]، به دست لشکر خراسان افتاد و استباحت آن خطه محمی و افتراع آن عروس دوشیزه، بر دست ایشان رفت و آن را عالیها سافلها کردند و چند روز در جیرفت و رساتیق و نواحی، بازار نهب و غارت قایم بود و قتل و شکنجه و تعذیب دایم….<ref>{{پک|ابوحامد کرمانی|۱۳۲۶|ک=بدایع الازمان فی وقایع کرمان|ص=
و حملات پایانی را نیز قوم ویرانگر [[غز]]، به سرکردگی ملک دینار به تجارت کرمان وارد کردند و به دنبال آن، آسایش و امنیت نسبی که در این دوران به وجود آمده بود، به کلی از میان رفت و تجارت نیز با رکودی بیسابقه مواجه شد. [[ابوحامد کرمانی]] که خود شاهد این دوران بودهاست، اوضاع آن روزگار را چنین تشریح میکند:
{{نقل قول|''هنوز تا این غایت، ربض بردسیر مسکون و منازل معمور و سقفها مرفوع و بازارها بر جای و کاروانسرایها برپای بود تا هجوم غزروی نمود، به کلی عمارت ربض برافتاد و رعایا بعضی مردند و بعضی جلای وطن کردند، تا کار به آنجا رسید که کرمان در عموم عدل و شمول امن و دوام خصب و فرط راحت و کثرت نعمت، فردوس اعلی را دوزخ مینهاد و با [[سغد|سغد سمرقند]] و [[غوطه|غوطه دمشق]]، لاف زیادی میزد، امروز در خرابی، دیار [[لوط]] و زمین [[سبا]] را سه ضربه نهاد.<ref>{{پک|ابوحامد کرمانی|۱۳۲۶|ک=بدایع الازمان فی وقایع کرمان|ص=
{{وسط|
<gallery>
خط ۴۰۵:
[[پرونده:Caravanserai in desert Dasht-e Lut, Kerman Province, Iran 04.JPG|بندانگشتی|چپ|350px|یک کاروانسرا در [[شهداد]] در مسیر [[کرمان]] به [[قهستان]]]]
ایالت کرمان از گذشتههای بسیار دور، دارای راههای تجاری مهمی بود که برخی از این راهها، همزمان با حاکمیت شاهان سلجوقی بر این ایالت، بازسازی شده یا امنیت آنها برقرار شد. این مسیرهای تجاری براساس گزارشهایی از [[ابنحوقل]]، [[ابن اثیر کاتب|ابن اثیر]]، [[ابنرسته]]، [[ابوحامد کرمانی]] و [[اصطخری]]، عبارت بودند از:
* '''راه کرمان به سیستان''': این راه، همان راهی است که قاورد در طول آن، میلها و منارههایی برای رفاه تجار و مسافران ایجاد کرد و این مسئله نشان دهنده اهمیت فراوان این راه تجاری است. این راه، راهی کویری که ابتدا از بردسیر به [[خبیص]]، سپس به [[نرماشیر]] و از آنجا در قسمت باریک کویر، از [[فهرج]] گذشته و پس از طی چهار منزل دیگر، به [[اسپی تیر|سنیج]] یا [[اسپی تیر|اسپی]] در سیستان میرسید. سرانجام به [[زرنج]]، کرسی این ایالت، میرسید.<ref>{{پک|لسترنج|۱۳۶۷|ک=جغرافیای تاریخی سرزمینهای خلافت شرقی|ص=
* '''راه کرمان به قهستان''': این راه از شهر [[راور]]، در چند فرسخی شرق [[کوهبنان]] آغاز میشد و پس از طی مسافتی، به [[طبس|نابند]] در [[کویر لوت]] رسیده و پس از گذر از کویر به شهر [[خور (خوسف)|خور]] در [[قهستان]] میرسید. در بین این راه، هر چهار فرسخ، حوضهای آبی برای رفاه تجار و مسافران در نظر گرفته شده بود؛ همچنین راه دیگری وجود داشت که از شهر کویری [[خبیص]] شروع میشد و پس از طی چند فرسخ، به شهر [[خوسف]] قهستان میرسید.<ref>{{پک|رضوی|۱۳۸۸|ف=راههای تجاری در عهد ایلخانی|ک=کتاب ماه تاریخ و جغرافیا}}</ref>
* '''راههای کرمان به خراسان''': راههایی که از کرمان، به قهستان و سیستان میرفتند، در ادامه، به خراسان میرسیدند. این راهها پس از طی چندین منزلگاه، از یک طرف به شهرهای [[اسفند (ایرانشهر)|اسفند]] و [[نیشابور]] و ازطرفی دیگر، به [[پوشنج]]، در چند فرسخی [[هرات]] میرسید.<ref>{{پک|رضوی|۱۳۸۸|ف=راههای تجاری در عهد ایلخانی|ک=کتاب ماه تاریخ و جغرافیا}}</ref> راه دیگر، مسیر کویری از کرمان به هرات بود، که در مسیر آن جز چند حلقه چاه آب، چیزی وجود نداشت؛ اما راه اصلی ارتباطی که کرمان را به خراسان متصل کرده بود، از شهر [[راور]] شروع و پس طی چندین فرسخ از مسیر [[نایبند (طبس)|نایبند]]، [[دیهوک|دهوک]]، [[طبس]]، [[گناباد]]، [[زاوه]] و [[ترشیز]] به [[نیشابور]]، از شهرهای مهم خراسان، میرسید. یک راه فرعی از این شاهراه، از دربند به [[بیرجند]] و از آنجا به گناباد میرفت. دیگر مسیر مهم به سمت خراسان، از خبیص به [[بیرجند]] میآمد و از آنجا به [[گناباد]] میرفت و با طیکردن [[قائن]] و گناباد، به [[تربت حیدریه]] و نیشابور میرسید. بهرامشاه که یکی از مدعیان تاج و تخت دولت در سالهای پایانی حکومت آل قاورد، درگیر نبرد با برادران خود بود، برای کمک خواستن از [[مؤیدالدین آی ابه]] از این راه به جانب خراسان حرکت کرد.<ref>{{پک|جمشید روستا و الهام محمدی|۱۳۹۴|ف=تحلیل وضعیت تجارت و راههای تجاری کرمان در دوران حاکمیت سلجوقیان (۴۳۳ تا ۵۸۳ ق)|ک=پژوهشهای تاریخی}}</ref><ref>{{پک|ابوحامد کرمانی|۱۳۲۶|ک=بدایع الازمان فی وقایع کرمان|ص=
[[پرونده:Kerman Seljuks (No Pathway).svg|بندانگشتی|چپ|350px|مسیرهای تجاری ایالت کرمان در دوران زمامداری سلاجقه]]
