تاریخ سیستان: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
Hootandolati (بحث | مشارکتها) جز ویرایش بهوسیلهٔ ابرابزار: |
Hootandolati (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۱۹:
== خلاصه مطالب ==
تاریخ سیستان عنوانی که مصحح گرانقدر کتاب مرحوم [[ملک الشعراء بهار]] برای آن برگزیده است در صورتی که همانگونه که خود یادآور شده در متن کتاب نامی از عنوان آن برده نشدهاست.
در تدوین کتاب از مآخذ قدیمی و حتی مآخذ پهلوی استفاده شدهاست. مثلاًدر موارد جغرافیائی از کتاب [[عجائب البلدان]] یا [[عجائب البر و البحر]] تألیف ابوالمؤید بلخی (اوایل قرن چهارم هجری) استفاده شدهاست. در مورد شیوه تحریر کتاب میتوان گفت که طرز و شیوه تحریر آن به سبک کتب قدیمی فارسی نظیر [[تاریخ بلعمی]]، [[تاریخ بیهقی]] و [[تاریخ گردیزی]] شباهت دارد و حتی ترکیبات و لغات و اصطلاحاتی که در آن بکار رفتهاست، قدمت آن را به پیش از این کتب میرساند. مؤلف یا مؤلفان کتاب در شیوه نگارش سادگی و ایجاز را بکار بردهاند و از استعمال مترادفات دوری گزیدهاند. جملات کوتاه آورده شده و کلمات عربی نیز در آن بسیار کم بکار گرفته شدهاست. جز اسامی خاص یا تواریخ یا اشعار یا کلماتی که در زبان مردم آن دوره داخل بوده، بیشتر کلمات به زبان فارسی است؛ بنابراین سعی نویسنده یا نویسندگان این بوده تا چنان بنویسند که عموم مردم بتوانند آن را بخوانند. به عقیده مصحح محترم، اصل کتاب به فارسی نوشته شده و برخی مطالب نیز از کتب عربی ترجمه شدهاست ولی مرحوم سعید نفیسی عقیده داشت که اصل کتاب به عربی بوده و در اوایل قرن پنجم هجری آن را به فارسی ترجمه کردهاند و سپس در نیمهٔ دوم قرن هفتم مؤلف دیگری حوادث سیستان را به اختصار از اوایل قرن پنجم تا زمان خود بر آن افزودهاست و آن را به نام [[ملک نصیرالدین]] [[پادشاه سیستان]] و پسران او [[رکنالدین محمود]] و [[نصرةالدین]] در میان سالهای ۶۷۵ تا ۶۹۵ تکمیل کردهاست.
سطر ۳۷ ⟵ ۳۸:
مؤلف از آنجایی که مانند مرجئه و اشاعره قائل به قدمت قرآن است عمل معتصم عباسی را که احمد بن حنبل را وادار به اقرار در مورد مخلوق بودن قرآن کرده بود کفر میداند و چنین عقیدهای در مورد واثق نیز دارد و چون متوکل به خلافت مینشیند و معتقد به قدیم بودن قرآن است دربارهٔ وی میگوید: «متوکل سنت پیغمبر صلیاللهعلیه پیش گرفت و فرمان داد تا در خطبها یاد کردند که هر که خلق قرآن گوید کافر است
به عقیده اکثر مورخین خاندان پیامبر اکرم و اهلبیت ایشان از ابتدا همواره در داخل ایران هواخواه داشتند و مورد حمایت و اکرام و طرف توجه مردم این سرزمین بودند چنانکه بسیاری از علویان در قرون اولیه اسلامی به ایران پناه جستند و مزارات آنها رد گوشه و کنار این مملکت هنوز باقی است. در «تاریخ سیستان» نیز میخوانیم که پس از واقعه عاشورا مردم سیستان به این عمل ظالمانه اعتراض کردند «پس چون این خبر به سیستان آمد مردمان سیستان گفتند نه نیکو طریقتی برگرفت یزید که با فرزندان رسول علیهالسلام چنین کرد. پاره شورش اندر گرفتند.»
سرزمین سیستان از مناطق باستانی ایران است که تا قبل از قرن دوم میلادی و ورود «سکها» در زمان اشکانیان به این ناحیه، با نام زرنگ یا زرنج خوانده میشد که در کتیبه بیستون داریوش نیز به همین نام از آن ولایت سخن رفتهاست. بعد از زرنگ، «بست» مهمترین شهر سیستان بود که تجارت با هند از این ناحیه صورت میگرفت. در هر نقطهای از این سرزمین خاطرهای از پهلوانان آن وجود داشت و این ولایت زادبوم کیانیان بود. «تاریخ سیستان» با توصیفاتی که دارد تصویری کلی از اوضاع و زندگی مردم و اخلاق و آداب پهلوانی رایج در این منطقه را به خوانندگان خود عرضه میکند. مؤلف همچنین اعتدال و خوشی هوارا مؤثر در نحوه درک و فهم و هوش مردم قلمداد میکند و این خوشی آب و هوا موجب آن بود تا همه نوع میوه و سبزی در آنجا ثمر دهد. به این اعتبار نویسنده میگوید که ناحیه بینیاز است از سایر مناطق چون خود میتواند ما یحتاج خود را تأمین کند که این امر نقش مهمی در زندگی مردم و استقلال آنان داشت. مطالعه کتاب فوق برای بررسی علل تاریخی عقب افتادگی این منطقه از کشورمان در حال حاضر بسیار مفید است. کتاب، سیستان را منطقه پر نعمتی توصیف میکند که مردم در آن با آسایش زندگی میکردند. «و بهیچ جای مردم نباشد به نان و نمک و فراخ معیشت چون مردم سیستان و نعمت از هر لونی دارد و تا بودند آن دیدند که بخوردند و بدادند و عادت کریم ایشان خود این بود و این بودست.»
در دنباله مطلب به ذکر ویژگیهای سیستان میپردازد از جمله اینکه منطقه زرخیز بوده و از رود هیرمند طلا بدست میآمده و در توصیف وضعیت خوب اقتصادی منطقه موارد بسیاری را ذکر میکند. مؤلف اخباری در مورد باریدن برف به حدی که درختان خرما خشک شده یا وقوع زلزله را نیز بازگو کردهاست. در باب اهمیت منطقه سیستان از نظر دستگاه خلافت عباسی این روایت کتاب قابل توجه است که زمانی هارون الرشید قصد میکند شخصی بنام لیث بن ترسل را که به او خدمتی کرده بود، مقامی اعطاء کند از این رو به وی میگوید: «ترا به مصر همی فرستم اگر کاربر آن جمله کنی که ایزد تعالی و تقدس فرمودهاست به سیستان ترا مسمّا کنم تا کارت بزرگ گردد. پس مردمان مجلس گفتند که مصر بزرگوار شهری بود تا امروز که امیرالمؤمنین حدیث سیستان یاد کرد.»
«تاریخ سیستان» همچنین یکی از منابع مهم برای بررسی تاریخ سلسله صفاریان محسوب میشود زیرا مؤلف آنقدر مسائل تازه و عمده و مهم در باب این خاندان آورده که آن را از سایر کتب تاریخی که اطلاعاتی راجع به این دودمان ارائه میدهند، متمایز ساختهاست.
|