| دوره =
| حزب =
| مکتب =[[یهودیت حسیدی]]
| آثار =
| شریک زندگی =
== کار ==
کافکا در [[۱ نوامبر ۱۹۰۷]] به استخدام یک شرکت [[بیمه]] [[ایتالیا]]یی به نام ''Assicurazioni Generali'' درآمد و حدود یک سال به کار در آنجا ادامه داد. از نامههای او در این مدت برمیآید که از برنامهٔ ساعات کاری—ششکاری —شش صبح تا هشت شب—ناراضیشب— ناراضی بوده؛ چون نوشتن را برایش سخت میکردهاست. او در [[۱۵ ژوئیه ۱۹۰۸]] استعفاء داد و دو هفته بعد، کار مناسبتری در مؤسسهٔ بیمهٔ حوادث کارگری پادشاهی بوهم پیدا کرد. او اغلب از کار خود به عنوان «کاری برای نان درآوردن» و پرداخت مخارجش یاد کردهاست. با این وجود، او هیچگاه کارش را سرسری نگرفت و ترفیعهای پیدرپی نشان از پرکاری او دارد. در همین دوره او [[کلاه ایمنی]] را اختراع کرد و به دلیل کاهش تلفات جانی کارگران در صنایع آهن بوهم و رساندن آن به ۲۵ نفر در هر هزار نفر، یک مدال افتخار دریافت کرد.{{sfn|Drucker|2002|p = 24}}
همچنین وظیفهٔ تهیهٔ گزارش سالیانه نیز به او واگذار شد. گفته میشود او چنان از نتیجهٔ کار خود راضی بود که نسخههایی از گزارش را برای خانواده و اقوامش فرستاد. همزمان کافکا به همراه دوستان نزدیکش ماکس برود و فلیکس ولش که سه نفری ''دایرهٔ صمیمی پراگ'' را تشکیل میدادند فعالیتهای ادبی خود را نیز ادامه میداد.
کافکا در سال ۱۹۱۲ در خانهٔ دوستش ماکس برود با [[:en:Felice Bauer|فلیس بوئر]] که در [[برلین]] نمایندهٔ یک شرکت ساخت دیکتافون بود آشنا شد. در پنج سال پس از این، آنها نامههای بسیاری برای هم نوشتند. کافکا اغلب خندهرو و اجتماعی بو.د اما در زندگی شخصی و روابطش زیاد موفق نبود. بهطوریکه پس از دو بار [[نامزدی]] با فلیسه، در سال ۱۹۱۷ رابطه آنها به پایان رسید. رابطه بعدی کافکا با دختری به نام [[:en:Dora Diamant|دورا دایامنت]] بود. کافکا و دورا ریشههای یهودی داشتند و طرفدار [[سوسیالیسم]] بودند. بنابراین خیلی زود تصمیم گرفتند که رابطه نزدیکتری با هم ایجاد کنند و در برلین با یکدیگر همخانه شدند.
کافکا در اوائل [[دهه ۱۹۲۰ (میلادی)]] روابط نزدیکی با میلنا ینسکا نویسنده و روزنامهنگار هموطنش پیدا کرد. در سال ۱۹۲۳ برای فاصله گرفتن از خانواده و تمرکز بیشتر برنوشتن، مدت کوتاهی به برلین کوچ کرد. آنجا با دوریا دیامانت یک معلم بیست و پنج سالهٔ کودکستان و فرزند یک خانوادهٔ یهودی سنتی ـ که آن قدر مستقل بود که گذشتهاش در [[گتو]] را به فراموشی بسپارد ـ زندگی کرد. دوریا معشوقهٔ[[معشوقه]] کافکا شد و توجه و علاقهٔ او را به [[تلمود]] جلب کرد.<ref dir="ltr">{{Cite web|url=http://www.atlegerhardsen.com/pages/lothar_hempel/presse_eng_0802.htm|title=Lothar Hempel|last=|first=|date=|website=Gerhardsen Gerner|archive-url=https://web.archive.org/web/20050524110119/http://www.atlegerhardsen.com/pages/lothar_hempel/presse_eng_0802.htm|archive-date=2005-05-24|dead-url=Yes|access-date=}}</ref>
== بیماری و مرگ ==
باور بر این است که کافکا در سراسر زندگی خود از [[افسردگی (حالت)|افسردگی حاد]] و [[اضطراب]] رنج میبردهاست. او همچنین دچار [[میگرن]]، [[بیخوابی]]، [[یبوست]]، جوش صورت و مشکلات دیگری بود که عموماً عوارض [[فشار عصبی]] و نگرانی هستند. کافکا تلاش میکرد همهٔ اینها را با رژیم غذایی طبیعی، مانند [[گیاهخواری]] و خوردن مقادیر زیادی [[شیر (خوراکی)|شیر]] [[پاستوریزه کردن|پاستوریزهنشده]] (که به احتمال زیاد سبب بیماری سل او شد<ref dir="ltr">{{Cite