* '''راه کرمان به فارس و عراق عجم''': همزمان با تسلط آل قاورد بر کرمان، راهی از شهرهای شمالی کرمان عبور میکرد که از راه [[بافق]]، به سوی [[یزد]] میرفت و در ادامه به راه ارتباطی شیراز و اصفهان میرسید. بدین ترتیب، به عراق عجم متصل میشد. دومین راه موجود، از طریق [[شهربابک]] به بخشی از [[شبانکاره (دشتستان)|شبانکاره]] میرسید و سپس به فارس متصل میشد و دیگر راه موجود، از [[سیرجان]] به ناحیه [[اصطهبانات]] در شبانکاره میرفت و بعد از آن از راه [[سروستان]] به شیراز وارد میشد.<ref>{{پک|رضوی|۱۳۸۸|ف=راههای تجاری در عهد ایلخانی|ک=کتاب ماه تاریخ و جغرافیا}}</ref>
مرکز راههای ارتباطی بین کرمان و شیراز، [[میمند (کرمان)|میمند]] بود. در واقع، شهر میمند نقطهای بوده که سه جاده مهم تجاری بین کرمان و شیراز، در آن به هم میرسید و کالاهای تجاری با یکدیگر دادوستد میشد به همین خاطر، این راههای تجاری اهمیتی فراوانی داشتند و در عهد [[قاورد]] و ارسلانشاه، توجه ویژهای به این راهها شد.<ref>{{پک|لسترنج|۱۳۶۷|ک=جغرافیای تاریخی سرزمینهای خلافت شرقی|ص=
* '''راههای کرمان به سواحل خلیجفارس''': در این دوران بنادر ایران نظیر راه [[هرمز|هرموز]] از اهمیت و موقعیت استراتژیک و تجاری برخوردار بودند. راه هرمز از سایر راههای تجاری بنادر جنوب ایران، مسیری کوتاهتر و آبادتر داشت. این راه از [[بندر هرموز]]، که جزیی از قلمرو سلاجقه کرمان محسوب میشد، (بارگه کرمان) شروع میشد و پس از عبور از جبال و [[منوجان]] و [[رودبار (رودبار جنوب)|رودبار]] به جیرفت و از آنجا به بردسیر میرسید و در ادامه از شهرهای [[چترود]] و [[زرند]] و کوهبنان عبور میکرد و به سمت یزد و خراسان و نواحی دیگر کشور میرفت.<ref>{{پک|ابوحامد کرمانی|۱۳۴۳|ک=سلجوقیان و غز در کرمان|ص=
* '''راه مکران به ماوراءالنهر''': در عصر سلجوقیان، راه جدیدی تأسیس شد، که از سواحل [[مکران]] به ماوراءالنهر میرسید. این جاده به شکل مستقیم شمالی جنوبی، از بندر تیز در سواحل عمان آغاز میشد و پس از عبور از مکران و سیستان و خراسان، به ناحیه ماوراءالنهر میرسید؛ سپس از آنجا، به [[ولگا]] ختم میشد. این جاده سواحل عمان، [[دریای سرخ]]، [[اقیانوس هند]] و [[دریای زرد|دریای چین]] را به [[آسیای مرکزی]] پیوند میداد.<ref>{{پک|ابوحامد کرمانی|۱۳۴۳|ک=سلجوقیان و غز در کرمان|ص=
=== مراکز تجاری ===
* '''قمادین (قمادین)''': عمدهترین مرکز تجاری کرمان که در عصر سلجوقیان، از شهرت و اهمیت فراوانی برخوردار بوده، ناحیه قمادین در [[جیرفت]] بودهاست. کالاهایی که از جزایر و بنادر دریا، همچون [[هرمز]] و [[تیس|تیز]] به سمت کرمان میآوردند، در این ناحیه، باراندازی و سپس از آنجا، به نواحی دیگر، فرستاده میشد. بر طبق روایت ابوحامد کرمانی؛ {{نقل قول|''سلسله کاروانهایی که سیصد چهارصد شتر داشتند هرگز مقطوع نمیشد، شترهای این کاروانها یک راست به میدان عظیم و بارانداز معروف شهر که به قمادین شهرت داشت وارد میشد و در آنجا زانو میزد.<ref>{{پک|ابوحامد کرمانی|۱۳۴۳|ک=سلجوقیان و غز در کرمان|ص=
در واقع، قمادین انبارگاه و منبع ذخیره کالاهای بازرگانانی بود که از سرزمینهای مختلف، رو به سوی کرمان حرکت میکردند. ابوحامد کرمانی، در باب این مکان، چنین ذکر میکند:{{سخ}}
{{نقل قول|''قمادین موضعی است بر در جیرفت، مسکن غرباء روم و هند و منزل مسافران برّ و بحر، خزینه متموّلان عالم و گنج خانه ارباب بضایع شرق و غرب….<ref>{{پک|ابوحامد کرمانی|۱۳۲۶|ک=بدایع الازمان فی وقایع کرمان|ص=
تجارت جیرفت و به خصوص قمادین، در اوایل عهد سلجوقیان کرمان و به ویژه در زمان شاهانی مانند [[قاورد]] و ارسلانشاه اول، رونقی فراوان داشت؛ اما این رونق و شکوفایی در اواخر عهد سلجوقیان کرمان، به شدت تضعیف شد و به علت اختلافها و درگیریهای شاهزادگان سلجوقی و لشکرکشیهایی که به این منطقه انجام میدادند، رو به ویرانی نهاد.<ref>{{پک|جمشید روستا و الهام محمدی|۱۳۹۴|ف=تحلیل وضعیت تجارت و راههای تجاری کرمان در دوران حاکمیت سلجوقیان (۴۳۳ تا ۵۸۳ ق)|ک=پژوهشهای تاریخی}}</ref> ابوحامد کرمانی مینویسد: {{نقل قول|''قمادین که محط رحال رجال آفاق و مخزن نفایس چین و [[خطا (سرزمین)|خطا]] و هندوستان و [[حبشه]] و [[زنگبار]] و [[دریابار]] و [[آناتولی|روم]] و [[مصر]] و [[ارمنیه]] و [[آذربایجان]] و [[ماوراءالنهر]] و خراسان و فارس و عراق بود و جیرفت و رساتیق را زیر و زبر گردانیدند و آنچه دیدند از صامت و ناطق رده و نیل و بقم و غیره همه [غارت کردند].<ref>{{پک|ابوحامد کرمانی|۱۳۲۶|ک=بدایع الازمان فی وقایع کرمان|ص=
سرانجام نیز، غزها آنجا را نابود کردند بهطوریکه دیگر نتوانست به جایگاه پیشین خود بازگردد.<ref>{{پک|جمشید روستا و الهام محمدی|۱۳۹۴|ف=تحلیل وضعیت تجارت و راههای تجاری کرمان در دوران حاکمیت سلجوقیان (۴۳۳ تا ۵۸۳ ق)|ک=پژوهشهای تاریخی}}</ref>
