حرم علی بن ابی‌طالب: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
مطابقت با اسناد رسمی و با توجه به شخصیت قابل احترام حضرت علی (ع) نزد شیعیان با حفظ انسجام متن از علامت (ع) استفاده شد.
برچسب‌ها: متن دارای ویکی‌متن نامتناظر ویرایشگر دیداری ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
با توجه به وجود شخصیت های قابل احترام برای شیعیان از علامت (ع) استفاده شد.
برچسب‌ها: متن دارای ویکی‌متن نامتناظر ویرایشگر دیداری ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۳۹:
== تاریخچه ==
=== موقعیت آرامگاه ===
علی (ع)که در [[مسجد کوفه]] به دست [[عبدالرحمن بن ملجم|عبدالرحمن بن ملجم مرادی]] هنگام نماز صبح ۱۹ رمضان با شمشیر زخمی گشته‌بود، و در شب جمعه ۲۱ رمضان سال ۴۰ قمری درگذشت، در وصیتی به [[حسن|امام حسن(ع)]] <nowiki/>و [[حسین|امام حسین(ع)]] (ع)محل دفن خود را سفارش کرده بود.
 
بر اساس وصیتش<ref>فرزندم حسن! با تو سخنی چند دارم، امشب آخرین شب عمر من است. چون درگذشتم با دست خود مرا غسل ده و کفن کن و بر جنازه‌ام نماز بخوان، تمام این کارها را خودت شخصاً انجام ده، سپس جنازه‌ام را در تاریکی شب، مخفیانه دور از شهر کوفه به خاک سپار تا کسی از آن باخبر نشود.</ref> قبر را پنهان نگه داشتند و جز امامان و برخی [[شیعیان]] ویژهٔ این خاندان، کسی از محل دفن آگاهی نداشت.
خط ۴۷:
 
==== آشکار شدن آرامگاه ====
آورده‌اند که در دوران خلافت هارون‌الرشید، روزی هارون برای شکار به زمین‌های پیرامون کوفه (نجف یا غریین) رفت و دید که سگ‌های شکاری آهویی را دنبال می‌کنند ولی پس از آن که آهو به منطقهٔ خاصی می‌رود، سگها از دنبال کردن آهو بازمی‌ایستند. هارون دانست که آن سرزمین، مقدس و مطهر است که سگ‌ها واردش نمی‌شوند،<ref>در اسلام سگ را پلید (نجس) می‌دانند.</ref> لذا در پی تحقیق برآمد و سرانجام دانست که آنجا آرامگاه علی(ع) می‌باشد.
 
از [[عبدالله بن حازم]] نقل است که: «روزی با هارون‌الرشید از کوفه [برای شکار] به جانب «[[غریین|غریّین]]» [نجف] بیرون رفتیم، در آن جا آهوانی را دیدیم، بازهای شکاری و سگهای تربیت‌شده را به سویشان فرستادیم، ساعتی پَیشان رفتند تا این که آهوان به تپّه‌ای پناه بردند و در آن جا آرمیدند. بازها و سگها از تعقیبشان دست کشیدند و برگشتند! هارون از این صحنه شگفت‌زده شد، سپس آهوان از آن بلندی فرود آمدند و بازها و سگها در پیشان رفتند، ولی دوباره اهوها به آن تپه بازگشتند و بازها و سگها هم دوباره از آن‌ها صرف‌نظر کردند، سه‌باره هم این صحنه تکرار شد. هارون فرمان داد که به کوفه روند و کسی که سنش از همه بیشتر است را نزدش بیاورند، پیرمردی از [[بنی اسد|بنی‌اسد]] را نزدش آوردند، هارون به او گفت: «قصه این تپه چیست؟» جواب داد: «پدرم از نیاکانش نقل کرده که می‌گفتند زیر این تپه قبر علی بن ابی‌طالب است، خداوند آن را حرم امن برای هر چیزی قرار داده‌است!»».<ref>{{پک|علامه مجلسی|ک=بحار الانوار|ج=۹۷|ص=۲۵۲|توضیح=حدیث ۴۷}}، به نقل از [[ارشاد القلوب]]</ref>