سید یحیی رحیم‌صفوی: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
بهبود مقاله
بهبود مقاله
خط ۴۷:
{{نقل قول|زمانی که وارد تبریز شدم با مشکلاتی روبه‌رو بودم، از جمله اینکه با زبان ترکی آشنا نبودم و یک کلمه از زبان ترکی را نمی‌فهمیدم و چون ترکی بلد نبودم، جواب گرفتن برایم دشوار بود. این مشکل باعث شد که از همان ماه‌های اول مصمم بشوم زبان ترکی را فرا گیرم. طی آن سال‌هایی که در تبریز بودم آن‌قدر ترکی یادگرفتم که توانستم در خیابان و بازار به راحتی ترکی حرف بزنم و هیچ‌کس هم نمی‌فهمید که من اصفهانی هستم.<ref name="Biography">{{یادکرد وب |نویسنده = |نشانی= http://www.rahimsafavi.com/zendeginame.asp?select=zendeginame/ زندگینامه|عنوان= زندگینامه| ناشر = پایگاه اطلاع‌رسانی سید یحیی صفوی|تاریخ = |تاریخ بازبینی= ۲۷ خرداد ۱۳۹۴}}</ref>||}}
 
صفوی در سال ۱۳۵۴ مدرک کارشناسی زمین‌شناسی را دریافت کرد و در همین سال دوره خدمت سربازی را آغاز کردنمود و بخش اعظم از دوران خدمت سربازی خود را در مركز آموزش پياده شيراز و [[تیپ ۵۵ هوابرد شیراز]] سپری نمودکرد.
{{نقل قول|گروهان دوم گردان ۱۳۵ هوابرد، محل خدمت من در تیپ ۵۵ هوابرد شیراز بود و با درجهٔ ستوان دوم وظیفه، فرمانده دستهٔ گروهان دوم گردان مزبور بودم.<ref>{{یادکرد وب |نویسنده = |نشانی=http://www.yahyasafavi.com/index.php/fa/2014-10-06-15-37-17/281-2014-10-04-05-32-16 |عنوان=انتقال به تيپ هوابرد شيراز | ناشر =وبگاه شخصی یحیی صفوی |تاریخ = |تاریخ بازبینی= }}</ref>}}
 
== دوران انقلاب ==
در دوران دانشجویی در [[دانشگاه تبریز]]، صفوی به همراه عده‌ای از دانشجویان از جمله [[مهدی باکری]] اقدام با ایجاد تشکل‌های دانشجویی کرد و چندین مرحله در تظاهرات بر علیه [[رژیم پهلوی]]، در شهر [[تبریز]] شرکت داشت، که در یکی از این تجمع‌ها، وی از ناحیه پا مورد اصابت گلوله قرار گرفت و مجروح شد.<ref name="Biography"/> او در کتاب ''تاریخ شفاهی روایت سید یحیی صفوی'' این واقعه را اینگونه عنوان می‌کند:
{{نقل قول|در درگیری‌های ‏۲۹ بهمن ۱۳۵۶ تبریز، ما با چند نفر از دوستان داخل یک ماشین بودیم، که در خیابان منصور، ‏یک ماشین ساواک جلوی ما پیچید و ما را به رگبار بست. ‏من که جلو نشسته بودم، ‏یک تیر از در جلوی ماشین آمد و به پای چپ من خورد و توی پاگیرپا کردگیر وکرد، خون‏ ‏از پاچهٔ شلوارم بیرون زد. من فقط بالای ران پایم را محکم گرفتم و دوستان بلافاصله من را به بیمارستان پهلوی بردند که کنار دانشگاه تبریز بود. ‏ساواکی‌ها داخل بیمارستان ریختند و هر کسی را که زخمی بودبود، دستگیر می‌کردند. انترن‌هایاَنترن‌های آنجا دوستان من بودند که سال ششم بودند.بودند، ‏زمانی که ما فارغ‌التحصیل شدیم آن‌ها سال چهارم بودند. ‏ما را از روی تخت بیمارستان بردند محل سردخانه که مرده‌ها را می‌گذارند و از آنجا با یک موتورسیکلت فراری‌مان دادند و به خانهٔ مهندس رضا آیت‌اللهی که رئیس کارخانهٔ سیمان صوفیان و انقلابی بود، ‏بردند. ‏خانمش پزشک بود و گفت این تیر توی پایت گیر کرده‌است و باید جراحی شودشود، ولی من‏ ‏طب عمومی خوانده‌ام.خوانده‌ام، ‏او فقط می‌توانست آنتی‌بیوتیک بزند که زخم چرک نکند. ‏مدتی آنجا بودم که بعد به تهران و از آنجا به قم منزل حجت‌السلام محمد آل اسحاق رفتم و یک ماه منزل ایشان بودم. ایشان یک جراحجراح، داخل خانه آورد و پای من را به‌طور موضعی بی‌حس کرد، ‏سپس با تیغ جراحی رانم را باز کرد و با پنس تیر را درآورد و توی باند گذاشت و گفت این هدیهٔ شاهنشاه آریامهر، ‏خدمت شما یادگاری، سپس بخیه کرد. ‏الآن هم جای ورود تیر و هم جای جراحی توی پای من مشخص است.<ref>{{یادکرد وب |نویسنده = |نشانی=https://www.mashreghnews.ir/news/932288/یادگاری-شاهنشاه-برای-رحیم-صفوی |عنوان=یادگاری شاهنشاه برای «رحیم صفوی»! | ناشر =[[خبرگزاری مشرق]] |تاریخ = ۸ آبان ۱۳۹۷ |تاریخ بازبینی=}}</ref>}}
 
او در دوران اوج‌گیری [[انقلاب ۱۳۵۷ ایران|انقلاب ۱۳۵۷ در ایران]]، در شهر [[اصفهان]] فعال بود و در روزهای اول انقلاب به همراه [[علی صیاد شیرازی]] به ساماندهی انقلابیون اصفهان پرداخت.{{مدرک}}
خط ۹۰:
|width=160|[[نشان فتح|نشان فتح درجه یک]]
|}
 
== نگارخانه ==
<gallery>
Mohammad Ebrahim Hemmat012.jpg|از چپ [[محسن رضایی]]، [[محمد ابراهیم همت]] و رحیم صفوی؛ در سالهای جنگ ایران و عراق
File:Qasem Soleimani & Yahya Rahim Safavi at the Great Conference of Basij members at Azadi stadium October 2018 01.jpg|رحیم صفوی و [[قاسم سلیمانی]] در همایش بسیج، سال ۱۳۹۷ در [[ورزشگاه آزادی]]
Kazemi & Rahimsafavi01.jpg|از چپ رحیم صفوی، [[احمد کاظمی]] و [[سیدعلی خامنه‌ای]]
File:Yahya Rahim Safavi 2019 01.jpg|صفوی در سال ۱۳۹۸
</gallery>
 
== منابع ==