یزید بن معاویه: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
4nn1l2 (بحث | مشارکت‌ها)
←‏بیعت‌ها: Oaths of allegiance Upon his accession, Yazid requested and received oaths of allegiance from the governors of the Caliphate's provinces. He wrote to his cousin, the governor of Medina, Walid ibn Utba ibn Abu Sufyan, informing him of the death of Muawiya and instructing him to secure allegiance from Husayn ibn Ali, Ibn al-Zubayr and Ibn Umar.[14] The instructions contained in the letter were: Seize Husayn, Abdullah ibn Umar, and Abdullah ibn al-Zubayr to give the oath of alle
4nn1l2 (بحث | مشارکت‌ها)
In Mecca Husayn received letters from pro-Alid[b] Kufans, inviting him to lead them in revolt against Yazid. Husayn subsequently sent his cousin Muslim ibn Aqil to assess the situation in the city. He also sent letters to Basra, but his messenger was handed over to the governor Ubayd Allah ibn Ziyad and killed. Ibn Aqil informed Husayn of the large-scale support he found in Kufa, signaling that the latter should enter the city. Yazid ordered Ibn Ziyad to move to Kufa and execute or imprison Ibn
خط ۴۰:
{{گفتاورد|حسین، عبدالله بن عمر و عبدالله بن زبیر را دستگیر کن تا بیعت کنند. چنان با تندی و خشونت رفتار کن که فرصت انجام هیچ‌کاری پیش از بیعت کردن را نیابند. رحمت [الله] بر تو باد.|یزید بن معاویه|خطاب به ولید بن عتبه}}ولید به سراغ [[مروان بن حکم]] رفت و از او راهنمایی خواست. مروان پاسخ داد که حسین و ابن زبیر خطرناکند و باید با زور از آن‌ها بیعت گرفت، ولی ابن عمر را تنها رها کرد که خطری از جانب او نیست. سپس ولید حسین و ابن زبیر را به دیدار خود احضار کرد؛ حسین به ملاقات او رفت اما ابن زبیر از آن سر باز زد. حسین در یک ملاقات نیمه‌خصوصی با ولید و مروان دیدار کرد که در آن، از مرگ معاویه و به خلافت رسیدن یزید آگاه شد. سپس از حسین خواستند تا با خلیفهٔ جدید بیعت کند و در پاسخ، حسین گفت که بیعت کردن در خلوت کافی نیست و چنین کاری باید در حضور مردم انجام گیرد. ولید موافقت کرد، اما مروان معتقد بود که حسین تا زمان بیعت کردن زندانی شود. حسین مروان را ملامت کرد و صحیح و سالم مجلس را ترک کرد. حسین مردان مسلحی را با خود به آنجا برده بود تا در صورتی که مقامات قصد دستگیری او را داشتند وارد عمل شوند. پس از خروج حسین، مروان ولید را سرزنش کرد؛ ولید نیز در پاسخ گفت که «در [[قیامت در اسلام|روز رستاخیز]]، کسی که مسئول ریختن خون حسین باشد از بخشش [[الله|خدا]] بی‌نصیب خواهد ماند»، با این حال مشخص نیست که تاریخ‌دانان مسلمان چگونه از گفتگوی خصوصی ولید و مروان آگاه شده‌اند.همان شب، عبدالله بن زبیر به مکه رفت. صبح ولید هشتاد سوار را به دنبال او فرستاد، اما او گریخت.{{sfn|Howard|1991|pp=۳–۷}} حسین نیز، بدون اینکه بیعت کند، راه مکه را در پیش گرفت.<ref name="شفقنا">[http://fa.shafaqna.com/media/2015/10/ghyam_hsyn_elyh_alslam.pdf?x14055 پس از پنجاه سال: تحلیل و علت‌شناسی عاشورا / اثر دکتر سید جعفر شهیدی</ref> یزید که از این شکست ولید ناراضی بود، او را از فرمانداری مدینه برکنار و عمرو بن سعید را جایگزین او کرد.{{sfn|Wellhausen|1927|pp=۱۴۵–۱۴۶}} عبدالرحمن بن ابوبکر، عبدالله بن عمر و [[عبدالله بن عباس]]، برخلاف حسین و ابن زبیر، با یزید بیعت کردند.{{sfn|Donner|2010|page=۱۷۷}}
 
