آتوسا: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز واگردانی دستکاری در متن منبعدار برچسبها: متن دارای ویکیمتن نامتناظر ویرایشگر دیداری |
||
خط ۸۵:
{{نقل قول|او را به پاس نیکوییهای پدر و هم به سبب کمال عقل و جمال و سوارکاری و دلیری که داشت،<ref group="روایت">DN.1: خدای بزرگ است اهورامزدا… که به داریوش شاه خرد و توانایی ارزانی داشت؛ DN.2: در [کاربست] نیروی کینهجویی خود، هم با دستها، هم با پاها، [سخت] پرجوش و خروشم؛ سوارکارم، سوارکار خوب؛ تیراندازم، تیرانداز خوب، هم پیاده، هم سواره؛ نیزهافکنم، نیزهافکن خوب، هم پیاده، هم سواره.</ref> به پادشاهی برداشتند… و خمانی به فارس رفت و شهر استخر را بنیاد کرد<ref group="روایت">خشایارشا در مورد تکمیل پروژه تختجمشید چنین میگوید (Xpa.3): [ساختمانهای] بسیار دیگری (که آنها) نیز خوب (اند) در سراسر پارس (یعنی تختجمشید) بنا شد، که من (خشایارشا) ساختهام و پدرم ساختهاست.</ref> و پیاپی سپاه به جنگ روم (یونان) فرستاد و فیروزی یافت و دشمنان را بشکست و از دستاندازی به مملکت خویش بازداشت،<ref group="روایت">اشاره به لشکرکشیهای داریوش و خشایارشا به یونان؛ به ویژه جهت تلافی مداخلهٔ آنها در شورش یونیه و حمله آنها به سارد.</ref> و رعیت در ایام پادشاهی او در رفاه و ارزانی بود. وقتی خمانی سپاه به جنگ روم فرستاد و اسیران بسیار برای وی آوردند، بگفت تا بنایان رومی در آن میان بودند و در هر گوشه از حوزهٔ استخر بنایی بلند و شگفتآور به سبک روم بسازند، یکی از بناها در شهر استخر و دیگری در راه دارابگرد در یک فرسنگی شهر و سومی در چهار فرسنگی شهر در راه خراسان بود و خمانی در طلب رضای خدای عزوجل، سخت بکوشید و نصرت و ظفر یافت<ref group="روایت">DSf.6: من اهورامزدا را پرستش کردم؛ اهورامزدا مرا یاری کرد؛ آنچه من به کردنش فرمان دادم، او (اهورامزدا) سبب کامیابی [در آن] شد.</ref> و خراج از رعیت برداشت<ref group="روایت">هرودوت (3/97) آوردهاست که «[داریوش] کشور پارسها را یکسره معاف از پرداخت مالیت نمود.</ref> و مدت پادشاهی او، سی سال بود.<ref>{{پک|احمدی|1388|ک=نقش آتوسا در تاریخ و اساطیر ایران|ص=52-53}}</ref>}}
* حمزهٔ اصفهانی توضیحات بیشتری میدهد:
{{نقل قول| [همای] به بلخ مینشست، و یک بار لشکریان وی با روم جنگیدند و گروه بسیاری را اسیر گرفتند و هما بنایان ایشان را به ساختن بناهای موسوم به «مصانع اصطخر»، که به فارسی هزارستون (تخت جمشید) گویند، برگماشت. این بناها، سه ساختمان در سه مکان بود.. در اصفهان نیز، در روستای موسوم به تیمره، شهری زیبا و شگفتآور ساخت و آن را
* نویسنده مجملالتواریخ و القصص میافزاید:
{{نقل قول| [همای] اندر عهد خویش بفرمود که بر نقش زر و درم نوشتند: «بخور [ای] بانوی جهان، هزار سال نوروز و مهرگان». و چون پسر (دارا) را بازیافت، [تخت] به وی سپرد و هم به زمین پارس بمرد.<ref>{{پک|احمدی|1388|ک=نقش آتوسا در تاریخ و اساطیر ایران|ص=52-53}}</ref>}}
|