سلیمان‌خان اعتضادالدوله: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
ماني (بحث | مشارکت‌ها)
ابرابزار
برچسب: عدم استفاده از یادکرد و پانویس
 
ماني (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱:
'''سلیمان خان اعتضادالدوله''' معروف به '''خان خانان''' در زمان [[ناصرالدین شاه]] قاجار حاکم اصفهان بود. سلیمان‌هان جد خاندان سپهبدی [[قاجار]] است.
اوایل سلطنت ناصرالدین شاه بسال ۱۲۶۵ سلیمان خان معروف به خان خانان به حکومت اصفهان منصوب گردید. سلیمان خان پسر امیر محمد قاسم خان پسر سلیمان خان اعتضادالدوله قوانلو دائی [[آقامحمدخان]] مؤسس سلسله قاجاریه است.
 
اوایل سلطنت ناصرالدین شاه بسالبه سال ۱۲۶۵ سلیمان خان معروف به خان خانان به حکومت [[اصفهان]] منصوب گردید. سلیمان خان پسر امیر[[محمدقاسم محمد قاسم خانظهیرالدوله]] پسر سلیمان خان اعتضادالدوله قوانلو دائیدایی [[آقامحمدخان]] مؤسس سلسله قاجاریه است.
 
امیر محمد قاسم خان شاهزاده بیگم خانم دختر فتحعلیشاه و خواهر اعیانی حسین علی میرزا فرمانفرما را به زوجیت داشت و ثمره این ازدواج دو دختر و یک پسر بود. یکی از دخترها ملک جهان خانم مهدعلیا مادر ناصرالدین شاه است و آن پسر نیز همین سلیمان خان است که به نام نیای پدری خود خوانده می‌شد. - خان خانان که دائی ناصرالدین شاه بود بسال ۱۲۴۹ در زمان فتحعلیشاه حکومت قُمشه ([[شهرضا]]) را داشت و در همان اوان میان او و مر تضی قلی خان ایلخانی [[قشقایی]] شکراب شد.
سطر ۷ ⟵ ۹:
امیر محمد قاسم خان سرانجام نیز در قمشه چشم از جهان پوشید و همانجا به خاک سپرده شد. در همان روزی که ملک جهان خانم مهدعلیا با محمد میرزا (بعدها محمد شاه) عروسی کرد سلیمانخان برادرش هم با دختر محمد قلی میرزا ملک آرا پسر فتحعلیشاه ازدواج نمود. مهدعلیا به این برادر فوق‌العاده علاقه‌مند بود و به همین سبب ناصرالدین شاه که به سلطنت رسید اورا به حکمرانی اصفهان فرستاد. بقراری که عباس میرزا برادر ناتنی ناصرالدین شاه ضمن یادداشتهای خود می‌نویسد پیش از این که ناصرالدین شاه از تبریز وارد طهران شود مهدها سلیمان خان را با اسدالله خان یکی از برادرهای ناتنی خود مأمور کرد تا عباس میرزا را نابینا کنند، و او در نتیجه اقدامات حاج فرهاد میرزا معتمدالدوله و وساطت سفارت انگلسان این مخمصه نجات یافت سلیمان خان پس از دریافت فرمان حکومت اصفهان به اتفاق میرزا عبدالوهاب گلستانه که به وزارت و پیشکاری او منصوب گردیده بود عازم مقر مأموریت جدید شد.
 
یکی از سررشته‌دارها و مستوفی‌های اصفهان به نام میرزا عبدالحسین که مدتها به انتظار وزارت و پیشکاری اصفهان بود با میرزا عبدالوهاب از در مخالفت درآمد. میرزا عبدالوهاب هم جون از طرف دولت به مقام پیشکاری برگزیده شده بود آنقدرها نسبت به سلیماخانسلیمان‌خان خضوع وخشوعو خشوع نکرد. میرزا عبدالحسین بر خلاف به امید اینکه حریف را از میدان خارج و مقام اورا اشغال کند نسبت به خان خانان تملق فراوان می‌گفت و چناب حاکم نیز در باطن از او حمایت و جانبداری می‌کرد.
 
دامنه اختلافات میرزا عبدالوهاب و میرزا عبدالحسین رفته رفته توسعه یافت و نظم شهر بهم خورد و طرفداران این دو نفر به جان هم افتادند. در این تاریخ آتش فتنه و فساد در سرتاسر کشور شعله‌ور بود و جمعی از پیروان باب به قیادت [[ملاحسین بشرویه]] و حاج محمد علی بارفروشی در [[قلعه طبرسی]] مازندران وعده ای هم در دژهای زنجان به حمایت ملامحمدعلی زنجانی موضع گرفته بودند و با سپاهیان دولت زدوخورد می‌کردند. مردم کرمان و ماجراجویان آن سامان فضلعلی خان قراباغی حاکم محل را از شهر خارج کرده بودند. آشوب‌طلبان شیراز علیه حسین خان نظام الدوله آجودان باشی والی فارس ستیزه‌جویی می‌نمودند.
 