web|url=http://www.brightsurf.com/news/headlines/view.article.php?ArticleID=20653|title=Researchers discover ancient origins of tuberculosis-causing bacteria|last=|first=|date=August 19, 2005|website=brightsurf|archive-url=https://web.archive.org/web/20160422234733/http://www.brightsurf.com/news/headlines/20653/Researchers_discover_ancient_origins_of_tuberculosis-causing_bacteria.html|archive-date=April 22, 2016|dead-url=yes|access-date=}}</ref>) برطرف کند. به هر حال بیماری سل کافکا شدت گرفت و او به پراگ بازگشت. سپس برای درمان به استراحتگاهی در [[وین]] رفت و در ۳ ژوئن ۱۹۲۴ در همانجا درگذشت. وضعیت [[گلو]]ی کافکا طوری شد که غذا خوردن آن قدر برایش دردناک بود که نمیتوانست چیزی بخورد و چون در آن زمان [[تغذیه وریدی]] هنوز رواج پیدا نکرده بود راهی برای خوردن نداشت. بنابراین بر اثر [[گرسنگی]] جان خود را از دست داد. بدن او را به پراگ برگرداندند و در تاریخ [[۱۱ ژوئن ۱۹۲۴]] در گورستان یهودیها در ژیژکوف پراگ به خاک سپردند.
== عقاید و نظریاتدیدگاه مذهبی ==
کافکا در بیشتر مدت زندگیشزندگیش، بیطرفی خود را در مورد ادیان رسمی حفظ کرد. با این حال و با این که هیچوقت شخصیتهای داستانهایش را یهودی تصویر نکرد،نکرد هرگز سعیتلاش نکرد ریشهٔ یهودی خود را پنهان کند. او از لحاظ فکری به مکتب [[یهودیانیهودیت حسیدی|حَسیدی]] در یهودیت علاقهمند بود که برای تجارب روحانی و [[صوفیگری|صوفیانه]] ارزش زیادی قائل است. کافکا در ده سال پایانی عمرشعمر خود حتی به زندگی در [[اسرائیل]] ابراز تمایل کرد. تناقضات اخلاقی و آیینی موجود در داستانهای «داوری»، «آتش اندازآتشانداز»، «هنرمند گرسنگی» و «پزشک دهکده»، همه نشانههایی از علاقهٔ کافکا به آموزههای [[خاخامحاخام|حاخامها]]ها و تناسب آنها با قوانین و قضاوت در خود دارند. از طرف دیگر سبک وسواسی طنزآمیز راوی مجادلهجوی «ژوزفین آوازه خوانآوازهخوان»، سنت شعارگونهٔ موعظههای خاخامهاحاخامها را نمایان میکند.<ref dir=ltr>Kafka (1996, xiv–xv).</ref>
[[روزنامه [[نیویورک تایمز]] در تاریخ [[۱۶ اوت ۲۰۰۸ میلادی،]]، نامهای از [[دورا دایامنت]]، آخرین معشوقه کافکا به دوست نزدیک کافکا یعنی [[ماکس برود]] را منتشر کرده که در آن وی مدعی شده بود که «کافکا همیشه میخواست به اسرائیل مهاجرت کند».<ref name="autogenerated1">[http://zamaaneh.com/news/2008/08/post_6046.html مارک گلبرت: کافکا صهیونیست بود] (''رادیو زمانه'')</ref>
داستان نوشتههای گمشده کافکا بهطور گسترده در مطبوعات و رسانهها منعکس شده و به دنبال آن [[آرشیو ادبی آلمان]] در [[مارباخ آم نکا]] که صاحب مجموعهای از نامههای کافکاست خواستار انتقال این اسناد از [[اسرائیل]] به [[آلمان]] شدهاست،شدهاست. اما [[آرشیو دولتی اسرائیل]] گفته که هیچ سند مهمی که مربوط به [[تاریخ یهود|تاریخ مردم یهود]] باشد از اسرائیل خارج نخواهد شد.<ref name="autogenerated1" />
== نویسندگی ==
== فعالیتهای ادبی ==
کافکا در طول زندگیش فقط چند [[داستان کوتاه]] منتشر کرد که بخش کوچکی از کارهایش را تشکیل میدادند و هیچگاه هیچیک از [[رمان]]هایش به پایان نرسید (به جز شاید [[مسخ (کتاب)|مسخ]] که برخی آن را یک داستان بلند میدانند). نوشتههای او تا پیش از مرگش چندان توجهی به خود جلب نکرد. کافکا به دوستش ماکس برود گفته بود که پس از مرگش همهٔ نوشتههایش را نابود کند. دوریا دیامانت معشوقهٔ او با پنهان کردن حدود ۲۰ دفترچه و ۳۵ نامهٔ کافکا، تا حدودی به وصیت کافکا عمل کرد، تا وقتی که در سال ۱۹۳۳ [[گشتاپو]] آنها را ضبط کرد. جستجو به دنبال این نوشتههای مفقود هنوز ادامه دارد. برود بر خلاف وصیت کافکا عمل کرد و برعکس بر چاپ همهٔ کارهای کافکا که در اختیارش بود اهتمام ورزید. آثار کافکا خیلی زود توجه مردم و تحسین منتقدان را برانگیخت. ▼
