هلموت فن مولتکه (بزرگتر): تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
بدون خلاصۀ ویرایش |
افزودن مطلب |
||
خط ۱۴:
| battles = [[جنگ دوم شلسویگ]]، {{سخ}}[[جنگ اتریش و پروس]]، {{سخ}}[[جنگ فرانسه و پروس]]
| spouse = ماریا برتا هلنا برت
| relations = [[هلموت فون مولتکه(جوانتر)]]
}}
'''هلموت کارل برنهارت گراف فون مولتکه''' {{به آلمانی|Helmuth von Moltke the Elder}}؛ '''(''' ۲۶ اکتبر ۱۸۰۰_۲۴ آوریل ۱۸۹۱''')''' فیلدمارشال آلمانی بود. برای سی سال وی فرمانده ستاد ارتش پروس بود و به عنوان خالق شیوههای جدید و مدرن تر هدایت ارتشها در میدان جنگ شناخته میشود. وی سابقه رهبری نیروهایش را در اروپا و خاورمیانه و نیز هدایت ارتش پروس در جنگ دوم شلزویگ، [[جنگ اتریش و پروس]] و [[جنگ فرانسه و پروس]] را در کارنامه دارد. مولتکه به عنوان تجسم "سازمان نظامی پروس و نبوغ تاکتیکی" توصیف شدهاست.<ref>{{cite news|author=|title=Optimism has made wars likelier and bloodier|url=https://www.economist.com/news/books-and-arts/21730133-lawrence-freedman-traces-long-history-predictionsrarely-correctthat-fighting-would-be|work=[[The Economist]]|date=12 October 2017}}</ref> او شیفته راهآهن و از پیشگامان استفاده نظامی از آن بود.<ref name=":0"/> اغلب برای تمییز اسمی وی از برادرزادهاش که [[هلموت فون مولتکه(جوانتر)]] نام داشت و در بدو [[جنگ جهانی اول]] رئیس ستاد ارتش بود، او را '''مولتکه بزرگتر''' مینامند.
خط ۶۹:
اساس تز مولتکه این بود که استراتژی نظامی باید به صورت سیستمی از گزینه ها[ی محتمل] در نظر گرفته شود چرا که طراحی هر عملیات نظامی فقط با احتمالات سر و کار دارد. به اعتقاد او وظیفه اساسی فرماندهان نظامی باید آماده سازیِ وسیعِ همۀ پیشامدها و نتایج احتمالی باشد(یعنی همه پیشامدهای احتمالی_ولو نامطلوب_ را در نظر داشته باشند.م). نظریه مولتکه را میتوان در دو جمله خلاصه نمود که یکی شهرت بیشتری دارد و دیگری شهرتی کمتر: نخست اینکه توسعه و طراحی هر عملیات جنگی بستگی تام به اولین رویارویی با بخش اعظم نیروی دشمن دارد(یا مواجهه با قدرت اصلی دشمن باعث تغییر در نقشه جنگی میشود) و دوم اینکه استراتژی را باید به مثابه مجموعه ای از اقدامات کارا و عملی در نظر گرفت.
== جنگ پروس و اتریش 1866 ==
راجع به استراتژی این جنگ، نکات مهم بدین قرارند. اول اینکه مولتکه تلاشهای متمرکزی را از خود بروز داد. دو دشمن بودند که پروس را تهدید میکردند؛ اولین آنها ارتش اتریش_ساکسونی با استعداد 270,000 نیرو و دیگری ارتش های شاهزاده نشین های شمالی و جنوبی آلمان با استعداد 120,000 نیرو بودند. ارتش پروس از این نیروها کوچکتر بود. ارتشی که در برابر اتریش قرار داده شد برابر 278,000 نیرو داشت که تنها 48,000 نفر از اینان برای دفاع در برابر متفقین آلمانیِ اتریش ذخیره شدند. این نیروی کوچک تحت فرماندهی فالکنشتاین ارتش هانوور(هانوفر در شمال آلمان.م) را در کمتر از دو هفته شکست داده و سپس نیروهای شاهزاده نشینان جنوبی را در جنوب آلمان عقب راندند.
در تقابل با ارتش اتریش_ساکسونی مسئله این بود که ارتش پروس باید سریعتر از دشمنش آماده شود که کار آسانی نبود زیرا پادشاه ویلهلم یکم تا پیش از بسیج اتریشیان، فرمان بسیج نیروهای خودش را صادر نمیکرد [اما] اطلاعات و دانش مولتکه در مورد راه آهن به وی کمک کردند تا زمان را صرفه جویی کند. پنج خط راه آهن از استان های مختلف پروسی به یک سری مواضع مرزی در جنوب هدایت شدند. با استفاده فوری از این خطوط ریلی مولتکه توانست سپاهیانش را بصورت همزمان از خانه های سازمانی شان در زمان صلح به مرز بفرستد.
