نام‌های ایران: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
واگردانی. تلاش می کنم به زودی ترجمه این مقاله رو کامل کنم.
برچسب: حذف حجم زیادی از مطالب منبع‌دار
خنثی‌سازی ویرایش 26977000 از Aryzad (بحث)
برچسب: خنثی‌سازی
خط ۵:
== واژه ==
واژه ایران شکل جمع نام «ایر» است که «ایر» فرم پارسی میانه و پارسی نو ''airya'' (اوستایی) ''airya'' (پارسی باستان) است. قدیمی‌ترین نوشته‌ای که این کلمه بدین صورت در آن به کار رفته‌است، اوستاست که آن را به شکل ''airyānąm'' ضبط کرده که ''airyānąm'' خود شکل جمع ''airya'' است.<ref>{{cite web|url=http://www.iranicaonline.org/articles/iran|title=IRAN|accessdate=2011-01-14}}</ref><ref name="Encyclopaedia Iranica1">{{cite web|url=http://www.iranicaonline.org/articles/zoroastrianism-i-historical-review|title=ZOROASTRIANISM i. HISTORICAL REVIEW|accessdate=2011-01-14|author=William W. Malandra|date=2005-07-20}}</ref>
 
[[آریاییان]] سرزمین خود را '''ایریوشَیُنِم''' یعنی «مساکن آریائیان» می‌خواندند و بعدها که دارای حکومت و پادشاهی شدند، میهنشان را '''ایریانو خْشَثْرُ''' یعنی «پادشاهی ایرانیان» خواندند. این نام بعدها '''اِئران شَتْر''' و «ایران شَهر» شده که «ایران» کوتاه‌شدهٔ همین نام است.<ref>{{یادکرد |فصل=|کتاب=راهنمای مستند تخت جمشید|نویسنده = علیرضا شاهپور شهبازی|ترجمه=|ناشر =انتشارات سفیران و انتشارات فرهنگسرای میردشتی|شهر=تهران |کوشش=بنیاد پژوهشی پارسه-پاسارگاد |ویرایش= |صفحه=۱۸|سال=۱۳۸۴|شابک=964-91960-6-4}}</ref> [[شاهنشاهی ساسانی]] نیز کل کشور را ایران‌شهر می‌نامیدند.
 
«ایران» که در پارسی نو به کار می‌رود، از واژه پارسی میانه ''ērān'' آمده که نخستین بار در سنگ‌نبشته اردشیر یکم ساسانی در نقش‌رستم مورد استفاده قرار گرفته‌است. اردشیر در این سنگ‌نگاره خود را در نگارش پارسی میانه ''ardašīr šāhān šāh ērān'' و در نگارش پهلوی ''ardašīr šāhān šāh aryān'' خوانده که هر دوی این‌ها به معنای «اردشیر، شاهنشاه ایرانیان» است.
سطر ۱۳ ⟵ ۱۵:
چنان‌که گفته شد، گرچه استفاده از «ایرانی» به دوران اوستایی بازمی‌گردد، اما نخستین استفاده از شکل کنونی این واژه، در سنگ‌نبشته نقش‌رستم اردشیر یکم ساسانی دیده شده‌است.<ref name="MacKenzie2"/> او بر روی سکه‌هایش خود را «بَغ <small>(خداوندگار)</small> مزداپرست، اردشیر، شاهنشاه ایران» نامیده‌است. شاپور یکم، فرزند و جانشین اردشیر، پس از گسترش مرزهای شاهنشاهی و فتح سرزمین‌های غیر ایرانی، خود را «شاهنشاه ایرانیان و انیرانیان» خواند که این عناوین تا سقوط شاهنشاهی ساسانی توسط تمام جانشینان او به کار رفت.<ref>Vesta Sarkhosh Curtis, Sarah Stewart, ''Birth of the Persian Empire: The Idea of Iran'', I.B.Tauris, 2005, {{ISBN|9781845110628}}, page 5</ref>[[پرونده:Bahrami.jpg|بندانگشتی|نمونه سکه ساسانی در دوران بهرام اول با عنوان "شاه ایران و انیران"]]با وجود اینکه ''ایران'' در ادبیات ساسانی به مردمان ایرانی اشاره دارد، در همان نوشته‌های اولیه ساسانی از آن به عنوان یک نام جغرافیایی نیز استفاده شده‌است.<ref name="MacKenzie2"/> در سنگ‌نبشته شاپور یکم در کعبه‌زرتشت، شاه امپراتوری خود را به دو بخش «ایران» و «انیران» تقسیم کرده‌است. همچنین شاپور شاهنشاهی خود را «ایرانشهر» ([[پرونده:Eranshahr.svg|75px|جایگزین=ʾylʾnštr']]) نامیده که تمام قلمروی او، صرف نظر از ایرانی‌نشین بودن یا نبودن، را شامل می‌شده‌است.<ref name="MacKenzie2"/> در یک سنگ‌نبشته که سی سال پس از شاپور و توسط کرتیر حک شده‌است، واژه «انیرانشهر» نیز به چشم می‌خورد؛ درحالی که شاپور ارمنستان و قفقاز را نیز بخشی از «ایران» قلمداد کرده بود، کرتیر آن‌ها در «انیران» دسته‌بندی کرده‌است که دلیل آن می‌تواند زرتشتی نبودن این سرزمین‌ها باشد. در کتابچه متاخر «شهرستان‌های ایرانشهر»، آفریقا و عربستان – که در دوران متاخر توسط شاهنشاهان ساسانی فتح شده بودند – نیز بخشی از ایرانشهر به حساب آمده‌اند.<ref>{{citation|last1=Markwart|first1=J.|last2=Messina|first2=G.|title=A catalogue of the provincial capitals of Eranshahr: Pahlavi text, version and commentary|publisher=Pontificio istituto biblico|location=Rome|year=1931}}.</ref><ref>{{citation|last=Daryaee|first=Touraj|title=Šahrestānīhā ī Ērānšahr. A Middle Persian Text on Late Antique Geography, Epic, and History. With English and Persian Translations, and Commentary|publisher=Mazda Publishers|year=2002}}.</ref>
 