* '''بندر تیز''': این بندر در ناحیه مکران، در سواحل [[دریای عمان]] قرار داشت. در این دوران، مکران از ایالاتی بود که زیر نظر کرمان کنترل میشد. سلجوقیان کرمان به این بندر، اهمیت میدادند و به همین علت تیز، راه پیشرفت را طی کرد و از جایگاه ممتازتری برخوردار شد. این بندر در قرن چهارم نیز، دارای فعالیت تجاری بود؛ اما اوج شکوفایی آن را باید، مربوط به عصر سلاجقه کرمان، در قرون پنجم و ششم دانست. این بندر بر سر راه تجاری [[خلیج فارس]] به [[هندوستان]] قرار داشت و چنانکه در بحث راهها ذکر شد، از این بندر راهی به صورت مستقیم، به منطقه ماوراءالنهر میرفت.<ref>{{پک|خیراندیش|۱۳۸۶|ف=تجارت دریایی ایران در دوره سلجوقی، سدههای ۵ و ۶ هجری با تأکید بر نقش بندر تیز|ک=مجله علومانسانی دانشگاه الزهرا،}}</ref>
بندر تیز با ناحیه قمادین در جیرفت که جایگاه بینالمللی بازرگانان ملل گوناگونی همچون هند، چین، مصر، زنگبار، حبشه، ارمنیه و آذربایجان محسوب میشد، رابطه نزدیکی داشت.<ref>{{پک|خیراندیش|۱۳۸۶|ف=تجارت دریایی ایران در دوره سلجوقی، سدههای ۵ و ۶ هجری با تأکید بر نقش بندر تیز|ک=مجله علومانسانی دانشگاه الزهرا،}}</ref>
با سقوط دولت سلجوقیان و حمله غزها به کرمان و مکران، بندر تیز نیز اعتبار خویش را از دست داد و از رونق افتاد.<ref>{{پک|جمشید روستا و الهام محمدی|۱۳۹۴|ف=تحلیل وضعیت تجارت و راههای تجاری کرمان در دوران حاکمیت سلجوقیان (۴۳۳ تا ۵۸۳ ق)|ک=پژوهشهای تاریخی}}</ref><ref>{{پک|ابوحامد کرمانی|۱۳۲۶|ک=بدایع الازمان فی وقایع کرمان|ص=
* '''هرمز''': [[بندر هرمز]] نیز در این عصر، از اهمیت تجاری زیادی برخوردار بود. مهاجرت [[ملک محمد درمکوه]]، به هرمز و پایهگذاری حکومت [[ملوک هرمز]]، در نیمه دوم قرن پنجم هجری، منجر به تجدید قدرت اقتصادی این ناحیه شد. سلاجقه کرمان نیز، به هرمز توجه ویژهای داشتند. از جمله اقدامات ملک قاورد سلجوقی، پس از تصرف این بندر، تعمیر راه تجاری هرمز به جیرفت و همچنین، برقراری امنیت این مسیر، با سرکوبی قوم غارتگر و راهزنِ قفص بود.<ref>{{پک|عباسی-امیری|۱۳۹۰|ف=تجارت کرمان از سده ششم تا هشتم هجری با تأکید بر جایگاه جیرفت|ک=مجله مطالعات ایرانی}}</ref>
=== کالاهای تجاری رایج ===
کرمان سرزمین بزرگ و پهناوری است که محصولات گوناگونی در آن بدست میآید و به نواحی دیگر صادر میشود. چنانکه [[اصطخری]] در این باره چنین بیان میکند، که: «به کرمان، گرمسیر و سردسیر است و در هم آمیخته بود و از میوهها، همه گونه باشد». [[ابوحامد کرمانی|ابوحامد افضلالدین کرمانی]]، از شهرهای کرمان در این زمان، بازدید کرده و محصولات و کالاهای آنها را شرح دادهاست: {{نقل قول|''از خصایص کرمان ثغر تیزست که از آنجا مالهای وافر از عشور تجار و اجرت سفاین به خزاین پادشاه رسد و اهل هند و [[ایالت سند|سند]] و [[حبشه]] و [[آفریقا|زنج]] و [[مصر]] و دیار عرب از [[عمان]] و [[بحرین]] را فرضه آنجاست و هر [[مشک]] و [[عنبر]] و [[رنگ نیل|نیل]] و [[بقم]] و [[عقاقیر هندی]] و [[برده]] هند و حبشی و زنگی و [[مخمل]]های لطیف، و [[سادهای]] [[پراگین]] و [[فوطهای دنبلی]] و امثال این طرایف که در جهان است ازین ثغر برند و به جنب تیز ولایت مکران است، که معدن [[فانید]] و [[قند]] است و ازین دیار به جمله اقالیم کفر و اسلام برند و بر جنوب جیرفت ناحیت هرمز است، ولایتی معمور بر لب دریا… و [[ارتفاع (مالیات)|ارتفاع]] او زر خراجی و [[اسب تازی]] و [[مروارید]] باشد و امروز فرضه آن ساحل است و قوافل عراق روی بوی دارد و مرکز ثوری دریابار و مقصد تجار اقطار آنجاست.<ref>{{پک|ابوحامد کرمانی|۱۳۲۶|ک=بدایع الازمان فی وقایع کرمان|ص=
علاوه بر وی، جغرافیدانان دیگر نیز ضمن شرح شهرهای کرمان، به کالاهای تجاری این ایالت اشاره کردهاند. مهمترین محصولی که از شهرهای کرمان به سایر بلاد ارسال میشد، [[خرما]] بود. ابوحامد کرمانی میگوید: {{نقل قول|''از شهرهای نواحی بردسیر، خبیص است که ولایتی اندکست و از وی خرما به اقصی بلاد عالم برند و از نواحی بردسیر، [[کوبنان]]ست که از آنجا، [[توتیا]] خیزد و به همه جهان از آنجا نقل کنند.<ref>{{پک|ابوحامد کرمانی|۱۳۲۶|ک=بدایع الازمان فی وقایع کرمان|ص=
از دیگر محصولات کرمان میتوان به خرما، [[زیره]]، [[نیل]]، [[نیشکر]] و [[فانید|پانیذ]]، معرفی کرد که محصولات گرمسیری آن ولایت محسوب میشوند هرچند که خرمای آن بر دیگر محصولات، برتری دارد. اصطخری نیز از این محصولات نام برده و حدود کشت آنها را از ناحیه [[نیشابور|مغون]] و [[ولاشگرد]]، تا هرمز مشخص کردهاست. وی همچنین گوید که از ناحیه [[خاش|خواش]]، «پانیذ، خیزد و به سیستان برند و دادوستد به درم باشد».<ref>{{پک|روستا-محمدی|۱۳۹۴|ف=تحلیل وضعیت تجارت و راههای تجاری کرمان در دوران حاکمیت سلجوقیان|ک=فصلنامه پژوهشهای تاریخی}}</ref>
