جلال‌الدین خوارزمشاه: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
3000MAX (بحث | مشارکت‌ها)
1 ویرایش 178.131.145.111 (بحث) خنثی‌سازی شد: منبع؟. (توینکل)
برچسب: خنثی‌سازی
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۶۳:
هنگامیکه در سپیده دم شوال ۶۲۸ ق/[[۱۲۳۱ (میلادی)|۱۲۳۱]] م در شهر [[آمد]] ([[دیاربکر]] کنونی) از خواب عشرت و مستی برخاست لشکر مغول را در نزدیکی خویش یافت وی به کنار ارس گریخت و از آنجا به [[ارومیه]] رفت تا از ملوک آن سامان کمک گیرد اما کسی او را یاری نکرد. در نزدیکی دیاربکر مغولان بر سر او ریختند ولی او جان به در برد و بناچار به [[میافارقین]] فرار کرد و در نیمهٔ شوال ۶۲۸ در کوه‌های اطراف آن شهر به دست جمعی از [[کرد]]ان که راه را بسته بودند غارت شد و زمانی که قصد کشتن او را کرده بودند حقیقت سلطان بودنش را به بزرگ آنان گفت و وعده ملک شدن یکی از شهرها را به او داد و او پذیرفت اما زمانی که آن کرد به کوه رفته بود تا اسبان را بیاورد توسط یکی از افرادش کشته شد.<ref>تاریخ جهانگشای جوینی - عطاملک جوینی - شابک ۶-۱۲۴-۳۶۳-۹۶۴-۹۷۸ صفحه: ۵۲۶</ref><ref>سیرت جلال الدین مینکبرنی - نوشته شهاب الدین محمد خرندزی زیدری نسوی - صفحه: ۲۷۸</ref>
 
در حالیکه ابن اثیر در کتاب الکامل فی تاریخ مینویسد: از سلطان جلال‌الدین تا پایان سال 628 خبرى به دست نیامد. همچنین تا آخر ماه صفر سال 629 نیز از حال او آگاهى نیافتیم. که خود این گزارش، خبر نسوی رانسوی، در مورد مرگ سلطان به دست کردان را رد و بی اعتبار میکند(محمدعلی طهماسب زاده).
از قول شیخ علاالدوله سمنانی آورده اند: که من در بغداد در ملازمت شیخ نورالدین عبدالرحمان اسفراینی بودم که آن جناب از مجلس برخاست و بیرون شد و تا مدت سه روز به خانقاه نیامد و چون باز آمد، مریدان از غیبت شیخ پرسش کردند. شیخ فرمود: که سلطان جلال الدین خوارزمشاه بعد از همه زحمتها آخر خود را از سلطنت معزول نموده، سلطنت فقر اختیار فرموده و در این مدت از همت بلند به درجه رجال الله رسیده. در این دو روز در قریه صرصر از قرای بغداد وفات کرد و من از عالم غیب مامور به کفن و دفن او شدم و باز آمدم. دیه صرصر در دو فرسخی بغداد در کنار نهر عیسی جای دارد، به گفته سید محمدکاظم طباطبایی در کتاب العروة الوثقی صفحه ۳۲۳ آمده است که .....در سال ۶۸۷ قمری علاءالدوله سمنانی در ۲۸ سالگی پنهان از ارغون و شحنگان وی روانه بغداد شد و با نورالدین عبدالرحمان اسفراینی ملاقات کرد. اگر ملاقات این دو صوفی را سال ۶۸۸ در نظر داشته باشیم و مفقود شدن سلطان را سال ۶۲۸ بپذیریم که در آن سال سلطان مردی ۳۲ ساله بوده پس از گذشت شصت سال سلطان جلال الدین در هنگام مرگ پیرمردی با سن بیش از نود سال می بایست باشد.(محمدعلی طهماسب زاده) <ref>سنسار (وازایشی از خوارزم در قونیه)</ref>