پس از پیاده روی به سوی ساکسونی، ارتش ساکسونی به بوهم(اکنون در چک.م) عقبگرد زد. مولتکه اکنون دو ارتش داشت که در فاصله ای 100 مایلی نسبت به یکدیگر قرار داشتند. مسئله این بود که چگونه این دو ارتش را هدایت کرد که یک ارتش اتریشی که بین شان قرار داشت را به دام اندازند؛ همانطور که فرانسویان توسط ارتش های ولینگتن و بلوشر به دام افتادند. او تصمیم گرفت این دو ارتش را تا گیتشین(اکنون جیسین در چک.م) پیش براند. او پیش بینی کرد که پیشروی ارتش ولیعهد باعث برخوردش با یکی از ارتش های اتریش خواهد شد؛ اما ولیعهد 100,000 نیرو داشت و احتمال نمی رفت ارتشی که در برابرش قرار گیرد، از آن بزرگتر باشد.
[[پرونده:BismarckRoonMoltke.jpg|بندانگشتی|286x286پیکسل|سه چهرۀ کلیدی پروس در دهه 1860:بیسمارک و رون و مولتکه(راست)]]
اتریشیان تحت هدایت لودویگ فون بِنِدک بیش از آنچه مولتکه توقع داشت، پیشروی می کردند و احتمال میرفت با چهار یا پنج سپاهش با ارتش یکی از شاهزادگان پروسی تصادم یابد؛ اما حواس بندک متوجه ارتش ولیعهد شد و هر چهار سپاهش به کل تار و مار شدند. در یکم ژوئیه بندک نیروهای لرزانش را در موضعی دفاعی در جلوی کونیگراتز جمع نمود. دو ارتش مولتکه که پیشتر 100 مایل از یکدیگر دور بودند حالا هم نسبت به خودشان و هم نسب به دشمن در فاصله ای کم قرار داشتند. در سوم ژوئیه، این دو ارتش مولتکه وارد عمل شدند؛ ارتش اول در برابر اتریشیان و ارتش دوم در مقابل جناح راست آنان موضع گرفت. ارتش اتریش به کل شکست خورده و نبرد به پیروزی پروس منجر شد. ژنرال مولتکه اما به نتیجه نبرد کونیگراتز بسنده نکرد. وی کوشید که ارتش پروس در الب را به بالای کونیگراتز برساند تا از عقب نشینی اتریش جلوگیری نماید، اما فرماندۀ این ارتش در رساندن به موقع ارتشش خود ناکام ماند. پس مولتکه کوشید به این امید که دشمن در همان موضعی که هست بماند ارتش اولش را از رخنه بیش از حد در مواضع دشمن باز دارد، با اینکار وقت خریده تا ارتش ولیعهد خودش را برساند و عقب نشینی اتریش را قیچی کند، اما این اتفاق هم نیفتاد.
در طول مذاکرات، صدر اعظم آهنین پروس [[اتو فن بیسمارک]] با اراده پادشاه مبنی بر انضمام پادشاهی ساکسونی و قلمروهایی که فراتر از فتوحات ارتش پروس بودند، مخالفت نمود زیرا ترسش از مداخله عملی فرانسه در صورت زیاده خواهی پروس بود. مولتکه اما در صورت مداخله فرانسویان، نسبت به مغلوب ساختن هردوی اتریش و فرانسه اطمینان داشت و به بیسمارک نقشه هایش را در مورد جنگ دو جبهه ای با فرانسه و اتریش ارائه نمود اما چنین جنگی تا چهار سال بعد رخ نداد.
پس از صلح، حکومت پروس ژنرال نابغه اش را با مبلغ 30,000 مارک پاداش داد(تقریباً معادل 225,000 دلار آمریکا در سال 2016) و مولتکه با آن بخش کریساو(اکنون با نام روستای کرژیزووا در لهستان امروزی.م) در استان سیلزیا را خریداری کرد. در سال 1867 کتاب "نبرد 1866 در آلمان" به چاپ رسید. این تاریخچه تحت نظارت شخصی مولتکه تألیف شده و در عصر خودش به صورت اثری کاملاً دقیق مورد استقبال قرار گرفت. در دسامبر 1868 همسر مولتکه در برلن وفات یافت و در کلیسایی کوچک که مقبره خانوادگی ای بود که مولتکه ایجاد کرده بود، به خاک سپرده شد.
==پاورقی==
{{پاورقی|یک}}"اردوهای ستادی" اشاده به فرستادن سربازان به محلهایی دارد که احتمال وقوع جنگ در آنجا میرود؛ هدف این بود که افسران ستاد با طرحریزیهای عملیاتی از نزدیک آشنا شوند. این نوع از اردوها در نیمه دوم قرن نوزدهم توسط ژنرال مولتکه به شهرت رسیده و فراگیر شدند و از آنجا که تنها مشمول افسران شاغل در ستاد می شود، آنرا اردوهای ستادی مینامند. م
|