امپراتوری آلمان: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
ویرایش به‌وسیلهٔ ابرابزار:
لینک ها
خط ۱۰۲:
|today = {{flag|Belgium|state}}{{سخ}}{{flag|Czech Republic}}{{سخ}}{{flag|Denmark}}{{سخ}}{{flag|France}}{{سخ}}{{flag|Germany}}{{سخ}}{{flag|Lithuania}}{{سخ}}{{flag|Poland}}{{سخ}}{{flag|Russia}}
}}
'''امپراتوری آلمان''' ([[زبان آلمانی|آلمانی]]: ''Deutsches Kaiserreich،Kaiserreich''، «''قیصرنشین آلمان''»، با نام رسمی ''Deutsches Reich،Reich''، «''رایش آلمان''») که به '''رایش دوم''' (آلمانی: ''Zweites Reich'') هم معروف است، یک [[دولت-ملت]] آلمانی بود که در میان سال‌های ۱۸۷۱ و ۱۹۱۸ میلادی بر بخش‌های وسیعی از [[شمال اروپا|شمال]] و [[شرق اروپا]] حکومت کرد. موجودیت رایش دوم با استعفای قیصر ویلهم[[ویلهلم دوم]] به پایان رسید.
 
امپراتوری آلمان به صورت رسمی در سال ۱۸۷۱ میلادی، زمانی که حکومت‌های جنوب آلمان، به جز اتریش،[[اتریش-مجارستان|اتریش]]، به [[کنفدراسیون آلمان شمالی]] پیوستند. در ۱ [[ژانویه]] ۱۸۷۱، قانونی[[قانون اساسی]] مشروطه‌ای[[پادشاهی مشروطه|مشروطه‌]]<nowiki/>ای به اجرا درآمد که نام دولت را به امپراتوری آلمان تغییر داد و همچنین ویلهم[[ویلهلم یکم، امپراتور آلمان|ویلهلم یکم]]، [[فهرست شاهان پروس|پادشاه پروس]] از [[دودمان هوهن‌تسولرن،هوهن‌تسولرن]]، نیز به عنوان [[قیصر|امپراتور آلمان]] برگزیده شد. [[برلین پایتخت]] جایگاه خود به عنوان [[پایتخت]] را حفظ کرد و [[اتو فون بیسمارک]] نیز به کار خود به عنوان صدراعظم و رئیس دولت آلمان ادامه داد. همه این اتفاقات درحالی رخ داد که کنفدراسیون آلمان شمالی و متحدانش از آلمان جنوبی هنوز درگیر [[جنگ فرانسه و پروس|جنگ با فرانسه]] بودند.
 
امپراتوری آلمان متشکل از ۲۶ ایالت بود که بیشتر آن‌ها توسط [[دودمان|خاندان‌های سلطنتی]] اداره می‌شدند. چهار پادشاهی،[[پادشاهی]]، شش دوک‌نشین بزرگ، پنج دوک‌نشین،[[دوک‌نشین]]، هفت شاهزاده‌نشین،[[شاهزاده‌نشین]]، سه [[دولت‌شهر|شهر]] آزاد از اتحادیه [[هانزا]] و یک [[آلزاس-لورن|قلمروی شاهی]] ایالت‌ها را تشکیل می‌دادند. با وجود اینکه [[پادشاهی پروس]] یکی از چهار پادشاهی کشور بود، دو سوم جمعیت و قلمروی آلمان را تشکیل می‌داد. سلطه پروس بر امپراتوری آلمان در قانون اساسی نیز تأیید شده بود.
 
پس از ۱۸۵۰ میلادی، دولت‌های آلمان به سرعت رو به صنعتی‌ساز[[صنعتی‌سازی]] گذاشتند و در صنایعی مانند تولید فولاد، ذغال[[زغال سنگ]] و [[ترابری ریلی]] پیشرفت چشم‌گیری را تجربه نمودند. در سال ۱۸۷۱، آلمان جمعیتی بالغ بر ۴۱ میلیون نفر داشت که این رقم تا سال ۱۹۱۳ به ۶۸ میلیون نفر رسید. درحالی که در سال ۱۸۱۵ میلادی (زمانی که ناپلئون استعفا داد) آلمان متشکل از دولت‌های کوچک و بزرگ بسیار و دارای جمعیتی روستانشین بود، در سال‌های پایانی رایش دوم از لحاظ سیاسی یکپارچه شده بود و بیشتر جمعیت آن در شهرها زندگی می‌کردند. در ۴۷ سال حیات امپراتوری آلمان، این کشور یک غول صنعتی و علمی به حساب می‌آمد و بیشترین [[جایزه نوبل]] علمی را به خود اختصاص داده بود. حجم اقتصاد آلمان در سال ۱۹۰۰ میلادی از اقتصاد [[امپراتوری بریتانیا|بریتانیا]] بیشتر شد و بدین ترتیب آلمان دارای بزرگ‌ترین اقتصاد اروپا و دوم اقتصاد بزرگ جهان (پس از [[ایالات متحده آمریکا|آمریکا]]) گردید.
 
