روسیه: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Modernbot (بحث | مشارکت‌ها)
جز تمیزکاری با ویرایشگر خودکار فارسی
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از برنامهٔ همراه ویرایش با برنامهٔ اندروید
خط ۶۶:
 
== پیشینه ==
تاریخ روسیه به سده چهاردهم میلادی بازمی‌گردد که قلمرو پادشاهی تجاری مسکو به عنوان بازیگر اصلی در بین چندین منطقه کوچکتر مشابه مطرح شد. [[ایوان چهارم]]، معروف به [[ایوان مخوف]]، نخستین حاکم مسکو بود که خود را تزار نامید. در سده هفدهم [[دودمان رومانف|رومانف]]<nowiki/>ها به حکومت روسیه دست یافتند و تا سیصد سال بر این کشور حکومت کردند. [[پتر کبیر]] و [[کاترین کبیر]] از بنام‌ترین این پادشاهان بودند که جنگهای و اصلاحات زیادی را در جهت مدرن سازی این کشور پیاده کردند و با اقدامات بزرگشان روسیه را به ابرقدرت اوراسیا تبدیل کردند.
 
در اوایل سده بیستم، نارضایتی‌های عمیق در میان بخش‌های مختلف جامعه روسیه به اعتراضات گسترده‌ای در این کشور انجامید. در شرایطی که حاکمان کشور نسبت به درد و رنج توده‌های مردم بی‌تفاوت به نطر می‌رسیدند، جریان‌های سیاسی رادیکال در کشور نیرو گرفتند. رخداد معروف به دوشنبه خونین در سال ۱۹۰۵، [[جنگ روسیه و ژاپن|شکست از ژاپن در جنگ ۱۹۰۵]] و شکست‌های این کشور در [[جنگ جهانی اول]] به این نارضایتی‌ها بسیار دامن زد. با آغاز [[جنگ جهانی اول]] در ۱۹۱۴ میلادی، حکومت تزاری در پی آن بود سیاست‌های توسعه طلبانه خود را تعقیب کند و در عین حال شورش‌های داخلی را به بهانه وقوع جنگ خاموش نماید. تلاش‌های روسیه برای توسعه اراضی خود متوجه دو منطقه بالکان و تنگه‌های [[بسفور]] و [[داردانل]] بود؛ چراکه بخش بزرگی از صادرات روسیه به ویژه غلات از این تنگه‌ها می‌گذشتند. سیاستمداران و نیروی دریایی روسیه به خوبی از سلطه [[آلمان]] بر [[عثمانی]] مطلع بودند و آن را برای منافع اقتصادی روسیه زیان آور می‌دانستند. ضعف درونی حکومت تزاری و الحاق این تنگه‌ها به روسیه از راه جنگ امکان‌پذیر نبود از این رو دولت تزار به اتحاد [[فرانسه]] و [[انگلستان]] پیوست تا بتواند از این طریق بر تنگه‌ها مسلط شود. بدین ترتیب روسیه وارد جنگ شد. طبقات حاکم می‌پنداشتند در این جنگ احساسات وطن پرستانه کارگران و قشرها ضعیف جامعه بر احساسات انقلابی آنان چیره خواهد شد و این خود بتواند روسیه را احیا کند. اما روسیه تحمل یک جنگ بزرگ را نداشت و نیروهای آلمانی و اتریشی به راحتی واحدهای روسی را درهم شکستند. هرج و مرج اقتصادی شدیدتر شد و بحران سوخت بروز نمود. جنگ بر کشاورزی هم اثر گذاشت و قطع صادرات غله نتوانست اثرات زیان بار کمبود مواد غذایی را جبران کند. فقر و تیره‌روزی به مرور افزایش یافت و این امر به شورش‌ها و اعتصابات کارگران دامن زد. شکست‌های ارتش روسیه نیز به این وضعیت دامن می‌زد. از سال ۱۹۱۶ با تضعیف حکومت تزارها روند اعتراضات مردمی در نواحی مختلف روسیه تشدید شد و در پتروگراد، [[مسکو]] و دیگر شهرهای روسیه نیز احزاب انقلابی و دهقانان و کارگران شرایط سرنگونی تزار را فراهم آوردند. با استعفای تزار نیکلای دوم در مارس ۱۹۱۷ میلادی حکومت تزاری عملاً سرنگون به نظر می‌رسید.<ref>کوریاکوف، میخاییل، تاریخ گویای انقلاب اکتبر، ترجمه فتح اله دیده‌بان، انتشارات کتابخانه فروردین، ۱۳۶۸، ص ۱۲۱</ref> پس از آن دولت موقت روی کار آمد. [[الکساندر فیودورویچ کرنسکی]] Алекса́ндр Фёдорович Ке́ренский چهره برجسته این دولت محسوب می‌شد که در مقام وزارت دادگستری و با تعقیب و مجازات متهمین به فساد و جنایات گذشته، شهرت پیدا کرده بود. در نیمه ماه مارس ۱۹۱۷ تبعیدیان و فراریان روسی از چهار گوشه جهان؛ از اروپا و آمریکا تا [[سیبری]]، به سوی پتروگراد سرازیر شدند. از میان هزاران نفری که در بهار ۱۹۱۷ به روسیه بازگشتند، از هر گروه و طبقه ای؛ از انقلابیون قدیمی و سوسیالیست‌ها و لیبرال‌ها گرفته تا روشنفکران و دانشجویان همگی به کشور بازگشتند. گرچه تا ورود [[لنین]] به پتروگراد در ۱۶ آوریل ۱۹۱۷، خطری جدی دولت موقت را تهدید نمی‌کرد. لنین با تجاربی که در سال‌های فرار و تبعید اندوخته بود و شیوه خاصی که در مبارزات سیاسی داشت، توانست طی مدتی کمتر از هفت ماه مسیر انقلاب روسیه را تغییر دهد و با براه انداختن انقلاب دومی که به انقلاب بلشویکی شهرت یافت، مسیر تاریخ روسیه را عوض کند.<ref>طلوعی، محمود، از لنین تا پوتین، تهران، انتشارات تهران، ۱۳۶۸، ص۶۱–۶۰، شابک: ۱-۹۴-۵۶۰۹-۹۶۴</ref>