=== شورشنبرد حسین بن‌ علیکربلا ===
{{اصلی|نبرد کربلا}}
[[File:Umayyad_Caliphate._temp._Yazid_I_ibn_Mu'awiya._AH_60-64_AD_680-683.jpg|پیوند=https://en.wikipedia.org/wiki/File:Umayyad_Caliphate._temp._Yazid_I_ibn_Mu'awiya._AH_60-64_AD_680-683.jpg|بندانگشتی|300x300پیکسل|یک سکه اموی،اموی ضرب شدهضرب‌شده در دوران یزید و به سال ۶۰ هجری. بر روی این سکه که متعلق به عبیدالله بن زیاد است و به سبک [[سکه‌های ساسانی]] و با تصویرشبیه [[خسرو پرویز]] ضرب شده، واژه «بسم الله» اضافه شده‌است. در سمت دیگر سکه، تصویر آتشکده زرتشتی دیده می‌شود.]]
در مکه، حسین نامه‌هایی از طرفداران علی که در [[کوفه]] بودند، دریافت کرد. در نامه ها، آنان با دعوت از حسین و نفی یزید، خواهان سرنگونی یزید و بیعت با حسین شده بودند <ref name="شفقنا">[http://fa.shafaqna.com/media/2015/10/ghyam_hsyn_elyh_alslam.pdf?x14055 پس از پنجاه سال: تحلیل و علت‌شناسی عاشورا / اثر دکتر سید جعفر شهیدی</ref>. حسین برای ارزیابی شرایط کوفه، [[مسلم بن عقیل]] را راهی آنجا کرد. او همچنین نامه‌هایی به [[بصره]] فرستاد، اما فرستادگانفرستاده‌اش ویبه توسط مأموران خلیفه دستگیر و بهدست [[عبیدالله بن زیاد]]، تحویلفرماندار دادهبصره، شدند؛افتاد اوو نیز آن‌ها را اعدام کردکشتندش. مسلم که به کوفه رسیده بود، اوضاع را مناسب دید و به حسین نامه نوشت که [[خاندان علی|علویان]] در آنجا طرفداران زیادی دارند و نوشتپیام داد که حسین راه کوفه را در پیش گیرد. اما یزید که از شورش کوفه با خبر شده بود، به عبیدالله بن زیاد دستور داد تا ابن عقیل را دستگیربکشد ویا زندانی کند و در صورت نیاز، او را بکشد. ابن زیاد نیز با موفقیتبی‌رحمی شورش کوفه را سرکوب کرد و کنترل اوضاع را در دست گرفت. وی مسلم را نیز اعدام کردکشت.<ref name="Iranica">{{cite encyclopedia|last=Madelung|first=Wilferd|author-link=Wilferd Madelung|title=Hosayn b. ali|encyclopedia=Encyclopædia Iranica|accessdate=4 January 2019|url=http://www.iranicaonline.org/articles/hosayn-b-ali-i}}</ref>
 
حسین که با خواندن نامه مسلم بن عقیل اوضاع را در کوفه مناسب می‌دید، به نصیحت‌های عبدالله بن عمر، ابن زبیر و عبدالله بن عباس که به او گفتند کوفیان قابل اعتماد نیستند،نیستند گوش نکرد و به سمت کوفه روانه شد. در راه، به او خبر رسید که مسلم کشته شده‌است و کوفهکوفیان درتغییر اختیارعقیده مأموران خلیفه است؛داده‌اند. با این حال، حسین و یارانش به راه خود به سمت کوفه ادامه داددادند.<ref name="Iranica"/> عبیدالله بن زیاد چهار هزار سرباز را به سمت حسین روانه کرد و سپاهیانش او را مجبور ساختساختند تا از ورود به کوفه چشم‌پوشی کند. حسین نیز در [[کربلا|صحرای کربلا]] اردو زد،زند. جاییدر کهجنگ اوروی‌داده‌، حسین و همه۷۲ نفر از همراهان مذکرش در نبرد با سربازان عبیدالله بن زیاد کشته شدند و خانواده‌اش به اسارت درآمدند.<ref name="Iranica"/>{{sfn|Daftary|1992|page=۵۰}} این واقعه، فریاد اعتراض شدید و گستردهٔ مسلمانان را برانگیخت و وجههٔ یزید به‌شدت آسیب دید. این رویداد باعث شد مخالفت با یزید به جنبشی ضد-اموی بر مبنای خواسته‌های علویان تبدیل شود{{sfn|Lewis|2002|page=۶۸}} و نقش زیادی در تکامل هویت شیعی بازی کرد.{{sfn|Daftary|1992|page=۵۰}}
 
با وجود سرکوب شورش حسین، شهرت یزید که تنها چند ماه بود که خلافت رسیده بود، از این اتفاق آسیب دید؛ این رویداد منجر به آن گردید که مخالفت با یزید تبدیل به یک شورش ضد-اموی شده و در گفتمان بسیاری از جریان‌های آینده که به مخالفت با امویان برخاستند، از آن استفاده گردد.{{sfn|Lewis|2002|page=۶۸}} همچنین شکست شورش حسین نقش زیادی در تکامل «هویت شیعی» بازی کرد.{{sfn|Daftary|1992|page=۵۰}}
 
=== شورش عبدالله بن زبیر ===