[[شمسالدین مقدسی]] از [[منوجان]] با عنوان بصره کرمان، یاد کرده، که خرمای خراسان، از آنجا تأمین میشدهاست و [[یاقوت حموی]]، خرمای کرمان را از خرمای بصره، برتر دانستهاست. [[حمدالله مستوفی]] محصولات هرمز را نخل و نیشکر و محصولات [[شهربابک]] و [[سیرجان]] و [[ریگان]] را [[غله]] و [[پنبه]] و خرما، معرفی کردهاست.<ref>{{پک|روستا-محمدی|۱۳۹۴|ف=تحلیل وضعیت تجارت و راههای تجاری کرمان در دوران حاکمیت سلجوقیان|ک=فصلنامه پژوهشهای تاریخی}}</ref> بنابراین تمامی محصولات به همه مناطق صادر میشد؛ از جمله خرما به خراسان و نیل به فارس؛ همچنین غلات به دست آمده از ناحیه ولاشگرد، به هرمز و سپس از هرمز به وسیله کشتیهای تجاری، به سایر مناطق دوردست فرستاده میشد.<ref>{{پک|لسترنج|۱۳۶۷|ک=جغرافیای تاریخی سرزمینهای خلافت شرقی|ص=
[[پرونده:Shahre-Harireh2.jpg|بندانگشتی|چپ|450px|[[شهر حریره|شهر باستانی حریره]] ([[کیش]]) که عهد سلاجقه کرمان رونق گرفت و توانست موقعیت تجاری [[بندر سیراف]] را از آن خود کند.]]
اما دیگر کالاهایی که از جزایر و بنادر خلیج فارس به سایر مناطق صادر میشد، [[مروارید]] و [[اسب]] بود.<ref>{{پک|ابوحامد کرمانی|۱۳۲۶|ک=بدایع الازمان فی وقایع کرمان|ص=
از دیگر محصولات و کالاهای تجاری سرزمین کرمان، [[ابریشم]] و پارچههای ناحیه بم بودهاست. در بم، پارچههایی ارزشمند و زیبا و با کیفیت بافته میشده، که به تمام دنیای اسلام، از خراسان و عراق گرفته تا مصر صادر میشده و در این نواحی، طرفداران بسیاری داشتهاست. در واقع، بم مرکز صنعتی کرمان محسوب میشد.
علاوه بر بم، در شهر [[نرماشیر]] نیز پارچههایی برای لباس، بافته میشد و به مقدار بسیاری، به فارس و عراق صادر میشد. [[توتیا]] (سرمه چشم) نیز محصول دیگری بود که به عنوان دوای چشم، از کرمان به مناطق دیگر ارسال میشد. مرکز تولید آن، شهر [[کوهبنان]] بود.<ref>{{پک|ابوحامد کرمانی|۱۳۲۶|ک=بدایع الازمان فی وقایع کرمان|ص=
در کل، سرزمین کرمان همزمان با حاکمیت سلجوقیان و به ویژه در زمان حکومت حاکمان قدرتمندی همچون [[قاورد]] و ارسلانشاه اول، از امنیت و آرامش چشمگیری برخوردار بود و در سایه این آرامش، تجارت کرمان نیز رونق روزافزونی یافت. این رونق تجاری سبب شد تا محصولات اکثر شهرهای ایالت کرمان، به سایر نقاط ایران و جهان، صادر شود. محصولاتی که بسیاری از آنها معرفی شد.<ref>{{پک|روستا-محمدی|۱۳۹۴|ف=تحلیل وضعیت تجارت و راههای تجاری کرمان در دوران حاکمیت سلجوقیان|ک=فصلنامه پژوهشهای تاریخی}}</ref>
== وضعیت علمی، فرهنگی و مذهبی ==
یکی از کارکردهای نهاد وزارت، تعیین خطمشی مذهبی دولت بود،<ref>{{پک|اقبال|۱۳۳۸|ک=وزارت در عهد سلاطین بزرگ سلجوقی|ص=
=== وضعیت علمی و فرهنگی ===
بعضی از فرمانروایان سلاجقه کرمان، با وجود دورافتادگی کرمان از مراکز علمی، در حمایت از علما، تأسیس مدارس و تشویق شعر و ادب در این زمینه تلاش کردند. از جمله [[محمدشاه یکم (سلجوقیان کرمان)|مغیث الدین محمد]] به علم [[نجوم]] علاقه شخصی داشت و گویند در [[گواشیر]]، کتابخانه بزرگی احداث کرد و پنجهزار نسخه کتاب نفیس هم وقف آن کرد.
توجه به امور آموزش در دوره سلجوقیان کرمان تفاوت قابل ملاحظهای با گذشته داشت و رشد قابل توجهی را شاهد بود، که عوامل متعددی در این امر دخیل بودهاند؛ هرچند در آن ایام نیز ارتباط تنگاتنگی میان سیاستهای مذهبی و قبیلهای با وضعیت علمی [[کرمان]] به چشم میخورد.<ref>{{پک|وزیری|۱۳۸۵|ک=تاریخ کرمان|ص=
قدرتگیری قاورد سلجوقی در سال ۴۴۰ه. ق، کرمان را از مبارزات فارس و خراسان حفظ کرد و باعث استقلال آن شد. [[قاوورد|قاورد]] علیرغم ساختن کاروانسرا و آبادانی جادهها که به امور تجاری کمک فراوانی میکرد، با درگیری در منازعات سیاسی، دست به اقدام مهم علمی و فرهنگی نزد. سلطانشاه نیز در منابع، پادشاهی عشرت دوست معرفی شدهاست، که اقدامی در جهت ساخت مراکز علمی در دوره او صورت نپذیرفت. دوره سیزده ساله حکومت تورانشاه را میتوان دوره آغاز جریانی فکری و فرهنگی در کرمان دانست و وزیر او، [[مکرم بن علا]]، نیز بسیار ادب پرور و دانش دوست بود. شکایات مردم از حضور ترکان مهاجر مستقر شده در خانههایشان، باعث شد که توران شاه سه نقطه را مشخص کند، که یکی محل مرقدش باشد و در نقطهای دیگر مسجد جامعی بسازند، که به [[مسجد ملک]] معروف است و در نقطه سوم محلهای جهت اسکان ترکان به همراه مدرسه و [[خانقاه]] و [[رباط (ساختمان)|رباط]] ساخته شود.<ref>{{پک|مرسلپور|۱۳۸۷|ک=تاریخ سلجوقیان کرمان|ص=
=== وضعیت دینی ===
[[پرونده:Malek mosque kerman iran.jpg|بندانگشتی|راست|200px|محراب و سقف [[مسجد ملک]] از بناهای دوره سلجوقی]]
کرمان از شهرهای خاص است که در طول دوران اسلامی بسیاری از مذاهب و فرق اسلامی را در درون خود جای دادهاست. میتوان دلیل این همزیستی را در موقعیت جغرافیایی این ناحیه پیدا کرد. کرمان و شهرهای این ایالت به دلیل احاطه در [[کویر لوت]] و بیابانهای وسیع، از سایر ولایات همجوار جدا شده و در هر دوره، بسته به ضعف و اقتدار دولتهای فرمانروا، با بسامد توسعه و پیشرفت شهری متفاوتی روبهرو شدهاست. از این رو همواره ناگزیر بودهاست به صورت مستقل و خودکفا حیات ساکنانش را تأمین کند.
