برابری جنسیتی در بهائیت: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
قسمتهای غیرمرتبط به موضوع اصلی صفحه برچسبها: حذف حجم زیادی از مطالب منبعدار ویرایشگر دیداری |
جز ویرایش بهوسیلهٔ ابرابزار: |
||
خط ۱:
'''برابری زنان و مردان''' یکی از تعالیم اجتماعی [[بهائیت|آئین بهائی]] است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=Buck, Christopher (1999). Paradise and Paradigm: Key Symbols in Persian Christianity and the Baha'i Faith. State University of New York Press. ISBN 978-0-7914-4061-2. Page: 296}}</ref> این تعلیم برای اولین بار توسط [[عبدالبهاء]]، در سفرهایی که او به قاره آمریکا و اروپا
بهائیان معتقدند زن و مرد هر دو برابرند و امتیازی
برابری زنان و مردان از نظر آئین بهائی، فقط شامل [[حقوق]]
== مفهوم برابری زنان و مردان ==
[[متون بهائی]] بیان میکنند که زن و شوهر باید همچون دو بال یک پرنده باشند و همواره بین ایشان برابری وجود داشته باشند تا پرنده عالم انسانی بتواند پرواز کند. [[عبدالبهاء]] در یکی از دعاهای بهائی
== مقام روحانی ==
[[بهاءالله]] معتقد است که تفاوتی در مقام روحانی بین زنان و مردان وجود ندارد.
[[بهاءالله]] در [[الواح بهائی|الواح]] خود بیان
[[بهاءالله]] معتقد است که مقام روحانی هر فردی، فارغ از جنسیتی که او دارد، به واسطه معرفت خداوند و
== قوانین و احکام مرتبط با برابری زنان و مردان ==
=== ارث ===
لیندا و جان والبریج، در مقالهای با عنوان قوانین بهائی به نفع مردان در نظم جهانی سال ۱۹۸۶، اولین مفسرانی بودند که مقالهای را به زبان انگلیسی در مورد قانون ارث منتشر کردند. آنها برخی از ویژگیهای جامعه شناختی جامعه بهائی، به ویژه یک الگوی پدرسالارانه را از نابرابریهای موجود در آن استنباط کردند و سعی کردند دلیل اینکه چرا چنین الگویی برای جامعه و برای زنان مطلوبتر است را بیایند؛ بنابراین اقدس ساختار و چهارچوب خانواده را کمی منحرف میکند تا آن را در مسیری مردانه رقم بزند. در قوانین ارث کتاب اقدس، خانه محل زیست خانواده و بخش عمدهای از داراییهای داخل خانه به پسر ارشد میرسد. سهم همسر بازمانده از از خانه هیچ و از داراییهای داخل خانه نیز نسبتاً اندک است.<ref>{{harvnb|Walbridge|1984|p=28}}</ref>
قوانین ارث اقدس با این فرض بیان شدهاند که متوفا یک مرد باشد؛ بنابراین بهاءالله به صراحت میگوید که محل اقامت و لباس شخصی شخص فوت شده به مردان میرسد و نه زنان یا فرزندان. عبدالبهاء اینگونه تفسیر میکند که محل اقامت و لباس شخصی مرد متوفی بین وراث ذکور باقی میماند. شوقی افندی در تفسیر این مطلب میگوید که محل اقامت و لباسهای پدر متوفی به فرزندان ذکور میرسد نه فرزندان اناث.