در سال ۷۵ هجری قمری، ''[[قطری بن فجاه|قطری بن فجاة]]''<ref>{{پک|مفرد|۱۳۸۶|ص=۴۹}}</ref> که از رهبران [[خوارج]] ازرقی بود و پیش از این در نبردی با ارتش [[حجاج بن یوسف]] شکست خورده بود، به طبرستاناسپهبد حاکم گیلان پناهنده شد و اسپهبد آنان را در [[دماوند (شهر)|دماوند]] اسکان داد،<ref>{{پک|اعظمی سنگسری|۱۳۵۶|ص=۵۵}}</ref> ولی پس از مدتی قطری حاکمان طبرستان را به دین خود دعوت کرد و موجب نبردی میان خود و فرخان بزرگ شد.<ref>{{پک|مفرد|۱۳۸۶|ص=۴۹}}</ref> فرخان به دماوند لشکرکشی نمود تا با قطری مقابله کند که ''سفیان بن الابرد'' از سوی امویان مسئول دفع قطری گشت. فرخان در این زمان از سفیان خواست که در قبال کمکش در دفع قطری، به طبرستان تعرض نکنند و سفیان پذیرفت.<ref>{{پک|Madelung |1975|ص=۱۹۹}}</ref><ref>{{پک|اعظمی سنگسری|۱۳۵۶|ص=۵۵}}</ref> سرانجام فرخان در [[سمنان]] با قطری بن فجاة نزاع کرده و او را کُشت.<ref>{{پک|مفرد|۱۳۸۶|ص=۴۹}}</ref> پس از آن که سفیان بن الابرد فتحنامهاش را به حجاج داد، به دستور حجاج به فرخان یک خروار طلا دادند<ref>{{پک|اعظمی سنگسری|۱۳۵۶|ص=۵۵}}</ref> و اسپهبد نیز، تحت فشار وارده از سوی اعراب و حملات گسترده حجاج به سوی شرق، خراجی را با شرط وارد نشدن مسلمین به مرزهای سرزمینش پذیرفت.<ref>{{پک|Madelung |1975|ص=۱۹۹}}</ref>