در نتیجه، مردمان این دیار ترجیح میدادند، به جای پرداختن به کشمکشهای داخلی و جنگهای درونی که خرابی قناتها و ناامنی راهها و بهطور کلی نابودی منابع اصلی ثروت را در پی داشت و نتایج آن دامنگیر مسلمان و غیرمسلمان میشد، مساهله و مسامحه را پیشه کنند و با مدارا و همراهی یکدیگر بر اوضاع خاص و دشوار طبیعی محیط زیست خود مسلط شوند.<ref>{{پک|باستانی پاریزی|۱۳۵۴|ف=سیر تحولات مذهبی در کرمان|ک=نشریه دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران}}</ref> این شرایط موجب شدهاست مردمان این دیار از تعصب مذهبی تهی باشند و مشی مدارا در پیش بگیرند، بهطوریکه در اغلب دورهها، فرقههای مختلف اسلامی نظیر [[سنی|اهل سنت]]، [[امامیه]]، [[اسماعیلیه]]، [[صوفیه]]، [[شیخیه]] و حتی [[خوارج]] و گروههای تندرو و افراطی در نقاط مختلف این ایالت در مجاورت یکدیگر زندگی و تا حد زیادی در عقیده و آیین خود به اختیار عمل کنند. در دوره فرمانروایی سلجوقیان کرمان نیز، این شهر از مناطق سنینشین ایران محسوب میشد و [[حنفیان]] و [[شافعیان]] اکثریت جمعیت این ایالت را تشکیل داده بودند؛<ref>{{پک|ابوحامد کرمانی|۱۳۲۶|ک= عقدالعلی للموقف الاعلی|ص=
[[قاوورد|قاورد]]، مؤسس سلسله سلجوقی کرمان، حنفیمذهب بود و در عین حفظ بیطرفی ظاهری، در حمایت از علمای این فرقه از هیچ تلاشی دریغ نکرد.<ref>{{پک|فاطمه موسایی|۱۳۹۵|ف=نفوذ اسماعیلیه در کرمان دوره سلجوقی|ک=پژوهشنامه مذاهب اسلامی}}</ref><ref>{{پک|ابوحامد کرمانی|۱۳۲۶|ک=بدایع الازمان فی وقایع کرمان|ص=
تصوف نیز از جریانهای فکری رایج در کرمان دوره سلجوقیان بود. در این دوره، مراکز متعددی وجود داشت که نهتنها اهل عرفان و سلوک به آنجا روی می آوردند، بلکه گروههای متعددی از طبقات مختلف جامعه نیز، به آنجا میآمدند. ساخت شمار فراوانی خانقاه و رباط به دست برخی سلجوقیان نظیر [[قاوورد|قاورد]]، [[تورانشاه یکم|تورانشاه]] و [[بهرامشاه (سلجوقیان کرمان)|بهرامشاه]] از توجه فرمانروایان این سلسله به آیین تصوف و حمایت از پیروان این فرقه و فعالیتهایشان حکایت می کند. ملکمحمد به شیخ [[برهان الدین ابونصر احمد کوبنانی]] (کوهبنانی)، صوفی مشهور این دوره، ابراز ارادت می کرد و وی را از نزدیکان دربار خود کرده بود. برخی از وزرا و رجال برجسته دولت سلجوقی کرمان نیز به متصوفه گرایش داشتند و از آن حمایت میکردند. [[مویدالدین ریحان]]، وزیر بهرامشاه، چندین خانقاه، رباط و بقعه مخصوص صوفیان ساخت.<ref>{{پک|فاطمه موسایی|۱۳۹۵|ف=نفوذ اسماعیلیه در کرمان دوره سلجوقی|ک=پژوهشنامه مذاهب اسلامی}}</ref><ref>{{پک|ابوحامد کرمانی|۱۳۲۶|ک=بدایع الازمان فی وقایع کرمان|ص=
[[خوارج]] از فرقه هایی بود، که اگرچه بهطور محدود، اما همچنان حضور خود را در کرمان دوره سلجوقیان حفظ کردند. بیشتر خوارج ایالت کرمان در [[بم]] حضور داشتند. به گفته مورخان، در قرن چهارم، پیش از دوره سلجوقیان، سه مسجد در بم وجود داشته که یکی از آنها متعلق به خوارج بودهاست، که این نشان از کثرت جمعیت پیروان این فرقه در بم حکایت میکند. البته این جریان در دوره تورانشاه بهشدت سرکوب شد، چه آنکه وی با سیطره بر [[عمان]] که مقر اصلی خوارج در این زمان بهشمار می رفت، از نفوذ این فرقه کاست و به تعقیب و کشتار پیروان آن دست زد؛ بهطوریکه در دوره فرمانروایی وی و مدتها پس از آن، خبری از تحرکات توجهبرانگیز خوارج دیده نمی شود.<ref>{{پک|مرسلپور|۱۳۸۷|ک=تاریخ سلجوقیان کرمان|ص=
==== شیعه و اسماعیلیه در کرمان ====
خط ۴۶۱:
[[شیعه|شیعیان]] از گروه های مذهبی کرمان بهشمار می روند که جمعیتشان در این دوره در مقایسه با مذاهب غیرسنی بیش از خوارج و … بودهاست. تشیع در اواخر سده سوم هجری و پس از آن در کرمان و نواحی آن حضور گسترده یافت. همزمان با روی کار آمدن سلاجقه در کرمان، بیشترین جمعیت شیعیان در نواحی [[رودبار (رودبار جنوب)|رودبار]]، [[بلوچ]] (بلوص)، [[قهستان]]، [[کوهستان ابوغانم]] و [[منوجان]] حضور داشتند و زندگی میکردند؛ ولی اینکه چه تعدادی از این افراد متعلق به [[زیدیه]]، [[امامیه]] و [[اسماعیلیه]] بودند، مشخص نیست. مسلماً، حضور سیاسی و مذهبی اسماعیلیان در این دوره به مراتب پررنگ تر از سایر مذاهب شیعه بودهاست.<ref>{{پک|علی اعتصامی|۱۳۹۱|ف=ادیان و مذاهب کرمان از ورود اسلام تا پایان دوره سلجوقیان کرمان|ک=خدمات فرهنگی کرمان}}</ref>