<ref name="McGlinn 1993">{{harvnb|McGlinn|1993}}</ref> والبریج بهطور خاص به اثراتی اشاره میکند که اعمال این قانون در جامعه بهائی ممکن بود به وجود بیاورد. اما با این فرض که الگوی مالکیت در جامعه بهایی، به جوامع سنتی خاورمیانه شباهت دارد که در آنها اگر نیاز به مالکیت باشد، بهطور کلی مرد یا پدر مالک مطلق قانونی خانه و خانواده است. اینکه چرا این الگو باید برای یک جامعه بهائی طراحی شود مشخص نیست. در مقایسه، قوانین اسلامی صریحاً به زنان اجازه میدهد مالک درآمد خود باشند. بنا بر آیه ۳۲ نساء ” مردان را از آنچه به دست آوردهاند بهرهای است و زنان را نیز از آنچه به دست آوردهاند بهرهای است”.<ref name="McGlinn 1993"
در تشریح شیوه تقسیم اموال یک زن، بیت العدل بیان میکند: “از نوشته گاردین چنین برمیآید که در جایی که بهاءالله میان یک زن و مرد قانونی وضع کردهاست، تغییرات لازم باید در قانون اعمال شود مگر آنکه زمینه و مفاد قانون این امر را ناممکن کند. ” بنابراین، اگر چه تغییر قوانین بر اساس تصمیمات بیت العدل اعظم است و میتواند تا حدی که تفسیر گاردین اجازه میدهد تغییر کند، ممکن است به عنوان یک اصل ثابت در حقوق بهائی محسوب شود. در جواب این سؤال که اگر متوفی زن باشد، سهم الارث او به چه کسی میرسد؟ پاسخ دادهاند که سهمالارث زن به شوهر میرسد.<ref name="McGlinn 1993"
ارشدیت مردان در مورد لباسهای شخصی هم کاربرد دارد، هر چند به راحتی قابل تقسیم است، در حالی که در ارشدیت زنان لباسها بهطور مساوی تقسیم میشود. چنین نظر میرسد که ارشدیت اصلی است که بهطور کلی در مورد وراث ذکور معنا پیدا میکند، نه همهٔ اعضای خانواده. والبریجها استدلال میکنند که قوانین ارث بهائی به نفع مردان است. علتش هم اثبات مسئولیت خانواده به عنوان یک وظیفه مردانه، و ایجاد خانوادهای است که بهطور ملایمی پدرسالار است. با فرض قبول ارتباط میان ارث (خاصه خانه و لباس شخصی) و شناخت جنسیت و هویت، این الگوی ارث ما، در واقع، به یک جامعه دوسویه اشاره میکند، جامعهای متشکل از دو خط - مرد و زن – با برابری متقارن بین آنها.
سطر ۳۱ ⟵ ۲۷:
=== مهریه ===
در [[کتاب اقدس]] نیز درمورد [[مهریه]] چنان نوشته
== الگوی زنان بهائی ==
سطر ۴۰ ⟵ ۳۶:
=== سرگذشت ===
طاهره نام اصلی اش فاطمه بیگم برغانی و دختر یکی از روحانیون سرشناس قزوین، ملا صالح برغانی، بود. او دروس اسلامی سنتی را فرا گرفت و میتوانست بسیاری از آثار و نوشتههای باب را از عربی به فارسی ترجمه کند. علیرغم این سابقه و پیشینه، نوشتههای طاهره بشدت مخالف روحانیون بود. او برای گفتههایش دلیل و سندی ارائه نمیکرد و همواره اساس ادعایش این بود که مطالبی از سوی خداوند به او الهام درونی میشود. او چند اقدام جدید و بدیع در جامعه بابی به وجود آورد. ادعا کرد که عمده قوانین اسلامی برای بابیان لازمالاجرا نیست و لذا از خواندن نمازهای روزانه خودداری کرد؛ ولی بی پرواترین اقدام او حضور بیحجاب در جمع بابیان بود. به نوشته عباس امانت، شاید این اولین باری بود که یک زن ایرانی، به اختیار خود حجاب را کنار گذاشت. شاید حلقه زنانی که در کربلا و سپس در قزوین، همدان، بغداد و تهران دور او جمع شدند، اولین دسته از زنان در آن مناطق بودند که از محرومیت زنانه خویش مطلع میشدند؛ ولی رفتارهای طاهره از جنس اقدامات جنبش آزادیخواهی زنان مدرن نبود. برای طاهره برداشتن حجاب نوعی نوگرایی دینی محسوب میشد. در آثار طاهره و باب مطلبی تحت عنوان حقوق زنان مشاهده نمیشود. طاهره آثار باب را برای خود
