فرگشت: تفاوت میان نسخه‌ها

[نسخهٔ بررسی‌نشده][نسخهٔ بررسی‌شده]
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
اولین تغییر متن رد شد (توسط Meysam1753) که ادامهٔ نسخهٔ 26942238 توسط Nightdevil بود
به نسخهٔ 26942238 ویرایش Nightdevil برگردانده شد. (توینکل)
برچسب: خنثی‌سازی
خط ۱۲:
 
نظریه فرگشت [[پارادایم]] حاکم بر زیست‌شناسی نوین است که پایه و اساس آن را تشکیل می‌دهد و با شواهد بسیاری پشتیبانی می‌گردد؛ به‌طوری‌که به گفته [[تئودور دبژنسکی|دبژنسکی]] «هیچ چیز در زیست‌شناسی جز در پرتو آن معنا نمی‌یابد».<ref>[[Theodosius Dobzhansky|Dobzhansky, Theodosius]] 1973. Nothing in biology makes sense except in the light of evolution. ''American Biology Teacher'' '''35''', 125-129. [http://www.2think.org/dobzhansky.shtml http://www.2think.org/dobzhansky.shtml]</ref> هم‌زمان در جزئیات اختلاف نظر هست و پرسش‌های بسیاری نیازمند پاسخ هستند که زیست‌شناسان تکاملی به آن‌ها می‌پردازند. [[زیست‌شناسی تکاملی|زیست‌شناسان تکاملی]] [[واقعیت علمی|واقعیت]] وقوع تکامل را مستند کرده، و همچنین نظریاتی در شرح علل آن توسعه داده و می‌آزمایند.
 
 
 
بعضی از ایرادات وارد شده بر [[نظریه]] فرگشت:
 
۱) خطوط سه گانه کف دست:
در نظریه فرگشت، اعتقاد بر این است که [[جهش]] های شانسی و اتفاقی و انتخاب طبیعی موجب پیدایش خطوط سه گانه کف [[دست]] شده اند. سوالی که پیش میاید این است که اگر این خطوط سه گانه، اتفاقی به وجود آمده اند، چرا دقیقا به بهترین شکل ممکن هستند؟ یعنی دقیقا با شکل جمع شدن [[کف دست]] هماهنگ اند؟ وقتی کف دست را به داخل جمع میکنیم، خطوط سه گانه دقیقا باحالت جمع شدگی [[کف دست]] وفق دارند آنهم به بهترین شکل ممکن.
 
در پیدایش این خطوط انتخاب طبیعی هم هیچ تاثیری ندارد زیرا در اینجا تنازع بقاء وجود ندارد.
 
اگر کسی بگوید این خطوط به دلیل جمع کردن کف دست به وجود آمده اند یعنی این خطوط جزو [[صفات اکتسابی]] اند.
 
در جوابش گفته میشود منشأ این خطوط [[ژن]] و [[DNA]] است نه صفات اکتسابی. زیرا هر [[نوزاد]] در بدو تولد این خطوط را در کف دستانش دارد.علاوه بر اینکه از نظر [[علمی]] ثابت شده است که [[صفات اکتسابی]] به نسل بعد به ارث نمیرسند.
 
نکته مهم دیگری که وجود دارد این است که لازمه پیدایش خطوط کف دست با جهش های اتفاقی این است که خطوط کف دستها نباید شبیه به هم باشند بلکه باید باهم تفاوت داشته باشند(چون فرض بر این است که جهش ها جهش های اتفاقی است نه عمدی) در حالی که خطوط کف هردو دست شبیه به هم و [[متقارن]] اند.<ref>برنارد لوییس ، کتاب فرگشت انسان ، چاپ دوم ۲۰۱۹/۰۳/۷ </ref>
 
 
۲)عدم توجیه پذیری پیدایش [[اعضای حیاتی]] بدن با فرگشت تدریجی:
[["ویلیام جینز"]] زیست شناس، در کتاب [["فرگشت]] و [[انتخاب طبیعی واقعگرایانه"]] مینویسد: «نظریه فرگشت، در توجیه چگونگی پیدایش اعضای بدن، خصوصا اعضای حیاتی ناتوان است؛ زیرا بدن به اعضای حیاتی نیاز مبرم دارد و بدون آنها می‌میرد. این مسئله با تدریجی بودن فرگشت و انتخاب طبیعی قابل توجیه نمیباشد. زیرا
 
اگر پیدایش اعضای بدن را بصورت تدریجی و فرگشت قبول کنیم، باید قبول کنیم که این اعضا زمانی ناقص بوده و بعد از قرنها به تکامل رسیده اند، مثلا؛ [[قلب]] زمانی ناقص و معیوب بوده و بعد به تکامل رسیده است. در این حالت سوالی که پیش میاید این است که بدن با قلب ناقص چگونه قرنها زنده مانده است؟ درحالی که بدن بدون قلب یک لحظه هم نمیتواند [[زندگی]] کند و [[مرگ]] بدن با قلبی ناقص قطعی است.
 
حالا به فرض که قلب به تکامل برسد، اما قلب بدون رگها و [[خون]] چه فایده ای برای بدن خواهد داشت؟ حالا باید صبر کرد تا چند قرن دیگر بگذرد تا رگها و سپس خون بوجود بیاید. اما سوالی که باز هم وجود دارد این است که در طی این قرنها، جاندارانی که قلب و رگهایشان هنوز کامل نشده است چگونه [[زنده]] مانده اند؟
 
این مسئله درباره سایر اندامهای حیاتی بدن نیز صدق میکند که بدن بدون آنها نمیتواند زنده بماند مثل: [[مغز]]، [[کلیه]] ها ، [[شش]] ها، [[کبد]]، [[معده]]، [[روده]] و...
 
که وجود اینها برای بدن بسیار لازم و حیاتی است و بدن بدون اینها میمیرد بلکه نسل چنین موجوداتی منقرض میشود. اگر کسی [[کلیه]] هایش ناقص و معیوب باشند آیا میتواند زنده بماند؟ چنین کسی اگر [[دیالیز]] نشود بعد از چند روز مرگش حتمی است.
 
سوال دیگر:موجودی که [[شش]] ها یا [[آبشش]] هایش ناقص باشند آیا میتواند [[تنفس]] کند؟»<ref>ویلیام جینز، کتاب "فرگشت و انتخاب طبیعی واقعگرایانه"، چاپ اول ۲۰۰۱۸/۱۱/۱۱ </ref>
 
== واژه‌شناسی ==