=== چاپ نوشتهها پس از مرگ ===
فرانتس کافکا با اینکه در [[پراگ]] زندگی میکرد، اما کارهای ادبی خود را منحصراً به [[زبان آلمانی]] مینوشت.<ref>[http://www.bbc.com/persian/arts/2016/08/160810_l51_kafka_letters_israel نامههای کافکا به کتابخانه ملی اسرائیل رسید]، بیبیسی فارسی</ref>
▲کافکا در طول زندگیشزندگی فقطخود، تنها چند [[داستان کوتاه]] منتشر کرد که بخش کوچکی از کارهایش را تشکیل میدادند و هیچگاه هیچیک از [[رمان]]هایشرمانهایش به پایان نرسید (به جز شاید [[مسخ (کتاب)|مسخ]] که برخی آن را یک داستان بلند میدانند). نوشتههای او تا پیش از مرگش چندان توجهی به خود جلب نکردنکردند. کافکا به دوستش ماکس برود گفته بود که پس از مرگش همهٔ نوشتههایش را نابود کند. دوریا دیامانت معشوقهٔ او با پنهان کردن حدودنزدیک ۲۰ دفترچه و ۳۵ نامهٔ کافکا، تا حدودیاندازهای به وصیت کافکا عمل کرد،کرد. تا وقتیهنگامی که در سال ۱۹۳۳ [[گشتاپو]] آنها را ضبط کرد. جستجو به دنبال این نوشتههای مفقودگمشده، هنوز ادامه دارد. برود بر خلاف وصیت کافکا عمل کرد و برعکس بر چاپ همهٔ کارهای کافکا کهرا درمنتشر اختیارش بود اهتمام ورزیدکرد. آثار کافکا خیلی زود توجه مردم و تحسین منتقدان را برانگیختبرانگیختند. <ref name=":0">[http://www.bbc.com/persian/arts/2016/08/160810_l51_kafka_letters_israel نامههای کافکا به کتابخانه ملی اسرائیل رسید]، بیبیسی فارسی</ref>
=== سبک نوشتاری ===
کافکا که در پراگ به دنیا آمده بود زبان چکی را خوب میدانست، ولی برای نوشتن زبان آلمانی پراگ (Prager Deutsch)، گویش مورد استفادهٔ اقلیتهای آلمانی یهودی و مسیحی در پایتخت بوهم را انتخاب کرد.<ref name=":0" /> به نظر کافکا آلمانی پراگ «حقیقیتر» از زبان آلمانی رایج در آلمان بود و او توانست در کارهایش طوریبه گونهای از آن بهره بگیرد که قبلپیش و بعدپس از او کسی نتوانست.<ref name="autogenerated2" dir=ltr>Kafka (1996, xii).</ref>
نتوانست.<ref name="autogenerated2" dir=ltr>Kafka (1996, xii).</ref>
با نوشتن به آلمانیآلمانی، کافکا قادرتوانست بود جملاتجملههای بلند و تودرتویی بنویسد که سراسر صفحه را اشغال میکردند، ومیکردند. جملات کافکا اغلببیشتر، پیش از نقطهٔ پایانیپایانی، ضربهای برای خواننده در چنته دارند ـ ضربهای که مفهوم و منظور جمله را تکمیل میکند. خواننده در کلمهٔواژهٔ پیش از نقطهٔ پایان جملهاستجمله، کهدر میفهمدمییابد که چه اتفاقی برای ''گرگور سمسا'' افتاده،افتاده یعنی ''مسخ شده''است.<ref dir=ltr>(verwandelt)</ref>
مشکل دیگر پیش روی مترجمان[[برگردان|برگردانندهها]] استفادهٔ عمدی نویسنده از کلماتواژهها یا عباراتگزارههای ابهامآمیزی است که میتوانند معانی مختلفی داشته باشند. مثلاًنمونه کلمهٔآن، واژهٔ Verkehr در جملهٔ آخر داستان «داوری»؛ است؛ این جمله را میتوان اینطور ترجمهبرگردان کرد: «و در این لحظه، جریان بیپایان اتوموبیلهاخودروها از بالای [[پل]] میگذشتمیگذشتند.» ولی کافکا به دوستش ماکس برود گفته بود که هنگام نگارش این جمله به «انزالی[[انزال]] ناگهانی» فکر میکردهاست.<ref name="autogenerated2" /> در حالی که ترجمهٔبرگردان رایج برای verkherVerkher همان ترافیک است.
