سیمون دو بووار: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Kourosh Tehrani (بحث | مشارکت‌ها)
خنثی‌سازی ویرایش 26588553 توسط 2A01:5EC0:9025:31A8:69CB:C6E3:8B86:8DC0 (بحث)
برچسب: خنثی‌سازی
Mahjahan (بحث | مشارکت‌ها)
جز ویرایش نگارشی
برچسب‌ها: متن دارای ویکی‌متن نامتناظر ویرایشگر دیداری ویرایش پیشرفتهٔ همراه
خط ۵۳:
 
== سال‌های اولیه ==
بووار در یک خانوادهٔ [[بورژوا]]ی [[کاتولیک]] به دنیا آمد و پس از گذراندن امتحانات دورهٔ لیسانس [[ریاضیات]] و [[فلسفه]]، به تحصیل ریاضیات در Institut Catholique و زبان و ادبیات در مؤسسهٔ سنت‌مارین و پس از آن فلسفه در [[دانشگاه سوربن]] پرداخت. وی در حلقهٔ فلسفی دوستانه گروهی از دانشجویان مدرسهٔ [[اکول نرمال سوپریور|اکول نورمال]] پاریس عضو بود که [[ژان پل سارتر]] نیز در آن عضویت داشت ولی خود بووار دانشجوی این مدرسه نبود. با وجود آنکه زنان در آن دوره کمتر به تدریس فلسفه می‌پرداختند، او تصمیم گرفت مدرس فلسفه شود و در آزمونی که به این منظور گذراند، با [[ژان پل سارتر]] آشنا شد. بووار و سارتر هر دو در ۱۹۲۹ در این آزمون شرکت کردند، سارتر رتبهٔ اول و بووار رتبهٔ دوم را کسب کرد. با اینوجود وجود،این، بووار صاحب عنوان جوان‌ترین پذیرفته‌شدهٔ این آزمون تا آن زمان شد.
 
بووار به عنوان مادر [[فمینیسم]] ِ بعد از ۱۹۶۸ شناخته می‌شود. معروف‌ترین اثر وی [[جنس دوم]] (عنوان اصلی: ''Le Deuxième Sexe'') نام دارد که در سال ۱۹۴۹ نوشته شده‌استشده‌ است. این کتاب به تفصیل به تجزیه و تحلیل ستمی که در طول تاریخ به جنس زن شده‌استشده‌ است می‌پردازد. پس از آنکه این کتاب چند سال پس از چاپ فرانسه، به انگلیسی ترجمه و در آمریکا منتشر شد، به عنوان [[مانیفست]] فمینیسم شناخته شد.
 
== مانیفست ۳۴۳ ==
[[مانیفست ۳۴۳]] بیانیه‌ای بود که در سال ۱۹۷۱ میلادی ۳۴۳ زن فرانسوی امضاء کردهکردند و به انجام [[سقط جنین]] در زندگی خویش اقرار کردند و در نتیجه، خود را در معرض خطر پی‌گرد قضایی قرار دادند. متن این مانیفست توسط سیمون دو بووار نوشته شده بود و زنان سرشناسی نیز آن را امضاء کرده بودند. بیانیه در نشریه فرانسوی نوول ابسرواتور در تاریخ ۵ آوریل ۱۹۷۱ منتشر شد.
 
متن بیانیه سیمون دو بواربووار این‌طور آغاز می‌شد:
{{نقل قول|
«یک میلیون زن هر ساله در فرانسه [[سقط جنین]] انجام می‌دهند. محکوم به نهان‌کاری، خود را در شرایط خطرناک قرار می‌دهند، در حالی که این عمل تحت نظارت پزشکی یکی از ساده‌ترین عمل‌ها است. این زنان در حجاب سکوت فرومی‌روندفرو می‌روند. من اعلام می‌کنم یکی از آنها هستم. من سقط جنین انجام داده‌ام.
ما همان‌طور که خواستار دسترسی آزاد به کنترل موالید هستیم، خواستار آزادیِ سقط جنین هستیم.
||}}
 
== جنس دوم ==
{{اصلی|جنس دوم}}
در کتاب '''[[جنس دوم]]'''، سیمون دوبووار استدلال‌های خود را از طریق [[اگزیستانسیالیسم]]ی [[فمینیست]]ی بیان می‌کند. بووُآر به‌عنوان یک اگزیستانسیالیست باور داشت که بودن مقدم بر ماهیت است. وی به‌همین منوال استنباط می‌کند که یک انسان زن زاده نمی‌شود، بلکه تبدیل به زن می‌شود، چرا دختران از اوان کودکی، نقش‌های فرهنگی معینی را می‌پذیرند. تز کلی کتاب، نشان دادننشان‌دادن آن است که چگونه زنان به وسیلهٔ تاریخ و افسانه‌هایی تعریف و محدود شده‌اند که آن‌ها را در جایگاهی پایین‌تر قرار می‌دهد. به باور بووُآر، [[تاریخ فرهنگی]] مانع از آن شده‌استشده‌ است که زنان آزادی خود را درک و بر اساس آن عمل کنند، اما آن‌ها می‌توانند با نفی این افسانه‌های فرهنگی، خود را بازتعریف کنند. در مقابل، تا زمانی که زنان به مردان و سنت‌های فرهنگی اجازه دهند تا چیستی آنان را تعریف کنند، آزاد نخواهند بود. بووار استدلال‌های زیست‌شناختی، روانشناختی، و ماده‌گرایانه را، برای تبیین دسته‌ای از ویژگی‌های رفتاری زنان که از کنترل فرهنگ خارج است، نفی می‌کند.
 