کرمان به دلیل موقعیت خاص جغرافیایی و دوری از مرکز خلافت و روحیه سازگار مردمانش محیط مناسبی برای گسترش [[اسماعیلیه]] بهشمار می رفت؛ بهطوریکه در قرنهای سوم و چهارم هجری، پیش از حضور سلجوقیان، با مهاجرت [[دیلمیان]] اسماعیلیمذهب و ساکنان مناطق [[ناحیه جبال|جبال]] به این ناحیه، شرایط لازم برای رشد و گسترش این آیین در آنجا فراهم آمد. در این میان وجود قوم اسماعیلیمذهب قفص در جیرفت، بیش از همه، دامنه حضور اسماعیلیان را در کرمان عصر سلجوقی نشان داد. این قوم از اعراب منطقه [[حجاز]] بود، که در نواحی جیرفت سکنا گزیدند و از راه صحراگردی و راهزنی زندگی میکردند، که گاهی محدوده صحراگردی آنها تا [[فارس (سرزمین)|فارس]] و [[خراسان]] نیز پیش می رفت. آنان با وجود سابقه سکونتشان در این منطقه، هرگز یکجانشین نشدند و مدام در مناطق ییلاقی و قشلاقی خود دررفتوآمد بودند.<ref>{{پک|وزیری|۱۳۸۵|ک=تاریخ کرمان|ص=
فعالیت های [[حمیدالدین الکرمانی|حمیدالدین احمد بن عبدالله کرمانی]](۳۵۲–۴۱۱ هجری قمری)، ملقب به حجت العراقین، که پیش از دوره سلجوقیان میزیست، نمونه ای از وجود ارتباط عمیق [[داعی|داعیان اسماعیلی]] با مراکز مختلف و متعددشان در سراسر قلمرو اسلام، بهویژه در کرمان و بیانگر وسعت دامنه فعالیتهای تبلیغی آنان است. حمیدالدین، اهل جیرفت، از مبلغانی است که سالیان متمادی در بغداد و [[مصر]] به دعوت اشتغال داشت و در عین حال ارتباط خویش را با اسماعیلیان هموطن خود در کرمان و جیرفت حفظ کرده بود. حمیدالدین در مدت اقامتش در [[بغداد]] علاوه بر [[سواد (عراق)|سواد]]، مسئولیت دعوت بخشهایی از مغرب و مرکز ایران، موسوم به [[عراق عجم]]، را نیز عهده دار بود. لقب حجت العراقین نیز به همین مناسبت، دربارهٔ او استعمال شدهاست. وی همواره بر دعوت محلی در کرمان نظارت داشت و امور مربوط به داعیان این ناحیه را سازماندهی و مدیریت می کرد، و نیز پاسخگوی مسائل و مشکلات آنان بود.<ref>{{پک|صابری|۱۳۸۴|ک=تاریخ فرق اسلامی|ص=
در برخی منابع از مذهب این قوم که به [[فاطمیان|خلافت فاطمی]] معتقد بودند و این نکته را بیان کردند، که محبت و علاقه آنها به [[علی بن ابی طالب]]، امام نخست [[شیعه]]، به حدی است که در برابر وی سر تعظیم فرود می آوردند. به نظر می رسد اعتقاد آنها کمتر رنگ دینی و مذهبی داشته و اغلب آنها به تأثیر سخنوری واعظان و مدیحهسرایی شاعران، بیشتر شیفته ویژگیهای پهلوانی و رشادتهای علی بن ابی طالب شده بودند.<ref>{{پک|میرزا رضی|۱۳۸۹|ک=حیات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی شیعه از ورود اسلام تا پایان صفویان|ص=
[[بهرام بن لشکرستان]] و سایر دیلمیان ساکن کرمان نیز که اغلب از شیعیان بودند، از همان ابتدای غلبه سلجوقیان بر این دیار، وارد عرصه های نظامی شدند و در مقام نیروی نظامی به خدمت قاورد درآمدند.<ref>{{پک|عبدالمحمد آیتی|ک=تحریر تاریخ وصاف|ص=
در این زمان [[عبدالملک عطاش]]، از پیشوایان اسماعیلی، [[شاهدژ]] اصفهان را تسخیر کرد و در اصفهان به دعوت و تبلیغ و تشکیل گروه نظامی پرداخت.<ref>{{پک|جعفریان|۱۳۸۸|ک=تاریخ تشیع در ایران از آغاز تا طلوع دولت صفوی|ص=
حضور نسبتاً طولانیمدت [[حسن صباح]] از سران دعوت اسماعیلیه،<ref>{{پک|صابری|۱۳۸۴|ک=تاریخ فرق اسلامی|ص=
===== گسترش فعالیت اسماعیلیان در کرمان =====
دعوت و فعالیت تبلیغی حسن صباح در دورهٔ [[تورانشاه یکم|تورانشاه]] که به شاهعادل شهرت داشت،<ref>{{پک|ابوحامد کرمانی|۱۳۴۳|ک=سلجوقیان و غز در کرمان|ص=
تورانشاه به واسطه رویکرد تسامحی خود و داشتن روابط پسندیده با پیروان سایر مذاهب، بهویژه شیعیان و اسماعیلیان، موجب شد در این دوره نفوذ اسماعیلیان در دربار و در نتیجه در کرمان بیش از پیش گسترش یابد، تا جایی که سران اسماعیلیه توانستند، [[ایرانشاه]]، فرزند وی را به کیش خود درآورند و مقام ولیعهدی را نیز از آن او کنند. بیشک فراوانی اسماعیلیان، سربازان دیلمی و دانشمندان اسماعیلیمذهب در دربار تورانشاه، موجب شد آنان بتوانند همچون حزب سیاسی قوی عمل کنند و با وجود مخالفت درباریان سنیمذهب و نیز آل قاورد در خصوص این انتخاب، در متقاعد کردن شاه کامیاب شوند.<ref>{{پک|فاطمه موسایی|۱۳۹۵|ف=نفوذ اسماعیلیه در کرمان دوره سلجوقی|ک=پژوهشنامه مذاهب اسلامی}}</ref><ref>{{پک|ابوحامد کرمانی|۱۳۴۳|ک=سلجوقیان و غز در کرمان|ص=