[[پرونده:Kafka monument.jpg|بندانگشتی|چپ|مجسمهٔ برنزی کافکا در پراگ]]
=== تفسیر نقادانه ===
بسیاری از منتقدان سعیتلاش کردهاند با تفسیر آثار کافکا در چارچوب مکاتب ادبی از جمله [[مدرنیسمنوگرایی]] و [[رئالیسمواقعگرایی جادویی]] مفاهیم عمیقتری از آنها استخراج کنند.<ref name="interpretation" dir=ltr>[http://www.coskunfineart.com/details.asp?workID=40 Franz Kafka 1883 – 1924] www.coskunfineart.com</ref> ناامیدی و پوچی حاکم بر فضای داستانهای کافکا نمادی از [[اگزیستانسیالیسم]] شمرده میشود. برخی دیگر به سخره گرفتن [[بوروکراسیدیوانسالاری]] در داستانهایی مثلمانند «[[گروه محکومین]]»، «محاکمه» و «قصر» را نشانی از تمایل به [[مارکسیسم]] میدانند،میدانند. در حالی که برخی دیگردیگر، علت مخالفت کافکا با بوروکراسیدیوانسالاری را [[آنارشیسم]] میدانند.<ref name="interpretation" /> دیگرانی نیز هستند که کارهای او را از دریچهٔ یهودیت ([[خورخه لوئیس بورخس|بورخس]] یادداشتهایی در این زمینه دارد) یا [[زیگموند فروید|فرویدیسم]]<ref name="interpretation" /> (به دلیل مشاجرات خانوادگی کافکا) یا تمثیلهایی از جستجوی متافیزیکی به دنبال [[خدا]] (یکی از معتقدان این نظریه [[توماس مان]] بود) میبینند.
تمدرونمایه بیگانگی و زجر کشیدن بارها و بارها در آثار مختلف ظاهر میشود و با تأکید بر این کیفیت، محققانیپژوهشگرانی مثلمانند [[ژیل دلوز]] و [[فلیکس گاتاری]] است که عقیده دارند کافکا بیش از نویسنده تنهایی است که از سر رنج مینویسد،مینویسد و کارهای او سنجیدهتر و «شادتر» از چیزی هستند که به نظر میرسند.
گذشته از این، با خواندن یکی از کارهای کافکا به صورت مجزا ـ با—با تمرکز بر بیهودگی تقلای شخصیتها و بدون توجه به زندگی خود نویسنده ـنویسنده— است که طنز کافکا مشخص میشود. کارهای کافکا از این منظردیدگاه، ربطی به مشکلات خود او در زندگیش ندارد،ندارند و نمایانگر ساختگی بودنساختگیبودن مشکلات آدمهاستآدمها هستند.
زندگینامه نویسانزندگینامهنویسان گفتهاند که خیلی پیش میآمده که کافکا قسمتهاییبخشهایی از کتابهایی که رویشان کار میکرده را برای دوستان نزدیکش بخواندمیخوانده و در این خوانشها همیشه بر جنبهٔ طنزآمیز نثر متمرکز بوده است. [[میلان کوندرا]] طنز کافکا را در اساس فراواقع گرایانه و الهامبخش هنرمندانی جون [[فدریکو فلینی]]، [[گابریل گارسیا مارکز]]، [[کارلوس فوئنتس]] و [[سلمان رشدی]] میداند. مارکز میگوید با خواندن مسخ کافکا بود که فهمید «میتوان جور دیگری نوشت».
