فارابی: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب‌ها: متن دارای ویکی‌متن نامتناظر ویرایشگر دیداری ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خنثی‌سازی ویرایش 26750707 توسط 75.111.128.116 (بحث)
برچسب: خنثی‌سازی
خط ۷۰:
* Ian Richard Netton. (1999). Al-Fārābī and his school. Richmond, Surrey: Curzon. {{ISBN|0-7007-1064-7|en}} "He appears to have been born into a military family of Turkish origin in the village of Wasil, Farab, in Turkestan»
* edited by Henrietta Moore. (1996). The future of anthropological knowledge. London: Routledge. {{ISBN|0-415-10786-5|en}} "al-Farabi (873-950), a scholar of Turkish origin.»
* Diané Collinson and Robert Wilkinson. (1994). Thirty-Five Oriental Philosophers.. London: Routledge. {{ISBN|0-203-02935-6|en}} "Al-Farabi is thought to be of Turkish origin. His family name suggests that he came from the vicinity of Farab in Transoxiana.»
* Fernand Braudel ; translated by Richard Mayne. (1995). A history of civilizations. New York, N.Y. : Penguin. {{ISBN|0-14-012489-6|en}} "Al-Farabi, born in 870, was of Turkish origin. He lived in Aleppo and died in 950 in Damascus»
* Jaroslav Krejčí ; assisted by Anna Krejčová. (1990). Before the European challenge: the great civilizations of Asia and the Middle East. Albany: State University of New York Press. pp. 140. {{ISBN|0-7914-0168-5|en}} "the Transoxanian Turk al-Farabi (d. circa 950)»
خط ۷۹:
* [http://books.google.com/books?id=Fuk7fN3Jp6sC&pg=RA2-PA5&lpg=RA2-PA5&ots=fuaSpSpijK&dq=&sig=k_B6TBVx0TC1E2_sL5N2ljioH4A Ian Richard Netton. Al-Farabi and His School, 1999, p. 5]</ref>
 
[[علامه محمد قزوینی]] نیز جزو موافقان نسب ترکی فارابی است. او در بخشی از مقاله خود با عنوان" انتقاد مقاله یکی از فضلا در [[شفق سرخ]]" که به نوشته‌های مرزبان بن رستم باوندی در شفق سرخ پاسخ می‌دهد، می‌نویسد: "دیگر آنکه مرقوم فرموده‌اند:"کتب معروف… ابونصر فاریابی و محمد زکریای رازی و صدها علمای بزرگ ایران به جای اینکه به زبان فارسی نوشته شده باشند و این مفاخرت را برای ما بگذارند به زبان عربی تألیف شده‌اند. [[اسماعیل بن حماد جوهری|جوهری]] صاحب صحاح اللغه وقتی که قاموس معروف خود را نوشت به میان قبائل عرب رفت و کتاب خود را جلوی یکی از رؤسای عرب انداخت و با کمال غرور گفت خذوا لسانکم من ید رجل اعجمی". حالا ملاحظه بفرمایید در همین یک عبارت کوچک چند غلط بزرگ دست داده‌است. اولاً آنکه ابونصر فارابی را "فاریابی"نوشته‌اند و گویا "[[فاراب]]" را که شهر معروفی بوده‌است در اقصی بلاد ترکستان برساحل غربی [[سیحون]] (و همان [[اترار]] مورخین قرون وسطی است که امیر تیمور آنجا وفات کرد و خرابه‌های آن هنوز در نه فرسخی جنوب شرقی شهر" ترکستان" حالیه باقی است) با "[[فاریاب]]"که شهری بوده‌است در خراسان مابین مرو الرود و بلخ (و خرابه‌های آن نیز به اسم خیر آباد هنوز بافی است) و [[ظهیر فاریابی]] منسوب به آنجاست اشتباه