اقدامات طاهره باعث بروز اختلافات در میان جامعه بابی شد. بسیاری از بابیان همچنان خود را پایبند احکام اسلامی میدانستند و باور نداشتند که کلام و آثار باب مستلزم گسست و جدایی از گذشته یا احکام اسلامی باشد؛ لذا آنان اعمال و رفتار طاهره را شرمآور و وقیحانه میشمردند. به همین خاطر و برای دفاع از او، باب به او لقب طاهره داد. مخالفت روحانیون مسلمان شدیدتر بود. در ماه محرم سال ۱۲۲۶، طاهره برخلاف دیگران که لباس عزاداری برای شهادت
طاهره به همراه تعدادی زنان بابی اهل کربلا، و تعدادی از مردان بابی بسیار معتقد راهی بغداد شد. او در آنجا هم به فعالیتهای خود و از جمله ایراد سخنرانی عمومی از پشت پرده ادامه داد. اقدامات او موجب مخالفت دیگران شد و موجب گردید تا به حکم مفتی اهل سنت، در خانه زندانی شود. البته کسی او را به کفر متهم نکرد، زیرا اهل سنت این اتهام را برای زنان قائل نیستند. خانواده طاهره در قزوین، به شدت از عملکرد او ناراضی بودند. بخصوص بیحجابی او زمینه شایعات عملکرد غیراخلاقی او بود؛ لذا پدرش یکی از بستگان را روانه بغداد کرد تا از حاکم آنجا بخواهد که طاهره را مجبور کند به ایران مراجعت کند. او به هر طرف عراق مسافرت میکرد، موجب تحریک و شورش میشد. در روستای کرند، ۱۲۰۰ نفر بلافاصله او را تأیید و با وی تبعیت کردند. حضور او در کرمانشاه هم باعث بلوا و تحریک مردم شد، به نحوی که پس از سخنرانی طاهره در نزد زنان برجسته شهر و از جمله همسر حاکم شهر، مردم به بابیان حمله و آنها را از شهر بیرون راندند. در همدان طاهره با علمای طراز اول و زنان سرشناس شهر و نیز اعضای خانواده سلطنتی ملاقات و جلسه داشت.
سطر ۵۰ ⟵ ۴۶:
=== بدشت ===
عموم بابیان قدوس را به عنوان رئیس بابیان پذیرفتند ولی طاهره مکرراً دربارهٔ او میگفت: ” او طفل دبستانی است و باب مرا برای تربیت و تأدیب او فرستادهاست! او بیشتر از این نیست. ” و قدوس طاهره را مظهر کفر میدانست. یکبار هنگامیکه قدوس غرق مناجات و نماز بود طاهره با شمشیر برهنه از چادرش بیرون آمد و فریاد زد:” الان وقت نماز و عبادت نیست، بلکه هنگامه عشق و ایثار در میدان جهاد است.<ref>{{harvnb|Zarandi|1932|p=2017}}</ref> مهیجترین اقدام طاهره، پدیدار شدنش در حضور بابیان بدون حجاب و پوشش است. شوقی افندی این صحنه را توصیف میکند:<ref name="Effendi 1970 32">{{harvnb|Effendi|1970|p=32}}</ref> طاهره راحت و صریح گفت:” من آن کلمهای هستم که قائم بر زبان جاری میکند: کلمهای که سران واشراف روی زمین را جابجا خواهد کرد. ”<ref name="Effendi 1970 32"