=== تاریخ انتشار ===
خوانندگان آثار کافکا هنگام انتخاب کتاب برای خواندن باید به تاریخ انتشار کتابهای او (چه نسخههایویرایشهای آلمانی و چه نسخههایویرایشهای ترجمهبرگردان شده) توجه داشته باشند. کافکا پیش از آمادهسازی (و در برخی موارد حتی تمامبه کردنپایان رساندن) بعضیبرخی از نوشتههایش برای انتشار از دنیاجهان رفت،رفت. بنابراین رمانهای [[قصر (رمان)|قصر]] (که وسط یک جمله تمام میشود و در مورد تعلق داشتن یا نداشتن قسمتهایی از متن به اثر ابهام وجود دارد)، [[محاکمه (رمان)|محاکمه]] (که فصول آن شماره ندارند و بعضی از آنها ناتمام ماندهاند) و [[آمریکا (کتابرمان)|آمریکا]] (کافکا نام ''مردی که ناپدید شد'' را برای آن انتخاب کرده بود) همه توسط [[ماکس برود]] آماده و چاپ شدند. به نظر میرسد برود هنگام کار روی دستنوشتهها اجازهٔ دخل و تصرفهایی را به خود دادهاست (جابهجا کردن فصلها، تغییر زبان آلمانی و تصحیح [[نقطهگذاری]]) و. بنابراین متن اصلی آلمانی که چاپ نشد، تغییر داده شدهاست. نسخههای ویرایش شده توسط برود اغلب نسخهٔویرایش نهایی (Definitive Edition) نامگذاری میشود.
پس از پایان جنگ جهانی دوم [[مالکوم پیسلی]] توانست اکثربیشتر دستنوشتههای کافکا را جمعآوریگردآوری کند و در سال ۱۹۶۱ در اختیار کتابخانهٔ[[کتابخانه بودلیبادلین]] [[دانشگاه آکسفورد]] قرار دهد.<ref dir="ltr">[http://www.jhom.com/bookshelf/kafka/intro.html A Kafka For The 21st Century by Arthur Samuelson, publisher, Schocken Books] www.jhom.com</ref> متن ''محاکمه'' نیز بعدها در حراجی[[مزایده]] خریداری شد و در اختیار بایگانی ادبی آلمان قرار گرفت.<ref dir="ltr">[http://www.dla-marbach.de/ Herzlich Willkommen] www.dla-marbach.de</ref>
پیسلیمالکوم پیسلی، گروهی را برای بازسازی رمانهای آلمانی تشکیل داد و ناشر آلمانی اس فیشر فرلاگ آنها را مجدداًدوباره چاپ کرد. خود پیسلی بر انتشار قصر و محاکمه (چاپ هر دو در ۱۹۸۲) و یکی از همکارانش بر انتشار آمریکا (چاپ ۱۹۸۳) نظارت کردند. این نسخههاویرایشها، اغلببیشتر، نسخهٔویرایش منتقدان (Critical Edition) یا نسخهٔویرایش فیشر نامیده میشوند. متن آلمانی این آثار و بسیاری از نوشتههای دیگر کافکا را در وبگاه ''پروژهٔ کافکا''<ref dir="ltr">[http://www.kafka.org/index.php?project The Kafka Project - Kafka's Works in German According to the Manuscript] www.kafka.org</ref> بیابید.
=== ترجمهدر ایران ===
بسیاری از آثار کافکا در [[ایران]] ترجمهبرگردان شده کهشدهاند. از آنجمله جملهاستآنها ترجمههایبرگردانهای [[فرزانه طاهری]] بر ''مسخ''، [[صادق هدایت]] و [[امیر جلالالدین اعلم]] و [[حسن قائمیان]] بر ''مسخ'' و ''گروه محکومین'' و ''گراکوسی شکارچی'' و ترجمهٔبرگردان جلالالدین اعلم از ''قصر''. و همچنین ترجمهبرگردان تمامهمه آثار کافکا توسط [[علی اصغر حداد]] در نشر ماهی ''هستند''.. همانطور که گفته شد ترجمهٔبرگردان آثار کافکا بسیار مشکلدشوار و در بعضی موارد غیرممکن مینماید ومینمایند. به همین خاطر بسیاری از ترجمههایبرگردانهای فارسی آثار کافکا راضی نیستند.
== آثار ==
!عنوان
!عنوان اصلی آلمانی
!ترجمههایبرگردانهای مشهور فارسی
!روی جلد چاپ اول
|-
! عنوان
!مجموعهٔ داستانها
!مترجمبرگرداننده(ها)
|-
|[[گروه محکومین]]{{efn|به همراه پیام کافکا نوشتهٔ صادق هدایت و گروه محکومین ترجمهٔ حسن قائمیان}}|| - ||[[حسن قائمیان]]
|