دامنه اختلافات میرزا عبدالوهاب و میرزا عبدالحسین رفته رفته توسعه یافت و نظم شهر بهم خورد و طرفداران این دو نفر به جان هم افتادند. در این تاریخ آتش فتنه و فساد در سرتاسر کشور شعله‌ور بود و جمعی از پیروان باب به قیادت ملاحسین بشرویه و حاج محمد علی بارفروشی در قلعه طبرسی مازندران وعده ای هم در قلاع زنجان به حمایت ملامحمدعلی زنجانی موضع گرفته بودند و با سپاهیان دولت زدوخورد می‌کردند. مردم کرمان و ماجراجویان آن سامان فضلعلی خان قراباغی حاکم محل را از شهر خارج کرده بودند. آشوب طلبان شیراز علیه حسین خان نظام الدوله آجودان باشی والی فارس ستیزه جوئی می‌نمودند. محمدحسن خان سالار پسر اللهیار خان آصف الدولهآصف‌الدوله در خراسان علم طغیان برافراشته بود وداعیةو داعیه سلطنت داشت. فتنه جویان لرستان و بختیاری با خانلر میرزا احتشام الدوله حکمران و مأمورین او مجادله می‌کردند. روحانیون تبریز پیروان فرقه شیخیه را تکفیر نموده بودند و هر روز عده ایعده‌ای بی گناه بر اثر اختلافات شیخی و بالاسری کشته می‌شدند. میرزا تقی خان امیر کبیر که می‌دانست تمام این اغتشاشات به تحریک عمال خارجی است و انگشت بیگانگان در این آشفتگی‌ها دخالت دارد به حسن تدبیر همه آشوب طلبان را سرکوب نمود و بتدریج امنیت و آرامش در اقصی نقاط کشور مستقر گردید - خبر اغتشاش اصفهان که به اطلاع امیر رسید بیدرنگی [[چراغعلی خان کلهر زنگنه]] را که بعدها سراج الملاک لقب گرفت با تعلیمات لازم به اصفهان فرستاد.
 
چراغعلیخان پس از وورد به اصفهان متوجه شد که مردم شهر به دو دسته تقسیم گردیده و نیمی جانب گلستانه را گرفته و نیمی به حمایت میرزا عبدالحسین برخاسته اند ولی طرفداران این شخص اخیر از معاریف و متنفذین اصفهانند. وی با در نظر گرفتن اغتشاشات سایر نقاط صلاح در آن دید که عاقلانه آتش فتنه را خاموش کند تا دولت اقلاً از این رهگذر آسوده شود و حاجت به فرستادن قوای نظامی از مرکز نباشد و از نیروهای امنیتی در مناطق دیگر که بیشتر حائز اهمیت است استفاده شود. بهمین سبب به خان خانان و سید محمد امام جمعه روحانی معروف و پرنفوذ شهر خاطر نشان ساخت که دولت با توجه به اوضاع و احوال اصفهان میرزا عبدالحسین را برای وزارت اصفهان در نظر گرفته و او مامور است میرزا عبدالوهاب گلستانه را به طهران بفرستد. چند روز بعد نیز جمعی از محترمین و معتمدین شهر را در کاخ چهلستون دعوت کرد و چگونگی را با یکایک آنان در میان نهاد و از کاملین قوم تقاضا نمود که مردم عوام را از جنجال و آشوب برحذر سازند و کاری نکنند که دولت ناگزیر به اتخاذ تصمیمات شدید شود. پس از مراجعت چراغعلی خان به مرکز [[امیر کبیر]] متوجه شد که خان خانان از عهده برقراری نظم اصفهان بر نمی‌آید وصلاح در این است که اورا احضار و یکی از مأمورین مجرب و کارآمد دولت را به حکمرانی اصفهان منصوب کند. امیر پس از مطالعات کافی علیرغم مهدعلیا که از برادرش خان خانان پشتیبانی می‌نمود سلیمان خان را معزول کرکرد دوو [[غلامحسین خان سپهدار]] را به حکمرانی اصفهان برگزید. دور حکمرانی سلیمان خان معروف به خان خانان حتی به یک سال هم نرسید و اواخر سال ۱۲۶۵ غلامحسین خان سپهدار حسب‌الامر امیر کبیر مأمور اصفهان شد. سلیمان بعدها بسال ۱۲۷۱ ه‍.ق درگذشت.
 
== منابع ==
سعادت نوری، حسین: اصفهان در دوره سلاطین قاجاریه. سلیمان خان معروف به خان خانان. در نشریه وحید. خرداد ۱۳۴۶. سال چهارم. شماره مسلسل ۴۲. ص۵۰۶. (در مالکیت عمومی به خاطر قدمت).