حضور فعال و مؤثر دانشمندان و عالمان اسماعیلیمذهب، چون [[کاکابنیمان]] در دربار وی و واگذار کردن تربیت فرزند خود، ایرانشاه، به این فرد، نمونهای بارز از این تسامح است. کاکابنیمان از دیلمیانی بود که در اواخر دوره [[آل بویه|آلبویه]] به کرمان رفت و در دوره سلاجقه به تبلیغ اشتغال داشت. وی در ایام اقامت حسن صباح در کرمان نیز واسطه او و اسماعیلیان کرمان و کمکیار دعوت او بود. به نظر میرسد اصرار و تعصب ایرانشاه بر مذهب اسماعیلیه نتیجهٔ تبلیغات و تلاشهای این فرد بودهاست. حضور کاکابنیمان در حیات ایرانشاه، تا سال ۴۹۵ هجری که وی در ماجرای شورش مذهبی اهلسنت به قتل رسید، پررنگ و چشمگیر است.<ref>{{پک|فاطمه موسایی|۱۳۹۵|ف=نفوذ اسماعیلیه در کرمان دوره سلجوقی|ک=پژوهشنامه مذاهب اسلامی}}</ref>
===== افزایش نفوذ اسماعیلیه در عصر ایرانشاه =====
[[ایرانشاه]] پس از کشتهشدن پدرش به دست امیر اَنر و سپاه [[ترکان خاتون (همسر ملکشاه سلجوقی)|ترکان خاتون]]، در سال ۴۸۹ یا ۴۹۰ هجری بر تخت نشست.<ref>{{پک|رفعتی|۱۳۸۶|ک=جیرفت در آینه تاریخ|ص=
با گرویدن آشکار ایرانشاه به سمت اسماعیلیان که از زمان دقیق آن اطلاعی در دسترس نیست سبب شد تا مورخان اهل سنت همواره وی را به کفر و الحاد متهم میکنند. از این زمان به بعد اطرافیان شاه با آسودگی بیشتری به اقدامات فرهنگی و تبلیغی خود در دربار پرداختند. با وجود اینکه در منابع از مشارکت ایرانشاه در فعالیتهای فکری و مذهبی اسماعیلیان ذکری نیامده، وقوع چنین تحولاتی، پیروزی و کامیابی بزرگ جریان فکری اسماعیلیه در کرمان عصر سلجوقی محسوب میشد. مخالفتها و بروز برخی اقدامات معترضانه علمای اهل سنت در این زمان نشان دهنده آن بود که شاه یا دستکم اطرافیانش در این زمان، تا سر حد تلاش برای رسمیت بخشیدن به مذهب اسماعیلی در کرمان نیز پیش رفتهاند و مردم را به تغییر آیین خود فرا میخواندند. سرانجام با ایجاد اغتشاش و بروز واکنشهای تند علمای اهل سنت و روحانیان مذهبی کرمان، فرجام تلخ ایرانشاه و دولتش رقم خورد.<ref>{{پک|فاطمه موسایی|۱۳۹۵|ف=نفوذ اسماعیلیه در کرمان دوره سلجوقی|ک=پژوهشنامه مذاهب اسلامی}}</ref>
خط ۴۸۶:
مخالفان ایرانشاه پس از او [[اسماعیلیان (مذهب)|اسماعیلیان]] را سرکوب کردند. [[ارسلانشاه یکم (سلجوقیان کرمان)|ارسلانشاه]] و وزیرش ناصرالدوله بیش از همه اعمال خشونت، و اسماعیلیان کرمان را قتلعام کردند. در این زمان، خانه علما و بزرگان اسماعیلی غارت شد و کشتار برخی از بزرگان ایشان به دست ترکان، برآشفتگی کرمان افزود. با این همه اسماعیلیان دست از تکاپو برنداشتند و در اوضاعی سخت فعالیتهای تبلیغی خود را به صورت پنهانی ادامه دادند.<ref>{{پک|فاطمه موسایی|۱۳۹۵|ف=نفوذ اسماعیلیه در کرمان دوره سلجوقی|ک=پژوهشنامه مذاهب اسلامی}}</ref>
حمایت برخی اسماعیلیان از شاهزادگان سلجوقی کرمان، نشان از کوشش آنان برای بهدستگرفتن مجدد قدرت در این شهر دارد. برای نمونه میتوان به پشتیبانی اسماعیلیان از [[سلجوقشاه]]، یکی از فرزندان [[ارسلانشاه یکم (سلجوقیان کرمان)|ارسلانشاه]] اشاره کرد که از بیم برادرش، [[محمدشاه یکم (سلجوقیان کرمان)|محمدشاه]] به [[جیرفت]] گریخته بود. سلجوقشاه در جیرفت از سپاه برادر شکست خورد و به [[احساء]] و [[قطیف]]، مناطق شیعهنشین [[عمان]]، گریخت. آنجا نیز قرامطه از او حمایت کردند، بهطوریکه محمدشاه را بر آن داشت تا سپاهی را آماده نبرد ضد برادر کند.<ref>{{پک|ابوحامد کرمانی|۱۳۴۳|ک=سلجوقیان و غز در کرمان|ص=
=== اوقاف ===
[[پرونده:Mezquita de Malek, Kerman, Irán, 2016-09-22, DD 18.jpg|بندانگشتی|وسط|700px|نمایی از مسجد ملک]]
موقوفات [[شهر کرمان]] در طول تاریخ در ارتباط با حاکمان این سرزمین صورت گرفتهاست. قدیمیترین موقوفات برجای مانده در شهر کرمان، مربوط به قرن پنجم هجری میباشد. در این دوره، سلجوقیان در کرمان تحولات شهرسازی ایجاد کردند، بهطوریکه در بیرون شهر بنای حکومتی یا ارگ ساختند و در کنار آن، مسجد، مدرسه، [[خانقاه]]، بیمارستان، بازار و دیگر بناهای عامالمنفعه را ایجاد نمودند و برای پایداری این ابنیه، موقوفاتی برای آنها قرار دادند. بنای این ابنیه، تأثیر چندانی در وضع فرهنگی، آموزشی و اجتماعی کرمان نداشت؛ زیرا این امور موقتی بود. شاید اینگونه تصور شود، که موقوفات آنها باعث پایداری و بقای آنها شود. یکی از این موقوفات باقیمانده از عهد سلاجقه در کرمان، محله شاه عادل است، که امروزه نیز به عنوان قدیمیترین محله شهر کرمان به حساب میآید، که به مناسبت لقب حاکم به این نام معروف شدهاست. این محله صرفاً به منظور انتقال ترکان از خانه و محلههای کرمان به محله جدید ایجاد شدهاست، بنابراین نمیتواند تأثیر چندانی بر امور اجتماعی یا فرهنگی کرمان در آن عهد داشته باشد. از دیگر موقوفات مشهور برجای مانده از این