بهداروند: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Arellaa (بحث | مشارکت‌ها)
به نسخهٔ 26295315 ویرایش 2A01:5EC0:5025:E84E:49F7:CFE4:F5C0:C648 برگردانده شد. (توینکل)
برچسب: خنثی‌سازی
ایران نژاد (بحث | مشارکت‌ها)
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۳۱:
اسدخان از سرداران بختیاری بود، که در زمان [[فتحعلی‌شاه قاجار]] به سبب شورش و اطاعت نکردن از حکومت و درگیری‌های فراوان با قوای حکومتی، همراه حبیب‌الله‌خان دورکی دستگیر و در [[تهران]]، زندانی شدند. پس از عفو و آزادی، بازگشت به سرزمین بختیاری از آنها خواسته شد، تا زغال و مواد سوختی توپخانهٔ قشون را، از جنگل‌های بختیاری تأمین کنند. اسدخان از این کار، سر باز زد، از این‌روی، سپاهی به سرپرستی [[محمدعلی میرزا]]، در ۱۲۲۷ قمری، برای سرکوب او به منطقه بختیاری، فرستاده شد.
 
در این نبرد، که به «جنگ کُلُنچی»، معروف است، سپاه قاجار؛ به فرماندهی [[محمدعلی میرزای دولتشاه]]، به اتفاق قوای [[فرانسه|فرانسوی]] و حمایت حبیب‌الله خان دورکی و هم‌پیمانانش از آنان، اسدخان و ایل بهداروند را، در منطقه کوهستانی و صعب‌العبور «کُلُنچی»، در دامنه‌های شمالی [[زردکوه بختیاری]]، گرفتار جنگ نمودند. در این نبرد خونین، [[اسدخان بهداروند]]، با همکاری سردارانی همچون داودخان بهداروند، محمودخان بهداروند و حمایت [[ملاعیدی محمد خان منجزی ریاست طایفه منجزی ]] اسدالله،اسدالله خان منجزی، [[نامدارخان منجزی برادر زاده ملاعیدی محمد خان منجزی]]، عزیزخان منجزی، تَمبُرخان منجزی، آحسین منجزی (معروف به آحسین قَمه طلا یا آحسین شمشیر شُل)، آشهباز منجزی (معروف به آشهواز حَیسه سوار)، آ شعبان هلیلی، آامان الله بلیوند، آحبیب الله مش مرداسی، آصیدال بک چنگائی (معروف به صیدال بَک)، آمندنی کاله، آمسیح سرخاب بهداروند، [[طهماسب خان راکی]]، آاسحاق کاهکش، آخسرو حموله و سواران ورزیده و تفنگچیان چیره‌دست طایفه [[منجزی]] (معروف به سواران و تفنگچیان رَمُـوری)، حصر خود را شکست و بهداروندها نجات پیدا کردند و به قلعه یا «دژ ملکان»، محل استقرار قبلی خود، که بعداً به «دژ اسدخان» معروف شد، بازگشتند. محمدعلی میرزا، بار دیگر، سپاه را آراست و سال‌ها در پای دژ ملکان، با بهداروندها به جنگ پرداخت. سرانجام، با یکدیگر مصالحه کردند و اسدخان دست از نافرمانی کشید و با محمدعلی میرزای دولتشاه همراه شد.<ref>(سردار اسعد، ۱۶۸–۱۶۹، ۴۰۸–۴۱۱؛ رئیسی، ۱۹–۲۱)</ref>
 
پس از اسدخان بزرگ (معروف به اسدخان شیرکُش یا شاه اسد بهداروند) پسرش جعفرقلی خان، ریاست بهداروندها را به دست گرفت. او پس از قتل‌عام و کشتار ناجوانمردانه [[نامدارخان منجزی]] و عموزادگانش (اولاد سلیمان خان) معروف به [[تیپ سوار بهداروند]] (از دو طایفه [[علاءالدّین وند]] و [[منجزی]]) در پی شورش و سرپیچی از حکومت مرکزی به دستور [[حشمت‌الدوله]]، حاکم [[لرستان]] و [[بروجرد]]، در سال ۱۲۸۵ قمری، به قتل رسید.