با وجود اینکه ''ایران'' در ادبیات ساسانی اشاره به مردمان ایرانی دارد، اما با تقسیم ایرانشهر به دو بخش «ایران» و «انیران»، به نظر می‌رسد که این واژه بار جغرافیایی نیز پیدا کرده‌است. هر دوی این واژگان در نوشته‌های مانی نیز به چشم می‌خورند و همچنین شاهنشاهان ساسانی از ''ایران'' در نام شهرهایی که بنا می‌نهادند نیز استفاده می‌کردند؛ مانند ''Ērān-xwarrah-šābuhr''، یعنی ''شکوهِ ایرانِ شاپور''.<ref name="Gignoux_Aneran"/> «ایران آمارگر»، «ایران دبیربد» و «ایران اسپهبد» از جمله مناصبی هستند که نام ایران در آن‌ها به کار رفته‌است.<ref name="MacKenzie2"/><ref name="Gnoli">{{citation|last=Gnoli|first=Gherardo|title=The Idea of Iran: an essay on its origin|year=1989|series=Serie orientale Roma, vol. LXI|location=Rome/Leiden|publisher=Istituto italiano per il Medio ed Estremo Oriente/Brill}}.</ref>[[پرونده:Stielers Handatlas 1891 59.jpg|بندانگشتی|چپ|300px| [[نقشه ایران و توران در دوره قاجاریه|نقشه ایران و توران در دوره قاجاریه.]] نقشه [[آدولف اشتیلر]] اولین نقشه اروپایی که بجای پرشیا، از ایران استفاده کرده‌است.]]از آنجایی که ''ērānšahr'' در نوشته‌های پیشا-ساسانی پیدا نشده‌است (که به عنوان مثال می‌توانست در پارسی باستان به شکل ''*aryānām xšaθra-'' به کار رود)، تاریخ‌دانان اینگونه برداشت می‌کنند که این مسئله یکی از ابتکارات ساسانیان بوده‌است. در نگارش یونانی سنگ‌نبشته سه زبانه شاپور یکم، «شهر» که به معنای شاهنشاهی است، ''ethnous'' ترجمه شده که در یونانی باستان به معنای «ملت» به کار می‌رود. هرچند، ایده یک ملت ایرانی برای یونانیان مسئله تازه‌ای نبود. هردوت، تاریخ‌نگار معروف یونانی در تواریخ خود می‌نویسد که مادها را ''Arioi'' نیز می‌نامند که این همان کلمه «ایرانی» است. استرابو در قرن یکم پیش از میلاد، به نوشته‌های اراتوستن، از نویسندگان یونانی معاصر اسکندر، ارجاع می‌دهد که «[در سرزمین‌های شمال سند] آریانا گسترده‌است که شامل بخش‌هایی از پارس، ماد، بلخ و سغد می‌شود؛ زیرا این مردمان همگی به زبانی تقریباً یکسان صحبت می‌کنند.» داماسیوس از اودموس رودسی نقل می‌کند که «مغ‌ها و همه آن‌ها تبار ایرانی (''áreion'') دارند.» دیودور سیسیلی، تاریخ‌نگار هم عصر سزار و آگوستوس، زرتشت را یکی از ایرانی‌ها (''Arianoi'') توصیف می‌کند.{{سرخط}}
برای مدت طولانی یونانیان، ایران را با نام پایتخت آن [[پارسه]] می‌شناختند و در زمان هخامنشی آن را امپراتوری پِرس می‌نامیدند و پایتختش را پرسپولیس می‌خواندند که در باستان مرسوم بوده‌است. در دوران باستان نامگذاری یک کشور برپایهٔ پایتختش امری رایج بوده و [[امپراتوری روم]]، [[اتحادیه دلوس|آتن]] و [[بیزانس]] را نیز از روی پایتختهای آنها یعنی شهرهای [[رم]]، [[آتن]] و [[بیزانتیوم]] که پادشاهان در آنها زندگی می‌کردند نامگذاری کردند.{{سرخط}}
 
