یزید بن معاویه: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
حذف پیوند دانلود. اثر شهیدی کپی‌رایت دارد.
خط ۳۸:
=== بیعت‌ها ===
پس از به خلافت رسیدن، یزید از فرمانداران استان‌های خلافت اسلامی درخواست کرد تا با او بیعت کنند و چنین کردند. او به پسرعمویش [[ولید بن عتبه|ولید بن عتبه بن ابوسفیان]]، فرماندار مدینه، نامه نوشت و او را از مرگ معاویه آگاه ساخت و به او دستور داد از حسین بن علی، عبدالله بن زبیر و عبدالله بن عمر بیعت بگیرد.{{sfn|Wellhausen|1927|pp=۱۴۵–۱۴۶}} در آن دستور آمده بود:
{{گفتاورد|حسین، عبدالله بن عمر و عبدالله بن زبیر را دستگیر کن تا بیعت کنند. چنان با تندی و خشونت رفتار کن که فرصت انجام هیچ‌کاری پیش از بیعت کردن را نیابند. رحمت [الله] بر تو باد.|یزید بن معاویه|خطاب به ولید بن عتبه}}ولید به سراغ [[مروان بن حکم]] رفت و از او راهنمایی خواست. مروان پاسخ داد که حسین و ابن زبیر خطرناکند و باید با زور از آن‌ها بیعت گرفت، ولی ابن عمر را تنها رها کرد که خطری از جانب او نیست. سپس ولید حسین و ابن زبیر را به دیدار خود احضار کرد؛ حسین به ملاقات او رفت اما ابن زبیر از آن سر باز زد. حسین در یک ملاقات نیمه‌خصوصی با ولید و مروان دیدار کرد که در آن، از مرگ معاویه و به خلافت رسیدن یزید آگاه شد. سپس از حسین خواستند تا با خلیفهٔ جدید بیعت کند و در پاسخ، حسین گفت که بیعت کردن در خلوت کافی نیست و چنین کاری باید در حضور مردم انجام گیرد. ولید موافقت کرد، اما مروان معتقد بود که حسین تا زمان بیعت کردن زندانی شود. حسین مروان را ملامت کرد و صحیح و سالم مجلس را ترک کرد. حسین مردان مسلحی را با خود به آنجا برده بود تا در صورتی که مقامات قصد دستگیری او را داشتند وارد عمل شوند. پس از خروج حسین، مروان ولید را سرزنش کرد؛ ولید نیز در پاسخ گفت که «در [[قیامت در اسلام|روز رستاخیز]]، کسی که مسئول ریختن خون حسین باشد از بخشش [[الله|خدا]] بی‌نصیب خواهد ماند»، با این حال مشخص نیست که تاریخ‌دانان مسلمان چگونه از گفتگوی خصوصی ولید و مروان آگاه شده‌اند.همان شب، عبدالله بن زبیر به مکه رفت. صبح ولید هشتاد سوار را به دنبال او فرستاد، اما او گریخت.{{sfn|Howard|1991|pp=۳–۷}} حسین نیز، بدون اینکه بیعت کند، راه مکه را در پیش گرفت.<ref name="شفقناشهیدی">[http://fa.shafaqna.com/media/2015/10/ghyam_hsyn_elyh_alslam.pdf?x14055 پس از پنجاه سال: تحلیل و علت‌شناسی عاشورا / اثر دکتر سید جعفر شهیدی</ref> یزید که از این شکست ولید ناراضی بود، او را از فرمانداری مدینه برکنار و عمرو بن سعید را جایگزین او کرد.{{sfn|Wellhausen|1927|pp=۱۴۵–۱۴۶}} عبدالرحمن بن ابوبکر، عبدالله بن عمر و [[عبدالله بن عباس]]، برخلاف حسین و ابن زبیر، با یزید بیعت کردند.{{sfn|Donner|2010|page=۱۷۷}}
 
=== نبرد کربلا ===
{{اصلی|نبرد کربلا}}
[[File:Umayyad_Caliphate._temp._Yazid_I_ibn_Mu'awiya._AH_60-64_AD_680-683.jpg|پیوند=https://en.wikipedia.org/wiki/File:Umayyad_Caliphate._temp._Yazid_I_ibn_Mu'awiya._AH_60-64_AD_680-683.jpg|بندانگشتی|300x300پیکسل|یک سکه اموی ضرب‌شده در دوران یزید و به سال ۶۰ هجری. بر روی این سکه که متعلق به عبیدالله بن زیاد است و به سبک [[سکه‌های ساسانی]] و شبیه [[خسرو پرویز]] ضرب شده، واژه «بسم الله» اضافه شده‌است. در سمت دیگر سکه، تصویر آتشکده دیده می‌شود.]]