== زنان در آثار بهاءالله ==
آثار و نوشتههای بهاءالله با این تعبیر که «الیوم دست جمال الهی هرگونه تبعیض را از میان برداشته»<ref>{{harvnb|Effendi|1970|p=75}}</ref> بهطور واضح و صریحی، تساوی مردان و زنان را اعلام میکند. عباد الله و اماء الرحمن یکسان و برابر در نظر گرفته میشوند. در جای دیگری میگوید: «تفاوتهای بین دو جنس ،نتیجه توهمات پوچ و تخیلات بیاساس» است.<ref>{{harvnb|Smith|1987|pp=92-93}}</ref> که با قدرت الهی از بین رفتهاست. او سپس بر تعلیم و آموزش دختران تأکید میکند.<ref name="Research 1986">{{harvnb|Research|1986}}</ref>
البته از دیدگاه فمینیستی اشکالاتی بر آثار بهاءالله وارد است. کتاب اقدس، که حاوی احکام و قوانین بهائی است به زبان عربی نگاشته شده، که ضمایر جمع آن همگی مذکر است. غالب احکام و قوانین آن خطاب به مردان میباشد. قرائت متن آن نشان میدهد که حق طلاق به مردان اختصاص دارد. اگرچه تک همسری توصیه شده، ولی برای مردان داشتن دو همسرمجاز شمرده شدهاست. اگر در عقد ازدواج زن را دوشیزه قید کنند و سپس معلوم شود که او باکره نبوده مرد میتواند درخواست ابطال عقد و اعاده مهریه را نماید. اگرچه بهاءالله توصیه میکند که موضوع مکتوم بماند و مرد گذشت کند.<ref name="Research 1986"
عبد البهاء که بهائیان او را به عنوان مفسر و مبین مجاز متون بهائی میدانند بیان کرده که چون داشتن دو زن منوط به شرط رعایت عدالت بین آنها گردیده، که عملاً محال است، لذا تنها تک همسری مجاز میباشد. شوقی نیز اعلام کرده که زنان نیز میتوانند درخواست طلاق به دادگاه بدهند و نیز شرط باکره بودن را قطعاً میتوان برای دو طرف ازدواج قرار داد. تنها در مورد عضویت در بیت العدل جهانی زبان و ادبیات مردانه به قوت خود باقی ماندهاست.
سطر ۶۳ ⟵ ۵۹:
دیدگاههای اقتصادی بهاءالله نسبت به زنان هم توأم با اشکالات است. نوشتن وصیتنامه یکی از احکام مهم کتاب اقدس بهائیان است. هر فرد باید وصیتنامهای تهیه کند و اموال خود را هر آنگونه که میخواهد مابین ورثه تقسیم کند. در صورت نبودن وصیتنامه خواهر متوفی کمتر از برادر متوفی و مادر متوفی کمتر از پدر متوفی ارث میبرد ولی فرزندان پسر و دختر متوفی به شکل مساوی ارث میبرند.<ref>{{harvnb|Walbridge|1984|pp=25-36}}</ref> مردان سهم بیشتری در ارث دارند ولی مسئولیت اقتصادی بیشتری هم بر دوششان هست. چنین ترتیباتی برای تضمین مشارکت مردان در زندگی خانوادگی ضروری است. احکام اقدس همچنین غیر بهائیان را کاملاً از ارث محروم میکند. این حکم با توجه به شرایط درگیری و آزار بهائیان صادر شده، زیرا در آنزمان بهائیان نیز از سوی خویشاوندان غیر بهائی از ارث محروم میشدند. شوقی افندی بیان داشته که در شرایط و وضعیت عادی، بهتر است که بهائیان دربارهٔ سهم الارث بستگان غیر بهائی خود هم در وصیتنامه مطالبی ذکر کنند و اینرا به بهائیان تأکید میکند.
