خداناباوری: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
جز ویرایش 5.237.213.196 (بحث) به آخرین تغییری که 213.206.223.82 انجام داده بود واگردانده شد
برچسب: واگردانی
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۱۰۱:
== فلسفه‌های بی‌خدا ==
{{اصلی|انسان‌گرایی|اگزیستانسیالیسم بی‌خدا}}
بی‌خدایی [[ارزش‌شناسی|ارزش‌شناختی]] یا سازنده، وجود خدا را به نفع «مطلقیت والاتر» مثل انسانیت رد می‌کند. این‌گونهاینگونه از بی‌خدایی حامی انسانیت به عنوان سرچشمه مطلق اخلاقیات و ارزش‌هاست، و به افراد اجازه می‌دهد که مشکلات را بدون توسل به خدا حل نمایند. بر خلاف این دیدگاه، یکی از [[نقد بی‌خدایی|انتقادهای رایج از بی‌خدایی]] این بوده‌است که -انکار وجود خدا منجر به [[نسبی‌گرایی اخلاقی]] می‌شود، و در نتیجه ما را بدون بنیاد اخلاقی باقی می‌گذارد،<ref name="misconceptions">{{cite web |url=http://www.americanchronicle.com/articles/view/12346 |title=Common Misconceptions About Atheists and Atheism |last=Gleeson |first=David |date=10 August 2006 |publisher=''American Chronicle'' |accessdate=2013-04-13|archiveurl=http://archive.is/GJ9U|archivedate=2012-12-04}}</ref> یا اینکه منجر به زندگی بی‌معنی و تیره‌روز می‌گردد.<ref>{{harvnb|Smith|1979|p=275}}. "Perhaps the most common criticism of atheism is the claim that it leads inevitably to moral bankruptcy."</ref> [[بلز پاسکال]] در کتاب [[تأملات پاسکال|تأملات]] خود برای این دیدگاه استدلال کرده‌است.<ref>[[بلز پاسکال|Pascal, Blaise]] (1669). ''[[تأملات پاسکال|Pensées]]'', II: "The Misery of Man Without God".</ref>
 
فیلسوف فرانسوی [[ژان پل سارتر]] خود را به عنوان نماینده‌ای برای «[[اگزیستانسیالیسم بی‌خدا]]» معرفی نمود.{{sfn|Sartre|2004|p=۱۲۷}} او کمتر نگران رد وجود خدا بود و بیشتر درصدد این بود که «انسان نیاز دارد… خود را بازیابد و درک کند که هیچ چیزی نمی‌تواند او را از خودش نجات دهد، حتی اثبات معتبر وجود خدا.»{{sfn|Sartre|2001|p=۴۵}} سارتر گفته‌است که نتیجه فرعی بی‌خدایی او این است که «اگر خدا وجود ندارد، حداقل یک موجود وجود دارد که در او وجود بر ماهیت مقدم است، موجودی که قبل از اینکه توسط هیچ مفهومی تعریف شود وجود دارد… این موجود انسان است.»{{sfn|Sartre|2004|p=۱۲۷}} پیامد عملی این شکل از بی‌خدایی توسط سارتر اینطور بیان شده که چون هیچ قانون ''پیشینی'' یا ارزش مطلقی برای استناد در مورد آنچه در رفتار انسان حاکمیت دارد وجود ندارد، انسان‌ها «محکوم» هستند تا آن را برای خودشان بسازند، و از این لحاظ «انسان» مسئول مطلق هر کاری است که انجام می‌دهد.{{sfn|Sartre|2001|p=۳۲}}