در مکه، حسین نامه‌هایی از طرفداران علی که در [[کوفه]] بودند، دریافت کرد. در نامه ها، آنان با دعوت از حسین و نفی یزید، خواهان سرنگونی یزید و بیعت با حسین شده بودند<ref name="شفقناشهیدی">[http://fa.shafaqna.com/media/2015/10/ghyam_hsyn_elyh_alslam.pdf?x14055 پس از پنجاه سال: تحلیل و علت‌شناسی عاشورا / اثر دکتر سید جعفر شهیدی</ref>. حسین برای ارزیابی شرایط کوفه، [[مسلم بن عقیل]] را راهی آنجا کرد. او همچنین نامه‌هایی به [[بصره]] فرستاد، اما فرستاده‌اش به دست [[عبیدالله بن زیاد]]، فرماندار بصره، افتاد و کشتندش. مسلم که به کوفه رسیده بود، اوضاع را مناسب دید و به حسین نامه نوشت که [[خاندان علی|علویان]] در آنجا طرفداران زیادی دارند و پیام داد که حسین راه کوفه را در پیش گیرد. یزید که از شورش کوفه با خبر شده بود، به عبیدالله بن زیاد دستور داد تا ابن عقیل را بکشد یا زندانی کند. ابن زیاد نیز با بی‌رحمی شورش کوفه را سرکوب کرد و مسلم را کشت.<ref name="Iranica">{{cite encyclopedia|last=Madelung|first=Wilferd|author-link=Wilferd Madelung|title=Hosayn b. ali|encyclopedia=Encyclopædia Iranica|accessdate=4 January 2019|url=http://www.iranicaonline.org/articles/hosayn-b-ali-i}}</ref>
 
حسین که با خواندن نامه مسلم بن عقیل اوضاع را در کوفه مناسب می‌دید، به نصیحت‌های عبدالله بن عمر، ابن زبیر و عبدالله بن عباس که کوفیان قابل اعتماد نیستند گوش نکرد و به سمت کوفه روانه شد. در راه، به او خبر رسید که مسلم کشته شده‌است و کوفیان تغییر عقیده داده‌اند. با این حال، حسین و یارانش به راه خود به سمت کوفه ادامه دادند.<ref name="Iranica"/> عبیدالله بن زیاد چهار هزار سرباز را به سمت حسین روانه کرد و سپاهیانش او را مجبور ساختند تا در [[کربلا|صحرای کربلا]] اردو زند. در جنگ روی‌داده‌، حسین و ۷۲ نفر از همراهان مذکرش کشته شدند و خانواده‌اش به اسارت درآمدند.<ref name="Iranica"/>{{sfn|Daftary|1992|page=۵۰}} این واقعه، فریاد اعتراض شدید و گستردهٔ مسلمانان را برانگیخت و وجههٔ یزید به‌شدت آسیب دید. این رویداد باعث شد مخالفت با یزید به جنبشی ضد-اموی بر مبنای خواسته‌های علویان تبدیل شود{{sfn|Lewis|2002|page=۶۸}} و نقش زیادی در تکامل هویت شیعی بازی کرد.{{sfn|Daftary|1992|page=۵۰}}