در بین سال‌های ۱۸۶۷ و ۱۸۷۸/۹، بیسمارک، [[صدر اعظم آلمان|صدراعظم آلمان]] که دارای رکورد طولانی‌ترین زمان صدراعظمی در تاریخ آلمان نیز هست، [[لیبرالیسم]] را در پیش گرفت؛ اما رفته رفته رو به [[محافظه‌کاری]] نهاد. در دوران او، آلمان به یک قدرت [[استعمار|استعماری]] [[مستعمرات امپراتوری آلمان|تبدیل شد]] و [[تقسیم آفریقا|بخش‌های باقی مانده]] از [[آفریقا]] را که تا آن زمان هنوز توسط هیچ‌کدام از دولت‌های اروپایی فتح نشده بودند را مال خود کرد. بدین ترتیب، آلمانی‌ها صاحب سومین امپراتوری استعماری بزرگ جهان پس از بریتانیا و [[تاریخ استعمارگری فرانسه|فرانسه]] شدند؛ همچنین رقابت میان دولت‌های استعمارگر در برخی موارد باعث آغاز جنگ میان آلمان و دیگر کشورها، از جمله بریتانیا، نیز می‌شد.
 
در دوران رایش دوم، آلمان به یک [[قدرت بزرگ جهانی|قدرت بزرگ]] تبدیل شد، به سرعت راه‌های ریلی خود را گسترش داد، بزرگ‌ترین ارتش چهان را ساخت و با برنامه‌های گسترده‌ای جهت صنعتی سازی را دنبال کرد. در کمتر از یک دهه، [[نیروی دریایی امپراتوری آلمان|نیروی دریایی آلمان]] تبدیل به دومین نیروی دریایی بزرگ جهان پس از [[نیروی دریایی پادشاهی بریتانیا|نیروی دریایی بریتانیا]] شد. پس از کنار گذاشته شدن بیسمارک از قدرت توسط ویلهمویلهلم دوم در سال ۱۸۹۰، امپراتوری «[[سیاست جهانی]]» را در پیش گرفت که نقش تعیین‌کننده‌ای را در آغاز [[جنگ جهانی اول]] بازی کرد. همچنین سیاست‌های جانشینان بیسمارک — یعنی شکل‌دادن اتحادهای کوتاه مدت و پرشمار — زمینه‌ساز انزوای دیپلماتیک آلمان را فراهم ساخت. امپراتوری آلمان در سال ۱۸۷۹ وارد اتحاد دوگانه با اتریش-مجارستان شد و در سال ۱۸۸۲ نیز ایتالیا با شکل‌گیری [[اتحاد سه‌گانه]] به این جمع اضافه شد؛ آلمان همچنین روابط نزدیکی را با [[امپراتوری عثمانی|عثمانی]] دنبال می‌کرد. با این حال، زمانی که بحران ژوئیه روی داد، ایتالیا از اتحاد با آلمان و اتریش-مجارستان خارج شد.
 
در جنگ جهانی اول، نقشه آلمان برای تسخیر برق آسای پاریس در سال ۱۹۱۴ با شکست مواجه شد. جنگ در جبهه غربی به بن‌بست خورد و تحریم‌های دریایی آلمان را از نظر غذایی در مضیقه قرار داد. با این حال اوضاع در جبهه شرقی برای آلمان قدری بهتر بود و آنان موفق شدند تا بخش‌هایی از قلمروهای همسایه‌های شرقی خود را [[عهدنامه برست-لیتوفسک|اشغال]] کنند.
 
حکومت عالی نظامی (آلمانی: ''Oberste Heeresleitung'') زیر نظر [[پاول فون هیندنبورگ]] و [[اریش لودن‌دورف]] عملاً کنترل کشور را در دست گرفت، اما با شکست یورش بهاری در سال ۱۹۱۸، اوضاع برای آن‌ها خوب پیش نرفت. نیروهای آلمانی مجبور به عقب‌نشینی شدند، اتریش-مجارستان و عثمانی سقوط کردند و [[بلغارستان در جنگ جهانی اول|بلغارستان]] تسلیم شد. سرانجام با [[انقلاب ۱۹۱۸–۱۹۱۹ آلمان|انقلاب ۱۹۱۸–۱۹۱۹،۱۹۱۸–۱۹۱۹]]، امپراتوری سقوط کرد و امپراتور مجبور به استعفا شد. پس از سقوط امپراتوری آلمان، یک جمهوری فدرال که به [[جمهوری وایمار]] مشهور شد، قدرت را در دست گرفت که نارضایتی از آن در میان مردم بسیار بالا بود و همین مسئله منجر به ظهور [[نازیسم]] و [[آدولف هیتلر]] شد.
 
== تشکیلظهور رایش توسط بیسمارکدوم ==
{{مرتبط|رایش}}
[[پرونده:Karte Deutsches Reich, Verwaltungsgliederung 1900-01-01.png|بندانگشتی|جایگزین=|راست]][[پرونده:Wernerprokla.jpg|بندانگشتی|300px|تاج‌گذاری ویلهلم یکم، به عنوان قیصر (امپراتور آلمانی).|جایگزین=|راست]]