نکته دیگری که در بررسی آثار
== کیفیت تساوی در تاریخ بهائیت ==
سطر ۸۳ ⟵ ۷۹:
تحقیقات بیشتری از سوی محفل روحانی شیکاگو نشان داد که در سایر مناطق آمریکا، عبد البها اجازه عضویت زنان و مردان را در موسسات و تشکیلات محلی داده بود؛ لذا آنها چنین برداشت کردند که بنظر میرسد اکنون تشکیل محافل روحانی شور و مشورت متشکل از زنان و مردان از سوی عبد البها مجاز میباشد. اعضای این مجموعهها انتظار داشتند که پس از رسمیت یافتن محافل محلی و ملّی و تبدیل آنها به ” بیوت عدل”، زنان از عضویت آنها کنار گذاشته شوند، ولی تا آن زمان مردان میباید با شرایط کنار بیایند. سرانجام با سفر عبد البها به آمریکا در سال ۱۹۱۲، کلیه نهادها و موسساتی که همه اعضای آنها منحصراً آقایان بودند، منحل گردیدند. شوقی افندی و بیت العدل جهانی برای عضویت در بیت العدل از ضمایر مردانه و مذکر استفاده کردهاند که هرگز آن ضمایر را برای محافل محلی و ملّی بکار نگرفتهاند. ظاهراً بیت العدل بر این عقیده است که عبد البها در نامه ۱۹۰۹ خود، صرفاً به توضیح نظراتش در نامه سال ۱۹۰۲ پرداخته و لذا هیچ تغییر سیاستی در کار نبودهاست. بیت العدل جهانی عقیده دارد که احکام راجع به عضویت (آقایان) در نصوص موجود بود و تنها از سوی مفسر و مبین منصوب الهی، مجدداً بازگویی شدهاست؛ لذا نه قابل اصلاح و تغییر است و نه قابل بررسی برای تغییر در آینده. آنها تا آنجا مطلب را ادامه میدهند که ” عدم اجازه عضویت و خدمت زنان در بیت العدل، دلیل و شاهدی بر برتری مردان نسبت به زنان نیست. ” (پیام ۳۱ مه ۱۹۸۸)
کنار گذاشتن خانمها از بیت العدل اعظم ظاهراً مبتنی بر قاعده مورد مناقشه حقوق مساوی زن و مرد، ولی در حوزههای متفاوت استوار است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=قاموس اقدس|صفحه=492|نویسنده=
مژان مؤمن مینویسد زنان مجازند به عضویت تمام موسسات بهائی جز [[بیت العدل]] منصوب یا انتخاب شوند. این محرومیت در دینی که طرفداری از برابری زن و مرد از تعلیمات اصلی آن است، امری ناهنجار تلقی میشود. این مهم باعث بروز «بحران عقیده» برای بعضی گردیدهاست. مخصوصاً که در کتب مقدس بهایی هیچ دلیلی فراتر از دلگرمی به این که دلیلش در زمان خودش روشن خواهد شد داده نشدهاست.<ref>{{harvnb|Momen|2007}}</ref><ref>مجموعهای از مطالب دیانت بهایی، صفحهٔ ۲۹</ref>
سطر ۹۲ ⟵ ۸۸:
[[چارلز میسون ریمی|چارلز میسن رمی]] که در سال ۱۹۰۸ (میلادی) مقالهای منتشر و تجربه سفر خود را به ایران در آن نوشته، مشاهده کرده که بسیاری از زنان بهائی از شرایط و اوضاع در جامعه بهائی ایران ناخرسند و خواستار تغییرات بودند. او شرح میدهد که در یک مجلس بهائی سخنرانی میکرده که در آن خانمها و آقایان با پرده از یکدیگر جدا بودند. خانم میزبان از رمی میخواهد تا دربارهٔ فعالیتهای زنان بهائی آمریکایی صحبت کند. با صحبتهای رمی، آن خانم دچار هیجان شد و بالاخره پرده را کنار زد و به خانمها گفت که حجاب خود را بردارند و کنار آقایان بنشینند. آقایان کمی جا خوردند و با ناراحتی خود را عقب کشیدند و جا برای خانمها باز کردند؛ ولی کمکم به خود آمدند و سعی کردند جای بیشتری برای خود ایجاد کنند لذا کمکم به سمت خانمها رفتند و اینبار خانمها دستپاچه شدند و خود را عقب کشیدند؛ ولی ناگهان همه آنها برخاستند و مثل دسته پرندگان از اتاق خارج شدند. رمی در پایان این شرح خود پیشنهاد میکند که زنان بهائی غربی با خواهران شرقی خود مکاتبه و نامه نگاری کنند. او امیدوار بود که چند تن از زنان غربی بتوانند به عنوان معلم و پزشک به ایران رفته و در آنجا ساکن شوند.<ref>یادداشتهای یک مسافر بهائی، ۱۹۰۸(میلادی)، ص ۷۶</ref>
سال بعد
در سال ۱۹۱۱ (میلادی)، قدسیه اشرف اولین زن بهائی ایرانی بود که برای اخذ مدرک دانشگاهی در رشته روانشناسی آموزش به آمریکا رفت. او سپس به ایران بازگشت و در مدارس بهائی به تدریس پرداخت. طی سفر عبد البها به غرب، در سالهای ۱۲–۱۹۱۱ (میلادی)، او بر ضرورت آموزش زنان تأکید کرد و فقدان آن را یکی از دلایل عقب ماندگی زنان دانست. او آموزش زنان را به منظور تربیت فرزندان ضروری توصیف، ولذا آموزش دختران را مقدم بر آموزش پسران قلمداد کرد.