بووار دلیل می‌آورد که در طول تاریخ، زنان همیشه به عنوان انحراف و نابهنجاری شمرده شده‌اند. حتی [[مری ولستونکرفت]] مردها را به‌عنوان ایده‌آلی که زن‌ها آرزوی رسیدن به آن را دارند به‌حساب می‌آورد. در کتاب ''جنس دوم'' بووار می‌گوید که این طرز فکر با ادعای این‌که زنان در مقابل مردان «''نابهنجار''» در مقابل «''هنجار''» و «''منحرف''» در مقابل «''طبیعی''» هستند، جلوی پیش‌روی زنان را گرفته‌استگرفته‌ است. به عقیدهٔ وی برای آن‌که فمینیسم بتواند به جلو حرکت کند این برداشت باید از بین برود. در این‌صورت زنان درست به‌اندازهٔ مردان قادر به پیشرفت هستند.
 
بووار استدلال می‌کند که زنان، همواره «دیگری» مردان به حساب آورده شده‌اند، و چنین ادراکی را در هویت خود درونی ساخته‌اند؛ بنابراین مردان کنش‌گرا، و زنان کنش‌پذیر هستند. بووار بر این باور است که با وجود ساختارهای فرهنگی موجود (همچون ازدواج، مادری، روابط زن-مرد) زنان، بختی برای آزادی یا برابری ندارند. با این وجود، بووار خوش‌بین بود و عقیده داشت زنان می‌توانند زمینهٔ آزادی خود را فراهم کنند. آن‌ها می‌توانند افسانه‌های فرهنگی را به چالش بکشند، می‌توانند استقلال اقتصادی بیشتری را تجربه کنند و بر تصور اشتباه پایین‌دست بودنشانپایین‌دست‌بودنشان در هنر و ادبیات فائق آیند. مهم‌تر آنکه، آنان می‌توانند رابطهٔ برابری را با مردان تجربه کنند. او نوشت «اگر روزی فرا برسد که زن، نه از سر ضعف، که با قدرت عشق بورزد… دوست داشتندوست‌داشتن برای او نیز، همچون مرد، سرچشمهٔ زندگی خواهد بود و نه خطری مرگ‌بار.»
 
== زندگی شخصی ==
سارتر و بووار رابطهٔ عاطفی پیچیده‌ای داشتند و با وجود تنش‌های پیاپی و روابط عاطفی متعدد، این دو در تمام عمر دوستانی جداناپذیر باقی‌ماندند، اما ارتباط آن‌ها، برخلاف روابط مرسوم جامعه، شامل وفاداری و [[تک‌همسری]] نبود. بووار که دوجنس گرادوجنس‌گرا بود با دختران دانش آموزدانش‌آموز دبیرستانی ارتباط برقرار می‌کرد و به همین دلیل در سال ۱۹۴۳ با شکایت پدر و مادر چند دختر از جمله [[ناتالی سوروکین]] پرونده تدریس او در کل فرانسه تعلیق شد.<ref>Tête-à-tête: Simone de Beauvoir and Jean-Paul Sartre, Hazel Rowley, HarperCollins, 2005 , page 130-35, {{ISBN|0-06-052059-0|en}};ISBN 978-0-06-052059-5</ref><ref>http://dastesabz.com/Post/View/355/سیمون-دوبوار-در-رویای-محو-اسطوره-دیگری</ref> در جریان این روابط دخترانی مثل [[ناتالی سوروکین]]، [[وندا کساکیویکز]] و [[بیانکا لمبلین]]<ref>Contat, M. (2005). Sartre and his other women. Journal of Romance Studies. Volume 6 Numbers 1 & 2 2006 ISSN 1473-3536. page 119</ref><ref>Lamblin, B. (1996). A disgraceful affair: Simone de Beauvoir, Jean-Paul Sartre, & Bianca Lamblin. Boston, Mass: Northeastern University Press.</ref> به شدت آسیب دیدند.<ref>راجرز، ن. تامپسون، م. (1393). [[فیلسوفان بدکردار]]. ترجمه احسان شاه قاسمی. تهران: [[انتشارات امیرکبیر]]</</ref> نویسنده آمریکایی [[نلسون آلگرن]] که سال‌ها با بووار ارتباط داشت<ref>https://ir.mondediplo.com/article1234.html</ref> پس از اینکه او شرح سفرها و ارتباطات جنسی آن دو را در کتاب [[ماندارین‌ها]] آورد، به شدت خشمگین شد. بووار در اواخر دهه ۱۹۴۰ به کلبۀ آلگرن در [[ایندیانا]] رفت و مدتی بعد در سال ۱۹۴۹ آنها یه اتفاق به [[آمریکای لاتین]] رفتند. [[نلسون آلگرن|آلگرن]] در مقاله‌ای که بعداً در مورد سفر سارتر و بواربووار به شمال [[آفریقا]] نوشت گفت «دوبواردو بووار و [[ژان پل سارتر|سارتر]] بیش از یک فاحشه و جاکش از مردم سوء استفاده می‌کنند».<ref>Taylor, B. (2015). Gnomonic Verses. Universal Octopus, page 123.</ref> نامه‌های آلگرن و بووار به هم نشان می‌دهند که بووار در مدت زیادی در زمان جنگ جهانی دوم جهانی و بعد از آن از آلگرن پول و کالا می‌گرفته‌استمی‌گرفته‌ است.<ref>http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1421/55/text</ref>
 
[[پرونده:Sartre+Beauvoir grave.JPG|بندانگشتی|آرامگاه سارتر و بووار]]
 
== مرگ ==
سیمون دو بووار در ۱۴ آوریل، ۱۹۸۶ در ۷۸ سالگی به خاطردلیل ذات‌الریه از دنیا رفت. وی در کنار [[ژان پل سارتر]] در [[گورستان مونپارناس]] به خاک سپرده شده‌استشده‌ است.
 
== برخی از آثار ==