== نام ایران در اشعار ادبای پارسی‌گو ==
بیش از یک هزاره پیش، حکیم [[فردوسی]] چنین گفته‌است:<ref>https://ganjoor.net/ferdousi/shahname/zahak/sh6/</ref><ref>pdf.tarikhema.org/PDF/دانلود-کتاب-شاهنامه-فردوسی-نه-جلد/</ref>{{نشان|۱}}
{{شعر}}
{{ب|اَبَر کتفِ ضحّاکِ جادو، دو مار|بِرُست و برآوَرد از '''ایران''' دَمار}}
{{پایان شعر}}
نکته: شمارش واژه‌های مهم هویت زبانی و فرهنگی در ادبیات شاعران ایران‌زمین
این فهرست قابل گسترش است.
سطر ۹۱ ⟵ ۹۸:
 
== فارس ==
پس از [[حمله اعراب به ایران|فروپاشی ساسانیان به دست اعراب مسلمان]]، ایران جزئی از [[خلافت راشدین|خلافت اسلامی]] گشت و واژهٔ ایران از سر زبانها افتاد و پس از فروپاشی اعراب تا پیش از صفویان، نام کشور براساس خاندانهای حاکم ترکی و مغولی تغییر می‌کرد تاجاییکه در سال ۱۴۸۰ میلادی، کشور ایران عملاً بین [[تیموریان|مغولان تیموری]] و [[آق‌قویونلو|ترکان آق‌قویونلو]] به دو نیم تقسیم شده‌بود.<ref>http://geacron.com/home-en/</ref> درنهایت پس از سالها سلطهٔ اعراب و ترکان و مغولان بر ایران، جنبشی ایرانی از [[آذربایجان|آذرآبادگان]] و شهر [[تبریز]] برخاست و [[صفویان]] موفق شدند با زدودن هویت ترکی و مغولی، وجهه‌ای ایرانی به کشور بدهند؛ بااینکه صفویان پایتخت خود را [[تبریز]]، [[قزوین]] و سپس [[اصفهان]] انتخاب کردند، ولی همچون دوران باستان، نام کشور را براساس پایتخت دوران امپراتوری هخامنشی، [[پارسه|پِرس]]، بصورت [[واژه معرب]] فارس نامیدند. اروپاییان آن را در تلفظ بریتانیایی به‌صورت '''پِرژا''' خواندند؛ که این واژه پس از یک رفت و برگشت، به واژه‌نامه ایران اضافه شد و اینگونه بود که تلفظ فارسی این واژه به‌صورت «پرشیا» بر روی زبانها افتاد؛ درنهایت در دوران رضاشاه پهلوی، این اشتباه تصحیح شد و براساس شواهد باستانی [[ایران‌شهر (ساسانیان)|ایران‌شهر]] و [[شاهنامه]]، نام '''ایران''' بعنوان نام حقیقی کشور بازیابی و تصویب شد.{{سرخط}}
واژه‌های پرس، فارس، پارس یا پرشیا، این واژه‌ها را اروپاییان همواره به‌کار می‌بردند و حتی تا پیش از سال ۱۳۱۳ این نام را در قراردادهای رسمی ثبت می‌کردند. عرب‌ها، ترک‌ها و فارس‌ها بیشتر واژهٔ ایران را به‌کار می‌بردند. از سده دوم هجری به بعد عرب‌ها نیز به تقلید از یونانیان، واژه فارس (عربی‌شدهٔ پارس) را جایگزین واژهٔ عجم کردند.
فارس دارای چم‌های (معنی‌های) متعددی است و در گستره و درازای تاریخ دو معنی و کاربرد خُرد و کلان یا محدود (مضیق) و گسترده (موسع) داشته‌است.
[[پرونده:Map of the Periplus of the Erythraean Sea.jpg|بندانگشتی|500px|پرشیا در [[رهنامه]] [[رهنامه دریای اریتره|دریای اریتره]]]]