سطر ۱۲۶ ⟵ ۱۲۲:
تمامی ایادیان امر منصوب از سوی بهاءالله مرد بودند. عبدالبهاء کسی را به عنوان ایادی امر منصوب نکرد؛ و تنها در زمان تصدی شوقی افندی، اولین ولی امر بهائی، بود که زنان هم به این سمت منصوب شدند. البته تنها زنان غربی واجد کسب این سمت بودند. در زمانهای بعدی، هنگامیکه اولین هیئتهای معاونین برای ایادیان امر منصوب شدند، و سپس هیئت مشاورین قارهای به صورت مشروط تأسیس شد، زنان هم در آن وارد شدند؛ ولی شرایط به گونهای بود که تنها زنان غربی در این نهادها منصوب شدند، و ثانیاً تعداد آنها بسیار ناچیز و غیرقابل مقایسه با تعداد مردان بود. همانطور که نمودار نشان میدهد شرایط خیلی فرقی نکردهاست.
{| class="wikitable floatleft"
|+ حضور زنان در محافل روحانی ملّی، بر حسب قاره (مثلاً عدد ۴ در ردیف یک، ستون یک یعنی ۴ محفل روحانی ملی در آفریقا اصلاً عضو زن ندارند)<ref name="دارالاحصاء، بیت العدل"
! تعداد زنان !! ۰ !! ۱ !! ۲ !! ۳ !! ۴ !! ۵ !! ۶ !! ۷ !! ۸ !! ۹
|-
سطر ۱۴۰ ⟵ ۱۳۶:
|-
|جهان ||۱۳||۳۷||۳۴||۲۸||۲۱||۱۱||۲||۲||۰||۰
|}{{سخ}}
{| class="floatleft"
|+ '''درصد زنان در نهادهای بهائی'''<ref name="دارالاحصاء، بیت العدل"
|{{چپچین}}
<div style="margin-top:1em;max-width:500px;" class="chart">
سطر ۱۸۸ ⟵ ۱۸۴:
=== شرکت زنان در امور سیاسی ===
اگر چه بهائیت طرفدار پیشرفت زنان است ولی در مقابل با شرکت زنان در جنبشهای سکولار مخالف است.<ref name="Bacquet 2006">{{harvnb|Bacquet|2006}}</ref> ترور فینچ و سوزان مانک در دو مقاله جداگانه بحثهای مطرح شده توسط بهائیت در مورد مسائل تبعیض جنسیت را در مقایسه با جنبشهای فمینیسم بسیار ابتدایی ارزیابی کردهاند.<ref>{{harvnb|Finch|1994}}</ref><ref>{{harvnb|Maneck|1994}}</ref> به نظر او فاحشترین تضاد بین اصل اعتقادی تساوی حقوق زن و مرد در بهائیت و اصل عملی عدم اجازه شرکت زنان در بالاترین نهاد اداری بهائیت یعنی بیت العدل میباشد. اعضای بیت العدل هر پنج سال انتخاب میشوند و محل آن در حیفا اسرائیل است. اگر چه زنان در تمام ردههای اداری بهائیت حضور دارند، ولی برای نامزد شدن برای عضویت در بیت العدل صلاحیت ندارند.<ref name="Bacquet 2006"
== پانویس ==
|