کرده‌اند. ثانیاً ابونصر فارابی و جوهری صاحب صحاح هر دو را از از علمای بزرگ ایران شمرده‌اند (فاریابی را بالصراحه و جوهری را چنانکه از سیاق عبارت استنباط می‌شود چه صحبت از "صدها علمای ایران" است) و حال آنکه این دو نفر به تصریح عامه مورخین، ترک بوده‌اند و ابداً ربطی به نژاد ایرانی نداشته‌اند. واضح است که من نمی‌خواهم از مفاخر آبا و اجدادی خودمان بکاهم و یک ایرانی را ترک بقلم بدهم؛ ولی این را هم نمی‌خواهم که مثل [[قاضی نورالله شوشتری]] معروف به شیعه تراش، ایرانی تراشی کنم یا مثل اتراک لوس بی سواد حالیه که [[زرتشت]] و [[محمد]] را هم ترک می‌دانند یا مثل لویس کشیش عیسوی بیروتی صاحب کتاب "کتاب النصرانیه"که اغلب شعرای جاهلیت و اسلام را نصرانی تعداد کرده‌است من هم کسانی را که ایرانی نبوده‌اند ایرانی قلمداد کرده جزء مفاخر دروغی ایران بشمارم. بر فرض هم که من اینکار ر ا کردم مردم که کور و کر نیستند به که امر را مشتبه خواهم کرد؟ اگرچه ترک بودن فارابی و جوهری محل خلاف نیست که محتاج به اثباتی باشد ولی نمونه را برای یادآوری به یکی دو فقره از اقوال مورخین اشاره می‌شود:اما ابو نصر فارابی [[ابن خلکان]] او را چوچنین عنوان کرده‌است: "ابونصر محمد بن طرخان بن اوزلغ الفارابی الترکی الحکیم المشهور" و سپس در ترجمه حال او گوید"و کان رجلا ترکیا ولد فی بلده و نشا بها ثم خرج من بلده …" و بعد می‌گوید" ورد علی سیف الدوله فادخل علیه و هو بزی الاتراک و کان ذالک زیه دائماً"و بعد در آخر ترجمه در ضبط اسامی اجداد فارابی گوید" و طرخان بفتح الطاء المهمله… و اوزلغ بفتح الهمزه… و هما من اسماء الترک" و در شرح فاراب گوید:"و هی قاعده من قواعد مدن الترک" و قریب به همین مضمون است عیناً تاریخ الحکما [[قفطی]] و معجم البلدان [[یاقوت حموی|یاقوت]] و مختصر البلدان [[ابوالفرج بن العبری]] نصرانی و تاریخ [[ابوالفداء]]. و همچنین کتب مستشرقین اروپا از قبیل [[دیتریسی]] مستشرق آلمانی معروف که بعضی از کتب فارابی را متنا و ترجمتا چاپ کرده‌است و مولفات [[کارا دو ور]] مستشرق فرانسوی معروف که متخصص در تاریخ فلاسفه اسلام است و تاریخ ادبیات عرب از [[ککارل بروکلمان|بروکلمن]] آلمانی و [[نیکلسون]] انگلیسی و تاریخ ادبیات ایران از [[ادوارد براون|ادوارد برون]] انگلیسی و غیرهم. اما جوهری صاحب صحاح او نیز به اجماع مورخین، ترک و بر حسب اتفاق او هم از همان شهر فاراب سابق الذکر یعنی همشهری ابونصر فارابی بوده‌است. [[ثعالبی]] که معاصر او بوده و هر دو باهم مدتی در یک شهر یعنی در نیشابور می‌زیسته‌اند در یتیمه الدهر در ترجمه حال او گوید" من اعاجیب الدنیا و ذالک آنه من الفاراب احدی بلاد الترک و هو امام فی لغه العرب". و تقریباً عین همین مضمون را یاقوت در معجم الدبا و سیوطی در طبقات النحاه در حق او نوشته‌اند. قزوینی در آثار البلاد در تحت "فاراب" گوید" و من العجب انهما (ای الجوهری و خاله صاحب دیوان الادب) کانا من اقصی بلاد الترک و صارا من ائمه العربیه"<ref>بیست مقاله قزوینی، مقالات ادبی و تاریخی میرزا محمد خان بن عبدالوهاب قزوینی، جزو اول، به اهتمام پور داوود، از سلسله انتشارات زرتشتیان ایرانی بمبئی، بدون تاریخ صص 92-95</ref>
 
== فلسفه فارابی ==