عهد، مجموعه [[مسجد ملک]] تورانشاه (مسجد ملک) است، که بنای آن در سال ۴۷۸ هجری به پایان رسیدهاست و تنها کارکردی مذهبی و دینی در شهر کرمان داشتهاست، اما از ساختن بناهای وقفی با کارکرد آموزشی و فرهنگی همانند دوران بعدی خبری نیست. در باب وقف مسجد ملک و اطراف آن، چنین آمدهاست: ارسلان شاه؛ فرزندان زیادی داشت. پسر بزرگش معزالدین و نام مادری اش زیتون خاتون بود. وی در کرمان موقوفاتی شامل مدرسه، کاروانسرا، [[آبانبار]] و… دارد، لقبش عصمت الدوله و موقوفاتش به «عصمتیه» معروف بود. موقوفات عصمتیه بقا و دوامی نداشت و چندی بعد در حملات و جنگها از میان رفت. البته عصمتیه سلجوقی با عصمتیه [[قراختایی]] فرق دارد. با این حال کرمان در دوره سلاجقه به واسطه موقوفات اندکی که داشت، یکی از آبادترین [[شهرهای ایران]] در آن زمان بود. حتی در دوران [[تیموری]] و [[قراقویونلو]] و [[آق قویونلو]] هم، در محدوده شهرهای آباد بود.<ref>{{پک|ابوحامد کرمانی|۱۳۴۳|ک=سلجوقیان از آغاز تا فرجام|ص=
=== وضعیت معماری و هنر ===
خط ۴۹۷:
==== معماری ====
{{وابسته|شیوه رازی}}
هنر [[معماری اسلامی]] در این دوره، به کمال خود رسید و هنرمندان و معماران چیرهدست آثار فراوانی پدید آوردند. [[سلجوقیان]] در معماری به عوامل و عناصری دست یافتند، که با آنها بتوان مسجدی بزرگ با حیاط مرکزی و چهار [[ایوان]]ی و [[شبستان]] مربع [[گنبد]]دار به وجود آورد. این شیوه ساختمان، اساس معماری مذهبی و کاروانسرا و مدرسهسازی در ایران است. در این زمان مسجد در شکل پیشرفت کرده ایرانی خود دارای این ویژگیها شد. در ابتدای محور طولی بنا، سر در ایوان قرار دارد که در برابر آن صحن باز واقع است. دو ایوان در محور طولی و دو ایوان در محور عرضی قرار دارند و شبستانهای گنبددار در پشت طاقنماها واقع شدهاند و در انتهای محور طولی مسجد، محراب جای گرفتهاست. این نوع نقشه و طرح را میتوان در [[مسجد ملک]] (امام) مشاهده کرد. این بنای تاریخی که به دستور [[قاورد|ملک قاورد سلجوقی]] ساخته شد، در حقیقت نمونه خوبی برای نشان دادن معماری عصر سلاجقه کرمان است. در این مسجد زیبا و کامل، بجز سبکهای مختلف معماری، انواع خطوط [[کوفی]] و [[ثلث]] به کار رفتهاست<ref>{{پک|زمرشیدی|۱۳۹۲|ف=معماری مساجد ایران و هنر قدسی آن|ک=فصلنامه مطالعات شهر ایرانی اسلامی}}</ref> علاوه بر مسجد، باید از مدرسهها و [[کاروانسرا]]ها و مقبرههای این دوره هم نام برد. بخش اعظم بناهای غیرمذهبی در این دوره، شامل کاروانسراهاست. اگرچه شبکه راه و ایجاد جادههای خوب، شاهرگ حیاتی تجارت یک کشور محسوب میشود، امّا در گذشتههای دور، بدون وجود [[کاروانسرا]]ها و مسافرخانهها و ایستگاههای میان راه، استفاده مطلوب از جاده امکان نداشت.<ref>{{پک|مشکوتی|۱۳۴۲|ک= از سلاجقه تا صفویه|ص=
مقبرههای دوره سلجوقی به دوگونه مختلف ساخته شدهاند: به شکل برج و به شکل گنبد، با طرحهای چهار ضلعی، چند ضلعی، دایره یا ترکدار. بیشتر مقبرههای این دوره دو طبقهاند: طبقه بالا مسجد و طبقه زیر یا دخمه، جای دفن اجساد است. درون بیشتر این مقبرهها یک سقف یا [[قبه]] نیم دایره شکل قرار دارد و در خارج، متناسب با بدنه مقبره با گنبد هرمی یا مخروطی یا قبهای پوشانیده شدهاند که برای نمونه میتوان به [[مقبره خواجه اتابک|مقبره خواجهاتابک]] اشاره کرد.<ref>{{پک|شکفته، عودباشی و احمدی|۱۳۹۴|ف=تزئینات آجرکاری سلجوقیان و تداوم آن در دوره خوارزمشاهی و ایلخانی|ک=فصلنامه پژوهشهای معماری اسلامی}}</ref>
خط ۵۰۳:
در این دوره تزئینات سطوح خارجی دیوار بناها با آجر نماسازی میشدهاند. کاربرد آجر در معماری این دوره بسیار رواج پیدا کرد و از انواع طرحهای هندسی در آجر استفاده میشد. هنر آجر تراشی و تزیین بنا با آجرهای تراشیده، از قرن پنجم قمری در ایران معمول بودهاست. در کنار این تزیینات بسیار زیبای آجری، کتیبهها و خطوط تزیینی، با استفاده از آجر تراشیده، یکی از ویژگیهای معماری سلجوقیان است.<ref>{{پک|شکفته، عودباشی و احمدی|۱۳۹۴|ف=تزئینات آجرکاری سلجوقیان و تداوم آن در دوره خوارزمشاهی و ایلخانی|ک=فصلنامه پژوهشهای معماری اسلامی}}</ref>
ظروف سفالین سلجوقیان هم، به زیبایی کاشیهای آن دوره ساخته میشد. ظروف باقیمانده از این دوره از نظر تزیین و رنگآمیزی شامل ظروف [[میناکاری|مینایی]]، طلایی، [[فیروزه]]ای و ظروف سفید هستند، که اغلب بدنه این ظروف با مجالس بزم، رزم یا شکار مزین شدهاند.<ref>{{پک|فروزانی|۱۳۹۳|ک=سلجوقیان، از آغاز تا فرجام|ص=
=== علما، ادبیان و شعرا ===
|